دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

مصاحبه آزمایشی


فهرست مطالب وبلاگ

یکی از تجربیات موفقی که در رابطه با مصاحبه وجود دارد، مصاحبه آزمایشی است. این موضوع با توجه به نتایج خوبی که دوستان اخیرا گرفته اند، ثابت شده است. با عنایت به اینکه شخصا با 5 نفر از عزیزان مصاحبه آزمایشی کرده و 3 بار هم خودم مصاحبه شده ام نکاتی را ذکر می کنم که امیدوارم برای دوستانی که بزودی به مرحله مصاحبه می رسند مفید واقع بشه:

  • سعی کنید محیط مصاحبه را دقیقا شبیه سازی کنید. تصور کنید که این یک مصاحبه واقعی است و تمام شرایط آنرا رعایت کنید تا حس واقعی از آن پیدا کنید. بطور مثال بهتر است مصاحبه تلفنی باشد(تا اینکه حضوری باشد)، تلفن یا هدست انتخابی همانی باشد که قرار است استفاده شود، شروع، سئوالها، پایان و زمان بندی هم حتی الامکان به مصاحبه واقعی نزدیک باشد. اگر قرار است با اتکا به برگه های یادداشت مصاحبه کنید، اینکار را در مصاحبه آزمایشی هم انجام دهید. مصاحبه شونده در همان محل و موقعیتی قرار گیرد که قرار است روز مصاحبه اصلی باشد
  • مصاحبه کننده سعی کند نکات و ایرادات را یادداشت کند و در میانه یا پایان مصاحبه به مصاحبه شونده منتقل کند
  • بهتر است مصاحبه آزمایشی حداقل 2 بار و توسط 2 فرد مختلف و حتی الامکان توسط یک خانم و یک آقا انجام شود. در این صورت فرد می تواند بهتر و بیشتر ایرادات خود را بر طرف کند و از طرفی با اصوات و تن ها و لحن های مختلف آشنا شود. من 3 بار مصاحبه آزمایشی شدم و هر بار نکات جدیدی را از دوستان مصاحبه کننده دریافت کردم که تاثیر بسزایی در کیفیت نهایی مصاحبه و اعتماد بنفسم داشت. تجربه نشان می دهد بهترین زمان برای 2 مصاحبه آزمایشی 2 و 4 روز قبل از مصاحبه واقعی است
  • همانطوری که بهترین روش برای یادگیری و درک عمیق یک مطلب یاد دادن آن به دیگران است، بهترین روش برای موفقیت در مصاحبه نیز مصاحبه گرفتن از دیگران است. وقتی شما در جایگاه مصاحبه کننده قرار می گیرد و از دید یک آفیسر به صحبت های طرف گوش می دهید، بهتر می توانید ایرادات و اشتباهات او را متوجه شوید و آنها در وجود خود برطرف کنید. لذا به کلیه عزیزانی که در انتظار مصاحبه هستند توصیه می شود خود از دیگران مصاحبه بگیرند و این چرخه حسنه را به دیگران نیز منتقل کنند
  • بهتر است مصاحبه کننده این موارد که به تناوب از آفیسرها دیده شده است را رعایت کند: با سرعت نسبتا بالا سئوال کند تا فرد از نظر درک سئوال آزمایش شود. بعضا سئوالات را بصورت پراکنده بپرسد تا تمرکز شخص را بسنجد. از دل بعضی سئوالات سئوال جدید و نا آشنا استخراج کند تا آمادگی قبلی شخص را تخمین بزند. یکی دو سئوال را تکرار کند تا ببیند آیا مصاحبه شونده جواب یکسان می دهد یا تناقض گویی می کند
  • کیفیت تلفن با سیم، بیسیم و هدست را بدقت در ابتدای مصاحبه مقایسه کنید و همان اول تصمیم نهایی خود را بگیرید که قرار است از کدامیک استفاده کنید. تجربه ای که شخصا داشته ام نشان می دهد در کلیه موارد استفاده از هدست باعث افت کیفیت صدا می شود

پی نوشت 1: جهت هماهنگی بهتر برنامه دور همی، کلیه دوستان علاقمند به حضور لطف کنند یک ایمیل به آدرس two.migrators@live.com بزنند و در قسمت موضوع کلمه ملاقات و در قسمت بدنه تعداد نفرات را ذکر کنند. انشالله با مشورت با دوستان، زمان و مکان دقیق ملاقات به اطلاع عزیزان خواهد رسید.

پی نوشت 2: قرار نهایی دور همی به ایمیل دوستان فرستاده شد. در صورتیکه ایمیلی دریافت نکرده اید لطفا اطلاع دهید.


نظرات 205 + ارسال نظر
رامین 1392/05/26 ساعت 08:08

من که هنوز فایل مصاحبه را آماده نکردم و یک سری اطلاعات جست و گریخته از اینترنت و دوستان جمع کردم با توجه به اینکه 8 ماه از تاریخ آفیسر دار شدنم میگذره فکر میکنید حدودا چند وقت دیگه باید منتظر تماس آفیسر برای مصاحبه باشم؟

مهتاب 1392/05/26 ساعت 08:40

ممنون حسین جان، البته من غول این مرحله رو کشتم ...

رامین جان، من 28 ژانویه آفیسرم مشخص شد و 20 جون مصاحبه شدم... یعنی کمتر از 5 ماه. به نظرم باید آماده باشی و هر روز ممکنه ایمیل دعوت به مصاحبه رو دریافت کنی.

فی الواقع غول را شهید کردید :))
/حسین

ماریا 1392/05/26 ساعت 09:29

@ آقا فرزاد
@ روزبه و شری عزیز
تبریک دیر هنگام منو بپذیرید انشالله در مراحل بعدی هم موفق باشید.

@ حسین آقا
ممنون بابت اطلاعات مفیدتون مطمئن باشید که نتیجه کارهای خیرتون رو به زودی میبینید

ممنون ماریای عزیز :)
انشالله
/حسین

Lara 1392/05/26 ساعت 09:34

@ازاده
ازاده جان طبق جواب خانم انیوا گویا بنده افیسر دارم ولی هنوز رخ ننموده اند. و قراره تماس بگیره تا٢-٣ هفته دیگه.....
شما چی خبری شد از افیسرت؟

Kian 1392/05/26 ساعت 09:41

خوانندگان عزیـــــز توجه فرماییــد:
ولیـــــــــنگتن باز هم لرزید :)
..............
دیروز یه زلزله 6.5 ریشتر و 5-6 تا پس لرزه بالای 5 ریشتر داشتیم . خرابی و تلفاتی نداشته خوشبختانه..
فقط بدیش اینه که هر وفت زلزله میاد 3-4 روز لق و تقه همه جا : مدرسه، دانشگاه، کتابخونه ، ایمیگریشن و ...
*** راستی من خودم آفیسر و کشف کردم. تماس گرفتم به سرویس سنتر ایمیگریشن و شماره پرونده و دادم .. اونم اسم و ایمیل آفیسر و داد و گفت از 1 آگوست پروندم دستشه..
*** پرونده من که از 1 August آفیسر دار شده هنوز نگاش نکرده تنبل :( تا که بهش ایمیل زدم گقته احتمالا هفته دیگه میره سراغش ..

***NZQA هم که مثلا باید 35 روزه جواب بده... دقیقا بعد از 35 روز پرونده . Allocate میکنه به آفیسر.. اونم ایمیل میزنه میگه: "حجم پرونده ها بالا بوده و تازه رسبده دست من .. و همونطور که می دونید 35 روز کاری زمان میبره برای ارزیابی " و اینجوری میشه که فکنم 60-70 روز منتظر می مونیم..

کیان چکار می کنی اونجا؟ از اون موقع که رفتی یکسره داری ولینگتون رو می لرزونی!! :))
/حسین

فرشید 1392/05/26 ساعت 09:50

من تاریخ مصاحبه ام شد. 29 آگوست. باید حسابی خودمو آماده کنم.
قبلا نسبت به اینکه قرار مصاحبه بشیم خیلی راحت بودم، ولی نمی دونم چرا اینقدر استرس گرفتم الان

استرس در این حد که بهت انرژی بده خودت رو آماده کنی خوبه :)
/حسین

رامین 1392/05/26 ساعت 10:00

بله خانم مهتاب :: شما خیلی زود جواب سکوریتی چکتون اومده ولی من نمیدونم چرا طول کشیده و این موضوع کم کم داره روی روحیه ام تاثبر میذاره .

رامین جان ما که از تو یک روحیه ورزشکاری سراغ داریم :)
/حسین

سینا 1392/05/26 ساعت 10:24

حسین جان این اخبار پی در پی زلزله خیلی نگران کننده است. به نظرت توی انتخابمون اشتباه نکردیم؟

سپیده عزیز مطلب جامع و جالبی راجع به این موضوع داره. امیدوارم جواب لازم رو بگیری:
http://www.korushade.com/2013/08/blog-post.html

/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 10:31

آقا رامین::: از امروز شروع کن ممکنه دیر بشه خدایی نکرده.

اندر احوالات زلزله اخیر::: هیچ صدمه انسانی گزارش نشده. این زلزله آخری در روستایی به نام Seddon در شمال جزیره جنوبی، در شرق ولینگتون، اتفاق افتاده و در ساحل باعث رانش زمین به سمت دریا شده. خطوط اصلی آب و برق صدمه ای ندیدند ولی راه آهن به دلیل بررسی مشکلات احتمالی ریلها دیروز تعطیل بوده و اتوبوس جایگزین اون شده. فرودگاه وضعیتش عادی بوده. خطوط تلفن بسیار اشغال بوده اما مشکلی نداشته و مراکز مخابراتی توصیه کرده بودند که حتی الامکان از تکست استفاده بشه. یک سری موسسات مثل ANZ دیروز تعطیل بودن.ترافیک در ولینگتون (به نسبت روزهای عادی) سنگین بوده. تعدای از خانه ها آسیب دیدند. این زلزله کانونش در عمق نسبتا کمی از سطح زمین ایجاد شده. مدتش نسبتا طولای بوده. اخطار تسونامی صادر نشده. (برگرفته از صفحه ف ب wremo)

ممنون از گزارش لحظه به لحظه :))
/حسین

مورو 1392/05/26 ساعت 10:35

سلام خدمت آقا سینا
بعنوان کسی که سه ساله داره ولینگتون زندگی میکنه بهت قول میدم در انتخابت اشتباه کردی!

خوش آمدی مورو جان
اگر ممکنه بیشتر توضیح بدید
/حسین

سینا 1392/05/26 ساعت 10:40

حسین جان :: مطلب سپیده رو قبلاً خوندم. اینطور که ازش برداشت کردم، اوکلند چندان روی مسیر زلزله نیست.

مورو:: سلام. من قصد دارم در اوکلند ساکن بشم. منظورت از "اشتباه کردی" همون بحث زلزله است یا اینکه مشکلات دیگری هم وجود داره؟

همین طوره سینا جان
ولی فکر کنم بطور کلی منظور اینه که هر نقطه از دنیا میتونه در معرض خطرات و بلایای طبیعی باشه. تفاوت در اینه که در کشوری مثل نیوزلند همه این احتمالات شناخته شده و بصورت شفاف به آگاهی مردم رسانیده میشه. یادم میاد یک جایی از قول آقای عکاشه پدر زلزله شناسی ایران خوندم که تعداد معدودی شهر در ایران(فکر کنم 6 تا) بطور کامل از خطر زلزله مصون هستند ولی این موضوع رو اغلب مردم ایران نمی دونن
/حسین

مریم 1392/05/26 ساعت 11:09 http://rezazadeh.kh@gmail.com

سلام دوستان همگی خستگی نباشید و روزهای خوبی را پیش رو داشته باشید
راستش به شدت به مشکل برخوردم و کارم گیر کرده بدجوری. خواستم از همفکی و کمک همیشگی شماها استفاده کنم.
داستان از این قراره که که من بعد از کار پیدا کردن همسرم که وزیای سیلور فرن داشت حدود دو هفته پیش برای work visa based in partnership اقدام کردم...بعد از دو هفته هم یه ایمیل به اداره مهاجرت دوبی زدم و وضعیت را پیگیری را کدم اما همان روز از یک آفیسری از دوبی ایمیلی به دستم رسید که ما بعد از بررسی پرونده شما تصمیم به دیکلاین درخواستتون گفتیم چون مدارک پاتنر شیپ شما کامل نبوده...این در حالیکه من دو تا نامه از بانک سامان و پارسیان برای حساب مشتکمون همراه با عقدنامه و کلی عکس فرستاده بودم و فکر می کردم اگر این مدارک قانعش نکنه حتما ایمیل می زنه و اطلاع می ده اما این خانوم آفیسر معتقد بود که وظیفه ای برای اطلاع رسانی نداره و ما خودمون باید همه چیز را می فرستادیم.
حالا من مجبورم دوباره درخواست بدم و مداک کامل تری بفرستم اما مشکل اصلی اینه که من و همسرم طی دو سال و نیمی که با هم زندگی کردیم محل سکونتمون پردیس بود و همیشه آدرس دفتر همسرم یا خانه پدم را برای ارسال بسته های پستی و فیش موبال می دادیم...فیش برق هم آدرس و اسم نداره و فقط فاز اون منطقه مسکونی را داره و از اونجایی که خونه به نام من بده واقعا مدک معتبری نیست...حالا من واقعا نمی دونم چه کاری میشه کرد برای اثبات پارتنر شیپ؟ اگر کسی تربه مشابه داه لطفا من و کمک کنه...پیشاپیش ممنون

مریم جان خیلی متاسف شدیم از مشکلی که برات پیش اومده ولی مطمئن باش با تمرکز و جمع کردن انرژی میتونی از پسش بر بیایی.
فکر کنم مدارکی که حاکی از مالکیت مشترک شما باشه اهمیت زیادی داره مثل سند مالکیت خانه و زمین. همین طور اسناد بیمه ای که همسر ذینفع باشد موثر باشه. اجاره نامه مشترک. بسته های پستی پست شده به یک آدرس مشترک فارغ از اینکه آدرس کجا باشد.
بجز موارد بالا، لینک زیر موارد مشابه فراوانی که مشکلی شبیه شما داشته اند رو داره:
http://www.google.co.nz/cse?cx=partner-pub-3014167868888894%3A2229147608&ie=UTF-8&q=partnership+evidence&sa=Search#gsc.tab=0&gsc.q=partnership%20evidence&gsc.page=1

/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:25

مریم خانم::: اگه فرصت اعتراض براتون باقی مونده و اگه سند ماشین، برگه های پذیرش بیمارستان یا چیزهایی مثل اینها دارین که توشون حتما آدرس وجود داره رو می تونین سریعا ترجمه کنین و بفرستین. سند ماشینتون مدرک خوبیه. دنبال مدارکی بگردین که آدرس یکسانی دارند. مهم نیست که اسم هردوتاتون توی یک مدرک خاص ذکر شده باشه یا نه.

بابک-گلی 1392/05/26 ساعت 11:33

حسین جان ینی ما دعا کنیم تا زمان مصاحبه ما نری باهامون مصاحبه کنی

دلمون نمیاد که

من دعا می کنم قبل از اینکه برم با شما هم مصاحبه کنم. اینجوری خوبه؟ :)
/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:35

ضمنا کیس آفیسرهای مهاجرتی نیوزیلند یکی از وظایفشون ارائه ادوایس هست. ایشون احتمالا ممکنه که واقعا کیس آفیسر شما نباشه. مطمئن نیستم که اداره مهاجرت نیوزیلند توی دوبی مثل لندن و پکن و جاهای دیگه شعبه داشته باشه.

مریم 1392/05/26 ساعت 11:38 http://rezazadeh.kh@gmail.com

مرسی دوستان...حقیقیتش اینه که ما چون خونه پردیس بود معمولا آدرس ها متفرقه داده بودیم. تمام بسته های من به آدرس خونه پدرم می اومد و بسته های همسرم به آدرس شرکتش ...فقط یه بیلت پرواز مالی داریم که اون به آدرس مشترک هست...فک می کنید به درد بخوره...البته قبل رفتن همسرم ما یه خونه ای خریدیم که سندش ا سه دانگ سه دانگ زدیم اونم می خوام ترجمه کنم ولی نمی دونم به درد می خوره یا نه؟ به استشهاد محلی هم فکر کردک یعنی نامه ای بنوسم و همسایه هامون امضا کنن که ما تو اون خونه با هم زندگی می کردیم ولی فک می کنید جواب میده؟؟؟؟؟؟خودم که خیلی کم آوردم...

سند خونه 3 دانگ 3 دانگ خیلی عالیه
بلیط با آدرس مشترک هم خیلی خوبه
/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:44

اگه اسم و سایر مشخصاتی که در اون بلیط وجود داره دقیقا با پاسپورتتون مطابقت داره مدرک بسیار عالی محسوب میشه چون نشون می ده که نه تنها با هم در آدرس مشترک زندگی کردید بلکه با هم مسافرت هم رفتید. با دقت بررسی کنین اون بلیط رو. مواظب باشید خدشه دار نشده باشه چون دارالترجمه ها ممکنه بهش گیر بدن.

مریم 1392/05/26 ساعت 11:44

اتفاقا علی آقا برای خودمون هم این اتفاق خیلی جای تعجب داشت...چون یکی از دوستان همش چند هفته قبل از ما همین پروسه اطی کرده بود و مداک مشابه فرستاده بد و آفیسر برای ایمیل می زنه که تو این مدت که همسرت اونجا بوده چطو با هم د ارتباط بودین اونا هم پیشنهاد میدن که یوزر نیم و پسود اییل رابدن اما طرف قبول می کنه د حالیه برای من این خانوم یکسره دیکلاین کده و گفته مداکت کافی نبوده...بعدش که همسرم به زنگ زد و گفت حداقل قبل از تصمیم نهایی یه ایمیل می زدی و می گفتد اون گفته این وطیفه من نیست ...البته بعد از این تماس خودش برایم دوباره ایمیل زد که مداک جدیدتون را همراه با اسناد کامل تر در یک درخواست جدید بفرستید و دیگر نیازی به ارائه مدارک قبلی ثل عکس و نامه بانک و مدیکال و ...نیست...یا می خوان از این راه پول د بیارن یا واقعا مردم آزارن...

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:45

سند خونه مدرک خیلی خوبیه. استشهاد محلی رو قبول ندارن حتی اگه محضری باشه. پس شد بلیط و سند سه دانگ سه دانگ خونه.

مهتاب 1392/05/26 ساعت 11:46

مریم :
سند سه دانگ که حتما جواب میده. بلیط پرواز و همین موضوع که با هم مسافرت بودین و توی پاسپورت تاریخ ورود و خروج یکسان دارید خودش خوبه. یکی از حسابهای بانکی که داری رو ببر مشترک کن و بگو بهت گواهی موجودی حساب بدن که توش آدرس داشته باشه و آدرسی که توی اپلیکیشنتون بوده رو بگو توش بنویسن

مریم جان اصلا نگران نباش. من مطمئنم مشکل بزرگی نیست و حله!

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:48

آدرس توی سند خونه رو مواظب باشید که با آدرس بلیط یکی باشه. موضوع پول در آوردن مطرح نیست. آفیسر هم انسانه و اخلاقشون معمولا بسیار مثبت اما با هم متفاوت هستش.

فکر نکنم لزومی داشته باشه آدرس بلیط با آدرس سند خونه یکی باشه، با توجه به اینکه ممکنه مربوط به تاریخهای مختلف باشه
/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 11:49

اگه آدرس توی اپلیکیشنت با آدرسی که جدیدا می خوای بهشون بدی فرق می کنه می تونی بگی که آدرس توی اپلیکیشن آدرس پستی منه چون اینجایی که زندگی می کنیم صندوق پستیش مشترکه و ممکنه مراسلات مهم گم بشه.

مورو 1392/05/26 ساعت 11:51

مخلص سینا و حسین و باقی دوستان! عرضم به خدمتتون بحث زلزله بلایای طبیعی که جای خود: هنوز طوفانها تموم نشده بود زلزله ها امانمون رو گرفته!از دیروز انقدر عین ژله لرزیدیم که دل ضعفه گرفتیم! همین چند دقیقه پیش یه 5.5 دیگه زد و باز صدای آژیر ماشینهای اورژانس بلند شد!

تعجب میکنم حسین میگه "همه احتمالات شناخته شده" جالبه بدونی این گسله که تازه فعال شده و اسباب همه این لرزه ها شده اصلا تا الان کسی از وجودش اطلاع نداشته! کرایستچرچ هم همینطور شده دیگه. گسل درست زیر مرکز شهر بود و کسی اصلا خبر نداشت! فعال شد، زد شهر رو اورد پایین! 40 میلیارد دلار خسارت تا الان! وضع ساخت و ساز هم که من که دستم تا حدی تو کاره و شغلم در این زمینه است میدونم چه افتضاحیه! فقط بهت توصیه میکنم اگه به سلامتی اومدی این طرفها غیر از خونه چوبی یه طبقه جای دیگه ای ساکن نشی!

این از ولینگتون که تازه هنوز گسل اصلی شهر یا اونی که بین صفحه استرالیا و اقیانوسیه است فعال نشده که اگه اونا بشن که واویلاست! بالای 8 ریشتر تا رو شاخه شه! یه چیز تو مایه های زلزله ژاپن تازه با فاصله خیلی نزدیکتر!

اون کلا از جریزه جنوبی که اینقدر خالی از سکنه است که خودشون بهش میگن "Saudia Arabia of South Pacific" فکرش رو بکن! کل جزیره یه کرایستچرچ داره که هنوز دو سال بعد از زلزله برو ببین "گاردن سیتی" به چه روزی افتاده!؟ چند هفته پیش اونجا بودم. خیلی ها رفتن شهر دلمرده، پروژه بازسازی کند... انقدر هر روز راهها رو می بندن و انگولک میکنن که اگه بخوای به نقشه چی پی اس اعتماد کنی از وسط دریا سر در میاری! اتفاقی که برا خود ما افتاد!!

میمونه یه اوکلند و توابع! حداقل میشه بهش گفت شهر! ولی اونم انقدر بیحساب کتاب بزرگ شده که خود کیویها ازش فرارین! تا دلت بخواد چینی توش پیدا میشه. ترافیک ساعات پیکش جوریه که آدم دلش برا ترافیک همت تنگ میشه! پلان شهر رو بخوام براتون بگم مثل دو تا مثلث که تو یه راس با هم مشترک باشن. حالا تصور کنین همه از همه جای این مثلثها بخوان هر روز صبح بیان همون راسی که مشترکه!! قراره تا 2017 اولین فاز مترو افتتاح بشه ولی عمران با این وضعی که اینا کار میکنن و میذارن کار کنن تا 2027 هم خبری بشه!! ببین چه وضعیه که ملت حاضرن برن همیلتون زندگی کنن و هر روز چهار ساعت رفت و آمد بین شهری رو تحمل کنن تا از آسیبهای اوگلند در امان باشن!...

بهرحال گفتنی زیاده ولی از من میشنوید قبل از اینکه تصمیم جدیتر بگیرید دوباره فکر کنید! این وبلاگ خیلی خوبیه و اطلاعات مفید خیلی خوبی داره ولی جای اینجور حرفا توش حسابی خالیه. همه افتادن تو یه پروسه که امروز آفیسردرا بشن و فردا اینترویو و کلی ذوق بزنن! زیاد متوجه نیستن آخر خط چه خبره! خیلی ها رو میشناسم که با کلی ذوق و شوق اومدن اینجا و حالا یه سرخورده شدن یا رفتن ویا دلشون رو به جنبه های مثبت خوش کردن. با خودشون رودرواسی دارن انگار. البته نمیگم کلا نیوزیلند جای خوبی نیست ها. واقعا کشور قشنگیه و نکات مثبت زیادی داره ولی آخه شما بگین: برا ما ایرانیها که تازه ساعت 8 شب روزمون شروع میشه می تونیم جاییکه ساعت 6 عصر پرنده تو خیابونش پرنمیزنه دوام بیاریم؟! این سوالها رو قبل از انتخاب از خودمون بپرسیم.

من خوشحال میشم بازم از تجربیاتم در اختیارتون بذارم ولی باید برم تا زلزله بعدی نزده و برق قظع نکرده په چیزی برام شام آماده کنم!!

ارادت

ممنون مورو جان از قلم شیوا و طنز و تشکر از اطلاعات مفید :)
پیشنهاد می کنم دلایل نیامدن به نیوزلند را در قالب یک پست کامل آماده کنید که در وبلاگ قرار بدم. اینطوری امیدوارم باقی هموطنانی که در نیوزلند زندگی می کنند هم از تجربیات و جنبه های مثبت و منفی زندگی در نیوزلند برامون بگن
/حسین

مریم 1392/05/26 ساعت 11:52

علی اقا بلیت برای ایرلاین خارجی هست و نیاز به ترجمه نداره...به نظرتون کپی پاسپورت را هم که مهر و ورود و خروج مالزی خورده را هم بذارم؟ این استشهاد هم به نظرتون جوب میده؟

این هم خوبه به نظرم
مریم جان این همه مدرک داری باز هم نگرانی؟ :)
/حسین

آزاده 1392/05/26 ساعت 12:01

@ مریم

مریم جان تا جایی که یادم میاد آقا کیان هم همین مشکل براش پیش اومد بد نیست از ایشون هم راهنمایی بگیرید.
ایشاله هرچی زودتر مشکلتون حل بشه.

علی 123 1392/05/26 ساعت 12:04

مورو جان::: بسی از خواندن این واقعیتها لذت بردم.خیلی عالی بود. دید من نسبت به آوکلند تا حدی تغییر کرد و واقعبینانه تر شد چون من گاهی که از یوتیوب فیلمها رو می بینم این مطالب نشون داده نمیشه. منتظر هستم هر روز یا هر چندروز یک بار از مواردی که توجهت رو به خودش جلب می کنه بشنوم. متشکرم

مریم 1392/05/26 ساعت 12:04

آزاده جان اتفاقا به ایشون دیروز ایمیل زدم و گفتش که آفیسر به قبل از تصمیم گیری ایمیل زده و گفته مدارک کافی نیست و یا مداک کافی بفرست یا اینکه نوع ویزات را تغییر بده...اما برای من اصلا به این جاها نرسید آزاده جان...تحت هر شرایطی باید این مسیر را از اول برم....

علی 123 1392/05/26 ساعت 12:07

کپی پاسپورت رو دارالترجمه ها یا سفارت باید برابر با اصل کنن تا اداره مهاجرت قبولش کنه. استشهاد رو من قبلا ازشون رسما پرسیدم، قبولش ندارن (با کمال تعجب). بلیطتون رو مواظب باشید که اسامی و آدرستون با مدارک دیگه مخصوصا پاسپورت و سند خونه یکی باشه و متناقض نشه یک وقت.

مریم 1392/05/26 ساعت 12:23

کپی برابر اصل پاسپورت قبلی را فرستاده بودیم...مشکل اینجاست که بلیت با پاسپورت قبلی بوده و ویزا تو اون مهر شده و شماه پاسپوت تفاوت داره به خاط همین گفتم کپی نگیش ا هم زمینه بیلت کنم که ببینه...حالا بازم یعنی لازمه برابر اصل بشه چیزی که الان از اعتبار ساقط شه؟

طیبه 1392/05/26 ساعت 12:29

مریم جون:
نگران نباش انرژیتو با کمک بچه های دلسوز وبلاگ جمع کن خیلی زود به نتیجه دلخواهت میرسی

علی ۱۲۳ :
ممنون از لطف خالصانه و انلاینی که به دوست عزیزمون مریم همسر آقامهدی دارید، واقعا جایی رو ندیدم چه واقعی چه مجازی که اینقدر مردمونش سریع و بی ریا به داد همدیگه برسن، تشکر تشکر... قدر همو و بلاگمونو بدونیم

بابک-گلی:
از خدا بخواهید که کار ما هم درست بشه،از شروع پروندمون 2 سال شده انتظار خیلی.....
همیشه یاریگری بوده تو وبلاگ از آقا ناصر و سپیده جون و آقا بابک تا حسین و بعدی ها... و همیشه هستند! بچه های گلی که من میشناسم هیچوقت خونه دو مهاجر رو رها نمی کنن نگران نباشید

٭آقا ناصر و سپیده خانم و آقا بابک٭
ممنون، شما پایه و ستون این مکان ارزشمند رو بنا کردید، بهترینها در زندگی در انتطارتون

علی 123 1392/05/26 ساعت 12:42

طیبه خانم::: اِه؟؟؟ این مریم خانم همون همسر آقا مهدیه؟ نمی دونستم بابا

مریم خانم::: اداره گذرنامه ایران وقتی پاسپورت رو تعویض می کنه، پاسپورت قبلی رو سوراخ می کنه و بهتون پس میده.اگه هم موجود نیست بالاخره تاریخ صدور پاسپورت فعلی که مشخصه بعد از تاریخ بلیط بوده این که مساله ای نیست. بله کپی برابر با اصل همه پاسپورتها در کیس شما الزامیه. ضمنا اگه دیکلاین شدنتون قطعیههمه مدارکی رو که به آفیسر دادین ازش پس بگیرین و مجددا در پرونده جدید ارائه بدید و حتما هم این کار رو انجام بدید.

مریم 1392/05/26 ساعت 12:51

علی آقا خود اون افیسر ایمیل زده که مداک قبلی را لازم نیست بفرستید و فقط فرم ها ا با مدارک جدید بفرستید... یعنی فک کنم خدش هم فهمیده الکی الکی دیکلاین کرده

علی 123 1392/05/26 ساعت 12:54

مریم خانم::: اگه فعلا اون مدارک قبلی پیشش باقی می مونه فقط مدارک جدید رو براش بفرست در غیر اینصورت مخصوصا ارسال قباله ازدواج الزامیه. یه وقت دیدی دوباره بهانه گیری کرد.

مورو 1392/05/26 ساعت 12:59

حسین جان پیشنهاد خوبیه. تو فکرم بشینم دلایلم برای نیامدن به نیوزیلند رو لیست کنم و برات بفرستم که بذاری تو یه پست کامل. شاید چهل پنجاه تا بشه شاید هم بیشتر! فقط حال ندارم اونهه مطلب رو یه دفعه از اول تا آخر بنویسم! امکانش هست خورد خورد برات دلایلم رو بنویسم که بذاری تو وبلاگ و همینطور تا آخر که مطلب کامل شه؟

عجله نکن مورو جان :)
همه را جمع کنی یکجا بزارم مرجعی میشه که بقیه هم بهتر می تونن بخونن و نقد کنن و نظر بدن. جدا جدا پراکنده میشه
اگر صلاح میدونی یه کمی هم از خودت برامون بنویس
/حسین

طیبه 1392/05/26 ساعت 13:28

بله علی آقای گل، آقا مهدیی که چند روز بعد از آقابابک رفتن!

آقا سالار:
خواب دیده بودین 6.27!!! چرا تعبیر نشد؟!! شایدم احضار روح کردین... ما همچنان منتظریم... اصلا هرچی خدا میخواد

مریم 1392/05/26 ساعت 13:30

آدرسی که توی بلیت هست آدرس قبلی ماست و این سند برای خونه ای هست که ما چند ماه قبل فتن مهدی خریدیم و سندش ا بعدا سه دانگ سه دانگ ززدیم...حالا فک می کنید به مشکل بربخوریم؟
مهتاب جان من سری اول دو تا نامه حساب مشترک با گردش هاش برای آفیسر فرستاده بودم ولی گویا براش کافی بنوده...البته بعدا به این هم گیر داده که چرا ماکی از ارتباطتن تو این مدت 6 ماه که همسرم نیوزیلند بوده نفرستادم...حالا بای اون که پرینت چت و بسته ستی و اینا دارم و مشکلی نیست

فکر نکنم مشکلی داشته باشه
/حسین

علی 123 1392/05/26 ساعت 13:42

مریم خانم::: باز هم مشکلی نیست اگه خونه رو جدیدا خریدین... تازه ریز مکالمات تلفنی تون رو هم توی این مدت می تونین بگیرین. تازه اگه مکالمات شش ماهه اخیر ثابت و موبایلتون رو هم بخواین (خطوط دائمی) مخابرات بهتون میده.

مریم 1392/05/26 ساعت 14:11

اتفاقا فردا می خوام برم مخابرات یز تماس ها را تو این 6 ماه پرینت بگیریم ...خیلی داستان عجیبی هست و امیدوارم به خوشی ختم به خیر بشه...د ه حال از زمات و لطف تک تک ما ممنونم...امیدوارم همگی کاهامون به خوشی ببه سرانجام برسه

پگاه 1392/05/26 ساعت 14:44

مورو عزیز اگر نیوزلند جای بدیه چرا موندی و برنگشتی ؟
جنبه مثبتی که نگهت داشته رو هم بگو . خدا وکیلی فقط منفی ها رو نگو که تو دل همه رو خالی کنی . مثبت هاش رو هم بگو .

[ بدون نام ] 1392/05/26 ساعت 15:17

مورو جان: دو تا موضوع برای ما مطرحه یکی خود مهاجرته و دومیش مقصدش.
دیشب با یک سری از دوستان رفته بودیم بام تهران قدم بزنیم. ون گشت ارشاد اومد و یک آقایی پیاده شد و دختر هایی که رد میشدن رو نگاه می کرد و کسایی که به نظرش مورد داشتن رو انتخاب می کرد! لحن و نگاهش وقتی داشت با اشاره به 3 تا دختر بیچاره، به خواهران میگفت "هر 3تاشونو سوار کنین!" منو مطمئن کرد که تصمیمم برای مهاجرت درسته!!!
در مورد موضوع دوم که مقصد مهاجرته ما انتخاب زیادی نداریم و باید بین استرالیا، نیوزلند، دانمارک، کانادا، شاید مالزی و ترکیه و آمریکا و نیوزلند با شرایط خودمون یکی رو انتخاب کنیم، حداقل برای من اینطور بوده و انتخاب زیادی نداشتم... و بین این کشورها نیوزلند رو با تمام نقاط منفی که داشت انتخاب کردم. هیچ گلی بدون خار نیست... ولی من تصمیم گرفتم قوی و شجاعانه باهاش برخورد کنم و بتونم خوبی هاش رو هم ببینم.

برای افرادی مثل تو که مدتی از ایران دور بودین، منفی های زندگی در ایران کمرنگ شده و از یادتون رفته! برای همین منفی های زندگی توی نیوزلند به چشمتون میاد! در بدترین حالت انتخاب بین بد و بدتره و هر آدم عاقلی بد رو انتخاب میکنه. در ضمن کسی ما رو نمی تونه به زور اونجا نگه داره، پس این فرصت رو هم داریم که هر وقت خواستیم برگردیم ایران و از خوشیهای اینجا لذت ببریم

قالت مهتاب حفظها الله :)
/حسین

مهدی-فاطمه 1392/05/26 ساعت 15:20

در راستای صحبت های آقای مورو
به نظرم نظرات و سلایق کاملا متفاوت هست. من چند سال پیش از تبریز به تهران اومدم. افرادی رو می شناسم که من رو دیونه می دونند که چرا تبریز به اون خوبی رو ول کردم و اومدم تهران به این شلوغی، آلودگی، نا امنی و ...
از طرفی تهرانی هایی رو می شناسم که حتی یک هفته هم شهرستان دوم نمی یارن !! این قضیه بین ایران و خارج هم هست. دوستانی دارم که حتی تصور زندگی در خارج هم براشون وحشتناکه ! دلایل مختلف بسیاری هم هست. فرهنگی، مذهبی، شخصی، و ....
این همه آدم هر ساله از نیوزلند به جاهای دیگه می رن و این همه آدم هر سال از کشور هایی مثل آمریکا و اروپا و ... به نیوزلند.
باید ببینی خودت چطوری هستی و از زندگیت چی می خوای.
با یک شرایط نمی شه برای همه نسخه پیچید.

آزاده 1392/05/26 ساعت 15:43

@ لارا

ای بابا شما که از من هم جلوتر بودید!!! من با هزار جور زحمت فهمیدم که کلیر سیمونزه. اون هم هنوز ایمیل نزده من نمی دونم اونجاهم آخه اینقدر اختلاف بین سیستم کاری آدم ها باید باشه یکی مثل ماکسین و دیانا مرتبط و سروقت بعضی ها هم اینطوری.

طیبه 1392/05/26 ساعت 15:58

من با خوندن کامنت مورو و بقیه منتظر نظرات مثبت و منفی سپیده جان و آقا بابک هستم با توجه به اینکه دو تا لباس بالاخره تو ولایت غربت پاره کردن شایدم دو تا دونه مو سفید کردن
با مهتاب هم موافقم آدمها زود گذشته رو فراموش میکنن و خیلی زودتر ! از شرایط تازه گله مند میشن.

کتایون 1392/05/26 ساعت 16:18

ممنون از مورو ی عزیز که مخلصانه نظر و تجربه خودشون رو با ما در میان گذاشتند...
نمیدونم چرا من که اینقدر مشتاق مهاجرت بودم از وقتیکه ویزا رو گرفتم مردد شدم که برم یا نروم... این وابستگی ها رو نباید شوخی گرفت اینجا با تمام مشکلاتی که هست ولی یه جور جاذبه خفن داره...
یکی از دوستانم که سالهاست در آلمان زندگی میکنه میگه ما مهاجر ها مثل گل گلدون می مونیم... چون ریشه هامون رو در کشور خودمون قطع کردیم و اینطرف هم در حد گلدون میتونیم ریشه بدیم...
کلا به عنوان 1 تجربه بد نیست که اونطرف هم امتحان کنه آدم و بعدا بنا به موقعیتش تصمیم بگیره... مهاجرت یک تصمیم کاملا شخصی هست و اصلا نمیشه برای همه 1 نسخه پیچید... ولی خوبه که تمام وجوهش رو بشنویم و با دید باز بریم...

برای امتحان کردن، مهاجرت کردن روش بسیار پر هزینه ایه. اگر تردیدی هست بهتره با روشهای کم هزینه تر و راحتتر مثل ویزای توریستی چند ماهه امتحان کرد و تردید رو برطرف کرد
/حسین

رامین 1392/05/26 ساعت 17:37

قصد جسارت نباشه ها . ولی 90 و خورده ای درصد از افراد مهاجرت کرده تا ازشون میپرسی یا حتی نمیپرسی میگن اونجا افتزاحه و از این جور حرفهای این آقا را میزنند . سوال مهم که من ازشون دارم اینه(که البته هیچوقت جواب نگرفتم ازشون) خب اگه اینقدر بده چرا برنمیگردید؟
پیش خودم هم چند تا سوال دیگه مطرح میشه که البته ازشون نمیپرسم :
اگر این ادم اینقدر خیرخواه منه که میخواد جلوی ضرر و زیان میلیونی من را بگیره، آیا اگر ازش سوالی بکنم از یک موضوع و یا اطلاعاتی ازش بخوام اصلا به من جواب میده؟
(یادمه از یکی از افرادی که وقتی در ایران بود خیلی ادعای دوستیش میشد و بگذریم که چقدر از این ادعاش از من سود برد ، در حین ایمیلها کاری پس از رفتنش به کانادا که با هم میزدیم - که البته اون بیشتر میزد و از من اطلاعات میگرفت ) یک سوال ساده در مورد مهاجرت کردم . هرچی شما جواب دادید اون هم به این سوال جواب داد . اولش فکر کردم سوالم را ندیده دوباره پرسیدم ، سه باره پرسیدم !!! اون فقط به گرفتن اطلاعاتش از من ادامه میداد و اصلا سوال من را جواب نداد

بقیه سوالات را اینجا نمینویسم .

کتایون 1392/05/26 ساعت 17:53

دوستان خواهشن به جای برخور تند با صحبت های مورو، بهتره یکم رو صحبتهاش فکر کنید... اینکه ایشون چرا برنمیگردن یا موندن مسئله شخصی خودشون هست... این تصمیم شخصی خودتون هست که با توجه به شرایط زندگیتون در اینجا تصمیم به مهاجرت بگیرید یا نه و طبعا عواقبش هم چه خوب و چه بد به خود شخص بر میگرده ولی عنوان خوبیها وبدیها و تجربه های اشخاص دید ما رو به اون جامعه بالا میبره و به قول گفتنی اگر مسئله ای اونجا پیش اوند تو ذوقمون نمیخوره...
دوست من و نمونه های بسیاری که الان واقعا میخوان برگردند به ایران به خاطر بچه هاشون دست و بالشون گیره یا مسایل دیگه شخصی دارند...
کلا هر قدمی در زندگی رو باید با دید مثبت ولی به توجه به واقعیات برداشت... ایشالا که هر تصمیمی که میگیریم برامون خیر باشه...

کتایون 1392/05/26 ساعت 17:55

@ برادر حسین::: شما در 1 سفر توریستی هیچ موقع حس و حال مهاجرت رو پیدا نمیکنید... نوع کندن و رفتن به سبک مهاجرت با نوع مسافرت توریستی فرق میکنه طبعا مسایلش و ... هم با هم فرق فوکونه

آبجی کتی عزیز به نظرم موضوع شبیه پایلوت یک پروژه بزرگ در ابعاد کوچیکه. می شود با شبیه سازی تا حدودی به نتایج مورد نظر رسید، مثلا یک سفر توریستی 3 یا 6 ماهه را فرض کنید و بجای گشت و گذار و پول خرج کردن، دنبال یک کار داوطلبانه باشید و سعی کنید با حداقل هزینه سر کنید
/حسین

مورو 1392/05/26 ساعت 18:08

حسین جان یه زحمتی بکش این مطلب رو توی یه پست مستقل برای دوستان بدار. ممنون! ایشالله دستت برسه به اسکای تاور!

چهل دلیل برای اینکه به نیوزیلند مهاجرت نکنید...!

سلام
من مدت زیادیه با این وبلاگ آشنام و اون رو بعنوان یک منبع خوب جهت کسب آگاهی از مراحل مهاجرت به کسانیکه میخوان بیان نیوزیلند معرفی میکنم ولی در کنارش به همه اشون یک سری توصیه هایی هم میکنم تا تصمیمشون رو آگاهانه انتخاب کنن. مدتی بود قصد داشتم این توصیه هام رو به گوش خوانندگان وبلاگ که ظاهرا سخت مشغول امر شریف "اپلای" هستن هم برسونم، چون احساس میکردم جای اینجور حرفها به شدت خالیه و انگار انقدر ملت برای خودشون از اینجا "پارادایز" ساختن و درگیرشن که کسی بهشون نگفته آخر خط تو اون سر دنیا چه خبره! ... خلاصه فرصت نوشتن پیش نمیومد تا اینکه این طوفانها و زلزله های اخیر امانمون رو گرفت و دیگه حسابی احساس وظیفه اخلاقی-انسانی کردم و گفتم بشینم بخشی از این تجربیات چند ساله ام رو براتون بنویسم که فردا که اومدین اینجا نگین چرا کسی اینها رو همون اول به ما نگفت!؟

یه کمی افکارم رو جمع کردم و دیدم چهل پنجاه تا دلیل هم بیشتر میشه اورد برای نیامدن به اینجا! گفتم علی الحساب چندتاشو تو این مطلب بنویسم تا فرصت بعدی. همینجا گوشزد میکنم که مسلما هرجایی خوبی و بدی های خودش رو داره و در اینجا من فقط به جنبه های منفی نیوزیلند اشاره میکنم که به نظرم به خوبیهاش می چربه. یکی هم که خیلی با زندگی تو اینجا حال کرده پیدا بشه و دلایل مثبت مهاجرت به اینجا رو بنویسه بلکه نظر من هم عوض شد! شایدم هم خبرهایی باشه و ما بیخبریم!

ضمنا اگه تصمیم قطعی گرفتین که به اینجا مهاجرت کنین و احساس میکنین خوندن اینجور مطلبها تاثیر منفی رو برنامه هاتون داره و خلاصه الکی دپرستون میکنه، توصیه میکنم همینجا خوندن رو رها کنین برین فیسبوکتون رو چک کنید یا ایمیلتون رو، شاید آفیسرتون ایمیل جدید زده باشه ... ولی اگه هنوز مردد هستید یا به گزینه های دیگه هم فکر میکنید قویا توصیه میشه که این پست رو بخونید.

به من هم سود و منفعتی نمیرسه که ایرانیها اینجا نیان. اومدن شما به اینجا که جای من رو تنگ نمیکنه که آخه! اتفاقا برعکس اگه از باب منفعت طلبی نگاه کنی شاید بهتر باشه ملت رو تشویق کنم بیان تا تعدادمون زیاد شه و مطالبات مشترکمون رو بهتر بتونیم اینجا پیگیری کنیم. معلومه دلم میخواد اینجا تو خیابون چهارتا همزبون خودم رو ببینم تا هزار جور قیافه های عجیب غریب دیگه رو! خلاصه حرفهایی که باهاتون صادقانه در میون میذارم صرفا تجربیات و دانسته های شخصی خودم تو این مدت محدوده. ادعا هم ندارم که بچه ناف نیوزم و از چند و چون همه چیز خبر دارم. در ضمن من منکر وضعیت بد و تاسف بار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران هم نیستم.

و حالا این هم دلایل نیامدن به اینجا که به ترتیب خاصی مرتب نشدند. تازه اینها فقط دلایل خاص نیوزیلند نیامدنه نه کلا دلایل مهاجرت نکردن که اون خودش هزار جور گرفتاری دیگه داره. یعنی باید اینها رو بعلاوه همه اون چیزهایی کنین که فکر میکنین در اثر مهاجرت از دست میدین.

1- بهتره از همین بلایای طبیعی شروع کنیم. مخصوصا برای اینا که تو ولینگتون زندگی میکنن که این روزها شده مثل آخرالزمان! هنوز طوفانها تموم نشده بود که زلزله ها شروع شد همین الان که دارم براتون می نویسم یه بار دیگه لرزیدیم و صدای آژیر ماشینهای اورژانس بلند شد! انگار رو ژله زندگی میکنیم! تازه این ولینگتونه که خیلی ها بعد از زلزله کرایستچرچ اومده بودن اینجا برای زندگی! کرایستچرچی که تا دو سال پیش همه فکر میکردن احتمال زلزله اش خیلی پایینه. ممکنه بگین خوب خیلی جاهای دیگه دنیا هم زلزله داره. درسته ولی نیویلند چون درست روی محل تقاطع پلیت استرالیا و اقیانوسیه است از نظر شدت و تعداد زلزله هاش از لرزه خیزترین جاهای دنیاست و همه جای اون در معرض زلزله است. تازه فقط زلزله نیست: تقریبا تمام شهرهای بزرگش در کنار آب واقع شدن و خطر تسونامی دارن! آتش فشان هم که ریز و درشت همه جاش پیدا میشه و چون کشور نسبتا کوچیکیه فعال شدن یکیشون یه منطقه بزرگ رو تحت تاثیر قرار میده. همین پارسال بود که آتش فشانی طرف تائوپو یه کم فعال شد و خاکسترهاش تا کیلومترها اونطرفتر رفت. همه رودخونه هاش بعلت عدم وجود تمهیدات کافی خطر سیلاب دارن. اصلا میگن ممکنه در اثر این گرمایش جهانی و آب شدن یخ قطب در آینده نه چندان دور آب اقیانوس بیاد بالا و کلا کشور بره زیر آب!! ... برید یه جاییکه بعد مرتب دل خودتون و خانواده هاتون تو ایران نلرزه که "ای وای بچه ام در چه حاله؟!"

2- دلیل دوم آسیب پذیری بالا در مقابل بلایای طبیعیه. رفیقم ژاپنه میگه دیگه زلزله برای ما جزئی از زندگی روزمره شده! ولی اینجا هربار که زلزله بالای 6 میاد یه بار شهر ریست میشه! برق خیلی مناطق قطع میشن، قطارها میخوابن، فرودگاه تعطیل میشه، ترافیک بیداد میکنه، مرکز شهر که بافت قدیمی و فرسوده داره بسته میشه و خلاصه شهر تا چند روزی تق و لقه! ماه پیش که طوفان شد تا یه هفته همکارم برق خونه اشون قطع بود و مجبور شد بره خونه دوستش. قربونش برم همه چیز هم برقیه. تازه این پایتخته که کارهای مملکت بهش وابسته است و باید برگشت پذیریش بالا باشه. کرایستچرچ بعد از بیش از دو سال که از زلزله گذشته هنوز داره به هزار و یک دلیل با مشکلات اولیه دست و پنجه نرم میکنه. چند هفته پیش اونجا بودم. مرکز شهر تقریبا کاملا تخریب شده – بخشی حین زلزله و بخشی بعد از زلزله - و حالا حالاها مونده تا دوباره ساخته بشه. شهر تبدیل شه به یه کارگاه ساختمانی بزرگ که کارها توش کند و خسته کننده پیش میره. انقدر نقشه راهها رو هر روز عوض میکنن که اگه بخوای به جی پی اس اعتماد کنی سر از دریا درمیاری! خلاصه شک نکنید که هرجای نیوزیلند اگه اتفاق غیرمنتظره ای بیفته به نسبت شدتش تا مدتها آب و برق و راهها و کلا شریانهای حیاتی و زندگی مردم تعطیل میشن. کلا اینجا چیزی خراب شه به این زودیها درست بشو نیست!

3- شاید فکر کنین ولی خب ساختمونها مخصوصا اونایی که تازه ساخته شدن که دیگه در برابر بلایای طبیعی مقاوم هستن... زهی خیال باطل! من به تناسب شغلم دستی بر آتش دارم. بعنوان یک کارشناس بهتون میکنم اگه به سلامتی اینجاها رسیدین فقط تو خونه چوبی یک طبقه اونم دور از دریا یا لب شیب تند یا کنار رود و زمینهای سست خونه بگیرین. تمام این ساختمونهایی که تو کرایستچرچ موقع زلزله خراب شد یا بعدش مجبور شدن به خاطر آسیب زیادی که دیده بود تخریب کنن، 30 سال بیشتر از عمرشون نمیگذشت! انقدر وضع خرابه که شهرداریها مجبور کردن ساختمانهای چند طبقه بازدید فنی بشن. تا الان معلوم شده نزدیک به 800 تا ساختمون تو همین ولینگتون مشکل زلزله دارن که تا بیان مقاوم بشن باید با دعا و ندا سرپا باشن! همین زلزله ماه پیش ولینگتون زد همه تاسیسات و تجهیزات ساختمون یه بانک معروف رو تو بهترین جای شهر که فقط چهارسال پیش ساخته شده بود رو ناک اوت کرد. تا الان هم ساختمون کلا بسته است. چقدر پارکینگهای چندطبقه بسته شدن و ماشینهای ملت توشون گیر کرده! خدا رو شکرزلزله روز یکشنبه اتفاق افتاد و الا تلفات جانی هم داشتیم!

4- حالا ممکنه بگین میریم اوکلند که زلزله نداره. اولا نمیدونم کی اینو تو دهن ایرانیها انداخته که اوکلند زلزله نداره! خود کیویها اینو نمیگن! همه جای نیوزیلند در معرض بالای خطر زمین لرزه است. اینجوری هم نیست که همه گسلهای کشور شناخته شده باشن. همین گسلی که الان داره ولینگتون رو میلرزونه یا اونی که کرایستچرچ رو چلوند با چهل مییلیارد دلار خسارت، تا قبلش اصلا کشف نشده بود. اینه که احتمال اینکه زیر اوکلند هم یه گسل فعال باشه خیلی بالاست. کلا میخوام بگم اینجوری نیست که فکر کنی خطر همه بلایای طبیعی به دقت و تفصیل شناخته شده باشن و فقط مشکل انتخاب بین اونا باشه. تازه اوکلندشم هم خطر تسونامی و آتشفشان داره.

5- خیلی از بلایای طبیعی گفتیم. البته واقعا هم اهمیت دارن شاید یکی از دلایلی که همه چپیدن تو اوکلند و توابع همین سابقه امنیت نسبی اش باشه. جوری که چند وقت پیش خود نخست وزیرشون جان کی گفت "کرایستچرچ بعد از زلزله دیگه جذابیتش رو برای مردم از دست داده و ولینگتون هم داره میمیره!" فکرشو کن! خود نخست وزیر کشور با اون همه محدودیتی که داره بگه پایتخت داره میمیره! ... جزیره جنوبی که انقدر خالی از سکنه است که بهش میگن Saudia Arabia of South Pacific خلاصه این توزیع ناهمگون جمعیت و امکانات معضلی شده برای دولت. تازه فکر نکنی دیگه حالا اوکلندش دیگه پرفکت و توپه! همین رشد بیحساب کتاب اوکلند هزار جور گرفتاری درست کرده که در دلایل دیگه به شرحش می پردازم.

6- همین جمعیت کم ناهمگون نیوزیلند که از یک طرف کشور رو مهاجرپذیر میکنه از طرف دیگه باعث میشه بازار تقاضا خیلی کوچیک باشه. اینه که خیلی از تولیدکننده ها و عرضه کننده های معروف بین المللی که تو اکثر کشورهای پیشرفته شعبه دارن براشون صرف نمیکنه بیان اینجا. باز خدا رو شکر مک دونالد پیدا میشه ولی اگه دنبال آخرین مد لباس فروشگاه "بنانا ریپابلیک" یا خرید از فروشگاه عمده فروش "کاسکو" هستین این طرفها نیاین. اینجا بیشتر باید از همون بقالی عباس آقا خرید کنین یا بذارین آخر هفته برین "پک اند سیو" خرید یه هفته اتون رو بکنین! تازه همین بازار کوچیک یکی از دلایلیه که باعث میشه رقابت چندانی بین تولیدکننده های محلی نباشه و قیمت اجناس عموما از خیلی جاهای دنیا الکی بالاتر باشه. می بینم که بعضی از این دلیلهام خودش داره تبدیل به چند تا دلیل میشه!

7- حالا یه نگاه کنیم رو نقشه ببینیم اصلا این زلاندنو که میگن کجا هست!؟ میگن تو نیمکره جنوبیه... خب پس باید برم پایین...این که استواست ... پایین پایین ... اینجا که همه اش آبه! پس کو؟ نکنه اینه؟ این گنده بکه! آهان نه این همونجاست که کانگورو داره... باید برم پایین و شرق ... دیگه دارم میرسم قطب جنوب! ... آهان اینه انگار این دوتا جزیره گوگول مگولی که از آب زدن بیرون! اونورشم که تا دلت بخواد آبه! برو تا برسی آمریکای جنوبی! .... خودمونیم ولی این یه کم تنها این آخر دنیا نیفتاده!؟ ... نزدیکترین کشور به نیوزیلند استرالیاست که 4 ساعت پروازه! از ایران 4 ساعت پرواز کنی میتونی برسی به قلب اروپا! ژاپن به کشور آفتاب تابان معروفه چون میگن خورشید اول اونجا طلوع میکنه ولی اینجا 3 ساعت از ژاپن هم جلوتره! لبه لبه دنیا! حالا اینو با ایران مقایسه کن که از قدیم روی راه ابریشم بوده و مرکز رفت و آمد همه! بعضی رفیقام اروپان میگن آخرهفته ها با ماشین میریم یه کشور دیگه رو می بینیم و برمیگردیم! اگه هم میخواید مهاجرت کنید برید یه جاییکه اگه یه روز خواستید بتونید به راحتی برین یه کشور دیگه رو هم سیاحت کنین! نه اینکه مثل تبعیدیها گرفتار باشین و هرجا هم بخواین برین بخاطر نبود پرواز مستقیم مجبور شین چند بار هواپیما عوض کنین!

8- از شما که هنوز در ابتدای راه پر پیچ و خم مهاجرت هستین یه سوال می پرسم: چرا باید با صرف این همه زحمت، هزینه و انرژی جایی برین که خود مردمش دارن از اونجا فرار میکنن!؟ حتما میدونید که سالانه نزدیک 100 هزار تا کیوی مهاجرت میکنن استرالیا! 100 هزار نفر از جمعیت 4.5 میلیون نفری خییییلیه! برای همینه که با اینکه هرسال کلی مهاجر میگیره ولی جمعیتش مدتهاست ثابت مونده و بلکه پایین تر هم میره!... از خودتون نپرسیدین چرا قوانین مهاجرتی نیوزیلند اینقدر راحت تر از استرالیاست؟ یا چرا هر کی اقامت استرالیا رو داشته باشه بدون ویزا میتونه سرشو بندازه پایین بیاد اینجا و بره ولی ما بخوایم از دم فرودگاههای استرالیا هم رد بشیم باید ویزای ترانزیت بگیریم؟ تازه این فقط استرالیاست. خوب چرا از همون اول نرین جاییکه مقصد نهاییتون باشه! شوخی نیست صحبت یک عمر زندگیتونه! .... خیلیها مثل خود من بعد از اون چند ماه اول که ذوق زدگیشون میریزه با واقعیت مواجه میشن، بعد فقط به این امید اینجا دوام میارن که چند سالی باشن تا حالا که اینقدر هزبنه مادی و معنوی کردن اقامت دائم یا سیتیزن شیپی بگیرن و بعد برن یه جای بهتر! اینم از دلیل برنگشتن من! خیالتون راحت شد؟! ... تو رو بخدا ببین! شده عین دوران سربازی که آدم فقط منتظره این روزها بگذره و از پادگان رفتن خلاص بشه! یک دفعه چشم باز میکنی و می بینی کلی از عمرت باز در حسرت "مهاجرت و فردایی بهتر" از بین رفت! آخه مگه چندبار آدم میتونه از صفر شروع کنه!؟...

خیلی لطف کردی مورو عزیز از متن مفصل و طولانی که گذاشتی. انشالله طی یک هفته آینده و در اولین فرصت در وبلاگ قرار میدم. اگر فرصت کردی بقیه دلایل رو هم بنویس تا همه رو یکجا و با یک عنوان قرار بدم
/حسین

kian 1392/05/26 ساعت 18:48

چه دلایل محکمی .. دوستان من که جمع کردم دارم میرم زلاند کهنه :)
همه دلایل سطحی ..
6 عصر سوت و کوره :D همخونه های من که شب میرن بیرون 7-8 صبح بر میگردن..
ساختمون های سال 1920 و 1930 همچنان محکم سر جاشون هستن..
اینجا آژیر پلیس و آمبولانس نرماله .. مثلا ماشینی که سرعت غیر مجاز داره.. پلیس با آژیر نگهش میداره نه با بلندگو : پراید بزن کنار :)
واقع بین باشید , منطقی ، اطلاعات بدون منبع و قبول نکنید ، امید وار و مثبت به امید فردایی بهتر

رامین 1392/05/26 ساعت 19:14

خانم کتایون ::
دقیقا به همین دلیل که چرا برنمیگردند یک سوال شخصیه ، مطرح کردن این موضوع که فلان جا بده و بهمان جا خوبه یک سوال شخصیه . پس اصلا ذکر این موضوع کلا چون یک موضوع شخصیه ذکر کردنش نیازی نیست .
به تعداد اتفاقاتی که توی هر مملکتی میوفته افرادی که توش زندگی میکنند میتونند بگن من توی این مملکت زندگی میکنم یا نمیکنم .

آقای مورو : دوست عزیز دقیقا شما به همون دلیلی که گفتید که آمدن من جای شما را تنگ نمیکنه(اگر در نیوزلند تشریف داشته باشید البته) در حال نوشتن این مطالب هستید . کم نیستند ایرانیانی که با همین دلایل تا مثلا روغن 2 ریال گرون میشه تموم روغنهای سوپر مارکتها را خالی میکنند . دوست گرامی به شما توصیه ای میکنم :

اگر شما قصدتون کمک کردن به ماها است لطفا یک سری رهنمودهایی بکنید که دوستان بهتر بتونند در جامعه جدید جذب بشوند و زندگی جدیدشون را شروع کنند .

دوست گرامی ::
من فکر میکنم بیش از 60 درصد دوستانی که در این وبلاگ کامنت میذارند از مراحل اول که تصمیم گیری به مهاجرت به نیوزلند است گذشته اند و شما یک کم دیر جنبیدید دوست من .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.