ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چیزی که باعث شد این پست را بنویسم خود سوزی یک هموطن پناهجو در هلند روز چهارشنبه و در میدان مرکزی شهر آمستردام بود. به راستی زندگی یک انسان چقدر باید در مملکت خودش سخت باشد که حاضر نباشد و یا نتواند که در مملکت خودش زندگی کند و خود را به آتش بکشد. به کجا می رویم.....؟!
چرا در جایی از این دنیا، به آتش کشیدن خود یک انقلاب به پا می کند و در جایی دیگر آب از آب تکان نمی خورد؟!
................................
سرنوشت آن هموطن در بیمارستان به مرگ ختم شد.
انیشتین میگه:
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند
We can not solve our problems with the same thinking we used when we created them. / Albert Einstein
شکسپیر می گوید:
چون متولد می شویم، از این که در صحنه ی دیوانگان گام می نهیم، گریانیم.
من هم وقتی این خبر را از بی بی سی شنیدم شکه شدم. واقعا نمیدونم چی بگم. افسوس...
و شاید جالب باشد که شما آن را از بی بی سی شنیدید...!
سلام
خیلی قلبم بدرد اومد و متاسفم برای این سرونوشتی که داره برامون رقم می خوره
سلام. دقیقا. من باور دارم که این کشتی است که همه ما به نوعی سوار آن هستیم و این که از این وقایع این چنینی همه به نوعی سهم می بریم. شاید در به وجود آمدنش هم نیز.
سلام واقعا ناراحت کننده است
تو بهمن ها ساله پیش هم یکی از دوستانم که متولد ۱۳۶۷ بود تو پاریس خودکشی کرد ولی خوشبختانه به موقع به بیمارستان رسوندنش و جونه سالم به درد برد
چه خوب و خدا رو شکر که دوست شما جان سالم بدر برد.
چه چیز جالبی وجود دارد که آن را از بی بی سی شنیدم؟
البته من در سایت بی بی سی خواندم.
از این لحاظ که از رسانه های داخل ایران نشنیدید! و من هم مثل شما ندیدم که سایت داخلی این خبر را زده باشد...
ما سالها است دیگر یک ملت نیستیم
سرنوشت دیگران برای ما بی معنی است
شاید تا اندازه ای بدبینانه باشد، ولی متاسفانه در خیلی از مواقع هم صدق می کند...
خانم سپیده چند هفته هست حضور ندارند آیا مشکلی پیش آمده؟ درسته همه افراد از جمله خودم مشغله زندگی زیاد دارند اما چون ایشان جز نویسنده های وبلاگ هستند علتش را پرسیدم.
سلام .. ممنون از کامنتتون .. هستم همین دور و برها .. یه وقت کمرنگ یه وقت پررنگ ...
راستش خیلی فکر می کنم که چه جوری می شه بیشتر کمک کرد و چه مطلبی به بیشتر کاربرد داره .. واسه همین فکرها یه کم شاید ننوشتم این هفته ...
میام دوباره زود .. ممنون
سپیده