دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

23 چیزی که در اولین ماه اقامتم در نیوزیلند یاد گرفتم! (قسمت اول)

مطلبی که در زیر آوردم تجربیات یک دختر جوان امریکایی به نام لیز از اولین ماه اقامتش در نیوزیلنده که در قالب 23 نکته بیان کرده. این شخص با اینکه سن خیلی بالایی نداره ولی آدم دنیا دیده ایه و اکثر کشورهای دنیا رو گشته ومن شخصاً خیلی با مطالبش ارتباط برقرار کردم.  فکر کردم بد نیست وسط مطالب مرتبط با کار و مصاحبه و بلیط یه خورده هم راجع به تجربه زندگی در نیوزیلند حرف بزنیم. البته شاید بخش هایی از تجربیاتش برای ما بعنوان یک ایرانی ملموس نباشه ولی به نظرم اون هم خیلی جالب اومد که در ادامه می بینید 

 با توجه به طولانی بودن مطلب اون رو به 3 قسمت تقسیم کردم.



خودم هم به باورم نمیشه که الان بیشتر از یک ماهه که از هواپیما پیاده شدم و قدم به اوکلند گذاشتم. اگه بخوام دقیق باشم الان یک ماه و نیم از اون روز گذشته و این مدت برای من پر بوده از بالا و پایین ها و خاطرات تلخ و شیرین و کلی حس های  متضاد

نیوزیلند برای من تمام چیزیه که از زندگی انتظار داشتم و شاید حتی بیشتر از اون. به عنوان یه آدم پرحرف که همیشه راجع به همه چیز صحبت می کردم و می کنم خیلی عجیبه که احساسات و تجربیاتمو در مورد زندگی در نیوزیلند رو نمی تونم در غالب کلمات بگنجونمم. اما تمام سعیمو می کنم که بتونم تجربه های عمومی ترم در مورد این دوران گذار و جا افتادنم در نیوزیلند  رو با شما به اشتراک بگذارم.

بذارین اینطوری بهتون بگم که این این یک ماه باعث شد که کلی چیز یاد بگیرم از کلی اصطلاح نیوزیلندی گرفته تا کلی درس زندگی که شاید هیچ وقت نمی تونستم توی یک مدت به این کوتاهی همه رو با هم یاد بگیرم. چکیده چیزهایی که یاد گرفتم رو در زیردر 23 نکته گنجوندم.


1- نیوزیلندی ها دوستانه ترین برخورد رو توی کل دنیا دارن!

قبل از اینکه بلیط یک طرفه خودم به مقصد اوکلند رو بخرم شایعاتی در مورد برخورد دوستانه نیوزیلندی ها شنیده بودم. در طی سفر یک سالم به دور دنیا، هروقت با یک نیوزیلندی برخورد کرده بودم، برخورد های خیلی خوبی داشتن ولی باز تا وقتی وارد نیوزیلند نشده بودم نمی دونستم که نیوزیبندی ها تا این حد آدم های گشاده رویی هستند و اینقدر دوستانه برخورد می کنن. اگه بگم تا حالا هر نیوزیلندی که دیدم خوب، مهربون و خوش اخلاق بوده اصلاً اغراق نکردم!



 اگه یه چیز باشه که توی نیوزیلند همیشه میشه روش حساب کرد، رفتار دوستانه کیوی هاست.

 

 

2- واقعاً کیوی یعنی چی؟

چیزی که نیو زیلندی ها بهش می گن کیوی یکی افراد اهل نیوزیلند هستن و یک هم پرنده کیوی که اهل نیوزیلنده و نمی تونه پرواز کنه. چیزی که ماها بهش میگیم کیوی و به عنوان میوه می خوریمش در نیوزیلند میوه کیوی نامیده میشه. پس اگه برین مغازه و بخواین کیوی بخرید حتماً باید بگید میوه کیوی. باور کنید که توی این کشور بین کیوی و میوه کیوی فرق زیادی هست.

 

 3- رانندگی سمت چپ جاده جالب و باحاله اما نه وقتی که به یک میدون برسی، اون موقع هستش که وحشتناک میشه!!!

          اگه شنیدید که من در نیوزیلند در تصادف رانندگی کشته شدم 80% مطمئن باشید این اتفاق واسه من دور میدون افتاده!!! واقعاً من نمی دونم چرا باید برای کنترل ترافیک میدون گذاشت و اون رو خلاف جهت دور زد؟!!! من هر دفعه که پشت فرمون هستم و به یه میدون می رسم بخصوص میدون هایی که دو تا لاین دارن جیغ میکشم تا وقتی که از میدون خارج بشم!!!

 

4-  اگه شنیدید که تعداد گوسفند های نیوزیلند از آدماش بیشتره اشتباه نشنیدین!!!

   این شایعه که تعداد گوسفند های نیوزیلند از آدماش بیشتره چندان هم غلط نیست. کافیه پاتون رو از اوکلند بذارید بیرون و به سمت ولینگتون برونید. نه اطرافتون اثری از آدم می بینید و نه برای کیلومترها ماشینی از بغلتون رد میشه و اینجاست که تازه باور می کنید رسیدید به آخر دنیا. اما به اطراف ولینگتون که می رسید هر طرفی که سرتون رو می گردونید گوسفند می بینید بخصوص الان که بهاره و یه عالمه ببعی کوچولو پشمالو فرفری سفید متولد شدن.



- نیوزیلند واقعاً کشور گرونیه!!!!!!!! البته نه به اندازه استرالیا

وقتی داشتم خونه چمدونم رو می بستم که راهی نیوزیلند بشم یه نگاهی به کفش های کوهم انداختم و دیدم دیگه دارن پاره میشن و بعد از دو دو تا چهار تا کردن پیش خودم گفتم من که دارم میرم نیو زیلند که مرکز کوهنوردی و فعالیت های طبیعت گردیه، چه کاریه که الکی با بردن این کفش های کهنه جای وسایل ضروری رو بگیرم! می رم نیوزیلند و یه کفش خیلی خوب می گیرم اما الان می فهمم که کاملا در اشتباه بودم. اینجا همه چیز خیلی گرونه!!!!! همین کفش کوه! کفشی که امریکا می تونستم با 170 دلار بخرم اینجا باید 350 دلار پول بدم براش! شاید یک دلیلش این باشه که هرچیزی که اینجا می خوای بخری کالای وارداتیه و این میتونه قیمت بالای همه چیز رو توجیه کنه. البته وقتی که برای چند روز به استرالیا سفر کردم تازه فهمیدم که نیوزیلند حداقل از استرالیا ارزونتره.

به هرحال چیزی که واصحه اینه که تا مدت ها مجبورم با کفش های کتونی ام برم کوه!

 

6- نیوزیلند بدترین اینترنت رو توی کل دنیا داره!!!

اغراق نمی کنم اینترنتی که من توی اردن، افریقا و روستاهای ترکیه استفاده کردم از اینترنت نیوزیلند به مراتب بهتر بوده!

وقتی که تصمیم به زندگی در نیوزیلند گرفتم، از خیلی ها شنیدم که اینترنت در نیوزیلند کیفیت بدی داره ولی راستشو بخواید باورم نشد. پیش خودم فکر کردم شاید این خبر مال سال ها پیشه و اسم نیوزیلند از قدیم و ندیم بد در رفته اما وقتی رسیدم اینجا فهمیدم که سخت در اشتباهم!!!

با چند تا از دوستان فنی و متخصصم که صحبت کردم برام توضیح دادن که بخاطر اینکه از نظر تکنیکی نیوزیلند در انهای مسیر کابل زیر اقیانوسی اینترنت قرار گرفته و در نتیجه اینترنت اینجا هم گرونه، هم کنده و هم بی کیفیت و هم اینکه شما عمدتاً محدودیت اینترنت دارید چیزی که در امریکا اصلاً مفهومی برای ما نداشته!

 تا الان، این محدودیت بزرگترین مشکل من در اولین ماه اقامتم در نیوزیلند بوده.



7- تعداد خارجی های که توی نیوزیلند زندگی می کنن خیلی زیاده!

یکی از چیزهایی که باعث شده نیوزیلند مکان مورد علاقه من باشه اینه که نیوزیلند یک کشور دورافتاده، زیبا و با جمعیت خیلی کم هستش. توی مدت کوناه اقامتم در نیوزیلند متوجه شدم که تعداد خارجی های که در هر دو جزیره این کشور زندگی می کنن به طرز چشمگیری زیاده.



یکی از دلایلش میتونه این باشه که نیوزیلند سیاست بازی برای اعطاء  ویزای کار و تعطیلات به خارجی ها داره و  عده زیادی برای کار به این کشور میان. یک دلیل دیگه هم میتونه این باشه که سفر به نیوزیلند تقریباً آرزوی هرکسیه که اهل سفره و همین باعث شده که توریست های زیادی هم توی این کشور دیده بشن. حضور این همه خارجی از اقصی نقاط دنیا برای من توی این مدت هم جنبه های مثبت داشته و هم منفی. جنبه منفی موضوع اینه که برای من که می خوام با افراد محلی آشنا بشم و توی جامعه جا بیفتم کار رو سخت کرده اما جنبه مثبتش اینه که توی این مدت دوستانی از کشورهای مختلف دنیا پیدا کردم و کلی چیز یاد گرفتم.


8-    درسته خارجی زیاده ولی تعداد امریکایی ها خیلی کمه!

توی این یک ماه و نیمی که در نیوزیلند زندگی می کنم و در بین خارجی هاییی که از کشورهای مختلف بودن، یک سری ملیت ها خیلی بیشتر به چشمم اومده. یک عالمه انگلیسی، حتی بیشتر از اون آلمانی، حدس بزنید چند تا امریکایی دیدم؟! بجز خودم یه دونه!!!! واقعاً موندم این همه صحبتش هست که کلی امریکایی اینجا زندگی می کنه واقعاً کجا هستند!




 

نظرات 85 + ارسال نظر
سمیرا 1392/11/14 ساعت 11:20

سمیرا 1392/11/14 ساعت 11:21

ممنونم آزاده جون مطلب جالبی بود .

قابلی نداشت
/آزاده

سینا 1392/11/14 ساعت 11:29

با بند یک صد درصد موافقم. مردم اینجا در خوش برخوردی و مهمان نوازی اگر بی نظیر نباشند کم نظیرند.

در مورد اینترنت هم نگران نباشید. شاید اگر کسی از آمریکا اومده باشه اینترنت اینجا به نظرش کند بیاد ولی برای ما خیلی هم عالیه. من اون اوایل که اومده بودم از سرعت اینترنت ذوق زده شده بودم و برام خیلی تازگی داشت.

قبول دارم برای همین گفتم بعضی مواردش برای ما اصلاً موضوعیت نداره
/آزاده

بابک-گلی 1392/11/14 ساعت 12:03

مرسی آزاده جان بسیار قشنگ و مفید بود مخصوصا با عکساش
اینترنتش دیگه از ایران که بدتر نیس
لینک منبع رو هم که بزاری عالی میشه

یکی به nasser lorestani بگه به من ایمیل بزنه رفته تعطیلات بعده مصاحبه خوش گذرونی!!؟؟

ممنون بابک و گلی عزیز. بعد از اینکه قسمت آخرش رو گذاشتم لینک منبع رئ می ذارم. الان اگه بذارم میرین جلو جلو می بینید بی مزه میشه
/آزاده

آزاده جان ممنون ازمطلب خوبت.آدم دلش گرمترمیشه

آقابابک واستون ایمیل زدم.

ممنون الهام جان
/آزاده

رامین 1392/11/14 ساعت 12:44

مطلب متفاوتی بود و یا اینکه من قبل از مصاحبه مطالب سایت را زیاد دقیق نمیخوندم !!

مطالب وبلاگو که یخونید آقا رامین. به قول معروف دل بدید به روضه اما شاید دلیل تفاوتش استفاده از عکس و نگاه کردن به مساله از دید یه شخص با زمینه فرهنگی متفاوت هم باشه
/آزاده

راستشو بخواین برای من که تازه یه هفته اس اومدم اینجا میشه گفت همشو تجربه کردم. مثلا محدودیت اینترنت. چون ما دو نفریم و یه خط موبایل بیشتر نداریم واقعا با کمبود اینترنت مواجهیم. اول که میرسی اینترنت نقش حیاتی داره. برای ارتباط بیشتر با خونواده ها، پیدا کردن خونه و گذاشتن قرار ملاقات ها و خیلی کاهای دیگه. اینجوریه که با کمبود مواجه میشی.ولی سرعت اینترنت همونطور که آقا سینا گفتن برای ما که از ایران اومدیم خیلی هم خوبه. دیگه اینکه اونقدر خارجی زیاد میبینین که یادتون میره الان اوکلند هستین. گرونی هم که بیداد میکنه!!! یه غذای معمولی هم که میخوای بخوری باید کلی پول بدی. البته چون ما پول از ایران اومده رو خرج کنیم به نظر زیاد میاد. امیدوارم با پیدا کردن کار این دغدغه کمتر بشه.

رسیدن به خیر و ممنون که تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. امیدوارم که هرچه زودتر هم کار دلخواهتون رو پیدا کنید. قطعاً اون موقع هزینه ها منطقی تر به نظر میاد ولی در کل و در مقایسه با میانگین جهانی، نیوزیلند کشور گرونیه
/آزاده

اتفاقا یکی از مزیت های بزرگ نیوزلند قیمت مناسب مواد غذاییه. میشه گفت به طور متوسط معادل ایرانه، بخصوص اگر بدونید از کجاها خرید کنید
/حسین

سالار 1392/11/14 ساعت 15:24

دستت درد نکنه ازاده جان خیلی جالبه

خواهش می کنم
/آزاده

فرید 1392/11/14 ساعت 15:54

ما هم تقریبا یک ماه میشه اومدیم اوکلند. من که کشورهای زیادی مثل امارات، ترکیه، آلمان، استرالیا رفتم؛ الان پشیمونم که چرا اینهمه هزینه کردم برای اینجا. دلایل:
1- اینترنت گرون و کم سرعت. ما تا حالا 120 دلار پول اینترنت داریم و هیچوقت سرعت دانلود به 500 کیلو بر ثانیه نرسید (به اندازه مبین نت ایران).
2- کار کار کار!!! از هرکی در مورد کار پیدا کردن پرسیدم گفت حداقل 6 ماه باید بگردی!! چند تا ایرونی هم پیدا کردیم 10 ساله اینجان الان دوباره بیکار شدن!
3- خودم مشکلی نیست هر جور شده کنار میام. زن و بچه سختشون هست چون با ایران مقایسه میکنن همه چیز رو.
4- تمامی مغازه ها به غیر از سوپر مارکتها ساعت 6 کلا تعطیل هستند و هیچ جای تفریحی هم نیست و نداره که با خانواده یا حتی مجردی بری!! اینجا مثل استانبول یا پاریس نیست دوستان که night-life داشته باشه!

در کنار همه بدیهاش مزایای زیادی هم داره. ولی دوستانی که با خانواده میان خوب قبلش بررسی کنید.

ممنون بابت اطلاعات
/آزاده

الهام 1392/11/14 ساعت 18:01

دوستان مدارک رو برای ویزای ترانزیت ارسال کردم تاریخ 10 بهمن رسیده. امروز 14 بهمن هستش و هنوز خبری از ویزای ترانزیت استرالیا نیست. این عادیه؟

سمیرا 1392/11/14 ساعت 22:06

الهام جان تو سایت اداره مهاجرت استرالیا نوشته معمولا ٢ هفته طول میکشه گاهی اوقات دوستان خیلی زودتر جواب گرفتن ولی خوب ٤ روز که زمان زیادی نیست

آرمان 1392/11/14 ساعت 23:37

آزاده جان مطلب جالبی بود
فکر کنم با توجه به جمعیت زیاد گوسفندان باید به فکر یادگیری زبان اونها هم باشیم :)

به نظر من خوبی همه حیوانات از جمله گوسفندا اینه که با نگاه هم حرفتو می فهمن و لازم نیست هرچیزی رو به هزار روش توضیح داد این رو به عنوان یک دوستدار حیوانات گفتم البته
/آزاده

سینا 1392/11/15 ساعت 00:52

فرید جان "کار" گفتی و کردی کبابم. من اگر 6 ماهه -که البته چهار ماهش تا حالا گذشته- کار پبدا کنم کلاهم رو می اندازم آسمون

نیوزلند به تمام معنی یک بهشته. توی بهشت هم که مردم باید پاداش یک عمر خوبیشون رو بگیرن و حال کنن. توی بهشت که کسی سرکار نمی ره

ناهید 1392/11/15 ساعت 01:38

سینا جان:: مصاحبه ها چه جوری پیش میره؟چقد دعوت به مصاحبه میشی؟

سینا 1392/11/15 ساعت 04:15

ناهید :: مصاحبه ای که بشه اسمش رو مصاحبه گذاشت دوبار تا حالا. البته به زمینه کاری خیلی بستگی داره. من برنامه نویس C هستم که در اینجا چندان خواهان نداره. امیدوارم برای بقیه دوستان وضع بهتر باشه. خصوصا دات نت کارها و جاوا کارها.

محمد MSY 1392/11/15 ساعت 10:33

سلام.
ای کاش یه جایی مثلا شاید توی همون "جدول ما" یه ستون اضافه کنیم که بتونیم توش این تجربه رو به اشتراک بزاریم که بعد از چند ماه و چند تا مصاحبه اولین کارمون رو پیدا کردیم.
من فکر میکنم که بین 4 تا 6 ماه اولین کارم رو پیدا کنم ولی خودمم نمیدونم چرا این فکر رو میکنم

در مورد پرونده های مهاجرتیمون با توجه به اینکه روال تقریباَ ثابتی وجود داره، داشتن جدول مفیده اما مدت زمانی که یک نفر بعد از ورود به نیوزیلند کار پیدا می کنه تابع فاکتورهای زیادیه و به نظر شاید اطلاعات آماری دقیقی نشه ازش استخراج کرد. یه نکته دیگه هم اینه که تکثر دوستان بعد از ورود به نیوزیلند سرشون خیلی شلوغه و اطلاعاتی ازشون نداریم.
/آزاده

هما 1392/11/15 ساعت 13:14

علی آقا ١٢٣وناهید جان و خلاصه تمام دوستانی که ساکن تهران نیستند و ویزای ترانزیت استرالیا را گرفتند
برای گرفتن این ویزا باید مستقیم بیام سفارت یا از تو اینترنت هم میشه مدارکش رو فرستاد و ویزا رو گرفت؟

مسعود.ک 1392/11/15 ساعت 13:39

بچه ها دیروز یه تجربه ناخوش داشتم که میخوام باهاتون در میون بذارم:
من دیروز یه صحبت با یکی از رکرویترها از طریق Skype داشتم. متاسفانه صدا خوب نبود و گفتم شماره بدین تماس میگیرم اما اون گفت که نه شما شماره بده ، و ایشون تماس گرفت .
اما اینکه چرا موفق شدم بالاخره نظر یه رکرویترو جلب کنم که وقت مصاحبه بهم بده فکر میکنم اینه که چند جا مطلبی راجع به نحوه نوشتن Cover letter و C.V خونده بودم مثل Advice &Tips در Seek یا Working in وسعی کردم هر دفعه کاورلتر بهتری بنویسم وقتی به کاورلترهای قدیمی تر نگاه میکنم خودم متوجه میشم که چقدر تفاوت کرده کلا میخوام بگم که بنا به هر شغلی و Skill بایستی کاورلتر مربوطه نوشته بشه. و چیز دیگه ایه که بچه ها میخوام با هاتون در میون بذارم اینه که من واقعا با لهجه این خانم مشکل داشتم و کلا از روی بعضی کیورد ها میفهمیدم چی میگه یعنی بعد از مصاحبه واقعا به مشکل Listening که دارم پی بردم تو مصاحبه با آفیسر این مشکلو نداشتم چون آقای بارینگتون شمرده حرف میزد اما حقیقتش الان یکم گیجم .سئوالی از دوستانی که رفتن دارم که آیا اونها هم این مشکلو داشتن ؟ و با توجه به اینکه مصاحبه های کاری معمولا یه بخش تلفنی هم داره چطوری میشه بر این مسئله فائق آمد. خلاصه فکر کنم چیزی که از نونه شبم واجب تره زبانه

لیلا 1392/11/15 ساعت 14:16

آقا مسعود برادر من که نمره آیلتسش 8.5 بود و یه 9 و دوتا 8.5 هم داشت وقتی رفت استرالیا می گفت تا یه چند وقت گیج می زنی مخصوصا اگه مردم عادی باشن ... می گفت که ریکروترا زنگ می زدن هیچی نمی فهمید و الکی جواب می داد ... حتی دوستای آمریکایی داشت که نمی فهمیدن اینا چی می گن :)) ... اما گفت بعد یه مدت یاد می گیری نگران نباشین ... خوب هر چی آدم زبان کار کنه بازم کمه !

سینا 1392/11/15 ساعت 14:22

هما خانم :: هیچکدام. باید مدارک لازم رو با پست به آدرس سفارت استرالیا بفرستید.

مسعود ک :: این مشکل رو همه کمابیش دارند. در نیوزلند نیروی کار انگلیسی زبان به اندازه کافی نیست و اونها مجبورند هر طوری که هست با امثال ما کنار بیان. پس زیاد نگران نباش.

مسعود.ک 1392/11/15 ساعت 15:00

سینا: ممنون یکم خیالم راحت شد کپ کرده بودم
لیلا :منم همین کارو کردم کلا فکر کنم نباید بزاری طرف صحبت کنه وخودت هر چی لازمه بگی

علی 3 1392/11/15 ساعت 19:43

با عذر خواهی از دوستان ! به عنوان یک کثیر السفر و کسی که کشور های زیادی رو دیده ( بیش از 30 کشور ) و اقامت یک کشور اروپایی را هم دارد مواردی را لازم به ذکر مدانم :
1- تقریبا در کل اروپا در شهرهای متوسط و کوچک همه مغازه ها بعد از 6 تعطیل هستند . ودر یک شنبه ها تقریبا هیچ جا باز نیست . در لندن موضوع کمی متفاوته ضمنا در بعضی شهرهای اروپا فروشگاههای بزرگ تا 7 باز هستند . (مثلا فرانکفورت ) باز بودن تا نصفه شب فقط مختص خاورمیانه و قاره آمریکاست .
2- کجای دنیا شما ر ابتدای ورود و با زبان ناقص می توانید در بدو ورود کار پیدا کنید ؟ دوستان در کانادا چندین سال دنبال کار می گردند ! آمار بیکاری نیوزلند اگر اشتباه نکنم 6.2 درصده بهتر از کانادا وکمی بدتر از استرالیا . دوستانی که نیوزلند رفته اند بعد از مدتی کار پیدا کرده اند و اوضاع بد نیست . باید راجع به این موضوع واقع بینانه فکر کرد .
3- اصولا ما ایرانیها عادت داریم همه چیزمون را با بهترین ها مقایسه کنیم ! قیمت گران تابع شرایط اقتصادی و در آمدهاست . نباید قیمت را ضرب در ریال کرد و کف کرد ! با مقایسه اجمالی بنده نیوزلند کشور ارزانی در پوشاک مثل کانادا و آمریکا نیست ولی از کشورهایی مثل انگلیس بسیار ارزانتر است ! و سطح قیمت ها در میانگین شبیه اروپاست . چرا موارد مثبت را در نظر نمی گیریم ؟ چرا از میانگین پایین مالیات خوشحال نیستیم ؟ در سوئد برای حقوق معمولی چیزی حدود 40 درصد مالیات باید داد ! مالیات ارزش افزوده تو کشورهایی اروپا بین 20 تا 25 درصده !
4- سرعت اینترنت انقدر خوب و کافیه که تلویزیونهای اینترنی در نیوزلند فعالند ! خوب پس این بسه !

در نهایت اگه اینترنت و موبایل گرانه گوشت قرمز ارزونه ! آب رایگانه ! قیمت انرژی ارزانتر از اروپاست ! در ترکیه قیمت بنزین لیتری 2 دلاره ! در اروپا حدود 1.2 یورو نیوزلند از اونجاها ارزونتره !
فکر کنم جایی که هواش چهار فصل باشه - تا 12 شب همه جا باز باشه - اینترنت ارزان مفت باشه - قیمت ها تو کف باشه - مردمش مهربون و توپ باشن ! هر کی اومد فورا بهش کار بدن امنیت عالی باشه - آزادی توپ باشه همون سرزمین موعود یا به قول سریال دختری به نام نل پارادایس باشه !

در نهایت همه چیز نمی تونه بهترین باشه ! مهم اینه که اونچیزهایی که بهترن همون چیزهایی باشن که برای شما مهمن !

خیلی موافقم. از شما هم ممنون . اصلاَ دلیل اینکه این پست رو که از دید یک دختر امریکایی دنیا دیدست رو گداشتم این بود که نظرات مختلف رو بشنویم از زوایای مختلف
/آزاده

تجربه یک ماه اخیر من هم صحبت علی 3 رو کاملا تایید می کنه
/حسین

رامین 1392/11/15 ساعت 20:36

آقای علی 3 :
با حرفهاتون موافقم . آرمان شهر وجود نداره .

سمیرا 1392/11/15 ساعت 20:45

من هم با علی3 کاملا موافقم, دیگه همه تقریبا میدونن که هیچ کجا بهشت موعود نیست و خودشون رو برای سختیها آماده کردن و بهترین کار روحیه دادنه که سخت ترین شرایط رو قابل تحمل میکنه.

من که فکر نکنم این دیدگاه واقع بینانه رو بشه به همه تعمیم داد ولی با اون قسمت از صحبت های علی آقا خیلی موافقم که بسته به اولویت های شخصی هرکسی مکان های مختلف می تونه خوب, قابل تحمل و یا غیر قابل تحمل بشه.
/آزاده

علی 3 1392/11/15 ساعت 20:53

راستی لینک زیر مقایسه سرعت دانلود در دنیاست که به نظر میاد در 2007 رتبه چهار داشته و قیمت اشتراکش هم در زیرش آمده :
http://www.websiteoptimization.com/bw/0711/

باز هم ممنون بابت اطلاعات
/آزاده

هما 1392/11/15 ساعت 23:45

آقا سینا ممنون
اگه به خود سفارت زنگ بزنیم همه اطلاعات رو میگه؟که چکار باید بکنیم؟

سینا 1392/11/16 ساعت 00:02

هما خانم :: خواهش می کنم. در سایت سفارت استرالیا در تهران، مدارک لازم نوشته. اینهم لینکش:

http://www.iran.embassy.gov.au/tran/transit.html

فرمها رو پر کنید و مدارک لازم رو تهیه بفرمایید و با پست به سفارت استرالیا بفرستید. ساکنین تهران هم همین کار رو باید بکنن چون سفارت استرالیا در ایران فقط از طریق پست تقاضا می پذیره.

[ بدون نام ] 1392/11/16 ساعت 08:27

ازاده خانم ، من یک مدت طولانی غیبت داشتم ولی مطالب رو دنبال میکردم.
من تاریخ 19 june خانم دایانا ایمیل زد که کیس افیسرت هستم و یکسری اطلاعات جدید و تکمیلی خواست، مثل فرم ۱۱۳۴، additional relationship evidence و مدرک زبان. من زمانی که EOI رو submit کردم و از‌pool بیرون اومدم، ایلتسم اعتبار داشت. ولی زمان لاج، ۲ ماه از ۲ سالش گذشته بود. من هم چون حوصله امتحان مجدد نداشتم همون رو فرستادم. خلاصه سرتونو درد نیارم، من ۱۰ روز‌قبل‌از ایمیل دایانا، اومده بودم کانادا و درگیر کارهای اولیه و کلا ایمیل دایانا یادم رفته بود. چند وقت بعد ایمیل زد باز‌که چرا جوابی بهش ندادم و اگر دیر‌جواب بدم هر‌تاخیری تو پرونده به عهده خودمه. من هم اوایل اکتبرفرم‌۱۱۳۴ و نتیجه ارزیابی زبان اینجا یعنی‌CLB و‌کپی اجاره نامه که اسم خودم و خانمم توشه رو برای ایشون فرستادم.۱۶اکتبرخانمدایانا ایمیل زدن که رفتی برای‌NSC و‌تا جواب اون نیاد رو پروندت کاری نمیکنم مدارکی هم که فرستادی کپیه و سر وقت اصلشو ازت میخوام.
۳۰ ژانویه اقای تام مک موران خودشو به عنوان افیسر جدید معرفی کرد و باز از من relation evidence خواسته + وضعیتم در کانادا +کپی‌ ویزا و تاریخ ورود به کاناد + یک چیز جدید از زبان خواسته.
حالا هنوز که‌ جواب این اقا رو ندادم. ولی مصرانه پیگیر خواهم بود‌تا به سرانجام برسونم این قضیه رو.

امیدوارم که پروندتون هرچه زودتر به سرانجام برسه
/آزاده

فرشاد 1392/11/16 ساعت 08:38

ببخشید یادم رفت اسممو بنویسم.

Nasser Lorestani 1392/11/16 ساعت 12:02

ممنون آزاده جان، جالب بود ضمنا منم شدیدا حامی حیواناتم و خوشحال شدم حمایت شما رو هم دیدم
بابک - گلی :: سلام عزیزم ببخشید من ماموریت شهرستان بودم و به اینترنت دسترسی نداشتم، امشب باهات تماس میگیرم
مجید :: ممنون مجید جان از لطفت، من بهش گفتم که در این مورد اطلاعات خاصی ندارم، باتشکر از علی123 که پاسخ این سوالو داد
ماریا و مانلی عزیز :: بسیار ممنونم
علی3 :: خیلی ممنون از اطلاعاتتون

خواهش می کنم
/آزاده

بابک-گلی 1392/11/16 ساعت 12:37

سلام
nasser lorestani : ای جان برگشتن از ماموریتت مبارک منتظر زنگتیم به همسر محترم در نبودتون بسیار زحمت دادیم تشکرات صمیمانه ما را قبلا پذیرا باشید

علی3 :دید منطقیت عالیه منم دنبال یه همچین ایده ای میگشتم

ناهید 1392/11/16 ساعت 15:43

هما جان::
همونطور که سینا جان گفتند از طریق پست مدارک رو می فرستید .البته من بلیطم رو از کوالامپور گرفتم با قطر تا از شر ویزای استرالیا راحت باشم .ولی برای علی 123 کمتر از یک هفته ویزا صادر شده بود

رامین 1392/11/16 ساعت 22:31

خبری از نتایج مصاحبه ها نیست؟!

علی 123 1392/11/17 ساعت 00:37

آزاده خانم::: مطلبتون عالی و زیبا بود, ممنون. با پیشنهاد محمد MSY موافقم اگه حوصله و امکان فنیش وجود داشته باشه. ضمنا یادمه که یکی دو سال پیش جایی خوندم که تعداد گوسفندها کاهش چشمگیری داشته و اگه اشتباه نکنم از 11 راس گوسفند به ازای هر نفر آدم به 8 راس گوسفند رسیده!
آقا سینا::: کامنتهاتون به آدم انرژی می ده. ممنون.
آقای علی 3::: نسبی نگری و واقع بینی تون قابل تحسینه و امیدبخشه ممنونم.
مسعود.ک گل::: این که تجربه خوبیه, نیمه پر لیوان رو ببینین. نیمه که چه عرض کنم چهار پنجمش پره.
هما خانم و دوستان عزیز::: همه فرمهایی که باید تکمیل بشن در سایت سفارت استرالیا به وضوح موجوده و قابل دانلود کردنه, نگران نباشید اصلا کار سختی نیست. خدا رو شکر من با توجه به اینکه وقتی مدارک رو فرستادم فرصت زیادی تا تعطیلات ژانویه باقی نبود, ویزای ترانزیت استرالیای من در کمتر از 24 ساعت بعد از رسیدن مدارک از طریق پست پیشتاز به سفارتشون صادر و برام ایمیل شد و خودم هم از این بابت تعجب کردم. دوستانی هم که احیانا می خوان بلیطشون رو تغییر بدن و در بلیط جدید مجبورن از شهری غیر از شهر مندرج در بلیط قبلیشون عبور کنن می تونن با "خانم مجتهدی" در سفارت استرالیا تلفنی صحبت کنن و موضوع رو بگن و ایشون سریعا این تغییر رو اعمال می کنن. ضمنا فقط آخرین تاریخ ثبت شده در ویزای ترانزیت استرالیا ملاک هستش که باید در یا قبل از اون موعد از استرالیا عبورکرد و تغییر تاریخ بلیط برای عبور از استرالیا ملاک قرار نمی گیره.

ممنون شما همیشه لطف دارید
/آزاده

فرید 1392/11/17 ساعت 03:46

دوستان گلم،
برای کسی که متاهلی و در سن 35 سالگی مهاجرت میکنه، مسلما دیدگاههای متفاوت و برنامه های درازمدتی رو در نظر میگیره که کمتر فرصت ریسک داشته باشه!
من هم نیمه پر لیوان رو میبینم و مزایای زیادی داره نیوزلند که قابل قیاس با خیلی جاها نیست. من براساس مشاهدات خودم و تجربیات دوستانی که اینجا هستن میخوام به کسانی که در تکاپوی مهاجرت به نیوزلند هستند فقط چند مورد رو متذکر بشم:
1- نیوزلند به عنوان کشور پیشرفته صنعتی محسوب نمیشه! اینا جهان دوم حساب میشن! به هیچوجه اینجا رو با اروپا و امریکا مقایسه نکنید!
2- حتما قبل از اومدن پول کافی با خودتون بیارید. تو شهرهای بزرگی مثل اوکلند زندگی بدون ماشین تقریبا غیرممکنه! خودشون هم میگن سیستم حمل و نقل اینجا خیلی ضعیفه!
3- دوستانی که با مدارک و سوابق کاری بالا میان، آمادگی انجام هر کاری مثل گارسونی، فروشندگی و نگهبانی (تازه اگه پیدا بشه) رو داشته باشید! اینجا پزشک متخصص دیدم تو قصابی کار میکنه! دانشجویان PHD که اکثرا تو مغازه ها یا رستوران کار میکنن!!

من که خیلی تازه واردم و بدون تجربه که حرفی برای گفتن داشته باشم! اینا مشاهدات خودم تو یک ماه و تجربیات دوستانی بود که بالای 10 ساله اینجا زندگی میکنن.

باز هم اگه هر کدوم از حرفای من اشتباه هستن، خوشحال میشم دوستان توضیح بدن؟!

مسعود.ک 1392/11/17 ساعت 09:03

@رامین برای نتیجه مصاحبه رو من حساب نکن که خانم فرحناز بعد از یک ماه در انتظار سوار بسر میبره من که با امروز شد دو هفته

سینا 1392/11/17 ساعت 11:56

علی 123 :: خواهش می کنم علی جان

علی 3 1392/11/17 ساعت 11:58

فرید عزیر :
من هنوز نیومده ام و سنم هم از شما بیشتر است پس شاید با رنج سنی شبیه با هم دیدگاه مشترک داشته باشیم :
1- ملاک مقایسه از نظر پیشرفته بودن یا نبودن - جهان اول بودن یا نبودن شاخص هاست . در Prosperity index در سال قبل نیوزلند رتبه 2 در دنیا را د اشته - آموزش و پرورش رتبه یک - آزادی دو- ثباث سیاسی دو و برای شاخص اقتصادی رتبه بیست . قطعا درآمد سرانه نیوزلند اندازه آمریکا - آلمان و قطر نیست ولی از خیلی کشورهای اروپایی مثل ایتالیا بالاتره در رده کشورهای متوسط به بالای اروپای غربی است . حجم اقتصاد به علت کم جمعیت بودن پایین است .
2- در آلمان خیلی از راننده تاکسی ها دکترند ! در سوئد هم همین طور بنده خودم برخورد داشته ام . ولی نسلی که درست مهاجرت کرده وضع بهتری دارد . در کانادا من دوستانی دارم که با تخصص رفته اند ولی از گارسونی و فروشندگی شروع کرده اند .
3-حمل و نقل عمومی اوضاعش خرابه شاید برای اینه که جزو بالاترین کشورهایی است که مالکیت خودرو به ازای هر نفر دارند ولی خوب آمریکا هم غیر از دو سه شهر بزرگ دقیقا همینه . اابته اروپا اوضاعش تو این زمینه بسیار عالیه ولی با در دسترس بودن خودرو ازانتر از اروپا و سوخت ارزانتر از اروپا مخصوصا وجود خودروی دست دوم با قیمت نسبتا مناسب فکر نکنم غیر قابل حل باشه
3-عدم وجود امنیت کاری خاص دنیای سرمایه گذاریه و تبعیض پذیر نیست
4- با فرمایش شما در خصوص ریسک بالای برای شما و خودم کاملا موافقم ولی خوب باید دید دنبال چی هستیم ! الان تو تهران برای یک آپارتمان 70 متری تو یک جای متوسط به بالا باید حدود پانصد میلیون بدی ! با این پول تو نیوزلند انتخاب بسیار بسیار بهتری داری !مشکل هوای آلوده - - عدم امنیت سیاسی - آموزش وپرروش و غیره را هم نداری! خوب برای من اینها خیلی مهمه ممکنه برای یک نفر تفریح شبانه - و..... خیلی مهم باشه که خوب نیوزلند انتخاب خوبی نیست .
4- من در فیسبوک جان کی دیدم که میانگین بیکاری این ماه شد 6 درصد یعنی خیلی بهتر از آمریکا و کل اروپای غربی ! ژاپن و استرالیا هنوز بهترن خوب یعنی کار هست و وقتی اینها متخصص می خوان پس یعنی کار تخصص هم هست فکر نکنم در میان مدت اگر مهاجر خودشو با شرایط اونجا وفق بده نتونه عضوی از جامعه بشه
5-انشاءلله شرایط سخت رو پشت سر می گذارید و چند ماه دیگه شاهد موفقیت های شما ههمون در عرصه کار خواهیم بود.

در هر حال توی این قسمت که فرایند مهاجرت بسیار ریسک دارم موافقم !ا برای شما از صمیم قلب آرزو دارم از این مرحله سخت سریع عبور کنید و به ثبات و آرامش برسید . نکته جالب اینه که با همه این سختی ها کمتر مهاجری حاضر به برگشته تو کانادا آدمهای زیادی رو دیدم که برگشتن ولی از نیوزلند و استرالیا تا حالا کسی رو ندیدم که برگشته اما فر کنید در بدترین حالت نیوزلند انتخاب خوبی نبود ! خوب بعد از 5 سال با گرفتن پاسپورت می توانید به راحتی در کلیه کشورهای انگیسی زیان کار و زندگی کنید ( انگلستان - استرالیا ) که این هم انتخاب دیگری است

هادی 1392/11/17 ساعت 13:08

چه استرسی داره الان خانم آفیسر مک کوناچی تا دو ساعت دیگه باید با من حرف بزنه!

طیبه 1392/11/17 ساعت 13:18

سلامییییییی بلند به همگی از عمق وجودم
دلم برای همه شماها تنگ شده چه عزیزایی که میدیدمشون و چه دوستانی که اینجا کامنتاشونو میخوندم ولذت میبردم. البته دروغ نگم چند روز یه بار سر میزنم، باور نمیکنیدابنجا وقت کم میارید باید بیاین تا باور کنید.
منم با علی ۳ موافقم اولویتهای زندگی خودتون رو ملاک انتخاب محل زندگی قرار بدید و اینو بدونید هیچ جایی نیست که همه خواسته های شما رو جواب بده....

بگذرم... اومدم نکته مهمی بگم:

بعد از افتتاح حساب در بانک westpac برای واریز به حساب از ما سورس یا داکیومنت خواستند که خوشبختانه ما ترجمه قولنامه اجاره منزلمون رو داشتیم، توصیح دادیم که دلار امریکا خریدیم آوردیم اینجا چنج کردیم. برای یکی دیگه از بچه ها هم پیش اومد که مدرکی نداشت و منتظره از ایران به دستش برسه، احتمال زیاد بانکهای دیگه هم همینطور باشه، در نظر بگیرید.

راجع به مدرسه:

ثبتنام مدسه سخت نبود فقط ادرس داخل zone میخوان شبیه تهران، report از مدرسه ایران خواستن که ما گفتیم ترجمه نکردیم و توصیح دادم چه درسایی داشتیم و فرزندم مثلا در سطح خوبی بوده، دیگه از ما نخواستن که ترجمه کنیم. برخوردشون عالی بود با وجود مشکل زبان اونهم در چند روز اول، به ادمابا احترامی که میذارن و لبخندی که میزنن ارزش قایل میشن
بعلاوه اینکه با بچه ها صحبت میکنن در واقع اسس میشن از نظر سطح زبان. کلا مدرسه نگرانی نداره فقط زبان هر چی بهتر بهتر....

به امید روزهای بهتر و شیرین تر برای همه و خودم با سختیهای کمتر


/آزاده

ناهید 1392/11/17 ساعت 14:39

طیبه جان::ممنون که اینجا سر زدیدبا اینکه حتما سرتون شلوغه .میشه بپرسم ترجمه اجاره نامه چی رو از شما خاستند؟منظرتون ایرانه؟چه مدرک دیگه ای می تونه
جایگزین باشه؟مثلا از صرافی رسید بگیریم وترجمه کنیم؟

دوستان ::بجز ترجمه مدرک تحصیلی و گواهینامه چه نرجمه هابب باید با خودمون ببریم؟
فرشاد جان:شما ظاهرا ساکن کاناذا هستید امکان داره من از شما یکی دو تا سوتل بپرسم؟ایمیل من nahid_b1@yahoo.com هست.سپاسگذارم

علی 123 1392/11/17 ساعت 15:19

دوستان::: از یک آدم خیلی باتجربه شنیدم که می گفت فرق کارشناس با غیر کارشناس اینه که, کارشناس با جزئیات صحبت می کنه و غیرکارشناس با کلیات.
طیبه خانم::: به اون دوست سلام گرم برسونین بفرمایین علی گفته تا باربیکیو ندی بهت مدرکه رو نمی دم. هنوز به دستم نرسیده شنبه میرسه نگران نباشین ان یشاءا... میارمش. راستی قولنامه بنگاهی رو غیر از مهر دارالترجمه تونستین مهر دادگستری و خارجه بزنین؟ اینجا این کار رو نمی کنن.
هادی جان::: احتمالا الآن داری مصاحبه می دی این هم انرژی مثبت +++

بابک-گلی 1392/11/17 ساعت 15:32

کلی انرژی مثبت به سمت هادی الان داره مصاحبه میده
++++++++++++

خانم لوییز استرس داره شدید

محمد MSY 1392/11/17 ساعت 15:40

سلام.
طیبه::: واسه چه مبلغی به بالا داکیومنت میخوان؟

ناهید 1392/11/17 ساعت 16:13

علی 123:: علی اقا یعنی باید مدرک ارائه بدیم که این پول رو از کجا اوردیم؟ خوب شاید کسی تو بانک داشته؟

گلی - بابک 1392/11/17 ساعت 16:55

آقا هادی کجایی؟! دستم خواب رفت اینقدر F5 زدم.

مهناز 1392/11/17 ساعت 17:34

ازاده جون:بابت مطالب قشنگتون ممنون اینهاهمون چیزایی رو که 3ساله داریم روش تحقیق میکنیم تاییدمیکنه . علی اقا3:باتوجه به تجربیاتی که ازکشورهای مختلف داشتید نظراتتون جالب وقابل توجه هست .تشکر. طیبه جون :سلام مخصوص خدمت شماوخانواده محترمتون وبازهم ارزوی موفقیت برای شما.

ممنون مهناز جان. امیدوارم کارهای شما هرچه زودتر انجام بشه
/آزاده

سالار 1392/11/17 ساعت 20:31

هادی جان تموم نشد؟ چه خبر؟

مهاجر 1392/11/17 ساعت 21:34

سلام. مصاحبه ما که تموم رفت. جا داره تشکر خیلی ویژه بکنم از
آزاده خانم که وقت و بی وقت مزاحمش شدم.
سمیرا خانم عزیز بابت وقتی که گذاشتند و کامنتهاشون.
علی 123 عزیز که قبل از رفتن منو شرمنده کردند.
و مسعود. ک نازنین بابت راهنماییهاشون.

خسته نباشید. اختیار دارید. منتظر بهترین نتیجه ها براتون هستیم
/آزاده

هادی 1392/11/17 ساعت 22:51

سلام دوستان :: خوب تموم شد. سوالها همون سوالهای معمول بود ولی متاسفانه لهجه آفیسر بسیار ناواضح بود و خیلی سریع صحبت می کرد. ضمنا کیفیت صحبت با موبایل پایین بود ولی من چون خونه نبودم و دسترسی به تلفن ثابت خوب نداشتم مجبور بودم با موبایل صحبت کنم. در هر صورت دیگه گذشت و رفت به نظر خودم که مطالب رو خوب کاور کردم و خیلی کلیر و واضح صحبت کردم بدون اینکه کاغذی جلوم باشه. فقط به جرات می گم 80 درصد سوالاشو می گفتم دوباره تکرار یا می پرسیدم آیا منظورت اینه دلیل این هم به خاطر تند صحبت کردنش بود. حالا ببینیم چی میشه

حسته نباشید
/آزاده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.