دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

ایرانی های خارج ! ایرانی ها داخل !

راستش از روزی که اومدم این موضوع هم زیاد به گوشم می خورد و هم برام جالب بود و هم جای سوال داشت.. شاید شما هم باهاش زیاد برخورد داشتید یا حداقل شنیدید. هرکی از ایران می ره خیلی می شنوه البته از خود هموطنان که با ایرانی ها زیاد رفت و ادم نکنید .. و هیچ کسی هیچ جوابی نمی ده خوب چرا ؟!! منم راستش هنوز جواب قاطعی پیدا نکردم اما خوب یه سری دلایلی که باهاش خودم رو گول زدم شاید منطقی باشه .. و البته هنوز دنبال جواب هستم .. 

 

وقتی از ایران می ریم حداقل اکثر ماها ممکنه فامیل و یا دوستی که خیلی باهاش صمیمی بوده باشیم در کشور مذکور نداشته باشیم .  و در واقع از همین نقطه است که غربت معنی پیدا می کنه.. بنابر دوستی هایی رو که شروع می کنیم در واقع جایگزین خانواده و فامیل و رفاقت های صمیمی قبلی امون می کنیم ناخوداگاه .. نه جایگزین بلکه در واقع خالی بودن جای اونها رو با این دوستی های جدید پر میکنیم ولی در واقع رابطه ای که ایجاد می شه رابطه به اون نزدیکی نیست ولی توقع ذهنی یه همچین رابطه ای هست بنابر این ناخوداگاه رابطه رو دچار یه سری تضادهایی می کنه ..  

از طرفی ما ایرانی ها اصولا تعارفی و توقعی هستیم .. هرچی هم که بگیم نیستم ..نه ما تعارفی نیستیم و غیره می دونیم که درست نیست .. حالا توی جامعه ای کوچکتری قرار گرفتیم با همون اخلاق های گند قبلی .. تعداد روابط کمتر هست .. تعداد تماس های تلفنی و بیرون رفتن های دسته جمعی و مسیج های جوک و غیره همه به میزان قابل توجهی پایین می یاد و حالا اون توقع از ارتبطاتی که مثلا درجه اش در ایران ۱۰۰ بوده و بین ۵۰ تا دوست پخش می شده حالا با همون درجه بین ۱۰ تا دوست و اشنا پخش می شه و خوب قطعا راحت تر و در بازه های زمانی کوتاه تری باعث دلخوری می شه .. 

وقتی پامون رو می ذاریم بیرون خیلی هامون سعی می کنیم کمی خارجی بیشتر و رک باشیم و تعارفی نباشیم و غیره .. اما ایا امادگی دریافت یه رفتار متقابل اینچنینی رو از یک ایرانی که اونم سعی کرده خارجی بشه و رک باشه و تعارفی نباشه رو داریم ؟! فکر نکنم .. در واقع ما فقط یک طرف قضیه رو درست می کنیم و خودمون رو رک نشون می دیم اما طرف دیگه قضیه اینه که اگر کسی با شما رک بود باید طاقتش رو داشته باشید که فکر نکنم داشته باشیم ..  

 

 اتفاق دیگه ای که می افته اینه که به دلیل محیط جدید و شرایط جدید بعضی اخلاق های جدید پیدا می کنیم .. مثلا شاید قبلا ادم خیلی موفقی بوده فردی و وقتی اومده اینجا هنوز به اون موفقیت نرسیده و یا اصلا توقعاتی که از پیشرفتش داشته هنوز اتفاق نیافتاده و این باعث می شه احساس کنه عقب مونده و یا دیگران در موردش اشتباه فکر می کنند و یا دچار خلاصه عدم اعتماد به نفس بشه .. این باعث می شه توی محاوره های روزانه بابت هر مکالمه ای با هر موضوعی مرتب از خودش تعریف کنه و موفقیت های قبلی اش رو بگه و یا شاید غلو کنه و حتی دورغ بگه .. اخلاقی که قبلا نداشته .. اما غافل از اینکه این کم کم به یه عادت و اخلاق روزمره تبدیل می شه و باعث می شه دیگران از هم صحبتی و یا معاشرت با طرف لذت نبردند .. و حتی در موارد نادر دیده شده کسانی رو که از خودش موفقیت تر هستند جلوی چشم دیگران بد نشون بده و غیره .. و حتی کارهای فجیع تر کنه .. که حالا من نمی گم اینجا بده .. 

 

پایبند نبودن به قانون کشور جدید از اونجاییکه ایران کشور بی قانونی هست و یه جورایی زیرابی رفتن و دودره کردن دلیل دیگه ای می شه که ایرانی ها اخلاق های خوبی در برخورد باهم نداشته باشند .. یه نصیحتی که همیشه اینور اب می شنوید این هست که با ایرانی ها معامله نکنید .. چرا .. چون هنوز اخلاقهای به هم انداختن و غیره رو یدک می کشیم ..  واجبه در این مورد یه داستان خیلی خیلی جالب براتون تعریف می کنم اون پایین صفحه.  

  


یه دلیل دیگه هم شاید اینه که تیپ ادم هایی که مهاجرت می کنند و یا پناهنده می شن و یا .. خوب متفاوت هست و اینکه ما معمولا دوستان ایرانی رو در دانشگاه و مدرسه و محل کار پیدا می کنیم و یا افرادی هستند که با ما همفکر هستند و یا علایق مشترکی داریم و خوب این باعث می شه راحت تر کنار بیایم ولی اینجا معمولا ایرانی ها رو توی جمع ها و مهمونی ها و غیره باهاشون اشنا می شیم و خوب پیدا کردن کسی که هم تیپ و سلیقه باشه کار مشکل تری میشه ..


ولی از این قضایا که بگذریم ایرانی ها باید یه کم از خود گذشته تر یه کم با فکر تر و یه کم مهربونتر باشند اینجا تا بشه گفت با ایرانی رفت و امد کنید .. البته خدا رو شکر من واقعا دوستان خوب ایرانی اینجا دارم و همشون از همین مهربون ها هستند .. حالا ایشالا شما هم به جمعشون اضافه بشید ..

 در کل من اصلا موافق این جمله نیستم که بگیم با ایرانی ها معاشرت نکنید .. چون این خودمون هستیم که می تونیم رابطه موفق بسازیم و یا کسانی رو که رابطه موفقی باهاشون نداریم حذف کنیم .. اونها که حذف می شند حتما دوستان خوبی برای بعضی دیگه از ادم ها هستند اما نه لزوما برای ما و شاید ما هم برای اونها دوستان خوبی نباشیم .. 


به امید پیدا کردن دوستان خوب برای همتون که اصلا هیچ وقت معنی غربت رو نفهمید :)


--------------------------------------------

داستان:: 


یه فرش فروشی ایرانی اینجا بود که اتفاقا شدیدا هم حراج کرده بود و واقعا فرش ها قشنگی داشت. ما هم خیلی تازه وارد بودیم رفتیم اونجا و یه  اقای ایرانی که صاحب اونجا بود شروع کرد تعریف و غیره  .. خلاصه کلام اینکه گفت می تونید هر فرشی دوست داشتید ببرید و تا یک هفته داشته باشید و اگر به مبلمان نمی اید و یا دوست ندارید پس بیارید .. همه اینجا همین کار رو می کنند و این جملات رو به وضوح و چندیدن ن ن بار گفت و ما چندین بار پرسیدیم باید حتما اگر برگردوندیم تعویض کنیم و یا پس می گیرید و با کلی اب و تاب تعریف کرد که نه پس می گیریم .. اصلا مشکلی نیست .. و ما کلی گفتیم اخه ما مطمئن نیستیم و غیره و خلاصه با زبان بسیار چربی به ما یه فرش فروخت .. و در اخر هم گفت اگر دوست نداشتید حتما بیاریدش ها .. و در ضمن با ایرانی ها اینجا رفت و امد نکنید .. 


ما رفتیم خونه و از شانس بدمون رنگ فرش و رنگ مبل ها کنار هم تقریبا زار می زندند و همون روز .. دقت کنید همون روز شاید به فاصله یکی دو ساعت فرش رو براش بردیم و با کلی معذرت خواهی گفتیم اره مجبوریم پس بدیم .. و داستان شروع شد .. نه ما پس نمی گیریم .. ما حراج کردیم قیمت هامون خیلی پایینه واسه همین دیگه پس نمی گیریم و  ... بعد از دقیقا 1 ساعت از خر شیطون اومد پایین و گفت باشه پس می گیریم .. بعد رفت سراغ دم و دستگاه اشون که پولمون رو بده گفت نه دیگه نمی تونیم اصلا پس بدیم .. فکر کنم نقطه جوش ما رو گذرونده بود واقعا . ننه ات خوب بابات خوب چرا نمی تونی ؟ اخه شما با کردیت کارت پول دادید دیگه الان رفته به حساب .. و وقتی رفت به حساب دیگه که نمی شه برگرده .. فک کنم فکر کرده ما از پشت کوه اومدیم یا تازه واردیم و نبفهمیم .. الانم که تعریف می کنم یه هفت هشت تا فحشی دلم می خواد بهش بدم .. اخه ادم عاقل روز تعطیل هیچ Transaction کردیت کارتی اونم تو دو ساعت نمی ره به حساب تو .. تازشم که رفته باشه مثل اب خورد می شه برش گردون .. خلاصه کش نمی دم قضیه رو ما فرش رو پس دادیم اما درسی گرفتیم بس محکم از این حکایت .. 

در مورد معامله با هندی ها و عرب ها هم همین حکایت هست البته .. 

سپیده 

نظرات 26 + ارسال نظر
داریوش 1390/10/22 ساعت 06:54

سپیده خانم
واقعا بگم یکی از دلایلی که ما نیوزیلند رو برای مهاجرت انتخاب کردیم همین مساله ای که شما در موردش بحث کردین، بود( کم بودن ایرانی ها در کشور هایی مثل نیوزیلند ویا استرالیا).ولی چند وقتی هست که به این موضوع فکر میکنیم و به همین نتیجه رسیدیم ، که ما به دوستی با همزبونمون نیاز داریم.چون ایرانی بودن هویت ماست به قول شما ما باید دوستی هامون رو مدیریت کنیم. حالا با ایرانی ویا غیر ایرانی.کاملا با شما موافقم.ولی اگر این کار رو نکنیم احتمالا ضربه های سنگینی خواهیم خورد(چون ضربه پذیر تر هم شدیم بعد از مهاجرت).من دوستی دارم که تا 10 سال پیش تو آلمان یه شهروند بسیار موفق بود وزندگیه خوب و مطلوبی داشت . ولی متاسفانه فریب یه دوست نظر تنگی که سیتیزن کانادا هست ،رو خورد و 10 سال پیش رفت اونجا و از همون روز اول رفیقش رو دیگه ندید. تازه امسال بعد از چند دادگاهی که داشتن تونست پاسپورت بگیره و ...
از این دست آدمها تو خود ایران فراوانن . باید اینجا هم مرقب بود حالا اونجا ترسمون بیشتر ولی صفر و یک که نمی شه باشیم.فیلتر میکنیم.امیدوارم همه دوستان و همینطور ما اونجا دوستان خوب و با هویتی مثل شما پیدا کنیم.

:) ممنون از نظرت .. شناختن ادم ها سخته ولی حذفشون از زندگی به موقع نه اونقدر ها ..
سپیده

علی 123 1390/10/22 ساعت 07:59

تجربه من::: با تور رفته بودم خارج و توی هتلی که من بود سه تا اقای ایرانی بودند و اصولا اینقدر شاد می زدند که نگو. چون من زبان بلد بودم می اومدند دوروبرم و من مشکلاتشون رو حل می کردم و ناگفته نماند که من هم از کارهای بامزه شون لذت می بردم. چند روز که گذشت یه وقت نگاه کردم دیدم فقط یورو دارم و پول اون کشور تموم شده و من اصلا متوجه نشدم. بهشون موضوع رو گفتم و ازشون خواستم مبلغی در حدود 5 هزارتومن پول رایج اونجا رو بهم بدن که با اتوبوس یا تراموا برم به نزدیکترین صرافی و پولم رو که change کردم بهشون قرض رو پس بدم!!! اما با کمال تعجب با اینکه می دونستم دارند، بهم یه دو هزاری ندادند و من زیر آفتاب و توی هوای شرجی یه مسیر حدودا 10 کیلومتری کوهستانی رو پیاده رفتم. البته خوش گذشت اما یه لایه از پوست بدنم واقعا با آفتاب سوخت. این یک تجربه بد بود.
تجربه خوبش اینکه یه سفر دیگه رفتیم و با یه خانواده دوست شدیم که الآن رفت و آمد داریم و خیلی هم آدمهای خوب و مهربونی هستند.
البته به نظرم نمی شه یک آدم رو به خاطر یک بدی یا اشتباه کلا رد کرد و یا دیگری رو قبول. بلکه باید در یه مقطع زمانی اسکنش کرد تا میانگین رفتارش رو گرفت و بعد تصمیم گیری کرد.
امیدوارم این وبلاگ خوب و شخص سپیده خانم باعث بشه یه کامیونیتی از هر نظرسالم از ایرانیهای مثبت دور هم در آینده به شکل فیزیکی جمع بشن تا از سینرژی (هم افزایی) که ایجاد می شه همه بهره ببرند مثل همین حالا که (هرچند) به شکل مجازی من دارم از وجودتون استفاده می کنم.

ممنون .. می دونی اونقدر به هم ادم ها بدی کردند که گاهی کسی واقعا به کمک نیاز داره باور نمی کنیم .. مرسی .. در ضمن من نه هم افزایی رو فهمیدم یعنی چی نه سینرژی رو
سپیده

... 1390/10/22 ساعت 08:29

سلام، سپیده خانم خیلی از مواردی که شما ذکر کردید متأسفانه در مورد ما ایرانیها وقتی از ایران خارج میشیم صدق میکنه؛
یه مسئلۀ دیگه هم هست و اینه که خیلی از ایرانی هایی که از ایران میرند متأسفانه فکر میکنند برای پذیرفته شدن در فرهنگ و جامعۀ جدید یا به نوعی تلقین حس برتر بودن از ایرانیهای داخل ایران باید به شدت در فرهنگ جدید حل شد و حتی خیلی بیشر از اونها در یکسری مسایل پیش رفت، مثل مسئلۀ حجاب و نوشیدن مشروب که هر دوش تو ایران به شدت تحت کنترل دولت هست و حتی گاهی این مسائل در فرزندان خانواده هایی که این دو موضوع حتی در جمع خصوصی و مهمانیهای خودمانی به نوعی تابو حساب میشه شدتش خیلی بیشتره! بعضی از ما وقتی از ایران میریم در این دو مسئله به شدت تمام پیش میریم حتی خیلی بیشتر از جامعۀ میزبان! البته خوشبختانه همه هم اینطور نیستند و راه اعتدال و میانه را پیش میگیرند

دقیقا کاملا موافقم .. در صورتی که اگر بخواهید توی جامعه های خارج از ایران جا بیفتید در واقع باید به سمت ساده گرایی بیشتر برید .. چون مردم اینجا خودشون هستند .. نه ظاهر سازی نه تجملی و نه ..
سپیده

اوستا 1390/10/22 ساعت 08:51

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خیلی وقت بود نظر نداده بودم. در این پست نحوه ارتباطات ما ایرانی ها را خیلی عالی نوشتید. (یک پست در زمینه بنیان خانواده هم بگذارید چون شناخت ما از جوامع غربی فیلمهای هالیوود هست).
درسته مدت زیادی هست نظر ندادم ولی هر روز وبلاگتان را چند بار چک میکنم. پس من را هم به لیست معتادان وبلاگ اضافه کنید
خیلی خوبه دعای خیر صدها نفر پشت آدم باشه دعای خیر ما هم پشت شما بخاطر تمام کمکهایتان.

اره داشتم کم کم نگرانت می شدم اما می دیدم وبلاگ های دور و بر هستی خیالم راحت بود :)
ممنون
سپیده

سعید م 1390/10/22 ساعت 10:20

سلام سپیده خانوم
وقت بخیر، خدا قوت
راستش در پستهای گذشتتون خوندم که نوشته بودید تعداد ایرانی ها اونجا کم هست. همون موقع چندتا موضوع برام تداعی شد که تجربه شخصی خودمه انشا ا... در یه فرست مناسب در موردشون می نویسم. اما با گفتتون موافقم و بقول معروف چند جای مطلب ارائه شده به دلم نشست شدید.

"در کل من اصلا موافق این جمله نیستم که بگیم با ایرانی ها معاشرت نکنید .. چون این خودمون هستیم که می تونیم رابطه موفق بسازیم و یا کسانی رو که رابطه موفقی باهاشون نداریم حذف کنیم .. اونها که حذف می شند حتما دوستان خوبی برای بعضی دیگه از ادم ها هستند اما نه لزوما برای ما و شاید ما هم برای اونها دوستان خوبی نباشیم .. "

این نشون میده شما علاوه بر نگارش خوبتون دید اجتماعی خیلی قوی هم دارید تبریک می گم.
بلاخره هر کس که برای مدتی هرچند کوتاه غربت رو تجربه کرده و دارای روابط اجتماعی سالمی بوده باشه خیلی زود اینها رو درک می کنه مخصوصا در قشر امروزه مهاجران ایرانی که در صد خیلی بالایی از اونها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و ناگزیز از تاثیرات اجتماعی غلط و عدم پذیرش وضعیت موجود دست به مهاجرت میزنند و گرنه بر هیچ کس پوشیده نیست که هیچ کجا سرزمین مادی نمیشه.
براتون بهترین ارزوها رو دارم همچنین برای تمامی خوانندگان وبلاگ دو مهاجر.

سلام... من راسنش نمی تونستم کامنت شما رو ویرایش کنم واسه همین دوباره خودم از طرف شما کپی اش کردم .. ممنون به هر حال :) حتما از کمک هاتون استفاده می کنیم و راستی اقا ناصر همسر بنده نیستند :)
بازم مرسی .
سپیده

محسن 1390/10/22 ساعت 13:32

خوب صد البته که این مشکل برای ما که تازه داریم میایم اونجا وجود نداره.چون ما دوستان خوبی‌ مثل شما و آقا ناصر پیدا کردیم.از آنجا که بر اساس شناختی‌ که از شما از طریق این وبلاگ پیدا کردیم دوستای بد دوروبرتون نیست در نتیجه دوستای شما هم دوستای ما میشن....

این هم خودش نظریه خوب البته ناصر جان نیوزلند زندگی نمی کنه .. باید یه جای دیگه دنیا دنبالش بگردی ..
سپیده

مهتاب 1390/10/22 ساعت 18:19

ممنونم دوستای گلم :)
سپیده، بابک، شهاب و علی 123 عزیز ممنون از راهنمایی هاتون. من و همسرم فرم پری اسس رو پرمی کنیم :) و بعد فول اسس :) و بعد EOI چقدر کار داریم که انجام بدیم

مهتاب 1390/10/22 ساعت 18:30

دوتا سوال:
توی فرم پری اسس Date qualification awardedچیه؟ تاریخی که مدرک رو گرفتم؟ من سال 85 فارغ التحصیل شدم ولی مدرک رو 89 گرفتم. باید 89 رو بنویسم؟؟

دو قسمت Step 2 - Qualification Details مشخصات فوق لیسانسم رو نوشتم و توی Step 3 - Supporting Qualifications مشخصات لیسانس. درسته؟ آیا دوره هایی رو هم که توی آموزشگاه ها شرکت کردم رو هم می تونم اضافه کنم؟ فایده داره؟؟

راستی آقای بابک منظورتون از اینکه لیسانسم رو هم اسس کنم همین بوده؟ یا باید کار دیگه ی بکنم؟
(ببخشیدا من خنگ بازی در میارم)

نوشکا 1390/10/22 ساعت 21:15

منم تجربه مشابه رو داشتم توی سفر به یکی از این کشورای عربی
جنسی رو بردم دم صندوق قبل از اینکه حساب کنه گفتم میخوام عوضش کنم ، صندوقدار گفت باشه بده من الان سند بزنم بعد برو برای تعویضش .از صندوق خرید رفتم برای تعویض بهم گفتن عوض نمیکنیم !
راستش مجبور شدم با رئیسشون حرف بزنم تا دست آخر عوض کردن ... نپرسین چجوری با عصبانیت انگلیسی حرف زدم و کل ماجرا رو شرح دادم چون اصلا یادم نمیاد ولی بعدا خودم تعجب کردم هاهاهاهاو یه چیز جالب تر که یه عالمه مورد اونجا همین مشکل رو داشتن.
با این حساب هر جای دنیا بری همین داستانها هست...

می دونم .. این کاملا درسته که همه جا اتفاق می افته اما چیزی که هست اینه که وقتی چیزی رو پس نمی گریند مثلا یا قانونی براش دارند و یا اطلاع رسانی می کنند و یا اگر فروشنده اشتباه کنه به دلیل عدم اگاهی از قانون اون فروشگاه بوده .. یعنی یه سندی پشت قضیه هست و الا می تونی شکایت کنی اما وقتی هیچ سندیتی برای عوض کردن حرف ات نداری چون فقط سعی کردی جنست رو اب کنی اون وقته که ادم رو ناراحت می کنه والا اینجا باز هم برام اتفاق افتاده جنسی رو عوض نکنند اما حداقل قانع ام کردند که چرا :)
مرسی ..
سپیده

علی 123 1390/10/22 ساعت 21:47

سپیده خانم::: سینرژی یا هم افزایی یه موضوعی هستش که در ریاضی و فیزیک و... مطرحه. به این ترتیب که وقتی دو یا چندتا موجودیت با توانایی های مرتبط a و b جدا از هم عمل بکنند مجموع توانایی اونها از زمانی که با هم ارتباط منطقی و درست داشته باشند کمتره. یعنی مثلا اگر ترلیونها قطره آب در سراسر دنیا به صورت پراکنده وجود داشته باشند چون رابطه ای ندارند نمی تونن یه ماهی کوچیک رو زنده نگه دارند اما وقتی جمع بشن و به هم بپیوندند به سادگی می تونن یک اقیانوس تشکیل بدن که توش میلیونها ماهی زندگی می کنه. پس میشه نتیجه گرفت که 2x2 لزوما برابر 4 نیست اگر رابطه ای بین اجزا وجود داشته باشه اون رابطه می تونه ارزش یا وزن ایجاد بکنه (مثبت یا منفی). از طرفی من تاحدودی با بیش از حد کولونایز شدن اجتماعات خارجیها در یک کشور بیگانه مخالفم چون میتونه باعث بشه درجامعه پیشرفت نکنن مثل اونچه در مورد کُردهای سوئد داره اتفاق می افته پیدا نکردن کار و...

اها ن ن ن .. که اینطور پس .. مرسی .
منم اصلا موافق به قول خودمون بیش از اندازه چسبیدن به هم وطن ها به هم فقط نیستم .. همه چیز باید متعادل باشه به هر حال :)
سپیده

مهشید 1390/10/23 ساعت 08:45

امیدوارم اگه روزی ما اومدیم نیوزیلند، جزء اونهایی نباشیم که ما رو از دوستیتون حذف می کنید

:) حالا شایدم شما من رو حذف کردید :)))))
سپیده

مهتاب 1390/10/23 ساعت 10:04

این یکیو خیلی موافقم:
"پایبند نبودن به قانون کشور جدید از اونجاییکه ایران کشور بی قانونی هست و یه جورایی زیرابی رفتن و دودره کردن دلیل دیگه ای می شه که ایرانی ها اخلاق های خوبی در برخورد باهم نداشته باشند"
حقیقت رو باید پذیرفت دیگه! من همین الان دارم هزار تا کلک برای سابقه کارم سوار می کنم که یه جوری امتیازم رو بیشترکنم! ما به بی قانونی و زیرآبی رفتن عادت کردیم تازه بهش افتخار هم می کنیم
قول میدم اونجا رسیدم این اخلاقم رو عوض کنم
به امید اینکه اونجا زندگی بهتری داشته باشیم

اخی .. تازه پات اونوره مرزه عیب نداره :)
سپیده

مینا 1390/10/23 ساعت 14:48

سلام

من ویزای اقامت استرالیا دارم که هنوز یه سال ازش باقی مونده ولی به دلایلی نتونستم اونجا زندگی کنم و برگشتم ایران و الان می​خوام برای مهاجرت نیوزلند اقدام کنم. آیا اینکه قبلا در استرالیا اقامت داشتم و توی پاسپورتم ثبت شده باعث رد شدن درخواستم برای نیوزلند نمیشه؟

خوب اگر ویزای اقامت استرالیا دارید که باهمون می تونید بیاید و کار پیدا کنید و بعد درخواست اقامت کنید که نه باعث رد شدن نمی شه تازه براشون نکته مثبت هم هست اما اگر دلیل اش رو بپرسند شاید لازم باشه دلیل قانع کننده ای بهشون بگی .
سپیده

Hessam 1390/10/23 ساعت 15:55

سلام،
برای مهتاب:
تاریخ فارغ التحصیلی همونی هست که در مدرکتون درج شده
برای فوف لیسانس معمولاً تاریخی هست که دفاع کردین و برای لیسانس تاریخی که آخرین منرتون رد شده.
دوره های آموزشی که خارج از مقاطع دانشگاهی ارائه میشوند را در اون قسمت ننویسید. فقط مقاطع تحصیلیتون باید درج بشه.
تامام

عاطفه 1390/10/23 ساعت 20:42

سلام سپیده جون
ماهم قصدمهاجرت به نیوزلندروداریم اماهمه جاچیزای مختلف می گن وما واقاگیج شدیم من شرایطم رومی نویسم شما ببین ما بااین شرایط می تونیم اقدام کنیم یا نه اگر از کاناله دیگه هم می تونیم اقدام کنیم لطفا راهنمایی کنید

همسرم لیسانس حسابداری ازدانشگاه آزاد با معدل پایین
با ۹ سال سابقه توشرکتهای به قول دوستان شرکت گردن کلفت که یک سال ونیمش تو سازمان حسابرسی کل کشور
سن همسرم ۳۳ وخودم ۲۷ودخترم۴ سال
من دانشجوم با دیپلم فنی کامپیوتر درضمن زبان هم هنوز
نخوندیم
ببخشید خیلی طولانی شد معععععععذزت

جواب دادم دوستم توی کامنت قبلی اتون :)
سپیده

عارف 1390/10/23 ساعت 20:55

سلام
من 5 سال توی یک شرکت به صورت نیمه وقت (بدون پرداخت حق بیمه)کار می کردم و حدود 6 ماه است که در همون شرکت تمام وقت (با پرداخت حق بیمه) کار میکنم.
می خواستم بدونم سابقه کار نیمه وقت بدون سابقه بیمه رو قبول می کنن ؟ - اگر قبول میکنند چطوری محاسبه میکنن.

متشکرم

بیمه ملاک برای سابقه کار نیست براشون .. نیمه وقت حساب می کنند دیگه :) مثلا سابقه ات می شه 5 سال نیمه وقت ممکنه معادل 2 سال تمام وقت شه . بستگی داره چند ساعت در هفته کار می کردی ..
سپیده

بابک 1390/10/23 ساعت 21:34 http://persiance.wordpress.com

مهتاب خانم :: ای بابا! این چه حرفیه دیگه؟!

البته من منظورم این نبود. دو تا اپلیکیشن رو NZQA پر کنید. یکی برای لیسانستون و یکی برای فوق لیسانستون :) با دومیش نمره فوق لیسانس بودنتون رو می گیرید ایشالا و با اولی نمرات bonus ستون چهارم فرم 1093 رو ایشالا.

مینا 1390/10/24 ساعت 07:52

بازم سلام سپیده جان

درست منظورتو متوجه نشدم. یعنی من با ویزای اقامت 5 ساله استرالیا می​تونم بیام نیوزلند کار کنم؟ من تا الان فکر می کردم فقط شهروندای استرالیا با پاسپورت استرالیایی می تونن تو نیوزلند کار و زندگی کنن و من برای اومدن به اونجا باید ویزای نیوزلند توی پاسپورت ایرانیم داشته باشم. ویزای من 5 ساله 176 و برای ایالت NSW است.

http://www.immigration.govt.nz/employers/resources/visaview/obligations.htm
این لینک رو بخون :)
سپیده
who can work in Nz
Holders of Australian current permanent residence visas (including a resident return visa) and who are granted a New Zealand resident visa on arrival
Australian citizens who entered New Zealand on a current Australian passport

میلاد 1390/10/24 ساعت 16:19

با سلام خدمت همه دوستان
از دوستان کامپیوتری که اقامت گرفتن یک سوال داشتم... می خواستم بدونم مدرک مایکروسافت یا سیسکو در گرفتن اقامت تاثیری داره یا نه؟ به نظرتون اگر تاثیری داره کدومش واسه نیوزلند معتبرتره؟ می خوام این مدتی که دارم میرم سربازی اگر خدا کمک کرد، برم دوره هاشون رو تا جایی که امکانش هست ببینم... در ضمن به نظرتون کدوم دوره از این مدارک معتبرتره و به کارم میاد؟؟؟
دوستون دارم خیلی زیاد...

علی 1390/10/24 ساعت 18:52

سپیده خانم سلام
من چند تا سئوال دارم ممنون میشم جواب بدین( برای مهاجرت امتیاز من 120 هست بدون امتیاز همسر) :
1- خانوم من لیسانس فیزیک و فوق IT - دو سال هم سابقه کار در زمینه IT داره . آیا بابت خانومم امتیازی به ما داده میشه؟
2- آیا می تونیم مدرک آیلتس خانومم رو بعدا بفرستیم. در این صورت امتیاز ما چطور حساب میشه ؟ منظورم اینه که آیا امتیاز ما رو 140 در نظر میگیرن یا تا وقتی آیلتس خانومم رو نفرستیم امتیاز اون رو در نظر نمی گیرن

متشکرم

مهتاب 1390/10/24 ساعت 20:09

آقای بابک:
میگم من که فوق لیسانسم مال دانشگاه تهرانه و اسس نمی خواد، پس فقط برای لیسانس خودم وشوهرم پری اسس بگیرم کافیه دیگه! سابقه کارم رو هم همین جا (یعنی توی پری اسس)میارم که بعدا بتونم امتیازش رو بگیرم

ممنون از راهنمایی تون

سپیده جون از شما هم ممنونم

بابک 1390/10/25 ساعت 04:59 http://persiance.wordpress.com

فکر میکنم لازم نباشه فوق لیسانستون رو اسس کنید. چون مشکل تعبیر اسم رشته به خاطر تطبیق با توضیحات ستون سوم و چهارم پیش میاد. اما باز هم اگه من به جای شما بودم، با یه ایمیل مطمئن میشدم یا اگه اینجوری هم توضیح قانع کننده‌ای دریافت نمی‌کردم، فوق لیسانسم رو هم برای اسس میفرستادم. به خصوص که انشااله بعد از ورود به نیوزیلند، تطبیق مدرک میتونه برای ادامه تحصیل مفید باشه. :)

بابک 1390/10/25 ساعت 15:13 http://persiance.wordpress.com

میلاد عزیز ::

این certificateها مطمئنا به درد بخور هستن. البته چند تا موضوع رو مد نظر داشته باش:

1. مدرکی که میگیری با تجربه کارت مرتبط باشه. یعنی یه سری محفوظات و یه مدرک خشک و خالی لزوما توجه کارفرما رو جلب نمی کنه.

2. این گواهینامه‌ها معمولا تاریخ انقضا دارن یا با تغییر محتوای ارائه شده از طرف شرکت تعریف کننده اون گواهینامه، باطل میشن. مثل msce 2000 که دیگه الآن به درد کسی نمیخوره. میخوام بگم الآن که مشغول خدمت سربازی هستی و احتمالا 1.5 تا 2 سال دیگه مشغول کار میشی، این گواهینامه‌ها خیلی به درد رفتنت نمی خوره.

3. یه جستجو تو سایت seek.co.nz بکن. اونجا لیست مشاغل و مهارتهایی که بیشتر طالب داره قید شده. بر اساس اون شاید بهتر بتونی تصمیم بگیری. :)

میلاد 1390/10/25 ساعت 20:50

سلام بابک جان ممنون از راهنماییتون. خیلی لطف کردین... چند تا سوال دیگه دارم که تو پست جدید آقا ناصر پرسیدم... خواهشا در این موارد هم راهنماییم کنید...

Mohammad 1391/01/25 ساعت 23:10


سلام.یه سوال چند ماه قبل از تشکیل پرونده مجاز هست که بی کار باشی
اخه من چند ماه هست که کارم را از دست داده ام ممنون اگر جواب بدید

برای مهاجرت، سابقه کار مورد نیازه و بر اساس سابقه کار امتیاز می گیری. این قضیه از دست دادن کار شما اهمیت چندانی نداره. مگه اینکه ازتون آپدیت مدارک بخوان (مثلا مثل کانادا) که تا حالا چنین چیزی برا نیوزلند سابقه نداشته. /ناصر

علی 1391/09/25 ساعت 13:17 http://alihzadeh.blog.ir

کلا بلانسبت دوستانی که این وبلاگ رو میچرخونن و میخونن، ایرانی جماعت هرجا بره باید اونجا رو به گند بکشه وگرنه روزش شب نمیشه. من تعجبم در اینه که دوستانی که میرن اونطرف و بازم ایرانی بازی در میارن، برا چی اصلا رفتن؟! خب تو این مملکت که بهتر میشه چنین کارهایی رو کرد. شاید بهتر باشه تبلیغ نیوزیلند رو کمتر بکنیم تا اونجا 20 سال دیگه نشه مثل ایران!!!
گرچه به قول شما هندی ها و بقیه هم دست کمی از ایرانی ها ندارن.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.