دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

حقایقی جالب راجع به نیوزیلند! (قسمت اول)


دیگه چیزی به رفتن من هم نمونده. داستان خریدن بلیط یک طرفه هم خودش داستان عجیبیه. هر چقدر هم اینور اونور رفته باشی وقتی بلیط یه طرفه  می خری یه حس عجیبی داری یه حسی که تا حالا هیچ وقت نداشتی و می دونی این دفعه با دفعه های دیگه فرق داره خیلی هم فرق داره. بگذریم خیلی از ماها کلی تحقیق کردیم و بالاخره تصمیم گرفتیم بریم نیوزیلند. اما بار اولی که این مطالبی که در ادامه میاد رو خوندم منو به فکر فرو برد چون با کلیاتی که شاید ما از نیوزیلند بدونیم متفاوته و یا شاید راجع به مواردی باشه که خیلی بهش توجه نکردیم ولی خوب هرچی بیشتر بدونیم که بد نیست، هست؟


۱- آیا آموزش و پرورش نیو زیلند کاربردیه ؟

بچه ها در نیوزیلند خیلی بیشتر از میانگین جهانی ریاضی، علوم، تکنولوژی روز و فیزیک می خونن و کمتر در تحصیلاتشون بر روی یادگیری زبان های خارجی، هنر و تعلیمات مذهبی  وقت گذاشته میشه. حالا اینکه خوبه یا بده به عهده خودتون ولی برای من عجیب بود چون فکر می کردم بیشتر تمرکز بر علوم انسانی باشه!!!


۲- آیا خانواده های نیوزیلندی شادن؟

 ٪۲۴ از بچه های نیوزیلندی یا با پدراشون زندگی می کنن و یا با ماماناشون. این آمار در خانواده های مائوری ٪۴۰ هستش و در خانواده های اروپایی نیوزیلندی ۱۷٪. این یعنی اینکه مائوری ها آمار رو خراب کردن .البته این آمار در مقایسه آمار مشابه در قاره اروپا و امریکا که ۲۶٪ هست پایین تره و در مقایسه با کشوری مثل آلمان که تعداد خانواده های تک والدینی توش ۱۴٪ خوب خیلی بالاتره!


۳-جزایر لرزان؟

تا قبل از زلزله کرایست چرچ در فوریه ۲۰۱۱ که منجر به مرگ ۱۸۱ نفر شد، مرگبارترین زلزله نیوزیلند در می ۱۹۶۸ رخ داد و سه کشته بر جا گذاشت. تازه از ۱۸۱ کشته زلزله کرایست چرچ، ۱۱۵ نفر به دلیل فرو ریختن ساختمان تلویزیون از بین رفتن. حالا هی به ما می گن نرید اونجا خطرناکه.


۴- نیوزیلندی های عشق ماشین 

با وجود ۲.۵ میلیون ماشین برای ۴ میلیون جمعیت تازه با احتساب بچه ها، نیوزیلند یکی از بالاترین آمار نسبت خودرو به جمعیت در سراسر دنیا رو داراست.  آمار نشون میده که کیوی ها فقط ۲٪ از سفراشون رو با اتوبوس انجام می دن. این آمار در مورد قطار به کمتر از ۱٪ می رسه!


۵- جنوبی ترین در جهان!

ولینگتون با قرار گرفتن در عرض جغرافیایی ۴۱.۵ درجه جنوبی، جنوبی ترین پایتخت دنیاست!


۶- نیوزیلندی ها همیشه مستن؟

نیوزیلندی ها با سرانه مصرف الکلی ۵٪ کمتر از استرالیایی ها، ۱۲٪ کمتر از انگلیسی ها، ۳۰٪ کمتر از آلمانیا و ۴۰٪ کمتر از ایرلندی ها، بندگان خدا انسان های خوبی هستد.


۷- این همه گوسفند چی شدن؟

در سال ۱۹۸۰، ۷۰ میلیون گوسفند در نیوزیلند زندگی می کردند که این آمار در سال ۲۰۱۳ به ۳۱ میلیون رسید. این آمار نشون میده که مثل قبل بازای هر آدم ۲۰ تا گوسفند در نیوزیلند زندگی نمی کنه بلکه ۷ تا گوسفند زندگی می کنه. با همه این تفاسیر هنوز نیوزیلند ۵۰٪ از گوشت گوسفند کل دنیا رو تامین می کنه.


۸- رشته های با ارزش دانشگاهی در نیوزیلند چیان؟

تحقیقات نشون داده که فارغ التحصیلان دانشگاههای نیوزیلند در شاخه های مختلف علوم، مهندسی، مدیریت و تجارت بیشترین در آمدها رو از آن خود می کنند. این در حالیه که فارغ التحصیلان گرایش های مختلف هنر، صنایع غذایی و توریسم به نسبت در آمدهای پایین تری دارند. حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را؟


۹- شهر اولین ها!

شهر دوندین در جزیره جنوبی مهد خیلی لز اولین ها در نیوزیلنده!! اولین و قدیمی ترین دانشگاه نیوزیلند، اولین روزنامه نیوزیلند و اولین بتانیک گاردن نیوزیلند!!!!


۱۰- کیا پولاشون رو در نیوزیلند خرج می کنن؟!

٪۵۹ درصد از درآمد توریسم نیوزیلند از توریست های کشورهای زیر بدست اومده:

استرالیایی ها ۲۹٪، بریتانیایی ها ۱۰٪، امریکایی ها و چینی ها هر کدوم ۸٪  و ژاپنی ها هم ۴٪. در سال ۲۰۱۱ نیوزیلند ۵ میلیارد دلار از توریسم درآمد داشته!!!


۱۱- نیوزیلند پر از ماشین های کهنه و قدیمیه؟

یک پنجم ماشین های موجود در نیوزیلند زیر ۷ سال عمر دارن. اما دو سوم ماشین های این کشور چیزی بین ۷ تا ۱۵ سال از عمرشون می گذره. یک ششم دیگه هم همه بالای ۱۵ سال کار کردن!


 

کاریابی به مثابه یک شغل

در ابتدا بر خود فرض می دانم از همه عزیزانی که کار جدید من را تبریک گفته و از راه دور و نزدیک ابراز لطف و محبت کرده اند تشکر کنم و برای همه جویندگان کار آرزوی موفقیت هر چه زودتر کنم.

در باب کاریابی صحبت بسیار گفته شده ولی ناگفته ها هم بسیار است. به نقل قولی از فیلم مارمولک، تعداد راه های کاریابی به عدد آدمهاست. به جرات می شود گفت هر کسی در اینجا که کار پیدا کرده، تجربه کاریابی نسبتا متفاوت یا کاملا متفاوتی داشته است. این بدین معنی نیست که نتوان از تجربیات دیگران استفاده کرد ولی در عین حال بر یافتن راه های جدید و کشف مسیرهای منحصر بفرد تاکید دارد.

در این گفتار من نکات مرتبط با کاریابی را به 2 دسته اصلی تقسیم می کنم. یک دسته آنهایی است که مستقیما به امر کاریابی مرتبط است و دسته دوم آنهایی است که نقش محافظ و پشتیبان شما را در مسیر کاریابی به عهده دارند. هر یک از دو دسته فوق العاده مهمند و نمی توان هیچکدام را فروگذاشت.

 

نکات مستقیم

  •          شرکت در ورک شاپ های کاریابی: شرکت در ورک شاپ های رایگان کاریابی ARMS و Chamber of Commerce از اوجب واجبات است. با توجه به اینکه ممکن است چند هفته ای طول بکشد تا نوبت شما برسد بهتر است بعد از ورود به خاک نیوزلند، هر چه سریعتر از طریق آدرس ایمیل هایی که در پی نوشت گذاشتم با ایشان مکاتبه کرده و ثبت نام کنید.
  •          عمل به گفته ها: هر آنچه در ورک شاپ ها یا از تجربیات مفید دیگران می شنوید را هر چند سخت به نظر برسد، به آنها عمل کنید. اینها نکات فانتزی نیستند و شما نمی دانید که ممکن است به کاربستن کدام دسته از همین نکات شما را به کار برساند.
  •          تقویت شبکه دوستان و آشنایان (Networking): هر چه تعداد آشنایان بیشتری داشته باشید، احتمال اینکه یکی از همین آشنایان کار خوبی را به شما پیشنهاد کنند بیشتر است. پس با هر کس طرح دوستی و آشنایی ریختید بلافاصله با وی در لینکدین مرتبط شوید. تنها بخشی از کاریابی که در روزهای تعطیل نباید متوقف شود، همین بخش است. فرقی نمی کند در چه موقعیتی باشید یا طرف چکاره باشد. مثل تاکسی ها که هر آدم توی خیابان را به چشم کرایه می بینند، شما هم همه آدم هایی را که با آنها آشنا می شوید به چشم منبع کاریابی ببینید.
  •          پیگیری تلفنی (Follow up): تا زمانی که تماس نگیرید و شغل هایی که برای آنها اپلای کرده اید را پیگیری نکنید، می توانید تصور کنید که هیچ کار نکرده اید. مهمترین نکته ای که شما را از هزاران کسی که خارج از نیوزلند برای مشاغل اپلای می کنند و ایمیل می فرستند، همین زنگ زدن شماست. وقتی تماس تلفنی می گیرید یعنی اینکه اولا وجود خارجی دارید و ثانیا در نیوزلند حضور دارید. در اوایل، کار راحتی نیست ولی به مرور برای شما آسانتر میشه.
  •          خلاق باشید: اگرچه لازم است اصول کاریابی را بکار بندید ولی هیچ بعید نیست شما از مسیری به کار دلخواهتون برسید که تا بحال هیچ کس مشابه آن را تجربه نکرده باشد. پس از اینکه به روش های عجیب و بعضا غیر متعارف فکر یا عمل کنید، ابایی نداشته باشید. خدا را چه دیدید، شاید یکی از همین ایده های ناب به بار نشست.
  •          بیزینس کارت شخصی: اگر چه حرف باد هوا نیست، ولی اگر کارت بیزینس شخصی که حاوی اطلاعات تماس و مهارت های کاری شما باشد، داشته باشید به سرعت و راحتی می توانید ردپایی از خود باقی بگذارید. دادن بیزینس کارت بهترین روش برای گرفتن اطلاعات تماس از طرف متقابل است، بالاخره از هر دستی بدهید از همان دست می گیرید.
  •          انباشت تجربه: هر تجربه ناموفق در طول مسیر کاریابی را به چشم تجربه ای ناب و ارزشمند بنگرید و نه عاملی برای تضعیف روحیه و کاهش اعتماد بنفس. حتما تحلیل درستی از تجربیان منفی خود داشته باشید تا بتوانید آنرا به فرصتی برای موفقیت های آینده تبدیل کنید. این تحلیل می تواند با فکر کردن، مشورت کردن با مربی ورک شاپ، مشورت کردن با بقیه کاریابان یا کاریافتگان و مهمتر از همه با کمک رکروتر یا شرکت مورد نظر بدست آید.

 

نکات محافظ و پشتیبان

  •          تجدید قوای اولیه: وقتی از ایران به نیوزلند وارد می شوید احتمالا خیلی خسته اید. پس اگر محدودیت زمانی و مالی ندارید، بهتر است مدت زمان محدودی را به استراحت و تفریح بگذرانید بدون اینکه بخواهید نگران کار یا هر چیز دیگری باشید. این رفع خستگی و فان اولیه انرژی خیلی خوبی به شما میده تا بتونید مسیر سخت و ناهموار کاریابی را با قدرت و انرژی بالا بپیمایید. در این بازه زمانی فرصت خواهید داشت نیازهای اولیه و وسایل مورد نیاز را تامین کرده و بعد از آن بدون دغدغه بر امر کاریابی متمرکز شوید.
  •          چشم بر هدف: همانند هر هدف بزرگی لازم است چشم بر هدف باشد و نه بر ناهمواری ها و سنگلاخ های طول مسیر. اگر روح و روان و انرژی خود را درگیر مشکلات، سختی ها، جواب های منفی، مصاحبه های ناموفق و از این قبیل کنید علاوه بر گم کردن هدف، خسته شده و اعتماد بنفس خودتون رو از دست میدید. پس لازم است ناهمواری ها را بخشی از مسیر بدانید کما اینکه تاکنون و در مسیر مهاجرت اینگونه بوده است، و با دلی شاد، لبی خندان، ضمیری امیدوار، پر انرژی و با اشتیاق بسوی هدف قدم بردارید.
  •          خوشگذرانی به میزان لازم: کاریابی ممکن است ماهها به طول انجامد، لذا لازم است انرژی خود را در طول زمان حفظ کنید. بهترین کار این است که روزهای کاری را بصورت تمام وقت به کاریابی بپردازید و تعطیلات را هم کاملا به تفریح و سرگرمی بگذرانید. در این روزها تصور کنید که هیچ مشکلی وجود ندارد و ریلکس و راحت از زندگی در نیوزلند زیبا لذت ببرید بدون اینکه بخواهید به کار و کاریابی فکر کنید.
  •          بدون چشمداشت به دیگران کمک کنید: اگر مشکل بزرگی دارید و مایلید هر چه زودتر مشکل شما حل شود، پس هر چه بیشتر و بدون انتظار بازگشت به دیگران کمک کنید. کمک به دیگران، حتی آنهایی که در ظاهر رقیب شما در کار پیدا کردن محسوب می شوند، درهای رحمت و انرژی را به سوی شما باز می کند و شادی دو سویه ای را به شما ارزانی می کند.
  •          قبل از آمدن بیشتر بدانید: قبل از اینکه پا به سرزمین نیوزلند بگذارید، هر چه بیشتر تحقیق کنید و از سبک و سیاق زندگی در نیوزلند بدانید، شروع بهتر و راحت تری خواهید داشت. همه چیز را موکول به آمدن نکنید. اگر روزهای اول همراه با انبوهی از مشکلات و سختی ها باشد، می تواند تاثیر منفی روانی به مدت طولانی باقی گذارد. پس قدر اینترنت و دوستان خوب خود را بدانید و سلونی قبل از تفقدونی.


پی نوشت 1: ایمیل ثبت نام در ورک شاپ کاریابی چمبر:  programmesupport@chamber.co.nz

پی نوشت 2: ایمیل ثبت نام در ورک شاپ کاریابی آرمز : reception@arms-mrc.org.nz

مصاحبه شغلی بدون ترس - قسمت دهم (تردستی با چندین پیشنهاد شغلی)

پی نوشت1 : دوستان عزیز،  محمد MSY  عزیز هم  APPROVED شدن!!!! مبارکشون باشه 

پی نوشت2 : حالا نوبت منه که خبر خوب بدم. امروز آفر گرفتم. دقیقا 3 ماه از ورودمان به نیوزلند. انشالله به زودی درباره تجربه خودم در کار پیدا کردن و حواشی آن خواهم نوشت (حسین)


بگذارید یک راز رو با شما در میون بذارم: قدرت من در سر سختی و سماجت منه (لویی پاستور)

تردستی با چندین پیشنهاد شغلی

 

نامه های متمرکز

به قول یکی از دوستان الان شما در بهترین موقعیت ممکن هستید و پیشنهاد شغلی دارید. ولی هنوز کار تمام نشده و پیشنهاد نهایی نشده است. یک قلم و کاغذ بردارید و یک نامه بنویسید که بهش میگیم نامه متمرکز. این نامه صرف یک تشکر خشک و خالی نیست، بلکه می خواهد به کارفرما نشان دهد که در انتخاب شما اشتباه نکرده است. اگرچه نامه جلوه ای از تشکر بابت مصاحبه و وقت گذاشتن شرکت دارد ولی هدف پنهان آن نشان دادن درک با بصیرت شما از وضعیت شرکت و نقش آتی شما در حل مشکلات شرکت است.

 

اجزای تشکیل دهنده یک نامه متمرکز

شخصی را تصور کنید که قرار است عهده دار معاون بازاریابی یک شرکت نرم افزاری شود. ببینیم نامه او چه چیزی را باید در بر داشته باشد:

  1.        مشکلی که شرکت با استخدام نیروی جدید درصدد حل آنست را شناسایی کند. برخی مثال ها از انواع اشتراتژی های حل مشکل در این لینک آورده شده است.
  2.        با توجه به مهارت های خود یکی دو تا از استراتژی را انتخاب کرده و خطبه غرایی J در باب توانمندی خود در حل مشکل شرکت در قالب گزاره Q ایراد کنید.

 

قالب نامه متمرکز

ابتدا به نمونه ای از نامه متمرکز در این آدرس عنایت بفرمایید. قبل از ارسال نامه از باب نداشتن هر گونه غلط املایی و نیز عنوان طرف مقابل مطمئن شوید و نامه رو حداکثر تا 24 ساعت بعد از مصاحبه بفرستید:

  •          پاراگراف اول: تشکر و ابراز خوشوقتی نسبتا رسمی از بابت وقتی که برای مصاحبه با شما گذاشته اند
  •          پاراگراف دوم (و احتمالا سوم): مشکل رو مطح کنید و تجربیات خود در حل مشکلان مشابه رو گوشزد کنید. یادآور بشید که در صورت استخدام شدن به حل چنین مشکلاتی اهتمام خواهید داشت
  •          پاراگراف آخر: یک تشکر آبدار و دیپلماتیک از طرف بکنید. بد نیست بنویسید که طی 2-3 روز آینده نتیجه را جویا خواهید شد

 

تماس های پیگیری

در پایان مصاحبه با مصاحبه کننده قرار بذارید که طی 3 روز آینده نتیجه رو ازش جویا بشید. اگر بار اول زنگ زدید و خبری نشد، از تماس های بعدی ابایی نداشته باشید. مورد داشتیم یک نفر 6 بار پیگیر نتیجه شده و اصلا بخاطر همین پشتکار (که تعبیر به اشتیاق شده و نه سیریش بودن J) استخدام شده است. هفته ای 1-2 بار زنگ زدن هم زیادی نیست.

 

چند پیشنهاد همزمان

من و این همه خوشبختی محاله . آقا نخند 

اگر چند پیشنهاد کاری همزمان داشتید هیچ اشکالی نداره که اجازه بدید هر کدوم از پیشنهاد خوب اون یکی مطلع بشه. اینطوری می تونید بصورت نا محسوس کارفرماها رو به دادن پیشنهاد بهتر و گرفتن تصمیم سریعتر ترغیب کنید.

بهر حال هر پیشنهاد کاری مزایا و معایب خودش رو داره ولی شما اونی رو انتخاب کنید که باهاش خوشحال ترید و بیشتر حال می کنید . بهر حال اگر باز هم مردد بودید، یک روش دقیق اینه که آیتم های این لیست رو بترتیب اولویت از 1 تا 22 نمره بدید. سپس 9 تای مهمترش رو انتخاب کنید و ببینید کدومیک از پیشنهادهای کاری تعداد بیشتری از این 9 اولویت رو پوشش میدن. بهر حال قبل از اینکه تصمیم نهایی رو بگیرید و اجراییش کنید بد نیست چند مصاحبه نمونه که در فصل بعد معرفی خواهد شد رو بخونید.

متن وارده ..

پی نوشت1 : دوستان عزیز،  مهاجر  عزیز هم  APPROVED شدن!!!!. امیدوارم که سالی به همین پرباری برای دوستانی باشه که الان اونورن و دنبال کار می گردن 


پی نوشت2 : دوستان عزیز در ادامه موفقیت دوستان،  صابر و سحر  عزیز هم  APPROVED شدن!!!! مبارکشون باشه  


با تشکر از امیررضا، بدون توضیح اضافی من نوشته ایشون رو توی یه پست جداگانه میزارم تاشاید این موضوع بیشتر بتونه باز بشه.|ناصر

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چند مدتیه از خیلی از آدما چه تو ایران چه تو خارج از ایران هر از گاهی در ارتباط با مهاجرت کردن و مواردی که به اون برخورد میکنن تو این جریان خروج از ایران ویا حتی بعد از خروج میشنوم- در ارتباط با ایرانی بودنمون ملیت ایرانی داشتن و اینکه چرا ما تحریم هستیم چرا ما فقط چون ایرانی هستیم مردم دیگه گاهی با ما خوب برخورد نمیکنن از ما مدارک اضافی جهت اثبات ادعاها یا ثبت نامهای اداریمون میخوان چرا تا میفهمن ما ایرانی هستیم حسساسیت ها بیشتر میشه و برخورد اول گاهی به دور از انتظار میشه ما خیلی گناه داریم حیف ایران و تمدن ما و کورش کبیر و گردنبند طلای فروهر گردنمون و کلی چیزای دیگه در این ارتباط که همگی هر از گاهی بهش یه جورایی برخورد کردیم! این مطلب در جواب این موارد نه ربطی به تایید و نه سرکوب این جور موارد داره ولی چون خیلی وقته که فکرمو مشغول کرده که چرا بدون درک اصل واقعیت تحریم و با دیدن این موارد به خودمون نمیگیم که شاید این تحریمها و برخوردهای جوامع دیگه با ما تا حدی هم دور از منطق نباشه ! چرا به جای تعصب از اینکه کجا بدنیا اومدیم به همه مواردی که خود مارو مجبور به فکر خروج از ایران کرده نمیوفتیم ! یا مواردی که باعث میشه آدمایی که نمیتونن خارج بشن بعد از یک مدت احساس راحتی آزادی و آرامش خودشون رو برای سالها از دست میدن و شروع به یه زندگی ایزوله و بدور از ارتباط با جامعه میکنن ! 

-تا حالا چند بار براتون پیش اومده که تو ادارات ایرانی طرف پشت میز فکر کنه که از مریخ اومده وشما از زباله دونی ! و هر قیافه خشن و توهین چشمی و لفظی و بی ادبی رو تحمل کرده باشین در صورتی که اون شخص حتی تحصیلات و سابقه کاری و کیفیت زندگیش و تجربش و صداقتش و حتی احساس انسان دوستیش صدها برابر از شما پایین تره و شما مجبور شدید در مقابل برخورد دور از منطق اون بارها و بارها سکوت کنید ! برای من که تو بانک شهرداری اداره مالیات تعویض پلاک بیمه سر کارم حتی سوپر محلمون موبایل فروشی پاساژ علادین بیمارستان و کلی جاهای دیگه تا الان که 34 سالمه بارها و بارها پیش اومده ! 
تا حالا چندین روز از عمرتون رو هدر دادید و اضافه بر حد معقول وقتتون تلف شده و گشته باشید که بخواهید لوازم مورد نیازتون خونه ماشین و یا خدماتی از یه شرکت دریافت کنید و از ترس دادن جنس غیر اوریجینال ویا غیر ایمن و یا کلاه برداری و سو استفاده از پول زحمتتون توسط هم شهری خودتون و همزبونتون به زحمت افتاده باشید آخرشم با کلی تلف کردن پول و سرمایتون همشهری خودتون سرتون کلاه گذاشته باشه ! من که تا حالا خیلی شده حس خنگی تو این مورد بهم دست داده شده باشه در صورتی که خیلی هم گلابی نیستما ولی طرف زیادی توت فرنگی بوده انصافا ! 
- تا حالا چند بار براتون پیش اومده تو صف های مختلف که مجبور به ایستادن بودید همزبونتون و هم ملیتیتون به صرف اینکه یکم بیشتر از شما خورده و بدن گنده کرده یا بیشتر هالتر الکی زده به قلدر بازی رفته باشه بی نوبت جلوی صف و حق شما و دیگران رو زیر پا گذاشته و شمارو مجبور به تلف کردن وقت بیشتری کرده باشه - من خودم بارها و بارها تجربشو تو انواع صفهای یکم طولانی داشتم که یا مجبور به سکوت شدم و با اعصاب خورد بیخیال شدم یا اگرم اعتراضی کردم میشده درگیری بوجود بیاد یا طرف گفته همینی که هست میتونم داداش میکنم ! آ قا رفیقم جلو بوده جا گرفته دیگه ! 
- تا حالا چند بار مجبور به تحمل بازدم و دود سیگار مردم دیگه تو صف یا جاهای سر پوشیده شدید ! 
یه بار هم که مجبور به اعتراض شدم تو این مورد که آ قا شاید مریض قلبی یا ریوی تو صف باشه طرف با لهن مسخره ای بهم گفت هه فکر نمیکردن آدم مریض احوالی باشی داداش ! 
-تا حالا چند بار پیش اومده تو ایران سفر کنید و بخواهید جای بکری رو برید و اونجارو ببینید ولی از ترس نا امنی منصرف شده باشید مخصوصا اگه جنس مونثی هم همراهتون بوده ! برای من که همیشه این موضوع وجود داشته تو هر سفری ! تازگی هم ترس مرگ بوسیله رفتن روی مین تو بیابون بهش اضافه شده! چون روز دوم عید یکی از بهترین دوستامو همینطوری از دست دادم ! حمید هاشمی عزیزم که خدا بیامرزدش !! 
-تاحالا چندین دفعه براتون پیش اومده که یه روز تعطیل که حوصلتون سر رفته دوچرختون رو بر دارید برید یکم رکاب بزنید و بار ها و بارها بهتون انواع فحش و ناسزاهای ناموسی داده باشن ! تازه من که خودم تنها بارها تجربشون رو دارم وای به حال اینکه با خانومم هم گاهی میرفتم رکاب بزنم ! آقا ما که خیلی دور از تهرانم نیستیم همین حوالی یکم دور تر از تهران ! خلاصه دوچرخه هارو که فروختیم رفت ! 
-هممون بارها از انواع کارهای خلاف و غیر قانونی و احمقانه مهاجرای غیر قانونی و بی کیفیت و غیر متخصص شنیدیم و بارها به خودمون گفتیم که شرم از اون طرف که اسم مارو میبره زیر سوال ! 
ولی باید قبول کنیم که خشک و تر باهم میسوزن مگه جلوش رو بگیریم کی بگیره اون دسته خلاف کار که نمیتونه من و شمارو نجات بده که ! ما باید درست و قانون مدار باشیم نه اینکه به فکر دور زدن مالیات و قوانینی باشیم که خودمون بعد از از کار افتادن ازش بهره میگیریم ! 
- بارها شنیدم مهاجرای ایرانی به هم میگن آ قا رفتی اونور اصلا نگو چقدر پول داری ها نکنه بگن آقا شما وضعت خوبه نتونی مستمرری یا حقوق بیکاری بگیری ها ! با با عزیزم اگه تا حالا تو ایران این قضیه جواب داده برای تو اونور این حرف یعنی اینکه تو یه آدم بی مصرف بودی تا حالا که نه کاری داشتی نه اینکه آدمی بودی که به فکر زندگیت بودی و تا حالا یا عیاشی کردی یا به فکر کلا برداری و یقرون دوزار جیب دیگران بودی یعنی تو کلا آدم موجهی نیستی بعد 35 40 سال ! فکر نکن این برات مفیده عزیز ! خواهشن یه طور خودتو نشون بده فکر نکنن ملت ایران همه اینطوری هستن و آدمای غیر موجهی برای زندگی خودشون و جامعشون هستن !! 
خوب ازین موارد خیلی دیگه هست که دیگه حوصله گفتنشون رو ندارم ولی آیا واقعا خودما ایرانی ها ازین همه موارد جامعه و افزایش نرخ اون تو جامعه فرار نمیکنیم آیا وقتی خودمون خود آگاه یا نا خود آگاه به این موارد که فکر میکنیم دلمون نمیگیره پس چطور به مردم جوامع دیگه حق نمیدیم با وجود اینکه خیلی از مواردی که ما ایرانی ها تو خود جامعمون داریم و از همه اونها هم فرار میکنیم و زندگیمون رو میفروشیم یا ول میکنیم دوری خانوادرو به جون میخریم و خودمون برای خودمون ایران خودمون رو مجبور میشیم تحریم کنیم حالا به هر نحوی ! به اونا این اجازرو نمیدیم ! اونایی که شمارو به عنوان یه مهاجر که ممکنه یه روزی برای جامعشون مفید باشین به هر حال پذیرفتن و ما باید خودمون با کار و برخورد و نحوه صحبتهامون و تفکرمون خودمون رو تو یه جامعه تازه با اون تفکر جا بندازیم ! 
پس بهتره به جای اینکه کاملا تحریم ملیت ایرانی رو بد بدونیم به این فکر کنیم که تو اون جوامع درصد مواردی که ما ازش تو جامعمون فراری هستیم و بهمون فشار آورده رو و اونا طی سالها ثبات رفتاری و قانونهای مختلف کم کردن و یا اصلا ندارن - لزومی نداره به جامعه ما یک مرتبه و بی دلیل اعتماد کنن ! 
ما هم باشیم نمیکنیم همونطور که نسبت به مهاجرای افغان تو ایران نکردیم در صورتیکه خیلی از اونها هم آدمای شریف و کارآمد و سالمی هستن ! 
در عین حال که خودمم قربانی خیلی از زیاده روی این تحریمها و برخوردهام و بار ها و بارها بی دلیل متحمل مقدار زیاده از حد این موارد بودم ولی باید قبول کرد که چه بسا بعضی این برخوردها نسبت به ملیت ایرانی یا مسایل قانونی در مقابل اونا در صد سال آینده مارو و تفکرمون رو اینقدر بین المللی کنه که که دیگه اینقدر خودمون رو تافته جدا بافته ندونیم و خیلی ها رو هم که باعث شدن که خشک و تر با هم بسوزه بعد از صد سال دیگه نبینیم ! چون جایی برای مانور دیگه نداشتن که بخواد نسلشون ادامه دار بشه ! 
به امید اینکه روزی کلمه اهل کدوم کشور هستی از اولین کلمات آشنایی بین آدما حذف بشه و بدون اینکه به این سوال فکر کنیم همه خودمون رو اهل زمین و انسانیت بدونیم ...

مصاحبه شغلی بدون ترس - قسمت نهم (چانه زنی درباره حقوق)

پی نوشت1 : ضمن پوزش بابت تاخیر در بروز رسانی و تبریک سال نو،  ماریا و مجید  عزیز هم  APPROVED شدن!!!!. این اولین اپروو شدن سال ۹۳ مبارک بچه های وبلاگ و خودشون باشه 


اگر قراره خودتون هوای خودتون رو داشته باشید هیچ کس بهترین و جالبترین راه رو بهتر از خودتون نمی دونه (Katherine Hepburn)

چانه زنی درباره حقوق

 

خب تبریک میگم . تا حالا 6 خان رستم رو پشت سر گذاشتید و فقط خان هفتم یا با یک حقوق خوب استخدام بشید.

 

چالش های مذاکره

اغلب مردم به دلایل متعدد مایل نیستند راجع به میزان حقوق و درآمد خود، حتی با نزدیکان خود صحبت کنند پس عجیب نیست که هم شما و هم مصاحبه کننده بخواهید زودتر میزان حقوق رو مشخص کنید و قال قضیه رو بکنید. اتفاقا میخواهیم این رو روشن کنیم که عجله ای نیست و هیچ چیز نمی تونه مانع تعیین یک حقوق منصفانه بشه. در ادامه به نکاتی می پردازیم که قبل از مذاکره باید بدانید.

 

ترس های عمومی درباره مذاکره

موارد مختلفی وجود دارد که باعث بروز تردید در شما درباره مذاکره کردن میشه. ولی کمی وقت گذاشتن و بررسی نگرانی ها و روش غلبه بر آنها به شما کمک می کنه نه تنها به حقوق و بسته های جبرانی بهتری برسید، بلکه پایه رو برای رسیدن به ترفیعات آینده محکمتر کنید. به 5 تا از این قبیل نگرانی ها دقت کنید:

  1.        می ترسم اگر تقاضای حقوق بالاتری کنم موقعیت پیشنهادی در خطر بیفته: نگران نباش، اگر واقعا شرکت به شما احتیاج داشته باشه این اتفاق نمیفته
  2.        مذاکره برای من تداعی دلال صفتان فریبکار رو و عصبانی داره: مذاکره در اصل یک ارتباط ماهرانه است و می توانید در کمال آرامش این کار رو انجام بدید
  3.        عقیده دارم که وقتی شرکت گفت به سقف پیشنهاد رسیده واقعا امکان پیشنهاد بالاتری وجود نداره: بجز مشاغل دولتی معمولا شرکت ها 15-20 درصد بالاتر از پیشنهاد اولیه امکان مانور دارن. این هنر شماست که اون رو تقاضا کنید و با گزاره های Q ماهرانه بهش برسید
  4.        نگرانم نکنه به عنوان یک آدم طماع و آزمند دیده بشم: نه عزیزم، انتظار برای کمی رفاه و امنیت بیشتر به معنای آزمندی نیست
  5.        فکر نکنم مهارت های من لایق حقوقی بیش از میزان متوسط باشه: اگر نگاهی به مهارت ها، خصلت های شخصی، قابلیت ها و گزاره های Q خوبتون بندازید می بینم لایق بیش از اینها هستید. قدر خودتون رو بدونید

 

یک شغل، 2 حقوق متفاوت

یک موقعیت شغلی ثابت (کاریاب) در نظر بگیرید که 2 نفر با نام های توماس و استفان برای آن دعوت به مصاحبه شده اند. اولی با سال سابقه در اینکار و صرفا با توجه به تجربیات گذشته اش تصمیم دارد پیشنهاد حقوق پایه 30000 دلار با کمی پاداش بدهد و دومی با 3 سال سابقه و با علم و آگاهی نسبت به فنون مذاکره و 4 فاکتور چانه زنی، تقاضای حقوق پایه 60000 دلار با کلی پاداش و کمک هزینه و غیره دارد. جدول واقع در این آدرس تفاوت رویکرد ایندو را نشان می دهد.

 

4 فاکتور چانه زنی

مذاکره حقوق خیلی ظریف و حساسه و لذا هر چه بیشتر بدانید و جایگاه خودتون رو بهتر بشناسید موفقتر خواهید بود:

1.       بصورت نسبی ارزش موقعیت شغلی خودتون رو در بازار بشناسید:

اینکار بخصوص واجبه اکر فیلد کاری رو عوض می کنید، از یه شرکت کوچک به شرکت بزرگ میرید و بر عکس، از شهری به شهری یا از کشوری به کشور دیگه میرید. بعنوان یک تقریب دم دستی بازه های (Range) پایین، میانه و بالای حقوق برای موقعیت مورد نظرتون رو پیدا کنید.

2.       روشن کنید چه پارامتر کیفی از شما، شما را بالاتر از متوسط بازار یا پیشنهاد اولیه شرکت قرار میده:

شرح شغل تبلیغ شده (یا نمونه ای از همین نوع) رو بخونید و ببینید در مقام مقایسه یا متوسط کاندیداها چه ارزش افزوده ای برای شرکت خواهید داشت. برای اینکار از گزاره های Q خود استفاده کنید. از خودتون سئوالاتی توی مایه های زیر بپرسید و براش پاسخی پیدا کنید:

·         کمک به کسب سود یا درآمد مالی بیشتر شرکت

·         افزایش سرعت در تولید، کاهش در اتلاف وقت و انرژی، خدمات با ارزش افزوده بالا، بهبود روابط با مشتری

·         داستانهایی درباره عملکرد بالاتر از انتظار نرمال

·         داشتن قابلیت مدیریت های بزرگتر و راهبری موثر تیم ها

·         قابلیت بهبود چهره بیرونی شرکت

·         عدم نیاز به آموزش زیاد، مستقل بودن و قابلیت یادگیری سریع

·         داشتن ایده های خلاقانه

·         قابلیت انجام سریعتر، بهتر، ایمن تر، زیباتر و دقیقتر امور

خلاصه اینکه نشان دهید چه چیز بیشتری علاوه بر آنچه مورد انتظار آن شغل است می توانید ارائه دهید نه اینکه صرفا کسی هستید که قرار یک موقعیت شغلی رو اشغال کنه.

3.       حقوق هدف و پاداش های هدف خودتون رو بشناسید:

هدف شما همیشه باید 15-20 درصد بالاتر از پیشنهاد اولیه کارفرما باشه. بین پاداش هایی که نیاز دارید با آنچه ممکن است درخواست کنید تمیز قایل شوید

4.       پیش بینی کنید تا چه میزان تصمیم دارید صبر کنید تا به نتیجه دلخواهتون برسید:

سعی کنید آستانه تحمل و دقایق (یا ساعات) چانه زنی خودتون رو بالا ببرید. مطمئن باشید که ارزشش رو داره 

 

داستان لتیسیا

اگر چه برای او سخت بود ولی لتیسیا با یکساعت مذاکره و پافشاری اصولی تونست پیشنهاد اولیه 37000 دلار رو به 51000 دلار برسونه با کلی کمک هزینه و پاداش اضافه. البته داستان خیلی هم ساده نبود و چه بسا طرف مذاکره کننده چند بار از اطاق خارج شده تا موضوع رو با مقامات بالا در میون بزاره. بهرحال مطمئن باشید شرکتی که آخرش به چنین چیزی تن در داده از روی اجبار نبوده و از شدت غصه نقش زمین نشده بلکه لتیسیا تونسته با استفاده از تکنیک های چانه زنی درست به این موفقیت برسه

 

مذاکره در باز (Open Door Negotiating)

استفان رو یادتون میاد که تونست پیشنهاد حقوق 2 برابری بده و به نتیجه برسه؟ او هم مثل لتیسیا از تکنیک مذاکره در باز استفاده کرد. قبل از اینکه ببینیم این تکنیک چی هست، ببینیم چی نیست:

  •          اولا یک جنگ تن به تن تا سر حد مرگ نیست 
  •          وسطشو بگیر هم نیست. من میگم ماهی 10000 دلار. شرکت میگه ماهی 2000 دلار. وسطشو بگیر ماهی 6000 دلار خیروش روببینی . نه داداش اینطوری نیست

در مذاکره در باز هیچ وقت تهدید نداریم، از آخرش صحبت نمی کنیم، لزوما وسطش رو نمی گیریم و بخاطر ترس از داستن شغل لزومن اولین پیشنهاد رو نمی پذیریم. مذاکره در باز ایجاد ممکن ها، وزن دهی دقیق به آنها و رسیدن به یک موافقت متمدنانه است.

 

قوانین مذاکره در باز

بیاید قوانین بازی مذاکره در باز رو با هم مرور کنیم:

  •          تا زمانیکه خود شغل قطعی و نهایی نشده از بحث درباره حقوق پرهیز کنید
  •          هیچوقت اولین عدد رو شما نگید، هر چند که مصاحبه کننده زور فراوان بزند 
  •          همواره از رنج حقوق صحبت کنید نه از یک عدد مشخص
  •          تا زمانیکه از کلیه جوانب مطمئن نشدید هیچ پیشنهادی رو رد نکنید یا نپذیرید
  •          عجله نکنید مخصوصا با یاآوری این نکته که همواره امکان افزایش 15-20 درصدی وجود دارد
  •          فقط حقوق پایه توی ذهنتون نباشه. نیم نگاهی هم به پاداش، کمک هزینه و از این قبیل داشته باشید

 

بحث درباره حقوق

اگر این اولین مصاحبه شماست در پاسخ به سئوال درباره حقوق به سادگی بگویید: منعطف یا باز هستم یا موضوع قابل مذاکره است. اگر در اوایل کار حرف های نا امید کننده شنیدید (مثل اینکه ما بعیده بتونیم به شما حقوق خوبی بدیم) زود نا امید نشوید و به راه خود ادامه دهید. مثال های واقع در این لینک داستانهایی از افرادی است که به روشنی اصول مذاکره در باز و 4 فاکتور چانه زنی را به خدمت می گیرند.

مثال 1: الکس یک مهندس فروش سخت افزار کامپیوتر است. به نظر می رسد مذامره خیلی ساده است ولی این روش جواب میده. لب کلام در این روش مهارت است:

  1.        راجع به عدد دقیق حقوق چیزی نمیگه (اگر چه 2 بار راجع به آن پرسیده میشه)
  2.       حرف از رنج میانه تا بالا میزنه
  3.        برای طفره رفتن دنبال دلیل می گرده (مثلا نمیشه حقوق شرکت های کوچک را با بزرک مقایسه کرد). برخی دلیل های دیگه ای که میشه آورد:

o        تغییر ناحیه جفرافیایی

o        تغییر سمت

o        تغییر سمت

o        تغییر نحوه پرداخت

بعد از اینکه الکس مشخص کرد که مقایسه کار درستی نیست با یک سئوال متقابل از مصاحبه می خواهد که رنج پیشنهادی اش رو مشخص کنه (و نه عدد پیشنهادی). در ضمن الکس روی سمت تاکید نمی کنه بلکه روی خودش و قابلیت های خودش به عنوان یک فرد اصرار می کنه.

مثال 2: خانم لی یک متخصص بازاریابی است. قطعا پاسخ های پارت 2 بسیار هوشمندانه تر و بیشتر مطابق مذاکره در باز است.

مثال 3: اگر مصاحبه کننده بر گرفتن یک عدد مشخص پافشاری کرد از این روشها می توانید استفاده کنید.

 

پاداش ها و بسته جبرانی

مذاکره را با حقوق پایه پایان ندید. شما می تونید سر هر چیزی مذاکره کنید. موارد واقع در این لیست رو از دست ندید (مثال ها درباره آمریکاست).

 

مذاکره خلاقانه

خانم پت اگرچه نتونست آنطور که دلش می خواست حقوق پایه رو بالا ببره ولی تصمیم گرفت با ترفندهای زیر فاصله رو با گرفتن بسته های جبرانی بیشتر جبران کنه:

  •          با حقوق 80000 تا خوشحال تر بودم اگر برای 32 ساعت کار در هفته بود  نه 40 ساعت کار
  •          تقاضا می کنم بسته های جبرانی بهداشت و سلامت رو بلافاصله بعد از استخدام شروع کنید و نه با 90 روز تاخیر
  •          خواهشمندم بخشی از هزینه تحصیلی فوق لیسانس من در آینده را به عهده بگیرید
  • این قبیل جملات و درخواست ها رو محکم و با اعتماد بنفس کامل بگید و این جمله معروف از فیلم Desert Hearts رو فراموش نکنید که میگه "اگر خوب بازی نکنید برنده نمیشید"