دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

پناهندگی و گوگل!

نمی دانم که چرا گوگل هر روز با جستجوی کلماتی مثل پناهندگی به فلان کشور یا قوانین پناهندگی به فلان کشور به این وبلاگ ارجاع می دهد؟! یک سوال که هنوز جواب واضح و مشخصی برای آن پیدا نکرده ام این است که جدا از آنهایی که واقعا سزاوار پناهندگی به یک کشور هستند، چرا خیلی های دیگر که هیچ مشکل جانی هم ندارند دنبال این طریق مهاجرت هستند؟

 

می دانید که در دهه 60 خیل عظیم پناهنده ها از ایران به در دوره جنگ ایران و عراق به کشورهای اروپایی پناهنده شده اند. یک عده بودند که که چاره ای جز پناهندگی نداشتند و عده ای هم بودند که برای پیشرفت زندگی و تحصیل خود ترک وطن کردند و تابعیت کشور دوم، هدف اولشان نبود و شاید هم بود و از راههای مثل ادامه تحصیل یا کار به اینجا آمدند. به نظر من یک عده از این پناهجوهای آن دوره غیر قابل تحملند. آنهایی که هیچ خدمتی به خاک آبا و اجدادیشان نکردند که هیچ، هنوز هم هفت قورت و نیمشان از آن مملکت باقیست. تور ایرانشان در ایران هر سال چند ماهی پا برجاست و هنگام موسم جمع آوری اجاره ها در ایران، سر و کله شان آنجا پیدا می شود. تعدادشان هم کم نیست. اگر کم بود من اینجا چیزی نمی نوشتم. انگار قوانین مهاجرت دنیا هیچ منطقی ندارد. کلا جماعت قریبی هستند این ها. چیزی که لج آدم را در می آورد (!!!) عدم شناخت این ها از نسل امروز ایران است. کلا شناختشان برمی گردد به سالهای جوانی خودشان و دانستنی های آن موقع و همان سطح دانش در آن دوره را به جوان های این دوره بسط می دهند. آدم مبهوت می ماند......مانده ام که چگونه می تواند تابعیت یک کشور دوم به اندوخته های آدمی اضافه کند!


2-3 سال پیش برای ماموریتی به اینجا آمده بودم و در مورد اقامت و غیره اینجا تحقیق می کردم. جالب بود طرز راهنمایی بعضی ها. خودت را به پلیس معرفی کن و برنگرد! به همین سادگی! من نمیدانم، وجدان آدمی این جور وقت ها کجا می رود؟ انگار در ذهن بعضی ها، اقامت یعنی پناهندگی.


یک چیز دیگر این که، هنوز برای من قابل هضم نیست که چطور یک نفر حاضر می شود که برای گرفتن تابعیت یک کشور دوم، دروغ بگوید. دینش را صوری تغییر دهد، مدرک جعل کند و آخر سر هم اسمش را بگذارد زرنگی؟ یعنی بقیه چنین کاری از دستشان بر نمی آید؟ شاید همین بی منطقی قوانین مهاجرت است که خیلی ها را وادار می کند که دست به هر کاری بزنند که تابعیت دومی بگیرند؟


نمی دانم، احساس می کنم که این نوشته با اینکه هنوز جا دارد باید زودتر تمام شود...............ولی یک چیزی را هنوز باید لجم بگیرد، این که این همه قوانین مختلف مهاجرت به نیوزیلند در اینجا جمع آوری شده است ولی با این حال گوگل نمی فهمد که عبارت پناهندگی به نیوزیلند را به این وبلاگ ارجاع ندهد!؟! ;) واقعا من با این جور پناهندگی ها مشکل دارم!! و دست آخر هم این هم لیستی از کلمات کلیدی که گوگل به این وبلاگ ارجاع داده است. دلیلش؟!


وکیل پناهندگی در نیوزلند

آمار سال دوم انسانی

مهاجرت به ویتنام

مهاجرت به چک

طریقه دریافت پول از بانکهای خارجی

مهاجرت کانادا اگر مدارک کامل نبود پول پس میدهد

کسی از نیوزلند هست

پیدا کردن پیشنهاد کار در نیوزلند

زمستان نیوزلند

مهاجرت دلیل

جدول امتیازبندی سفارت برای قبول پناهندگی 

ازدواج نیوزیلند


روز و شبتان خوش / ناصر


پی نوشت:  پناهندگی مسیر سختی است و این نوشته ربطی به آنهایی که شرایط سخت زندگی در کمپ ها را تحمل می کنند و هیچ آسمانی در این دنیا متعلق به آنها نیست را ندارد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام 1390/03/02 ساعت 11:34

خیلی خوب بود. من هم از اینجور آدم ها بیزارم....یعنی بی هویت بودن...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.