پی نوشت: تبریک به آقا رضا و نازی-سعید عزیز بابت اپروو شدن. مبارک باشه
شما نمی توانید انتخاب کنید که چگونه و در چه زمانی بمیرید ولی قادرید چگونه زیستن را بر گزینید (Joan Baez)
نمونه هایی از مصاحبه های شغلی
حال وقتشه که همه آنچه تاکنون درباره مصاحبه شغلی آموخته اید رو در یک مصاحبه کامل ببینید و بررسی کنید. این فصل شامل 3 نمونه کامل است که به آنها می پردازیم. نمونه اول و دوم موارد نرمال و با حداقلی از نکات توضیحی هستند که به یک مذاکره مستقیم درباره حقوق ختم می شود. در متن مصاحبه سوم نکات فراوانی (با رنگ آبی) ذکر شده که نشان می دهد چرا مصاحبه شونده تاکتیک بخصوصی را انتخاب کرده است. این نمونه همچنین بحث مفصلتری راجع به حقوق دارد.
وقتی متن مصاحبه را می خوانید بجای اینکه تحلیل دقیقی از صحبت های رد و بدل شده داشته باشید تلاش کنید جریان و ریتم مصاحبه را حس و درک کنید:
لیستی از سئوالات مصاحبه که بد نیست به عنوان تمرین به اونها پاسخ بدید رو از اینجا پیدا کنید.
این آخرین قسمت از فصل های مصاحبه شغلی بدون ترس است. امیدوارم با خواندن فصل های این کتاب و بخصوص با انجام تمرینات لازم، اعتماد بنفس و انرژی و اشتیاق لازم برای یک مصاحبه عالی رو بدست آورده یا بیارید. با آرزوی اینکه بزودی در جایگاه شغلی مورد علاقه خودتون قرار بگیرید
اخیرا که تعداد بیشتری از عزیزان عازم سرزمین آرزوها هستند، این سئوال به کرات پرسیده می شود که چی بیاریم و چی نیاریم. یا اینکه من قصد خرید فلان وسیله را دارم، آیا از ایران بخرم یا صبر کنم و بعدا در نیوزلند بخرم. آیا تفاوت قیمت ها جدی است و سئوالاتی از این دست.
قبل از اینکه از ایران بیاییم بسیار می شنیدم که قیمت های اینجا وحشتناک است و هر چه می توانید از ایران بیارید و ... تصور من این بود که علی القاعده اکثر اجناس چینی است و قیمتها هم جهانی است و فاصله چین با ایران و نیوزلند هم تقریبا مساوی است (و لذا هزینه حمل هم یکسان است)، پس نباید اینطور باشد ولی چون تجربه نداشتم موافقت می کردم. در طول این 100 روزی که از ایران آمده ایم من در پاسخ به این سئوال که چه چیزی از ایران بخریم سکوت می کردم چون هنوز جواب دقیقی برای آن نداشتم. از آنجایی که با خانواده آمدیم و خانه ای هم که اجاره کردیم مبله نبود، لذا مجبور بودیم از طیف وسیعی از کالاها و خدمات خرید داشته باشیم و لذا نتیجه گیری که الان خدمت شما ارائه میدم میتونه با تقریب زیادی به واقعیت نزدیک باشه.
بطور خلاصه اینجا همه کالایی پیدا میشه و میتوان تقریبا همه کالاها (و نه خدمات) را با 10 درصد اختلاف (بالاتر یا پایین تر) نسبت به قیمت های ایران تهیه کرد. پس نتیجه اینکه با 30 کیلو باری که مجاز هستید، آن چیزهایی را بیاورید که شخصی است، مربوط به خاطرات است، روزهای اول نیاز است و خلاصه اینکه اولویت بالایی برای شما دارد.
نتیجه گیری فوق نیاز به کمی تشریح داره بخصوص که ممکنه برخی دوستانی که اینجا هستند با همه یا بخشی از آن موافق نباشند و لذا در ادامه سعی می کنم به دلایل آن بپردازم و تبصره های آنرا نیز بازگو کنم. یک نکته اساسی و مهم اینکه تفاوت قیمت برای یک کالای خاص در زمان ها و مکان های مختلف زیاد است و لذا ممکن است مثلا یک تلویزیون را از یک فروشگاه به قیمت 500 دلار و همان تلویزیون را از فروشگاه دیگر 700 دلار بخرید. همچنین ممکن است همان تلویزیون را از فروشگاه اول به قیمت 350 دلار (در مواقع حراج که زیاد هم اتفاق میفته) خرید کرد. پس ضروریه که قبل از خرید بررسی لازمه را انجام داد و کمترین قیمت را پیدا کرد. با فرض اینکه اینکار را انجام خواهیم داد کالاها را به چند دسته تقسیم می کنم:
لوازم خانگی برقی: قیمت این اجناس قطعا پایین تر از ایران است و با توجه به تنوع زیاد، اطمینان از مارک های موجود و نیز امکان استفاده از گارانتی می توان با طیب خاطر خرید کرد
لوازم الکترونیک: قیمت های اینجا تا حدودی پایین تر از ایران است و اهمیت گارانتی هم که به جای خود باقی است
مواد غذایی: بطور میانگین قیمت مواد غذایی با ایران برابر است با این تفاوت که مزه برخی مواد غذایی با سلیقه ما ایرانیها متفاوت است. این هم دور از ذهن نیست که برخی مواد غذایی فقط در فروشگاههای ایرانی و افغانی پیدا میشه و بواسطه هزینه حمل قیمت بالاتری از ایران دارند
پوشاک: اگر بخواهید با سلیقه ایران لباس بپوشید احتمالا باید هزینه بیشتری از ایران بپردازید در غیر این صورت تفاوت قیمت چندانی با ایران وجود ندارد
ابزار آلات متفرقه: قیمت ها خیلی متفاوت است. اگر بتوانید جنس با کیفیتی از فروشگاه های چینی پیدا کنید ارزانتر از ایران و در غیر این صورت گرانتر از ایران خواهد بود
تبصره: برخی اجناس خاص از قبیل فرش دستی ایران هستند که ممکنه اینجا پیدا نشه یا به قیمت گزاف پیدا بشه
نتیجه گیری
فلسفه من در مورد خوراک و پوشاک (و بطور کلی شیوه زندگی یا لایف استایل) این است که وقتی ما تصمیم به زندگی در کشوری دیگر گرفته ایم و پذیرفته ایم که در این فضا و فرهنگ تنفس کنیم، چرا اصرار بر سلایق قبلی خود داشته باشیم و سعی در همنوا شدن با فرهنگ جدید نداشته باشیم. در این صورت هم در هزینه خرید، هم در هزینه انرژی و هم در دسترسی و وفور و امکان خرید راحتی بیشتری حاصل خواهد شد.
خوب بالاخره ما هم وارد نیوزیلند شدیم. امیدوارم تمامی دوستان دو مهاجری که هرکدوم در حال سپری کردن مرحله ای از این دوران گذار هستن زودتر برن مرحله بعد و همگی به زودی جا بیفتیم
و اما در مورد تجربیات سفر چند نکته به ذهنم می رسه که باهاتون در میون بگذارم:
۱- در مورد خود سفر و پرواز به نظر من که مورد خاصی وجود نداشت فقط اینکه در زمان ورود به فرودگاه اوکلند اگه پول نقد همراهتون باشه بایستی از یه گیت دیگه ای رد بشید و چند تا فرم پر کنید که منبع پول مشخص باشه و اصولاَ جای نگرانی نیست.
۲- من هیچ نوع مواد غذایی همراه خودم نیاوردم ولی همونطور که سایر دوستان هم گفتن حتما حتما اگه چیزی همراهتون هست توی فرم اعلام کنید که توی فرودگاه گیر نیفتید.
۳- در مورد حساب بانکی ما توی ANZ حساب باز کردیم و مشکلی هم بابت پول پیش نیومد. البته من از قبل باهاشون مکاتبه کرده بودم و گفتن مدارکی مورد نیاز نیست ولی من بابت احتیاط یه چیزایی همرام آورده بودم که خوشبختانه لازم نشد.
۳- در مورد آدرس هم همون آدرس هاستل یا هتل رو قبول می کنن برای افتتاح حساب.
۴- یه نکته خیلی مهم دیگه اینه که اینجا هرکاری رو انجام می دید باید برید توی سایتش و رجیستر کنید. برای مثال:
- سیم کارت رو که خریدید برید تو سایت اون اپراتور و رجیستر کنید و اپ مربوطه رو نصب کنید و دیگه برای پرداخت ها و خرید پلن های مختلف و میزان مصرف از حجم اولیه از اپ مربوطه استفاده کنید.
- حساب بانکی رو که باز کردید باز آنلاین باید رجیستر کنید البته ما اینکارو توی بانک انجام دادیم ولی بعد من خودم اپ مربوطه رو نصب کردم و اینطوری می تونم بین حساب هام پول جابجا کنم. البته فکرنکنید ما میلیاردریم ها منظورم اینه که بین حساب پس انداز و جاریتون خیلی راحت پول جابجا می کنید خلاصه اینجا برای همه چی اپ هست دیگه
- عین موارد بالا در مورد کارت AT که برای استفاده از سیستم حمل و نقل هست هم لازمه.
دیگه فعلاَ مورد دیگه ای به ذهنم نمی رسه ولی با توجه به اینکه امروز روز دومی که اینجام احتمالا باز یه عالمه مورد و نکته کنکوری به ذهنم خواهد رسید پس فعلاَ تا اون موقع
با توجه به اینکه دوستان زیادی از بچه های دو مهاجر عازم شدن و تجربیات خودشون رو دلسوزانه با بقیه در میون می گذارن. بهتر دیدم که اغلبشون رو به عنوان پست های جداگانه اینجا بگذارم. متن زیر رو آقا حمید رضای گل زحمت کشیدن و تهیه کردن. امیدوارم پی نوشت کار پیدا کردنشون رو روی همین پست بگذاریم
در خصوص workshopها ، یک انجمن در اوکند می باشد که در رابطه با کاریابی برنامه دارد، برای شرکت در دوره این انجمن لازم است 5دلار بعنوان خیریه با هدف کمک به توسعه فعالیتهای آنها پرداخت نمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با دوره ها می توانید با ایمیل tatsu.migrantaction@xtra.co.nz مکاتبه و در رابطه با Pre-jobsearch Seminar سئوال فرمایید.
در رابطه با LinkedIn پیشنهاد می دهم دوستان تا می توانند فعال باشند و به هر شکل ممکن سعی در جذب بازدید کننده برای مشاهده profile خود را داشته باشند. شما باید پروفایل خود را به شکلی درست نمایید که انگار قصد دارید کالایی را برای فروش عرضه نمایید، هرچقدر تبلیغ و ارائه بهتری داشته باشید، قطعا کالای شما هم زودتر و با قیمت مناسبی به فروش میرسد، تجربه و تخصص شما همان کالا است، پس خوب عرضه نمایید تا زود استخدام شوید