دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

سقف پیشرفت در سرزمین جدید

*** من فکر می کنم این نوشته برای یه سری از دوستان باعث سو تفاهم شده، هدف این نبوده که کسی ناامید بشه و یا کنار بکشه. هدف این بوده که یه سری واقعیت ها نشون داده بشه. مهاجرت فقط پر کردن یه سری مدرک و فرستادن اونا نیست. مهاجرت بلیط گرفتن و رفتن به کشور مقصد نیست. پله های بعدی هم بد نیست دیده بشن. شاید هم این روزها بیشتر به امید نیازه تا واقعیت های اینچنینی...تا 3-2 هفته ای حداقل نیستم و دارم میرم مسافرت و یه آب و هوایی عوض کنم. تا بعد...***



بعد از یکی و نصفی شوک به وبلاگ، بهتره برم سراغ یه موضوعی که شاید یه مقدار بحث راجع بهش بد نباشه و اون هم اینه که تا چقدر میشه تو سرزمین جدید پیشرفت کرد یا به عبارت دیگه سقف پیشرفت تو سرزمین جدید چقدره. 


به هر حال بحث اینجاست که چقدر فکر می کنید تو مملکت جدید به اندازه مملکت قدیم پیشرفت کنید. تقریبا همه اونایی که از راههای قانونی و یا مهاجرت کاری مهاجرت می کنن، یه جورایی تو مملکت خودشون و تو محل کار خودشون کاره ای بودن. مثلا تو ایران بعد چهار یا پنج سال خیلی سخت نیست مدیر یه قسمت شدن و یا چند نفر رو زیر دست داشتن. ولی سوال اینه که چقدر فکر می کنید این قضیه هم تو سرزمین جدید ادامه پیدا کنه. یعنی مثلا اگه الان یه مهندس ارشد تو شرکت خودتون هستید، چقدر امکانش هست که تو مملکت جدید هم یه کاری با این شرایط پیدا کنید؟ اصلا چقدر براتون مهمه که همچین کاری پیدا کنید؟ چقدر فکر می کنید که تو مملکت جدید هم تو کارا، ارشد بودن، مدیر بودن و غیره اهمیت داره؟ 


این پست دوستمون رو تو کانادا بخونین راجع به اینکه چقدر تو کانادا و تو یه شرکت مشخص و در پست های ارشد غیر کانادایی هست؟ من راجع به سوئد که خودم اینجا زندگی می کنم حرفی ندارم. چون شرایط بدتر از کانادا نباشه بهتر نیست.. و راجع به نیوزلند هم ترجیح میدم نظر شخصی ننویسم و آخر این پست راجع بهش بخونین. اما اگه شیوه انتخاب اروپایی ها برای مهاجرت به نیوزلند رو مثلا با سیستم مهاجرتی خودتون مقایسه کنید، متوجه میشید که سیاست ها بسته به ملیت و نژاد شما متاسفانه تفاوت کنه.. اینو می خوام بگم که ملیت متاسفانه در میزان پیشرفت شما هم نقش بازی می کنه..فکر می کنید چقدر براش خودتون رو آماده کردید؟!! این اوضاع متاسفانه بدتر و بدتر خواهد شد اگه بلد نباشید که در محیط جدید خودتون رو وفق بدید. سطح زبانتون و میزان دانشتون هم از علم روز می تونه رو این قضیه تاثیر بسزایی بزاره.


فرض کنید که مثلا 15 سال تو مملکت جدید کار کردید، چقدر فکر می کنید که به اندازه سابقه کارتون و دانشتون به بازی گرفته میشید؟ فکر می کنید که به رده های مدیریتی رسیدن همونقدر آسونه که به رده های کارشناسی ارشد رسیدن؟ 


معمولا یه مشکلی که تو ایران هست اینه که از یه مقطعی سطح پیشرفت شما محدود میشه و دیگه الزاما کیفیت و کمیت کار شما تعیین کننده میزان پیشرفت شما نخواهد بود (اینم البته نظر شخصیه تا حدودی). فکر می کنید توی مملکت جدید این قضیه تموم میشه و هر چقدر که دلتون بخواد پیشرفت می کنید و دیگه محدودیتی ندارید؟ همونطور که گفتم فکر می کنید اگه شرایطشو داشته باشین می تونین تنها با اتکا به دانشتون به مشاغل مدیریتی برسین و جزو سیاست گزارای یه مجموعه باشین؟


یه سوال دیگه اینکه چقدر انعطاف پذیرید؟ شمایی که فرد ارشدی بودید در شرکت خودتون، چقدر حاضرید در مملکت جدید کار یه کارشناس معمولی رو انجام بدید؟! یا اصلا حاضرید چند وقت یه کار کاملا غیر تخصصی انجام بدید؟ از اون اگه جلوتر بریم چقدر محیط جدیدتون رو میشناسید و خودتون رو آماده کردید براش؟ دانشی که الان دارید چقدر به درد سرزمین جدید می خوره؟ چقدر نیاز به آپدیت شدن دارید؟ اگه دارید چطوری؟ 


آیا همینکه رزومه بفرستید و جواب نه بگیرید نشون میده که شما فعالید و دارید تلاش می کنید محیط جدید رو بشناسید؟! 


یه مشکلی که تا به حال دوستان زیادی هم دیدند و تجربش کردند اینه که شما از ایران برای یه شرکت توی نیوزلند رزومه میفرستید و جالب اینجاست که حتی جواب رد هم به شما نمی دن، و غم انگیز ترش هم اینه که حتی اگه دوباره بپرسین، باز هم به احتمال زیاد بهتون جواب نمیدن، اشکال کار به نظرتون کجاست؟ اشکال ممکنه به تعداد رزومه شما برگرده یا اشکال جای دیگه است؟ پس چرا بعضی ها پیشنهاد کاری می گیرن؟! حتما اینو قبول دارید که آشنا و پارتی نقش چندانی رو اینجا بازی نمی کنه!


بد نیست هم یه نگاهی هم به این مقاله سازمان مهاجرت نیوزلند بندازید که مستقیما اشاره کرده که متاسفانه نژاد و زبان مهاجرین تاثیر منفی در پیدا کردن کار اونا در نیوزلند داشته. این مطالعه البته پناهنده ها رو در نظر نگرفته که خیال ما هم بابت اطلاعات داده شده راحت تر باشه. مثلا تو یه مطالعه که تو سال 1999 انجام شده، نشون داده شده که حدود 50 درصد اونایی که تو نیوزلند دنبال کار بودن، شرایطی از تبعیض رو گزارش کردن. از موارد تبعیض هم داشتن اسم خارجی، مدارک تحصیلی خارجی و غیره بودن. خوندن این مقاله رو بهتون توصیه می کنم و بقیشو به خودتون واگذار می کنم..


بیشتر این پست سوال شد، اما بد نیست جواباتون رو ما هم بدونیم و اگه تا به حال راجع بهش فکر نکردید، بد نیست راجع بهشون فکر کنید و نظرتون رو ما هم بدونیم....بحثیه که جواباش بعدها به دردتون خواهد خورد..


/ناصر

نظرات 75 + ارسال نظر
علی 123 1391/04/18 ساعت 06:04

ناصرجان::: راستش در مورد کارهای دولتی باید عرض کنم که وقتی وارد سیستم اداری شدم غیر از اینکه 2 مرحله آزمون علمی دادم دو بار هم مصاحیه علمی شدم و بار آخر مصاحبه کننده ها در پایان بهم گفتند که "ما افتخار می کنیم که شما همکار بشیم" و نفر اول وزارتخانه شدم!!! من الآن حدود 8 سال سابقه کار دارم و برای محل کارم کارهایی رو انجام دادم که در تاریخ صدها ساله این مجموعه سابقه نداشته، با این همه آقایان نه تنها اجازه رشد در سیستم اداری بهم ندادند بلکه گاهی مدیرها که عوض میشن اینقدر اطرافیان پشت سرم بدگویی می کنن که ذهن مدیر رو نسبت بهم خراب می کنن و اون هم (چون معمولا مدیرهای ما درسهای مدیریتی نخوندن) خیلی زود خام میشه و محل کار من رو عوض می کنه، مثلا از کامپیوتر به بودجه بعدش روابط عمومی و بعد هم جای دیگه. آینجا موضوع این نیست که آدم چه سوابق باورنکردنی از خودش به جا می ذاره، بلکه موضوع اینه که به چه دسته و رسته ای وصله و این همون چیزیه که به تازگی اسمش رو شنیدم (قبلا هم بهش تلویحا اشاره کردم): (Corruption Perception Index- CPI). همونطور که در لینک http://cpi.transparency.org/cpi2011/results دیده می شه Transparency International شاخصی رو اعلام می کنه که افراد چقدر در مملکتشون از "فساد" رنج می برن. به دور از هرگونه مسائل سیاسی من در خوشبینانه ترین شرایط فکر می کنم اگر ایران در رتبه 120 نباشه حتما بالاتر از 35 نخواهد بود (نظر کاملا شخصی). به همین دلیل آدم در اولین نگاه حس می کنه که واقعا چقدر خوبه که وارد کشوری بشه که از نظر Transparency International دارای رتبه اول CPI هستش اما واقعیت اینه که خیلی از مهاجرها حتی اگه دارای رزومه خوبی هم باشن به یک اروپایی یا امریکایی با رزومه معمولی ترجیح داده نمی شن و این دلیلش اون حسی هست که از آسیایی ها در ذهن مردم دیگر کشورها برجا مونده، کشورهایی درگیر جنگ، فقیر(مادی و معنوی)، زندگی در شرایط سیاسی تحکیم شده، دارای مصائب طبیعی کنترل نشده و گاهی خشکه مقدس! حالا اگه از زاویه دید یک کارفرما به اون شرایط نگاه کنیم می بینیم که بنده خدا حتی اگه رنگ پوست و مو براش مطرح نباشه تصور چندان خوبی از آسیاییها نداره و منحصرا در سی سال گذشته خبری جز تشنج از ایران نشنیده. اگر چه "ایرانیها" در زمینه هایی مثل "نفت" قوی هستند اما در خیلی از فیلد ها تعیین کننده نیسن پس اون ذهنیت به نقاط قوت چربش داره و این یعنی از دست دادن فرصت های کاری. خود من از یک ماه پیش متوجه شدم که نه تنها نیاز به آپدیت علمی دارم بلکه دارم اسم آسیایی و مخصوصا ایرانی رو یدک می کشم و این یکی از دلایل "ناشناخته" ای بوده که تا این لحظه برام آشکار شده. البته من در خودم توان مدیریتی احساس نمی کنم که بخوام وارد سیستم سیاستگذاری مجموعه بشم اما خیلی ها این رو "احساس" می کنن و حتی اگه بزرگترین اشتباهات رو مرتکب بشن کاملا مصونیت دارند. بعنوان مثال خیلی از ما "نظام جدید آموزش متوسطه" رو یادمون می آد که چه ضررهای جبران ناپذیری به آموزش مملکت زد و دانش آموزان یک کشور رو تبدیل به "لابرتوار" کرد که بعدا ببینه آزمایشش جواب نمی ده! اما کسی اونهایی که "نظام جدید آموزش متوسطه" رو پایه گذاری و اجرایی کردند زیر سوال نبرد. با این همه من فکر می کنم CPI نیوزیلند رتبه نخست رو نداشته باشه. من اگه مجبور نباشم کار غیر تخصصی انجام بدم دوست دارم که یک کار جدید رو شروع کنم.

ممنون علی جان. مطمئنا تو یه کشوری زندگی خواهی کرد که سطح فساد دولتی و سو استفاده از موقعیت دولتی در راستای منافع شخصی خیلی پایین خواهد بود، این البته من نمیدونم این شاخص رو چقدر میشه ارتباطش داد به تبعیض های پنهان و آشکار در لایه های مختلف همون اجتماع. به هر حال همونطور که خودت گفتی، تفاوت های نژادی و تونایی های علمی بارزترین دلایل برای مشکلات کاری می تونن باشن../ناصر

ali acc 1391/04/18 ساعت 14:44

نه اینکه تو ایران تبعیض نژادی نیست. تو همین تهران خیلی از شرکتها و سازمانها بصورت قومی و نژادی اداره میشه مثل جایی که من کار میکنم. و بعد از 10 سال هم ارتقائی نگرفتم. ولی حقوقش خوبه.

خوب خدا رو شکر حقوقش خوبه و انگیزه موندن رو داشتی...:)
/ناصر

کتایون 1391/04/18 ساعت 14:55

با سلام... به نظر من تبعیض در تمام دنیا و از همه بیشتر در مملکت خودمون وجود داره. فقط تفاوتش اینه که اینجا بنا به یکسری فاکتورهایی مثل اینکه دور و برمون شلوغه یا اینکه مشکل زبان نداریم و ... این پتانسیل در ما نمیشه و به عبارتی ردش میکنیم ولی در اونجا ممکنه عوامل دست به دست بدن و فشار روحی آدم رو زیاد کنن... من ایرانی های بسیار موفقی رو میشناسم که اسمشون برای ما در تمام دنیا افتخار میاره و به نظرم این دست خودمونه که بخواهیم برای خودمون مانع فکری درست کنیم یا اینکه تلاشمونو کنیم و درک درستی از محیط اطرافمون بدست بیاریم... اتفاقا من این مدت خیلی دنبال ادامه تحصیل در کانادا و NZ و استرالیا بودم و ایرانی های بسیاری رو در راس facultyها دیدم... به نظرم دامن زدن به این تفکر واقعا اشتباهه ولی مطالعه اش مفید است و باز هم از شما که دونه دونه به این مسایل میپردازید ممنونم...

اشتباه نکن کتایون عزیز. اگه یه بار دیگه نوشته رو بخونی، میبینی که منظور من سیاه جلوه دادن اوضاع و یا به قول خودت دامن زدن بهشون نیست. شما به یه قسمت بحث اشاره کردی و من منظورم بحث های دیگه ای هم بود. من سوال های زیادی مطرح کردم که یکی از مهم ترینهاش این بود که چطور خودتون رو دارید برای محیط جدید آماده می کنید..راحت ترین کار برای ماهایی که اینور نشستیم اینه که همه چی رو رنگی و قشنگ و زرق و برق دار تعریف کنیم که واقعیت همیشه غیر از اینه. واقعیت های زبادی وجود داره که به خاطر فرهنگ ما به اون طرف منتقل کردنش راحت نیست و قبول کردنش هم راحت نیست. از طرفی آکادمی با صنعت تفاوت هایی داره که به نظر من پیشرفت برای خارجی ها در آکادمی به نسبت راحت تره که البته بحث جداگونه ای رو می طلبه. به هر حال ممنون از لطف همیشگیت..:)
/ناصر

رامین 1391/04/18 ساعت 17:35

امروز به سفارت مراجعه کردم و هزینه لاج را پرداخت کردم . به نظرم این آقایی که برای من رسید کرد مرد خوش اخلاق و خوبی بود . فکر کنم فامیلش آقای تهرانی بود .
دیگه کار این قضیه هم بعد از حدود 3 هفته سخت (بعد از دریافت نتیجه اسس که البته خودش پر بود از استرس و فکر کنم فعلا من از معدود کسانی هستم که اسس BE گرفته) که میخواستم تا قبل از تموم شدن تاریخ انقضای آیلتس ام لاج کنم تموم شد . از همه متشکرم (آقا ناصر سپیده خانم آقا بابک آقای علی 123 و آقای داریوش بخصوص از شما ممنونم)
البته یک کم هزینه ها بیشتر از حد نرمال شد ولی اینکه 15 روزه مدارک را جمع کنی و مدیکال بدی و بقیه مدارک را ترجمه کنی و بفرستی و .... به نظرم راضی کننده اس. حالا دیگه باید فعلا پرونده نیوزلند را ببندم برم دنبال کارو زندگیم

الهام 1391/04/18 ساعت 17:48

من توی یه سیستم دولتی کار می کنم حدوده 7 ساله و دقیقاً بانظر علی آقا موافقم...این مسائل به ما انگیزه رفتن داده...به نظر من و همسرم اصلاً مدیر شدن یا مسئول یه سری افراد شدن اهمیت نداره..البته این موضوع کاملا به شخصیت افراد بستگی داره..

سوال مهم اینه که برای کشور جدید چی کارایی تا به حال کردید؟ /ناصر

علی 123 1391/04/18 ساعت 20:47

رامین جان::: مبارک باشه, 15 روز خیلی عالیه
دوستان یه تجربه دیگه اینکه امروز با یکی از دوستان قدیمی و هم رشته ایم که بیش از یک سال هست که در سیدنی استرالیا زندگی می کنه (آورال آیلنس 8) صحبت می کردم و می گفت تونسته یک کار 3 ماهه از قرار ساعتی 40 دلار (مالیات در رفته) پیدا کنه و اینکه حتی جواب رزومه ها رو نمی دن دلیلش این هستش که شماره تلفنی که در رزومه می نویسیم شماره داخل نیوزیلند نیست. موضوع مهم دیگه اینکه در بعضی موارد رزومه ها توسط کامپیوتر وارسی میشه تا هرکدوم رو که تونست کلمات کلیدی رو از توش بیرون بکشه انتخاب کنه.

داریوش 1391/04/18 ساعت 21:25

ناصر جان
به نظرم بعد از تقویت زبان که از نون شبم واجب تره باید در مورد فرهنگ و قوانین کیوی ها ، علاقه مندیها و تفریحاتشون و... بیشتر بدونیم ، قطعا باید بدونیم با چه مردمی طرف هستیم(همه اینارو ما تو مملکتمون نا خودآگاه کسب کردیم)
در ضمن بایستی سطح توقعمون رو پائین بیاریم (در عین حال قابلیتهامون رو دست کم نگیریم )به هر حال ما باید با اون محیط سازگار بشیم نه اون با ما.به طور مثال دوستی که اینجا پست مدیریت داشت بعد از یک سال به خاطر نداشتن شغل مشابه به ایران برگشت.اتفاقا اونم تو نیوزیلند بود.داخل پرانتز عرض کنم که تو ایران که بودن خانمش مخالف رفتن و تو نیوزیلند مخالف برگشتن بوده.(اینم از مزایای کشوری که حقوق خانم ها رو تمام و کمال رعایت میکنن!!)
اگر دلیل مهاجرت خیلی لز ما ها(نمونه اش همسرم) نتیجه نگرفتن از یک سیستم کاریه بیمارعلی رغم داشتن دانش و مهارت لازمه این نمیتونه دلیلی باشه برای دلسرد شدن از تواناییهای خدادادی که تو وجودمون هست و فقط باید بشناسیمشون و بارورشون کنیم
علاوه بر این خیلی از ماها حتی رشته تخصصیمون رو دوست نداشتیم و نداریم و فقط به خاطرقبول شدن توی اون رشته ادامه اش دادیم ، شاید توی رشته دیگر خیلی موفق تر باشیم بنابراین یکی از کارهای دیگه که میتونیم انجام بدیم کسب مهارت تویه رشته دیگست که هم کیوی ها بیشتر احتیاج دارند هم ما شاید توش بهتر باشیم
و از همه مهتر به نظر من اینه که ما بدونیم انتظارمون از یک زندگی خوب چیه ؟ اینه که یک کار تخصصیه خوب داشته باشیم، یا با یک کار آبرومند یه زندگی آروم و بی دغدغه
اگه ایده آلمون اینه که هیچ کاری به غیر از کار تخصصیمون شایسته ما نیست بهتر از رفتن صرف نظر کنیم و با همین مشکلاتی که اینجا هست دست و پنجه نرم کنیم چون همونطور که شما اشاره کردین و از این طرف و اون طرف دنیا خبر میرسه برای یه مهاجر راه طولانی در پیشه تا بتونه در جای اصلی خودش قرار بگیره .
در آخر ممنونم که به یکی از واقعیت های مهاجرت اشاره کردی ،ناصر عزیز

perfect داریوش جان! خیلی خوبه که این بحث باز شه /ناصر

یکی از دلیل هایی که به فکر مهاجرت افتادم همین بود که بعضی از مدیران ایرانی دانش مدیریتی ندارن.
به طور مثال توی تخصص خودم که طراحی وب هست، وقتی به مدیرم ایده یک سایت یا یک نوع سرویس رو میدم خیلی خوشگل منو میپیچونه و اصلا به نظرم توجهی نمیکنه.
دلیل دیگش اینه که اینجا همه تو کار هم دخالت میکنن ( حتی خودم )، و من این برخورد رو چندین بار توی کارم دیدم که مشتری که هیچی از طراحی و اصول نمیدونه میاد و نظر میده و این باعث میشه که طرح من خراب بشه و نمونه کاری هام افتضاح از آب در بیاد
ولی مثل اینکه فعلا قسمت نیس بزنیم بیرون از این مملکت، کلا مهاجرت سخت شده

خوب پس منم اینو باید بهش اشاره کنم که اگه دنبال مهاجرتی و اگه قراره زود ناامید شی، بهتره که همین الان بی خیال قضیه شی. مهاجرت آسون نیست، ولی اصلا محال نیست. مهم اینه که ناامید نشی و عقب ننشینی. هنوز خیلی زوده آقا امید برای شما عقب گرد کردن.../ناصر

علیرضا 1 1391/04/19 ساعت 01:42

کلا برتری نژادی در هر شکلی قابل قبول نیست کافیه آدم خودشو جای مظلوم قرار بده ...
ولی واقعیت چیزی دیگه است ... همه جا به اشکال مختلف این پدیده دیده می شه ... حالا بعضی جاها علنی هست و از تظاهر به اون هم ابایی ندارند و بعضی جاها با توجه به شعور بالای جامعه به صورت قانون در اومده و باهاش مبارزه هم می کنند ...

اما در مورد اینکه کشورهایی مثل نیوزلند و استرالیا در مقایسه با کانادا و امریکا از لحاظ به بازی گرفتن مهاجرین در مسائل مدیریتی کلان و سیاست گذاریها قابل قیاس نیستند ... اونا سیستم کاملا باز رقابتی و مدیا و سیاسی دارند که تو نیوزلند و استرالیا نیست... (اینجاها رو مثال زدم چون اینا فقط مهاجرپذیرند)
من فکر می کنم یکی از علتهاش هم این می تونه باشه که نیوزلند و استرالیا تا حدود زیادی سیاستگذاریهاش منطبق با بریتانیا هست ... و اونا هم یه جورایی نژادپرست هستند ... بالاخره این سیاست انگلیسی ها هیچ وقت به مزاج ما ایرانیها خوش نمی آد و ما دوست داریم همیشه بهترین باشیم و با روحیاتمون جور در نمی آد ... (شاید یه کم نژاد پرستی ذاتی مونه که اذیتمون می کنه ) .. قصد توهین نداشتم ولی واقعیتیه ... ولی هندیها و چینیها خیلی راحت با این مساله کنار می آن

می دونی که خیلی هم نمیشه یه صفت رو برای کل آدم هایی که تو یه مملکت زندگی می کنند، به کار برد. به نکات خیلی جالبی اشاره کردی../ناصر

Sasha 1391/04/19 ساعت 05:48

من فکر کنم اکثر کسانی که به دنبال رفتن هستند چندین دلیل دارن و فقط بخاطر عدم مدیریت صحیح در محیط کار نیست.به نظر من قرار نیست هر جایی به غیر از ایران بعد از پیدا کردن کار هه چی رو بهراه و برامون بهشت بشه. و این هم درسته که برای اداره زندگی به کار و درآمد نیاز داریم.

فکر کنم دوستانی که اینجا هستند اکثرا یه تخصص دارن و همگی با یه درآمدی متوسط داریم زندگی می کنیم ولی سوال اینجاست که با کار که از شان اجتماعی خوبی برخوردار هستیم چقدر به جنبه های دیگر زندگی می تونیم فکر کنیم.

مثلا: من کجا می تونم با خانواده ام یه روز تعطیل بیرون خونه راحت باشم؟ آیا سطح مدرسه های دولتی امروز با زمان ما یکی هست؟ آیا مدرسه های غیر انتفاعی به غیر از پول به چیزه دیگه فکر می کنند؟ قیمت ا-ر-ز و ... تو یکسال ثابت می مونه؟ ما اینجا چطوری به یه افغانی نگاه می کنیم؟

در مورد محیط کار هم که به نظر من اینجا کاملا نژاد پرستی هستی البته نژاد اینجا چیزهایی من قومیت، مذهبی بودن و نزدیکی به هرم مدیریتی هست.
تو همین محل کار ما رستوران مدیران ارشد با کارشناسها جداست. حتی WC هم فرق داره خوب این یعنی تبعیض.

شخصا فکر می کنم برای موفقیت در هر جایی شما باید با فرهنگ، عقاید و اداب و رسوم اونجا آشنا بشین تا بشه پیشرفت کرد.

مثلا وقتی تو یه جمع دارین در مورد فوتبال به اصطلاح برای هم کری می خونن اگه یکی تو جمع هیچ عکس العملی نشون نده ما چی فکر می کنیم؟ تو اونجا هم همین موضوع برای راگبی هسن تو کانادا هم واسه هاکی.



یه چیزی که این روزا ذهن منو مشغول کرده اینه که چقدر ما آدم های اینترنشنالی هستیم؟ به این معنی که چقدر ما یاد گرفتیم یا بهمون یاد دادن که با ملیت ها و قومیت های مختلف بحث و تبادل نظر کنیم و برامون خیلی چیزها عجیب و غریب نباشه. /ناصر

علی 123 1391/04/19 ساعت 06:14

دوستان ببینین چی پیدا کردم، Slang های کیوی ها:
http://www.chemistry.co.nz/kiwi.htm

علی d 1391/04/19 ساعت 08:09

به داریوش خان::
حرفایی که گفتی واقعا مهم بودن
من تصورم اینه که بیشتر مشکلمون تو محیطهای کاری اون ور، فرهنگیه.
نمیدونم کدومش مهمترینه:
بهتر کردن زبان
یا
انطباق فرهنگی
ولی قطعا با بهتر شدن تو این دو مسئله فکر میکنم به تنهایی 70-60 درصد مشکل و نگرانی مون برای کار پیدا کردن حل میشه. البته مطمئنا اگه زبانمون خوب نباشه، انطباق فرهنگی امکان پذیر نیست.
چیزی که من تصور میکنم و داریوش جان هم بهش اشاره کرد اینه که تو محیط کار، باید بتونی با همکارات ارتباط خوبی برقرار کنی و در واقع علایق مشترکی باهاشون پیدا کنی.
ظاهرا تلاش Kiwi ها و Aussie ها برای وارد کردن مهاجرها به جامعشون خوبه
میخوام بگم باید کار زیادی روی خودمون انجام بدیم تا با فرهنگشون انطباق پیدا کنیم
دلیل اصرارم روی مسائل فرهنگی اینه که تصور میکنم در موارد تخصصی احتمالا اکثر دوستان حداقل های لازم رو حتی برای محیطهای کاری اون طرف، دارن.
بهرحال از طرح موضوع توسط ناصر عزیز تشکر میکنم.

ممنون علی جان. /ناصر

ندا 1391/04/19 ساعت 08:28

یه موضوع دیگه تنزل سطح اجتماعیه
یه داستان هست که از خیلیا وقتی بچه بودیم شنیدیم کهشغل بالا و پائین و اصولا طبقه اجتماعی (منظورم خارج) تفاوتی نداره. اما داره و اصولا قرار هم نیست نداشته باشه. خب فکر می کنم معمولا ماها (تخمین گنده ایه چون من شماها رو نمی شناسم) نسبت به سطحی که هستیم و با تلاشمون و یا موقعیت خانوادگیمون بدست آوردیم اهمیت میدیم. خب حالا تو باید بری اونجا اینو تازه بدست بیاری و در خوش بینانه ترین حالت 2-3 پله سقوط داری (Down grade). آیا اینو می پذیریم؟(این البته سوالیه که من خیلی از خودم می کنم و سعی می کنم درک کنم خودمو توی اون وضعیت، وضعیت قطعا با وقتی بصورت شاد و خندون میری سفر و و شنگول هستن و هستی فرق داره) ببین مثلا اینجا راحت سوار ماشین میشی میری یه فروشگاه خرید می کنی اصلا فکر نمی کنی کدوم فروشگاه گرونتره یا ارزونتر یا اینکه میری فلان جا و .......همه ی جزئیات زندگی که اینا رو وقتی از دست میدی تازه یادت می افته داشتی اشون. خب خودتو آماده کردی واسه اینا؟ نمیگم تا ابد همینطور می مونی اونجا. نه احتمالا کم کم بهتر خواهی شد (البته با زحمت زیاد) خب منتظرش هستیم؟ باید دقیقا بدونیم واسه چی میاییم و خیلی روشن و واضح باشه.
من فکر می کنم نژادپرستی پنهان زیاد داریم. این کلمه دهاتی که خیلی هم رایج استفاده اش می کنیم. دقیقا گیرمون می اندازه.
یه دوست خیلی خیلی فرهیخته داشتم رفت یه جایی خیلی موفق هم بودن در کسب درآمد و بعدش عنوان می کرد ما با فلان عدد که اونجا واسه مدرسه پسرم می دادیم توی مدرسه رده 20 درس می خوند. اما اینجا با یه دهمش (یه دهم اون عدده) توی مدرسه رده یک درس می خونه. یا اینکه اونجا ما توی محله متوسط خوب زندگی می کردیم در حالی که ده برابر ایران درآمد داشتیم. اما اینجا توی فلان محله ایم.
خب بنظرم قضیه فقط بیرون و محیط خارجی نیست بخشی از داستان (نمی دونم چقدرش) توی خودمونه.
خب من متوجه شدم میل به برتری خواهی که خب توی همه آدما هم هست (با درصد های مختلف) چقدر می تونه تعیین کننده باشه. بد نیست به این قضیه هم اینطوری نگاه کنیم.
یه خانوم پزشک فلسطینی رو می شناختم که هرگز زبون کشوری که رفته بود زندگی کنه رو یاد نگرفت و همه جا انگلیسی حرف می زد. این داستان پذیرش یه بخشش بیرونه ولی بنظرم سر گنده اش درون آدماست. همونطور که بقیه هم گفتن.
قضیه برخی از هموطنا که خیلی اصرار دارن توی ایران چنین بودن و چنان هم بنظرم ریشه های مشابه داره. خب سوال اینه که چکار کنیم اینطوری نشیم؟

همونطور که گفتی ندا خانم، خیلی مهمه که آدم یهو خودشو پرت نکنه وسط کلی از ناشناخته ها! کلا مهاجرت رو اگه عدد 100 براش در نظر بگیریم، بعضی ها از 0 شروع می کنند، بعضی ها از 10 و یا بیشتر و بعضی ها هم از 10-! ولی هیچکس از 100 شروع نمی کنه ونسل اول هم به زور به عدد 100 میرسه و یا شاید هم هیچ وقت نرسه. بعضی ها تو عددشون درجا می زنن ویعضی ها هم با سرعت نور پیشرفت می کنند /ناصر

روزبه 1391/04/19 ساعت 10:16

به Sasha::

جانا سخن از زبان ما می گویی.

به ناصر::

باید بگم که این دولتها هستن که فرهنگ میسازن نه مردم. آیا جوونهای زمان شاه که الان میانسال هستن یک فرهنگ و طرز فکر دارن در مقایسه با گذشتشون؟ این دولتها هستن که قالب یک جامعه رو میسازن. البته درسته که ما باید از خودمون شروع کنیم ولی من شدیدا معتقدم که هرکس مسئولیت بیشتری در جامعه داره باید اول از همه شروع کنه. وقتی یه مدیر دروغ میگه از کارمند چه انتظاری میشه داشت. همین رو به جامعه و دولت بسط بده. همه ما میتونیم اینترنشنال باشیم و با ملیتها و قومهای دیگه زندگی کنیم. من 6 سال خارج از کشور زندگی کردم و الان 4 ساله که ایران هستم ولی شدم مثل کسی که تاحالا خارج زندگی نکرده. دلیلش هم قالبیه که دولت و حکومت برای این ممکلت درست کرده و مردم هم گریزی ندارن برای زندگی کردن خارج از این قالب. تنها راه میمونه مهاجرت. برای فرار از این قالب تنگ. برای داشتن حق زندگی کردن به شیوه خودم. 1001 دلیل برای رفتن هست و فقط 1 دلیل برای موندن و اونهم فقط خونواده هست.

کاملا درست میگی. ولی بهتر نیست بریم سراغ اون عواملی که برامون تغییر دادنشون آسونتره و شدنی؟ /ناصر

رامین 1391/04/19 ساعت 11:54

من دیروز این برگه پرداخت را اسکن کردم و فرستادم . امروز به من ایمیل زدند که ما اینو بررسی میکنیم و ظرف 3 هفته بهت خبر میدیم !! توی سایت هم که میرم برام Application Received میزنه ولی تاریخ لاج را نمیزنه !! مگه نباید تاریخ لاج همین امروز باشه؟
مگه وقتی پول و مدارک را گرفتند نباید تاریخ لاج را بزنند؟ اگه اون 3 هفته را بخواهند بررسی کنند که تاریخ اعتبار این آیلتس لعنتی من تموم میشه
چقدر حرص میدن به آدم . کسی نظری داره ؟؟
گفتم راحت شدم پول را ریختم و خلاص . انگار اول حرص خوردنه

حامد123 1391/04/19 ساعت 17:30

سلام به همه دوستان
راستش من تقریبا تمامی مطالب این سایت رو پیگیری می کنم تا اینکه دلم نیومد برای این پست نظر ندم. اول اینکه می خوام به همه شما دوستان بگم که اگر واقعا قصد رفتن دارید ناامید نشید و خودتونو دست کم نگیرید. من برای حدود 10 شرکت رزومه فرستادم و تقریبا همگی جواب دادن و حرفشون این بود که در حال حاضر برنامه ای برای استخدام از خارج از نیوزلند ندارند(اینو در جواب اون بخشی دادم که می گید جواب ما رو نمیدن و می خواستم بگم که اینطور هم نیست). خلاصه در نهایت یکی از اونا جواب مثبت داد و بعد از چندین ماه و انجام چندین مصاحبه تلفنی و اسکایپ برام job offer رو فرستادن(حالا بگذریم از اینکه حقوق پیشنهادیشون پایینه که تو کامنت بعدی می خوام از دوستانی که الان تو اوکلند هستند راهنمایی یگیرم). خلاصه اینکه:
1. ناامید نشید
2. پیشنهاد می کنم به موازات کار مهاجرت برای ارسال رزمه هم اقدام کنید.
3. رزومه استاندارد و با اطلاعات کافی بفزستید.

خوب به سلامتی. امیدوارم که کاراتون به خوبی پیش بره و توی کار جدید و در سرزمین جدید هم موفق باشید./ناصر

داریوش 1391/04/19 ساعت 19:38

ناصر جان سفر خوبی داشته باشی.

علی 123 عزیز مرسی از بابت لینکت.

رامین جان اونا بعد از بررسی ، همون تاریخ دریافت مدارک رو برات میزنن.

به حامد 123 ، ضمن تبریک میشه بگین رشته کاریتون در چه زمینه ایست

الهام 1391/04/20 ساعت 05:34

تشکر از ناصر و بابک عزیز...
راستش ما بیشتر به فرار از اینجا فکر می کنیم...متاسفانه مجال فکر کردن به مشکلات احتمالی اونجا رو نداریم یعنی دیگه ظرفیت و گنجایششو نداریم...خیلی ممنون می شم اگه دوستانی که تجربه زندگی خارج از کشور رو دارند از مشکلات اونجا از لحاظ فرهنگی...اجتماعی...نژادی بنویسن..هرچند که تصور می کنم کشور به کشور خیلی فرق می کنه..

علی 123 1391/04/20 ساعت 05:40

بابک جان::: خداییش بچه ها اینقدر سایت اداره مهاجرت رو خوندن که دیگه دارن از اونا غلط املایی-انشایی می گیرن
آقا حامد 123::: تبریک می گم، هرچه خوبان همه دارند تو یکجا داری لطفا مشخصات تحصیلی و شغلیت رو هم بنویس واگه صلاح می دونی بخشی از رزومه ت رو هم بذار. خیلی امیدوارمون کردی ممنون
رامین جان::: عجله نکن، ببین ناهید خانم رو... بنده خدا خیلی قبل از شما لاج کردن
دوستان اون رفیقم که سیدنی زندگی می کنه می گه بجز ایرانی ها و هندیها بقیه شون اگه قرار باشه یه دونه پیچ رو سفت کنن، زنگ میزنن یکی بیاد براشون انجامش بده؛ پیش خودم گفتم کجای کاری عموی من توی حیاط خونه شون ماشینش رو تعمیر موتور می کرد! به نظر من باید بریم، شرایطو ببینیم بعد قضاوت کنیم.
گذشته از همه این صحبتها من به یه چیزی خیلی اعتقاد دارم و اون اینکه روزی آدما دست خداست نمونه زنده ش همین دوستمه که می گم: اونها خانوادگی نابغه اند و از نظر کاری هم اساسی کارشون خوبه و خداییش پولدارن. اون زمانی که دانشگاه قبول شدن رویای مردم بود، از خانواده شون سالی یکی دونفر دانشگاه دولتی و حتی شریف قبول می شد. اما این دوست من با وجود اینکه خیلی کارش از من بهتره و خیلی باهوش تره، ایران هم که بود کار خوب گیرش نمی اومد و در آمدش خوب نبود، استرالیا هم که رفته توی این یکی دوسال فقط سه ماه کار کرده؛ به نسبت دخل و خرج که حسابش می کنی فقط تونسته به اندازه اجاره بهای یک سالش دربیاره. از این دست دوستان زیاد دارم که علی رغم Qualify بودن و حتی نابغه بودن روزی شون زیاد نیست و اگرچه من زیاد مذهبی نیستم اما خدا هم توی قرآن گفته هرچی بدوین بیشتر از اونی که روزیتونه گیرتون نمی آد. به نظر من مهم خوشبخت زندگی کردنه و این دوست ما از من شادتره و از این بابت واقعا خوشحالم. ببخشید از موضوع دور شد.

یعنی ما درس بپرسیم از هر چی تو سایته؟ بلدی دیگه؟

حامد123 1391/04/20 ساعت 05:51

به ناصر و داریوش عزیز:
ممنون از لطف شما. من رشتم برق-قدرت هست.

کتایون 1391/04/20 ساعت 07:16

امروز 1 فرم نظر سنجی از طرف NZQA اومده بود و اینو نوشتم:
it would be great if you could have more strategies to recognize Iranians certificates issued by the Iranian's authorities (specially universities)more effectively.
Although I didn't have had any problem and I received what I need for my immigration process (Bachelor degree of computer and information science), some of my friends have had difficulties regarding the recognition.
they have Bachelor of engineering (in electrical, mechanics, civil, etc.) but as you recognize their certificates, you assess them as "bachelor degree in engineering" so they have to send their documents to IPENZ again for being reassesses as "bachelor of engineering". actually it would have an additional fee and take more time for their process.
Thank you very much.

حامد123 1391/04/20 ساعت 13:28

به علی 123 عزیز:
من فوق لیسانس برق - قدرت هستم با 9 سال سابقه کار.
فرمت رزومه ای که من فرستادم بصورت زیر هست که به تناسب اطلاعات شخصی و سوابق کاری می بایست بخش های مختلف رو تکمیل کرد.

1)
Name :
Address:
Date of Birth:
Nationality:
Phone:
Email:
2)
Education
3)
Member of Professional societies
4)
Employment Record
5)
Detailed Tasks Assigned
6)
Project Experience
7)
Languages
8)
Publications
9)
Certification

I, THE UNDERSIGNED, CERTIFY THAT TO THE BEST OF MY KNOWLEDGE AND BELIEF , THESE DATA CORRECTLY DESCRIBE ME , MY QUALIFICATIONS , AND MY EXPERIENCE.
Date
[Signature of staff member] Day/Month/Year
Full name of staff member

رامین 1391/04/20 ساعت 14:18

ناصر خان این جدول ما !!! بروزه اطلاعاتش ؟ منظورم اینه که بعضی ها که خیلی قبل مثل مهدی وضعیت ویزاشون مشخص نیست
این چطوریه ؟ اونها اطلاعات ندادند؟

تقریبا بروزه. بعضی از دوستان اطلاعات بیشتری به ما ندادن که تو جدول وارد کنیم. بعضیها هم خیلی وقته که ویزاشون نیومده.

/بابک

منمو لباسهام 1391/04/20 ساعت 14:45

با اینکه تجربه خاصی ندارم اما فکر میکنم همین" تبعیض پنهان" که دوستان میگن در کشور های مختلف متفاوته .
اما نمیشه انکارش کرد ، به هیچ وجه.
به نظرم شما وقتی میتونین از شر این تبعیض ها در امان باشین که برای اکثریت اون جامعه یه خارجی نباشین !
.
.
خب اینجا یکم قابل تامل میشه برای 2 دسته: یکی اونایی که آدمای رده بالایی بودن در کشورشون ، یکی هم اونایی که آرزو های بزرگی رو در سر دارن و به امید عملی کردنش میرن

هیربد 1391/04/20 ساعت 15:31

با سلام، من مدت زیادی است که از اطلاعات این وبلاگ استفاده می کنم، موضوعی مدت ها است که ذهن مرا آزار می دهد و آن درگیری میان ماندن و رفتن است.
من در ایران شرایط مالی خوبی دارم و علاوه بر درآمدی از شغل آزاد به تدریس در دانشگاه نیز مشغول هستم.
راستی من 45 سال دارم و تحصیلاتم نیز کارشناسی ارشد مهندسی صنایع می باشد، متاهل و دارای یک فرزند.
شوق ادامه تحصیل و از طرفی مشکلاتی که با خانواده همسرم دارم، مرا وادار کرده است که برای نگاه داشتن همسر و فرزندم به فکر کوچ کردن باشم. پس از بررسی های زیاد کشور نیوزیلند را مکان مناسبی برای ادامه تحصیل و زندگی پیدا کرده ام.
البته همسرم هم موافق با رفتن است.
چند سئوال دارم.
1- آیا با توجه به سن 45 سال پس از گذراندن دکترا در نیوزیلند می توانم کاری بیابم که بتواند شرایط اقامت را برای من و خانواده ام مهیا نماید؟ آیا دانشگاه های نیوزیلند برای سن 45 سال پذیرش می دهند؟
2- اگر بتوانم پذیرش بگیرم، می توانم با خودم حدود سیصد هزار دلاز نیوزیلند همراه ببرم، آیا با این مبلغ می توانم خانه ای خریداری نمایم و سایر هزینه ها را تحت پوشش قرار بدهم؟
با تشکر از زحماتتان.

علی 123 1391/04/20 ساعت 20:46

جناب آقای هیربد:::
(با اجازه همه دوستان) نظر شخصی بنده این هستش که اگه می خواین اقدام کنین کاری بکنین که یک تیر-دونشون بشه یعنی در درجه اول تا جایی که امکانش هست سعی کنین اقامت بگیرین و در عین حال درس هم بخونین. اینکه ویزای تحصیلی بگیرین و بعد از تحصیلات بخواین برگردین چندان منطقی به نظر نمی رسه. البته باید نمره آیلتستون بهتون اجازه وارد شدن به دانشگاههای اونجا رو بده و معمولا دانشگاههای مختلف شرایط متنوعی دارند و البته تا اونجایی که سپیده خانم گفتن شرایط سنی نداره. ضمنا با داشتن ویزای دانشجویی ساعات کارتون در هفته سقف داره و این باعث میشه درآمدتون بیاد پایین.
1-اینکه بتونین کار پیدا کنین یا نه بستگی به رزومه, تواناییها, شانس و بازار کار اونجا داره اما من همیشه می گم خدا بزرگه و روزی رسون وهرچی اینجا هستی اونجا هم بعد از مدتی خواهی بود نه بیشتر نه کمتر. ضمنا می تونین از سایت Seek.Co.Nz یه بررسی بکنین و بازار کار رشته تون رو بسنجین.
2- ببینین خیلی ساده اس قسمتی از درآمد یا سرمایه تون خوب خرج تحصیل میشه (اگه فاند نگیرین- البته شرایطش رو نمی دونم) اما جالبه بدونین خود من و بسیاری از دوستان دارن اینجا با زیر 100 میلیون برای اقامت میرن وبیشتر روی تخصصشون متکی هستن. خونه هم تا اونجایی که ما می دونیم اونجا نمی خرن و اجاره می کنن و شرایطش با اینجا ازنظر اقتصادی (وضعیت تورم و بهره بانکی و...) متفاوته اما با این حال اگه بخواین خونه بخرین بانکها وامهای خیلی خوب با بهره کم و بازپرداخت طولانی مدت می دن. بعنوان نمونه می تونین شرایط بانک Westpac.Co.Nz رو ببینین قیمت خونه ها رو هم برای خرید و هم اجاره می تونین توی سایت Realestate.Co.Nz بررسی کنین. براتون آرزوی موفقیت و نجات می کنم

paiam 1391/04/21 ساعت 07:58

جناب آفای ناصر گرامی
بنده حدود یک سال هست که در نیوزیلند حضور دارم و تا این لحظه تنها جزو خوانندگان وبلاگ بودم اما بعد از مطالعه ی این پست عرض این مساله را خالی از لطف ندیدم از آنجاییکه اخیرأ حداقل در این وبلاگ میبینیم تعداد متقاضیان مهاجرت به نیوزیلند شاید صدها نفر باشند و این تعداد هر روز بطور فزاینده ای رو به رشد است( از مقایسه ی کامنت های سال ها و ماه های قبل) ذکر این موضوع را ضروری دانستم که به اطلاع کلیه دوستان برسانم این سرزمین آنچنان که بنظر میرسد دارای پتانسیل نمیباشد,موقعیت های شغلی در این سرزمین بسیار محدود و امروزه بعلت حضور گسترده مردم چین و هند نرخ دستمزدها بشدت کاهش و نرخ خرید و اجاره مسکن بالعکس افزایش داشته. نیوزیلند در رده کشورهایی قرار دارد که بالاترین میزان مالیات بر درآمد را اخذ میکنند و در مقابل شما با خدماتی نظیر کوچکترین و بدوی ترین شهرهای اروپا مواجه خواهید شد. از دوستان خواهشمندم که پیشاپیش در مورد واقعیت های این سرزمین که هر ساله هزاران نفر از ساکنینش به استرالیا و بریتانیا در پی کسب و شغل مناسب مهاجرت میکنند تحقیق نمایند.

ممنون پیام عزیز از نظرت. امیدوارم که نظرات شما و سایر دوستان مقیم نیوزلند رو بیشتر اینجا داشته باشیم. /ناصر

paiam 1391/04/21 ساعت 08:08

ضمنأ کشور انگلستان برای تعدیل جمعیت اقدام به تشویق قشر متوسط و کم درآمد به نقل مکان به نیوزیلند را چند سالی است که در دستور کار قرار داده پس جای تعجب برای آن دسته از دوستان به شرایط سهل و آسان مهاجرت بریتانیایی ها نباشد, چرا که نیوزیلند حیاط خلوت انگلستان میباشد.

نیوزیلند برای تشویق بریتانیایی‌ها به مهاجرت به نیوزیلند، در لندن، منچستر، کبک و ونکور تور برگزار می‌کنه.
/بابک

الهام 1391/04/21 ساعت 10:01

به paiam:
شما مدت یک سالی که nz هستید موفق شدید کار پیدا کنید می شه لطفاً بفرمایید رشته تون چی هست و زمینه کاریتون چی بوده؟ در کل زندگی در nz رو چطور ارزیابی می کنید؟

رامین 1391/04/21 ساعت 10:32

آقای پیام :
من نمیدونم چرا هرجایی که ایرانی ها حضور دارند و ازشون میپرسیم یا حتی نمیپرسیم که وضع اونجا چطوریه ؟ شروع به منفی بافی میکنند !!
یک سوال دارم ازتون : اگه وضع به این بدی است که میفرمائید چرا خودتون موندید؟! به صلاحتون نیست که در اون وضعیت بد زندگی را ادامه بدید . به میهن عزیز خودتون برگردید
و تورم بالای 40% را تجربه بفرمائید .

حرفهای پیام پر بیراه نیست. بهتره نظرات مخالف رو هم بشنویم.
/بابک

حامد123 1391/04/21 ساعت 11:55

سلام به دوستان عزیز.
دوستانی که در نیوزلند هستند میشه لطف کنید و بگید پیشنهاد کار بصورت تمام وقت در اوکلند با حقوق سالانه 80000 (که حدود 27درصد مالیات تعلق می گیره و میشه حدود 66000) چطور هست؟ به نظرتون و با در نظر گرفتن هزینه های زندگی در اوکلند چطوره؟

داریوش 1391/04/21 ساعت 13:59

حرفهای آقا پیام قابل تامله. از این جهت که ما برای خودمان رویا پردازی نکنیم و فکر نکنیم که اونجا یه شغل خوب و یه زندگیه راحت در انتظارمونه. مطمئنا مشکلات بسیاری پیش رو داریم که یکیش کار پیدا کردنه . خوب حالا اگر من کوچ کنم و برم یه شهر کوچیک تو ایران با جمعیت و طبیعتا فرصت شغلیه کمتر، میتونم به راحتی کار پیدا کنم ؟ اگر پیدا کردم آیا درامدم با تهران قابل مقایسه ست؟ همین مالیات 10-20 درصدی و همین هزینه بیمه رو باید بدم . سایر هزینه هام مگه چند درصد پایین تر از تهرانه. اوضاعه نابسامان اقتصاد کشور و تورم افسار گسیخته رو هم بهش اضافه کنیم که حالا دیگه تقریبا هفتگی شده. تو تهران هم که به ریال حقوق میگیریم به دلار خرج میکنم تازه هر روز داره از قدرت خریدمون کاسته میشه. پس منه حقوق بگیر بایستی چیکار کنم . دست رو دست بگذارم تا روزی که احتمالا خیلی هم دیر نیست در شرکتمون رو ببندن و برم دنبال کار با اون شرایطش؟ بنابراین ترجیح میدم همین شرایط رو (تو بدبینانه ترین حالتش) تو نیوزیلند تجربه کنم . اشتراکات فرهنگی ، هم زبونی و علاقمندی هام رو جا میگذارم در عوض اقتصاد با برنامه و با ثبات ، آرامش و عزت انسانی، آینده پسرم و... را می خرم. یه عمر ترسوندن ما رو از ریسک کردن. این دیگه ریسک نیست تنها راه موجود.

ممنونم از آقا پیام که روی دیگه سکه رو هم به ما گوشزد کردن.

هیربد 1391/04/21 ساعت 16:49

علی آقا 123
با تشکر از توجه شما،
با یکی از وکلای مهاجرت شرایطم را در میان گذاشتم و ایشان امتیاز مرا محاسبه کرده و اعلام کردند که در خوشبینانه ترین حالت 125 امتیاز کسب می کنم که برای اینکه واجد شرایط اعلام شوم، کفایت نمی کند. برای بالا بردن امتیاز نیز نیاز به job offer دارم که ظاهرا به این آسانی ها نمی توان آن را به دست آورد.
آیا گفته وکیل درست است که با 125 امتیاز امید زیادی به انتخاب شدن ندارم؟
در حال حاضر مشغول آماده ساختن خودم برای آزمون تافل هستم.
آیا کسی از دوستان اطلاعات بیشتری در باره اینکه آیا برای پذیرش شرط سنی وجود دارد یا نه ؟
آیا نیوزیلند برنامه ای برای پذیرش در حوزه سرمایه گذاری دارد؟ از کجا می توان اطلاعات به دست آورد؟

رامین 1391/04/21 ساعت 17:41

به بابک :
من یکی از کسانی هستم که اصلا مملکتهای پیشرفته را مدینه فاضله نمیدونم . و مطمئنا که اونجا هم مثل هرجای دیگه مشکلات هست . ولی وقتی شما میتونید 2 چیز را با هم مقایسه کنید که حداقل تشابهاتی با هم داشته باشند و اصلا امکان مقایسه داشته باشند . شما اصلا مگه میتونید 2 تا کشور را که مثلا یکی سطح آزادی یا امنیت اون توی دنیا دوم است را با کشوری که 158 ام است مقایسه کنید؟
به نظر من این بحث زیاد تکرار شده !! ولی باید قبول کنیم که تنها تنها تنها راه پیشرفت در کشورهای پیشرفت تلاش و پشتکار است .

درسته.

اما چند نکته:
1. من هم مثل شما تو همین مسیرم. میخوایم در کنار هم این تصمیممون رو به چالش بکشیم.

2. یکی از اون دو تا چیزی که گفتی، وطنمونه که به هر حال، هر جا که بریم و هر کار که بکنیم، ازمون جدا نمیشه. اگر نیوزیلند رو با مثلا پرو یا هندوستان مقایسه کنید، فرمایش شما صحیحه. ولی ما داریم نیوزیلند رو با سرزمین مادریمون مقایسه می‌کنیم. پس نمیشه خیلی هم دو دو تا چار تا کرد. حتی اگه آیتمهای این کفه ترازو صرفا عاطفی باشن، فکر کنم قبول دارید که برای خودشون مهمند.

3. تو ایران که تو رده 158ام قرار داره هم همچین اسلحه رو شقیقه‌مون نذاشتن. یعنی ... گذاشتنا..... ولی اینجوریا هم نیست. حالا شاید خطا رفت ...... (خیلی قاطعانه جواب دادم، نه؟)

4. قطعا تلاش و پشتکار شرط پیشرفته. اما شرایط دیگه‌ای هم در کنارش مهمه. اینکه چند وقت می‌تونیم از جیب بخوریم، چند تا دوست قابل اتکا اونجا داریم یا پیدا می‌کنیم که بتونن حاشیه امنیتمون رو بالا ببرن. چگونه قبل از رفتن یا در اوایل ورود به نیوزیلند مهارتهامون رو با نیاز بازار هماهنگ کنیم، خانواده‌مون رو چطور حفظ کنیم و ....

من هم شخصا آدم خوش‌بین و اهل ریسکی هستم. اما فکر می‌کنم این معادله مجهولهای بیشتری داره.

/بابک

محمد س 1391/04/21 ساعت 19:04

من با مدرک لیسانس برق قدرت فرم KA01 رو پر کردم و فرستادم برای iIPENZ نتیجه اینکه مدرکم تایید نشد حالا فرم KA02 رو برام فرستادن هزینه اش 1175 دلاره تازه دو ماه هم برسیش طول میکشه
بنظرم یا باید جاب آفر بگیرم یا کلا نیوزلندو فراموش کنم برم سراغ استرالیا
در مورد کار من هم خیلی جاها که رزومه فرستادم جواب دادند که رزومه شما رو بررسی کردیم ولی شخص دیگه ای رو انتخاب کردند یعنی اینکه جواب میدن ولی نمیدونم میشه با این روش کار پیدا کرد یا نه.

تبریک به آقا حامد برای کاری که پیدا کردند حالا که هم رشته ایم اگه منم راهنمایی کنند که تخصص و تجربه شون چی بود و چه جوری میشه کار پیدا کرد ممنون میشم

Hessam 1391/04/21 ساعت 19:34

سلام،
یک مشکلی تو جدول هست و اون اینه که به غیر از مهندسی کامپیوتر، برای بقیه رشته ها اطلاعات دوستان کامل نیست واسه همین نمیشه فاصله زمانی بین مراحل رو تقریب زد. از دوستان خواهش میکنم اطلاعات فایلشون رو کامل در جدول ثبت کنند.
ممنون

علیرضا 1391/04/22 ساعت 02:13

سلام و تشکر فراوان از تمامی دوستان که با سعی و تلاش قابل توجه این فضای دوستانه و مفید را بوجود آورده اند.

من تازه با این بلاگ آشنا شده ام و EOI خود را دیروز ارسال کردم. من مدرک دکترا از انگلیس دارم و لیسانس و فوق خودم را از دانشگاههای ایران گرفته ام که نیاز به اسسمنت ندارند. آیا برای مرحله ارسال application نیاز به فول اسسمنت دارم که از الان انجام بدهم یا نه؟

ممنون از لطفتون و امیدوارم که موفق باشید و کارهاتون زود ردیف شه.
بهتره به فکر full-assess باشید. بعیده که به کارتون نیاد.

ضمنا، ممنون میشم اگه تمایل دارید، اطلاعات بیشتری در اختیارمون بذارید تا تو جدولی که لینکش سمت راست صفحه اصلی وبلاگ هست وارد کنیم. :)
/بابک

علیرضا 1391/04/22 ساعت 07:59

آقا بابک با کمال میل

علیرضا
نوع ویزا PR
استاد
امتیاز 155
ارسال EOI جولای 2012

با سپاس

حامد123 1391/04/22 ساعت 09:31

به محمد س عزیز:
ممنون از بابت لطفت. من در زمینه طراحی خطوط انتقال و پستهای فشار قوی فعالیت می کنم. حقیقتش من فقط رزومه برای هر آگهی مرتبط با کارم تو سایتSeek می دیدم می فرستادم و خلاصه اینکه یکی از اونا جواب مثبت داد

از دوستانی که الان در نیوزلند بسر می برند کسی هست که راهنماییم کنه؟

علی 123 1391/04/22 ساعت 09:49

افسر من هم مشخص شد جیسون ستوارت مدارک زیر رو هم ازم خواسته:
اصل شناسنامه, عقدنامه مدارک تحصیلی و ریز نمرات
ایمیل مدیر مستقیم و مدیرمنابع انسانی
پرینت حسابی که حقوقم بهش واریز میشه + کارت شناسایی اداره
اثبات آدرس مشترک با همسر
بعد پرسیده آیا همسرت می تونه در پایان پروسه اپلیکیشن هزینه ESOL رو بپردازه یا نه.

مبارک باشه. از من هم یه چیزایی شبیه همینا خواست.

اسمت تو جدول هست؟ نیست؟ اضافه کنم؟

/بابک

کتایون 1391/04/22 ساعت 10:30

@ علی123: پرینت حسابی که بهش حقوق واریز میشه؟؟؟ یعنی از همه میخوان یا چون شما کارتون دولتی بوده اینو ازتون خواستن؟!
درضمن لازمه که ایمیل و شماره تماس امور بین الملل دانشگاهمون رو آماده داشته باشیم و بهشون برای بعد از ITA بدیم؟ از دانشگاه هم استعلام میکنن؟

در ضمن از تمامی دوستان و میزبانان وبلاگ هم مجددا تشکر میکنم. من میخواستم ببینم که اگر از pool در اومدم مشخصاتم رو برای جدول بدم ولی الان چون 2 نوبت هست که فقط 140 امتیازی ها رو انتخاب کردن دیگه اینم از مشخصات برای جدول: رشته مهندسی کامپیوتر-نرم افزار، فول اسس انجام شده و در تاریخ 2012/06/25 EOI رو سابمیت کردم. امتیاز130.

الهام 1391/04/22 ساعت 10:42

به علی 123:
تبریک که معلوم شد آفیسرتون کی هست... راستی الان بیشتر از یک ماهه که من آفیسر دارم ولی هیچ تماسی نگرفته...دیگه دارم نگران میشم..البته اصل مدارک رو براش فرستادم ولی حداقل باید ایمیل رئیسم رو می خواست نه؟ نظر شما چیه؟

نگران نباشید. هر آفیسری شگرد کاری خودش رو داره. جیسون اینجوریه. آفیسرهای دیگه روشهای دیگه‌ای دارند.

/بابک

علی الکترون 1391/04/22 ساعت 10:43

سلام دوستان
این لینک برای دریافت مستر کارت
http://cci.creditcardiran.com/?pg=home&cmd=dsp_bank_review_master_card
من چکش نکردم فقط دیدم گفتم شاید بدرد دوستالن بخوره

علیرضا 1391/04/22 ساعت 11:16

ّقا بابک

من اگه خوام برا full-assess اقدام کنم اصل مدرک لیسانس و ریز نمرات لیسانس و اصل مدرک دکترا را دارم اما مدرک فوق لیسانس من هنوز پیش دانشگاه است و ممکن است به دلیل بورس بودن بهم ندن. آیا میشه با مدارک لیسانس و دکترا برا full-assess اقدام کنم؟

با تشکر

نمی‌دونم! اصولا مدرک ماقبل مدرک مورد تقاضا برای اسس رو هم می‌خوان. اما مطمئن نیستم. می‌تونی یه ایمیل بهشون بزنی و سوال کنی.

/بابک

علی 123 1391/04/22 ساعت 11:34

بابک جان ::: ممنون بابت تبریکت اسمم هست آره. همون که نوشته علی-مریم. راستی اداره ما واقعا همون یه دونه ایمیل رو داره. بقیه ایمیلها شخصی هستند و هر کی ایمیل شخصی خودش رو داره, تازه اگه داشته باشه! ضمنا اینها اصلا انگلیسی بلد نیستن چیکار کنم؟؟!!

کتایون خانم. آره پرینت حساب بانکی که حقوق توش می ریزن. نمی دونم به چه دلیله. مطمئنا برای بررسیه.
در مورد امور بین الملل دانشگاه چیزی نمی دونم راستش.
ضمنا جیسون گفته کاری داشتی بهم تلفن بزن. شاید به این دلیل باشه که مکتوب ثبت نشه.

نمی‌دونم. یه توضیح به جیسون بده. شماره تلفن و آدرس پستی بده. شاید مفید باشه. اینا با پست هم شاید کار بکنن.

/بابک

داریوش 1391/04/22 ساعت 11:41

علی 123 عزیز بازم تبریک میگم. خدا رو شکر ،خیالت از بابت آفیسر راحت شد و پروندت به جریان افتاد.
بهت نگفت که این پروسه چقدر طول میکشه؟ آیا همون 3 ماهه؟

علی 123 1391/04/22 ساعت 13:13

داریوش جان ممنون. توی ایمیلش نوشته می تونی مدارک رو یا پست دیپلماتیک بفرستی و چک امنیتیش دست ما نیست و نفوذ کمی روش داریم می تونه تا 12 ماه طول بکشه.
بابک جان::: اینا اگه نامه کتبی به اداره بفرستن اداره جوابشونو که نمی ده هیچ یه دونه پرونده گنده توی حراست به جرم "بودن" برام درست می کنن.
کسی راهی به ذهنش می رسه؟

محمد س 1391/04/22 ساعت 13:53

به حامد 123:
خب پس تقریبا همکار هم هستیم :)
یکی از دوستان تو همین زمینه تو نیوزلند کار کرده ایمیل زدم راجع به سوال شما از ش پرسیدم. جواب داد براتون میذارم.
اگه دوست داشتی بیشتر راجع بهش صحبت کنیم بهم ایمیل بزن به:
mhds5500@gmail.com

reza 1391/04/22 ساعت 15:34

سابقه کار میتونه همزمان با تحصیل باشه ؟ مثلا اگر 4 سال لیسانس طول کشیده و به صورت پارت تایم همزمان با لیسانس در شرکتی مشغول به کار بودیم حساب میکنن ؟

رامین 1391/04/22 ساعت 19:01

به علی 123:
اولا مبارکه که کیس آفیسرتون مشخص شد . دوما من اسم شما را توی جدول دیدم شما دستمبر 2011 لاج کردید؟؟! و الان کیس آفیسر دار شدید؟ یعنی 8 ماه پیش؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.