دیگه چیزی به رفتن من هم نمونده. داستان خریدن بلیط یک طرفه هم خودش داستان عجیبیه. هر چقدر هم اینور اونور رفته باشی وقتی بلیط یه طرفه می خری یه حس عجیبی داری یه حسی که تا حالا هیچ وقت نداشتی و می دونی این دفعه با دفعه های دیگه فرق داره خیلی هم فرق داره. بگذریم خیلی از ماها کلی تحقیق کردیم و بالاخره تصمیم گرفتیم بریم نیوزیلند. اما بار اولی که این مطالبی که در ادامه میاد رو خوندم منو به فکر فرو برد چون با کلیاتی که شاید ما از نیوزیلند بدونیم متفاوته و یا شاید راجع به مواردی باشه که خیلی بهش توجه نکردیم ولی خوب هرچی بیشتر بدونیم که بد نیست، هست؟
۱- آیا آموزش و پرورش نیو زیلند کاربردیه ؟
بچه ها در نیوزیلند خیلی بیشتر از میانگین جهانی ریاضی، علوم، تکنولوژی روز و فیزیک می خونن و کمتر در تحصیلاتشون بر روی یادگیری زبان های خارجی، هنر و تعلیمات مذهبی وقت گذاشته میشه. حالا اینکه خوبه یا بده به عهده خودتون ولی برای من عجیب بود چون فکر می کردم بیشتر تمرکز بر علوم انسانی باشه!!!
۲- آیا خانواده های نیوزیلندی شادن؟
٪۲۴ از بچه های نیوزیلندی یا با پدراشون زندگی می کنن و یا با ماماناشون. این آمار در خانواده های مائوری ٪۴۰ هستش و در خانواده های اروپایی نیوزیلندی ۱۷٪. این یعنی اینکه مائوری ها آمار رو خراب کردن .البته این آمار در مقایسه آمار مشابه در قاره اروپا و امریکا که ۲۶٪ هست پایین تره و در مقایسه با کشوری مثل آلمان که تعداد خانواده های تک والدینی توش ۱۴٪ خوب خیلی بالاتره!
۳-جزایر لرزان؟
تا قبل از زلزله کرایست چرچ در فوریه ۲۰۱۱ که منجر به مرگ ۱۸۱ نفر شد، مرگبارترین زلزله نیوزیلند در می ۱۹۶۸ رخ داد و سه کشته بر جا گذاشت. تازه از ۱۸۱ کشته زلزله کرایست چرچ، ۱۱۵ نفر به دلیل فرو ریختن ساختمان تلویزیون از بین رفتن. حالا هی به ما می گن نرید اونجا خطرناکه.
۴- نیوزیلندی های عشق ماشین
با وجود ۲.۵ میلیون ماشین برای ۴ میلیون جمعیت تازه با احتساب بچه ها، نیوزیلند یکی از بالاترین آمار نسبت خودرو به جمعیت در سراسر دنیا رو داراست. آمار نشون میده که کیوی ها فقط ۲٪ از سفراشون رو با اتوبوس انجام می دن. این آمار در مورد قطار به کمتر از ۱٪ می رسه!
۵- جنوبی ترین در جهان!
ولینگتون با قرار گرفتن در عرض جغرافیایی ۴۱.۵ درجه جنوبی، جنوبی ترین پایتخت دنیاست!
۶- نیوزیلندی ها همیشه مستن؟
نیوزیلندی ها با سرانه مصرف الکلی ۵٪ کمتر از استرالیایی ها، ۱۲٪ کمتر از انگلیسی ها، ۳۰٪ کمتر از آلمانیا و ۴۰٪ کمتر از ایرلندی ها، بندگان خدا انسان های خوبی هستد.
۷- این همه گوسفند چی شدن؟
در سال ۱۹۸۰، ۷۰ میلیون گوسفند در نیوزیلند زندگی می کردند که این آمار در سال ۲۰۱۳ به ۳۱ میلیون رسید. این آمار نشون میده که مثل قبل بازای هر آدم ۲۰ تا گوسفند در نیوزیلند زندگی نمی کنه بلکه ۷ تا گوسفند زندگی می کنه. با همه این تفاسیر هنوز نیوزیلند ۵۰٪ از گوشت گوسفند کل دنیا رو تامین می کنه.
۸- رشته های با ارزش دانشگاهی در نیوزیلند چیان؟
تحقیقات نشون داده که فارغ التحصیلان دانشگاههای نیوزیلند در شاخه های مختلف علوم، مهندسی، مدیریت و تجارت بیشترین در آمدها رو از آن خود می کنند. این در حالیه که فارغ التحصیلان گرایش های مختلف هنر، صنایع غذایی و توریسم به نسبت در آمدهای پایین تری دارند. حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را؟
۹- شهر اولین ها!
شهر دوندین در جزیره جنوبی مهد خیلی لز اولین ها در نیوزیلنده!! اولین و قدیمی ترین دانشگاه نیوزیلند، اولین روزنامه نیوزیلند و اولین بتانیک گاردن نیوزیلند!!!!
۱۰- کیا پولاشون رو در نیوزیلند خرج می کنن؟!
٪۵۹ درصد از درآمد توریسم نیوزیلند از توریست های کشورهای زیر بدست اومده:
استرالیایی ها ۲۹٪، بریتانیایی ها ۱۰٪، امریکایی ها و چینی ها هر کدوم ۸٪ و ژاپنی ها هم ۴٪. در سال ۲۰۱۱ نیوزیلند ۵ میلیارد دلار از توریسم درآمد داشته!!!
۱۱- نیوزیلند پر از ماشین های کهنه و قدیمیه؟
یک پنجم ماشین های موجود در نیوزیلند زیر ۷ سال عمر دارن. اما دو سوم ماشین های این کشور چیزی بین ۷ تا ۱۵ سال از عمرشون می گذره. یک ششم دیگه هم همه بالای ۱۵ سال کار کردن!
در ابتدا بر خود فرض می دانم از همه عزیزانی که کار جدید من را تبریک گفته و از راه دور و نزدیک ابراز لطف و محبت کرده اند تشکر کنم و برای همه جویندگان کار آرزوی موفقیت هر چه زودتر کنم.
در باب کاریابی صحبت بسیار گفته شده ولی ناگفته ها هم بسیار است. به نقل قولی از فیلم مارمولک، تعداد راه های کاریابی به عدد آدمهاست. به جرات می شود گفت هر کسی در اینجا که کار پیدا کرده، تجربه کاریابی نسبتا متفاوت یا کاملا متفاوتی داشته است. این بدین معنی نیست که نتوان از تجربیات دیگران استفاده کرد ولی در عین حال بر یافتن راه های جدید و کشف مسیرهای منحصر بفرد تاکید دارد.
در این گفتار من نکات مرتبط با کاریابی را به 2 دسته اصلی تقسیم می کنم. یک دسته آنهایی است که مستقیما به امر کاریابی مرتبط است و دسته دوم آنهایی است که نقش محافظ و پشتیبان شما را در مسیر کاریابی به عهده دارند. هر یک از دو دسته فوق العاده مهمند و نمی توان هیچکدام را فروگذاشت.
نکات مستقیم
نکات محافظ و پشتیبان
پی نوشت 1: ایمیل ثبت نام در ورک شاپ کاریابی چمبر: programmesupport@chamber.co.nz
پی نوشت 2: ایمیل ثبت نام در ورک شاپ کاریابی آرمز : reception@arms-mrc.org.nz
پی نوشت1 : دوستان عزیز، محمد MSY عزیز هم APPROVED شدن!!!! مبارکشون باشه
پی نوشت2 : حالا نوبت منه که خبر خوب بدم. امروز آفر گرفتم. دقیقا 3 ماه از ورودمان به نیوزلند. انشالله به زودی درباره تجربه خودم در کار پیدا کردن و حواشی آن خواهم نوشت (حسین)
بگذارید یک راز رو با شما در میون بذارم: قدرت من در سر سختی و سماجت منه (لویی پاستور)
تردستی با چندین پیشنهاد شغلی
نامه های متمرکز
به قول یکی از دوستان الان شما در بهترین موقعیت ممکن هستید و پیشنهاد شغلی دارید. ولی هنوز کار تمام نشده و پیشنهاد نهایی نشده است. یک قلم و کاغذ بردارید و یک نامه بنویسید که بهش میگیم نامه متمرکز. این نامه صرف یک تشکر خشک و خالی نیست، بلکه می خواهد به کارفرما نشان دهد که در انتخاب شما اشتباه نکرده است. اگرچه نامه جلوه ای از تشکر بابت مصاحبه و وقت گذاشتن شرکت دارد ولی هدف پنهان آن نشان دادن درک با بصیرت شما از وضعیت شرکت و نقش آتی شما در حل مشکلات شرکت است.
اجزای تشکیل دهنده یک نامه متمرکز
شخصی را تصور کنید که قرار است عهده دار معاون بازاریابی یک شرکت نرم افزاری شود. ببینیم نامه او چه چیزی را باید در بر داشته باشد:
قالب نامه متمرکز
ابتدا به نمونه ای از نامه متمرکز در این آدرس عنایت بفرمایید. قبل از ارسال نامه از باب نداشتن هر گونه غلط املایی و نیز عنوان طرف مقابل مطمئن شوید و نامه رو حداکثر تا 24 ساعت بعد از مصاحبه بفرستید:
تماس های پیگیری
در پایان مصاحبه با مصاحبه کننده قرار بذارید که طی 3 روز آینده نتیجه رو ازش جویا بشید. اگر بار اول زنگ زدید و خبری نشد، از تماس های بعدی ابایی نداشته باشید. مورد داشتیم یک نفر 6 بار پیگیر نتیجه شده و اصلا بخاطر همین پشتکار (که تعبیر به اشتیاق شده و نه سیریش بودن J) استخدام شده است. هفته ای 1-2 بار زنگ زدن هم زیادی نیست.
چند پیشنهاد همزمان
من و این همه خوشبختی محاله . آقا نخند
اگر چند پیشنهاد کاری همزمان داشتید هیچ اشکالی نداره که اجازه بدید هر کدوم از پیشنهاد خوب اون یکی مطلع بشه. اینطوری می تونید بصورت نا محسوس کارفرماها رو به دادن پیشنهاد بهتر و گرفتن تصمیم سریعتر ترغیب کنید.
بهر حال هر پیشنهاد کاری مزایا و معایب خودش رو داره ولی شما اونی رو انتخاب کنید که باهاش خوشحال ترید و بیشتر حال می کنید . بهر حال اگر باز هم مردد بودید، یک روش دقیق اینه که آیتم های این لیست رو بترتیب اولویت از 1 تا 22 نمره بدید. سپس 9 تای مهمترش رو انتخاب کنید و ببینید کدومیک از پیشنهادهای کاری تعداد بیشتری از این 9 اولویت رو پوشش میدن. بهر حال قبل از اینکه تصمیم نهایی رو بگیرید و اجراییش کنید بد نیست چند مصاحبه نمونه که در فصل بعد معرفی خواهد شد رو بخونید.
پی نوشت1 : دوستان عزیز، مهاجر عزیز هم APPROVED شدن!!!!. امیدوارم که سالی به همین پرباری برای دوستانی باشه که الان اونورن و دنبال کار می گردن
پی نوشت2 : دوستان عزیز در ادامه موفقیت دوستان، صابر و سحر عزیز هم APPROVED شدن!!!! مبارکشون باشه
با تشکر از امیررضا، بدون توضیح اضافی من نوشته ایشون رو توی یه پست جداگانه میزارم تاشاید این موضوع بیشتر بتونه باز بشه.|ناصر
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چند مدتیه از خیلی از آدما چه تو ایران چه تو خارج از ایران هر از گاهی در ارتباط با مهاجرت کردن و مواردی که به اون برخورد میکنن تو این جریان خروج از ایران ویا حتی بعد از خروج میشنوم- در ارتباط با ایرانی بودنمون ملیت ایرانی داشتن و اینکه چرا ما تحریم هستیم چرا ما فقط چون ایرانی هستیم مردم دیگه گاهی با ما خوب برخورد نمیکنن از ما مدارک اضافی جهت اثبات ادعاها یا ثبت نامهای اداریمون میخوان چرا تا میفهمن ما ایرانی هستیم حسساسیت ها بیشتر میشه و برخورد اول گاهی به دور از انتظار میشه ما خیلی گناه داریم حیف ایران و تمدن ما و کورش کبیر و گردنبند طلای فروهر گردنمون و کلی چیزای دیگه در این ارتباط که همگی هر از گاهی بهش یه جورایی برخورد کردیم! این مطلب در جواب این موارد نه ربطی به تایید و نه سرکوب این جور موارد داره ولی چون خیلی وقته که فکرمو مشغول کرده که چرا بدون درک اصل واقعیت تحریم و با دیدن این موارد به خودمون نمیگیم که شاید این تحریمها و برخوردهای جوامع دیگه با ما تا حدی هم دور از منطق نباشه ! چرا به جای تعصب از اینکه کجا بدنیا اومدیم به همه مواردی که خود مارو مجبور به فکر خروج از ایران کرده نمیوفتیم ! یا مواردی که باعث میشه آدمایی که نمیتونن خارج بشن بعد از یک مدت احساس راحتی آزادی و آرامش خودشون رو برای سالها از دست میدن و شروع به یه زندگی ایزوله و بدور از ارتباط با جامعه میکنن !
پی نوشت1 : ضمن پوزش بابت تاخیر در بروز رسانی و تبریک سال نو، ماریا و مجید عزیز هم APPROVED شدن!!!!. این اولین اپروو شدن سال ۹۳ مبارک بچه های وبلاگ و خودشون باشه
اگر قراره خودتون هوای خودتون رو داشته باشید هیچ کس بهترین و جالبترین راه رو بهتر از خودتون نمی دونه (Katherine Hepburn)
چانه زنی درباره حقوق
خب تبریک میگم . تا حالا 6 خان رستم رو پشت سر گذاشتید و فقط خان هفتم یا با یک حقوق خوب استخدام بشید.
چالش های مذاکره
اغلب مردم به دلایل متعدد مایل نیستند راجع به میزان حقوق و درآمد خود، حتی با نزدیکان خود صحبت کنند پس عجیب نیست که هم شما و هم مصاحبه کننده بخواهید زودتر میزان حقوق رو مشخص کنید و قال قضیه رو بکنید. اتفاقا میخواهیم این رو روشن کنیم که عجله ای نیست و هیچ چیز نمی تونه مانع تعیین یک حقوق منصفانه بشه. در ادامه به نکاتی می پردازیم که قبل از مذاکره باید بدانید.
ترس های عمومی درباره مذاکره
موارد مختلفی وجود دارد که باعث بروز تردید در شما درباره مذاکره کردن میشه. ولی کمی وقت گذاشتن و بررسی نگرانی ها و روش غلبه بر آنها به شما کمک می کنه نه تنها به حقوق و بسته های جبرانی بهتری برسید، بلکه پایه رو برای رسیدن به ترفیعات آینده محکمتر کنید. به 5 تا از این قبیل نگرانی ها دقت کنید:
یک شغل، 2 حقوق متفاوت
یک موقعیت شغلی ثابت (کاریاب) در نظر بگیرید که 2 نفر با نام های توماس و استفان برای آن دعوت به مصاحبه شده اند. اولی با سال سابقه در اینکار و صرفا با توجه به تجربیات گذشته اش تصمیم دارد پیشنهاد حقوق پایه 30000 دلار با کمی پاداش بدهد و دومی با 3 سال سابقه و با علم و آگاهی نسبت به فنون مذاکره و 4 فاکتور چانه زنی، تقاضای حقوق پایه 60000 دلار با کلی پاداش و کمک هزینه و غیره دارد. جدول واقع در این آدرس تفاوت رویکرد ایندو را نشان می دهد.
4 فاکتور چانه زنی
مذاکره حقوق خیلی ظریف و حساسه و لذا هر چه بیشتر بدانید و جایگاه خودتون رو بهتر بشناسید موفقتر خواهید بود:
1. بصورت نسبی ارزش موقعیت شغلی خودتون رو در بازار بشناسید:
اینکار بخصوص واجبه اکر فیلد کاری رو عوض می کنید، از یه شرکت کوچک به شرکت بزرگ میرید و بر عکس، از شهری به شهری یا از کشوری به کشور دیگه میرید. بعنوان یک تقریب دم دستی بازه های (Range) پایین، میانه و بالای حقوق برای موقعیت مورد نظرتون رو پیدا کنید.
2. روشن کنید چه پارامتر کیفی از شما، شما را بالاتر از متوسط بازار یا پیشنهاد اولیه شرکت قرار میده:
شرح شغل تبلیغ شده (یا نمونه ای از همین نوع) رو بخونید و ببینید در مقام مقایسه یا متوسط کاندیداها چه ارزش افزوده ای برای شرکت خواهید داشت. برای اینکار از گزاره های Q خود استفاده کنید. از خودتون سئوالاتی توی مایه های زیر بپرسید و براش پاسخی پیدا کنید:
· کمک به کسب سود یا درآمد مالی بیشتر شرکت
· افزایش سرعت در تولید، کاهش در اتلاف وقت و انرژی، خدمات با ارزش افزوده بالا، بهبود روابط با مشتری
· داستانهایی درباره عملکرد بالاتر از انتظار نرمال
· داشتن قابلیت مدیریت های بزرگتر و راهبری موثر تیم ها
· قابلیت بهبود چهره بیرونی شرکت
· عدم نیاز به آموزش زیاد، مستقل بودن و قابلیت یادگیری سریع
· داشتن ایده های خلاقانه
· قابلیت انجام سریعتر، بهتر، ایمن تر، زیباتر و دقیقتر امور
خلاصه اینکه نشان دهید چه چیز بیشتری علاوه بر آنچه مورد انتظار آن شغل است می توانید ارائه دهید نه اینکه صرفا کسی هستید که قرار یک موقعیت شغلی رو اشغال کنه.
3. حقوق هدف و پاداش های هدف خودتون رو بشناسید:
هدف شما همیشه باید 15-20 درصد بالاتر از پیشنهاد اولیه کارفرما باشه. بین پاداش هایی که نیاز دارید با آنچه ممکن است درخواست کنید تمیز قایل شوید
4. پیش بینی کنید تا چه میزان تصمیم دارید صبر کنید تا به نتیجه دلخواهتون برسید:
سعی کنید آستانه تحمل و دقایق (یا ساعات) چانه زنی خودتون رو بالا ببرید. مطمئن باشید که ارزشش رو داره
داستان لتیسیا
اگر چه برای او سخت بود ولی لتیسیا با یکساعت مذاکره و پافشاری اصولی تونست پیشنهاد اولیه 37000 دلار رو به 51000 دلار برسونه با کلی کمک هزینه و پاداش اضافه. البته داستان خیلی هم ساده نبود و چه بسا طرف مذاکره کننده چند بار از اطاق خارج شده تا موضوع رو با مقامات بالا در میون بزاره. بهرحال مطمئن باشید شرکتی که آخرش به چنین چیزی تن در داده از روی اجبار نبوده و از شدت غصه نقش زمین نشده بلکه لتیسیا تونسته با استفاده از تکنیک های چانه زنی درست به این موفقیت برسه
مذاکره در باز (Open Door Negotiating)
استفان رو یادتون میاد که تونست پیشنهاد حقوق 2 برابری بده و به نتیجه برسه؟ او هم مثل لتیسیا از تکنیک مذاکره در باز استفاده کرد. قبل از اینکه ببینیم این تکنیک چی هست، ببینیم چی نیست:
در مذاکره در باز هیچ وقت تهدید نداریم، از آخرش صحبت نمی کنیم، لزوما وسطش رو نمی گیریم و بخاطر ترس از داستن شغل لزومن اولین پیشنهاد رو نمی پذیریم. مذاکره در باز ایجاد ممکن ها، وزن دهی دقیق به آنها و رسیدن به یک موافقت متمدنانه است.
قوانین مذاکره در باز
بیاید قوانین بازی مذاکره در باز رو با هم مرور کنیم:
بحث درباره حقوق
اگر این اولین مصاحبه شماست در پاسخ به سئوال درباره حقوق به سادگی بگویید: منعطف یا باز هستم یا موضوع قابل مذاکره است. اگر در اوایل کار حرف های نا امید کننده شنیدید (مثل اینکه ما بعیده بتونیم به شما حقوق خوبی بدیم) زود نا امید نشوید و به راه خود ادامه دهید. مثال های واقع در این لینک داستانهایی از افرادی است که به روشنی اصول مذاکره در باز و 4 فاکتور چانه زنی را به خدمت می گیرند.
مثال 1: الکس یک مهندس فروش سخت افزار کامپیوتر است. به نظر می رسد مذامره خیلی ساده است ولی این روش جواب میده. لب کلام در این روش مهارت است:
o تغییر ناحیه جفرافیایی
o تغییر سمت
o تغییر سمت
o تغییر نحوه پرداخت
بعد از اینکه الکس مشخص کرد که مقایسه کار درستی نیست با یک سئوال متقابل از مصاحبه می خواهد که رنج پیشنهادی اش رو مشخص کنه (و نه عدد پیشنهادی). در ضمن الکس روی سمت تاکید نمی کنه بلکه روی خودش و قابلیت های خودش به عنوان یک فرد اصرار می کنه.
مثال 2: خانم لی یک متخصص بازاریابی است. قطعا پاسخ های پارت 2 بسیار هوشمندانه تر و بیشتر مطابق مذاکره در باز است.
مثال 3: اگر مصاحبه کننده بر گرفتن یک عدد مشخص پافشاری کرد از این روشها می توانید استفاده کنید.
پاداش ها و بسته جبرانی
مذاکره را با حقوق پایه پایان ندید. شما می تونید سر هر چیزی مذاکره کنید. موارد واقع در این لیست رو از دست ندید (مثال ها درباره آمریکاست).
مذاکره خلاقانه
خانم پت اگرچه نتونست آنطور که دلش می خواست حقوق پایه رو بالا ببره ولی تصمیم گرفت با ترفندهای زیر فاصله رو با گرفتن بسته های جبرانی بیشتر جبران کنه: