دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

چرا مهاجرت کردم؟!!!

تصور کنید ویزای نیوزلند را گرفته اید و هم اکنون 6 ماه است که در سرزمین ابرهای سفید هستید. همه چیز خیلی خوب پیش رفته و فقط یک مشکل کوچولو وجود دارد؛ هنوز کار پیدا نکرده اید.

اخیرا ذهنتان آماج افکار منفی قرار گرفته و از هر سو تحت فشارید؛ فشار اقتصادی از یک طرف و فشار عاطفی و روانی از طرف دیگر(با فرض اینکه ویزای JSV گرفته و تنها مسافرت کرده اید یا حتی ویزای رزیدنت گرفته و همسر خود را هم برده اید) و دایم بخود می گویید: اصلا من اینجا چکار می کنم؟ چرا از خانه و خانواده و وطنم کندم و آواره این سرزمین شدم. اگرچه نیوزلند سرزمین زیبا و مردمان خوبی دارد ولی بهتر نبود در ایران می ماندم و کار و زندگی خودم را حفظ می کردم.

در این لحظه 6 ماه میشه که از مشکلاتی که در ایران داشتی دور شده ای و این مشکلات در ذهن تو کوچک و کوچکتر به نظر میان و بالطبع در این لحظه ماندن در ایران گزینه بسیار خردمندانه تری به نظر میاد. ولی نه!!! اشتباه نکنید. هیچکس نگفته مهاجرت کردن آسان است و اصلا این طور نیست که مشکلات ایران کوچک شده باشند؛ فقط این طور به نظر میاد و چه بسا این مشکلات بزرگتر و متنوع تر شده باشند ولی ما آنها را از نزدیک حس نمی کنیم و برای ما ملموس نیست. خب چاره چیست؟!!

شاید چاره در این باشد که اولا خود را از نظر روانی برای چالش های پیش رو آماده کنیم و ثانیا آنچه که بخاطر آن مهاجرت می کنیم را بنویسیم و همواره پیش چشم داشته باشیم تا فراموش نشود. من مدتی است لیستی از این دلایل را برای خودم نوشته ام و بنظرم رسید آنها را با شما در این آدرس به اشتراک بگذارم.

شما چطور فکر می کنید؟ چه موارد دیگری رو می تونید به لیست اضافه کنید؟

پی نوشت1: با عنایت به هشدارهایی که برخی دوستان عزیز دادن، یه تغییر توی پست دادم به نحوی که روح و پیام اصلی نوشته از دست نره و در عین حال حساسیت بیجا ایجاد نکنه.

پی نوشت2: دوستان جهت دسترسی به آمارهایی که داریوش عزیز زحمت تهیه اش رو کشیده به این آدرس مراجعه کنید.

/حسین

نظرات 74 + ارسال نظر
هما 1392/03/02 ساعت 07:46

سلام به همه
آقا حسین شدیدا با شما موافقم.یکی از مهمترین دلایلی که من به نوبه خودم دارم این است که تو مملکت ما تنها چیزی که ارزش ندارد و به آن اهمیت نمی دهند ارزش شخصیت انسانها است و مهمتر از همه جان انسانها تو این مملکت اصلا براشون مهم نیست.

الهام 1392/03/02 ساعت 07:55

دوستان مواظب باشید یه وقت در این وبلاگ تخته نشه...

هما 1392/03/02 ساعت 08:49

راست میگی الهام جون.واقعا هم که باید مواظب باشیم.
میدونی بعضی وقتها دیگه اونقدر فشار بالا میره که از دستمون در میره
این هم خودش یکی از دلایلمون برای پریدن

کتایون 1392/03/02 ساعت 08:52

درود بر همه دوستان و خیلی ممنون از پست جالبتون...
میتونم بگم دلیل من برای مهاجرت فقط و فقط و فقط عدم احساس امنیت (چه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ...) هست... ایران مخصوصا در این اواخر شده سرزمین اتفاقات غیر منتظره و باور نکردنی... متاسفانه جامعه ما پر از تنش و آدمهای غیر متعادل شده...
اگر من فرزندی داشتم و زندگیم مجردی نبود شاید عوامل دیگری هم که به اونها شما اشاره کردید منو ترغیب به مهاجرت میکرد...
خلاصه اینکه من در این چند سال اخیر تبدیل شدم به یک آدم مضطرب و منفی و بی انگیزه... بعضی وقتها، وقتی آدمهای ناموفق و شکست خورده مسن رو میبینم واقعا نگران میشم... گویا آخر عاقبت خودم رو در اونها میبینم و احساس میکنم اگر کسی در اینجا اشتباهی کنه، چه در ازدواج و چه در کار اقتصادی و ... سرنگون میشه و کارش به اسفل السافلین میفته
قوانین اینجا واقعا ناعادلانه و مخربه... من وقتی دیگه به نتیجه کامل در این مورد رسیدم که در ارتباط با کارم به دادگاه رجوع کردم و با اینکه واقعا شانس با من یار بود و قاضی پرونده واقعا انسان و شریف بود، ولی دیدم بابا ما داریم بر روی باد زندگی میکنیم... با خودم گفتم الان کار من گیر پول و منافع مادیه که تازه اینطوریه و نهایتش میتونم بگم پولم از دست رفت، خدا رحم کنه به اونی که دنبال حضانت بچه اش داره میدوهه یا مشکلات خانوادگی یا کلا به عبارتی گوشتش زیر دندون این قانون بی در و پیکر و قاضی های پولکی هست... خوب آدم مگه از زندگی چی میخواد؟ اصلا فلسفه ما برای کار کردن و ارتباطات چیه؟ من دنیایی هم اینجا پول داشته باشم کرامت انسانی و حقوق انسانی ندارم... بالطبع این دید رو در جامعه هم انتشار دادن...
در ضمن جدا از این مطلب این سایت رو به دوستان معرفی میکنم که البته شاید از قبل بشناسیدش و به نظرم شنیدن مطالبش براتون جالب باشه::: http://www.drholakouee.com/ (قسمت آرشیو و رازها و نیازها)

کتایون جان اینجور که نوشتی من خودم هم ترسیدم
/حسین

داریوش 1392/03/02 ساعت 08:54

حسین جان خیلی خیلی مطلب مهمی رو بهش پرداختی.
فکر میکنم باید اینو پرینت گرفت و هرکدومش رو که مثال عینی داریم بنویسیم و همینطور تارگتامون رو هم بهش اضافه کنیم وقابش کنیم . تا جلوی چشممون باشه. به عنوان خط مشی .:)

مسعود.ک 1392/03/02 ساعت 09:54

@حسین:
با پستهایی که مینویسی یواش یواش داره ازت خوشم میاد

لطف داری مسعود جان
/حسین

سالار 1392/03/02 ساعت 10:41

سلام به همگی
پست خیلی جالبی بود .من خودم هم تو کامنت های قبلی چندین بار این موضوع رو مطرح کرده بودم ولی علاوه بر این موضوعات چند تا دیگه هم هست
سیستم اداری ناکار امد که واسه هر کاری باید چندین روز مرخصی بگیری . مثالش با خودتون
خدمات پزشکی و بیمه. درسته که خیلیا از خدمات پزشکی اونجا گلمند هستن اما اما به نظر من اینها واسه مسایل کوچیکه اگه زبونم لال به عمل جراحی احتیاج پیدا کنید تفاوت را در قیمت و خدمات خواهید دید.
همه چی به کنار رنکینگ کشور مقصد در ضمینه های مختلف در قیاس با خودمون در کل حاکی همه چیزه
خیلی مسایل دیگه هم هست که قابل بیان نیستن و خودتون بهتر میدونید

علی 123 1392/03/02 ساعت 11:04

من به این دلیل دارم به نیوزیلند مهاجرت می کنم که جایی هست که شرایط من باهاش جور در می اومد, سیستم آموزشیش برای بچه م خوبه, (از تمام جهات نسبت به ایران) امنیت داره و خیلی هم سبز و زیباست. دوستان, گذشته از همه طنزهایی که میشه از این صحبت من درست کرد , ممنون میشم اگه کسی بتونه یه رنکینگ بین المللی به من بده که ایران در اون رنکینگ بالاتر از نیوزیلند قرار گرفته باشه.

سالار 1392/03/02 ساعت 11:32

علی123@ این که مثل اب خوردنه 1 ترافیک 2الودگی هوا 3 ....

سینا 1392/03/02 ساعت 14:40

داریوش :: ممنون از محبتت برای اون فایلها. ولی راستش هر کاری کردم نتونستم دانلودشون کنم. نمی دونم اشکال از کجاست؟ میشه برام ایمیلشون کنی؟ این آدرس منه:
s_morshedi@yahoo.com

دستت درد نکنه

پویا 1392/03/02 ساعت 15:21

حسین عزیز
بی نهایت عالی بود
همیشه ایدهات رو تحسین میکنم و باهاشون موافقم دوست گرانقدرم
داریوش عزیز، تبریک میگم و براتون آرزوی موفقیت میکنم

مطمئنا با مهاجرت، حداقل تو کوتاه مدت تاثیر مسائلی تو این مدت بر ما گذشته و روح و روانمون رو متاثر کرده از بین نمیره و تازه ممکنه یه سری مشکلات جدید هم داشته باشیم. ولی اون چیزی که عامل محرکه، امیده. امید به آینده روشن.
تو لیست من اولیش اینه، اونی که اینجا از دستش دادم.

ممنون پویا جان. لطف شما همیشه شامل حال من بوده
/حسین

کتایون 1392/03/02 ساعت 16:08

@ آقا داریوش::: خیلی لطف کردید بابت فایل ها... خودتون این اطلاعات رو گردآوری کردین؟ منابعش رو (لینک سایتهای مرتبط) هم اگر دم دست داشتین ممنون میشم بفرستید...
امیدوارم هر چه زودتر کارتمام دوستانی که مصاحبه دادن به بهترین شکل به سرانجام نهایی برسه...

کتایون 1392/03/02 ساعت 16:13

امان از دست عجله کاری هام... الان دیدم که با resource همه رو گذاشتین... ببخشید کارتون عالیه... ممنون

سینا 1392/03/02 ساعت 17:36

یک سوال: توی مصاحبه فردا من باید کلیه اطلاعات و ارقام رو از حفظ باشم؟! یا اشکالی نداره که بعضی هاش رو براش از رو بخونم؟

اشکالی نداره. فقط مواظب باش آفیسر نفهمه
/حسین

لیلا 1392/03/02 ساعت 17:45

راست است ... راست است حسین خان! گاهی اوقات انقدرهمه می گن کجا دارین می رین اونور دنیا که خودت هم شک می کنی ولی وقتی به دلایلت رجوع می کنی می بینی که خیلی هم منطقی ان.

سینا 1392/03/02 ساعت 18:07

یعنی اصلاً نباید بفهمه که نوشته ای جلومه؟ خیلی سخت میشه که؟

پس چطور بابک بهش گفته بوده که من هدست استفاده می کنم که دستام برای جستجوی مطالب آزاد باشه و افسره هم خوشش اومده بود؟

آفیسر هم می دونه که شما جلوی خودت برگه داری ولی طوری نباشه که مصاحبه ریتم طبیعی خودش رو از دست بده
/حسین

مسعود.ک 1392/03/02 ساعت 20:58

@آزاده:
سلام خبری از co نشد؟! من هم مثل شما 11oct لاج کردم....... 7 ماه و دو هفته گذشت!!به ایمیل سه هفته
پیش من جواب دادن کارهای اولیه داره رو پروندت انجام میشه و as soon as possible ، آفیسرتون مشخص میشه ..معنی as soon as possible هم فهمیدیم

داریوش 1392/03/02 ساعت 21:16

کتایون خانم ، بله خودمون جمع آوری کردیم و یا آپدیتش کردیم . امیدوارم مفید باشه.
سینا جان ، برگه هایی رو که لازم داری پیش روت باشه رو طوری بچین که هر کدومشون رو بدونی کجا هستن. که سریع بتونی بهشون رجوع کنی و به قدری حفظ باشی که با یه نگاه بهش مطالب مهمش رو به یاد بیاری و اینطوری نباشه که اونطوری باشه یعنی عین اخبار گوها بشه.
خانم من موقع مصاحبه اونطوری چیده بود برگه ها رو که چند روز به همون صورت دیده بودشون و خونده بود.در ضمن من بعد از ظهر برات ایمیل کردم.

سینا 1392/03/03 ساعت 06:00

داریوش:: ممنون داریوش جان. فایلها رسید و خیلی هم استفاده کردم. ایشالله بتونم جبران کنم.

علی 123 1392/03/03 ساعت 06:36

آقا سینا::: برات آرزوی موفقیت می کنم. تا می تونی مستدل, مستند و کلاسیک صحبت کن و اجازه نده از توی حرفهات سوال دربیاره. تا می تونی مثبت, خوشبینانه و در عین حال واقعبینانه و شیوا حرف بزن. از صمیم قلب امیدوارم که بتونی اقامت بگیری.

سینا 1392/03/03 ساعت 07:48

علی 123:: مرسی علی جان. ایشالله همه مون موفق بشیم و اونجا بتونیم یک جمع خوب رو تشکیل بدیم.

نوشکا 1392/03/03 ساعت 08:54

آقا سینا موفق باشی
من از چند روز قبلش تمام برگه ها رو مثل ورق روی میز چیده بودم .اینجوری میدونستم کدوم مطلب کجای میز هست حدودا بیست صفحه ای میشد .
البته فقط برای اسامی شرکتهایی که براشون رزومه فرستاده بودم وبرای آمار مربوط به نرخ بیکاری و نرخ استخدامها مجبور شدم بهش مراجعه کنم .
در مورد سوال پیچ بنظرم افیسر بیشتر میخواد بدونه که سطح زبانتون چطوریه و ایا صحبتهای متفرقه رو میتونید جوابگو باشید یا نه ... بازم تجربه ها متفاوته
در کل نگران نباشین تا حالا کسی رو ندیدم که ناراضی مصاحبه کردهباشه ! اینم از هنر افیسر هاست
منتظر نتیجه موفق برای ما هم هستیم

amir 1392/03/03 ساعت 09:24

متاسفانه همه مواردی که گفتین درسته...چی بگه ادم...چی بودیم و چی شدیم...
افسوس...اه یه بنده خدایی همه ایران رو گرفته...

آزاده 1392/03/03 ساعت 09:53

@ مسعود ک

من ظاهرا سه هفته هست که کیس آفیسر دارم طبق گفته خانم می چاو ولی بهم نگفت اسمش چیه فقط چون از ضمیر سوم شخص مونث استفاره کرد می دونم خانمه. فعلا ظاهرا داره بررسی های اولیه رو می کنه با من که هنوز تماس نگرفته. اطلاعات شما توی جدول نیست اگه بذارید اطلاعاتتون رو خیلی مفید خواهد بود.\

آرش 1392/03/03 ساعت 17:02

سلام، ممکنه این موارد برای همه مهم نباشه اما من اگه می تونستم تغییرشون بدم حتماً این کار رو می کردم. شاید مهاجرت بتونه بعضیهاشو عوض کنه:
1) هوای آلوده
2) ترافیک (همراه با وحشی بازی و بی فرهنگی)
3) بلاتکلیفی برای کرایه تاکسی (غیر از خطی ها)
4) برنامه های جهت دار و اعصاب خورد کن تلویزیون و رادیو
5) قطع شدن برق (ینی من نتونستم 1 ماه ساعت مایکروویو رو تنظیم نگه دارم از 5 سال پیش تا الان)
6) یه کم عدم وجود فرهنگ زندگی جمعی (کفش می ذارن تو راهروی آپارتمان، پول شارژ نمیدن، آشغال میریزین تو طبیعت، صندلی منو تو شرکت برمی دارن نمی ذارن سر جاش، دستشویی عمومی میرن یه آب نمی ریزن لامصب ها!! و ...)
7) راه ندادن به آمبولانس و ماشین آتش نشانی
8) عدم اطمینان و شفافیت در خرید و فروش ماشین
9) صف پمپ بنزین (+ رفتار نامناسب مسئولین جایگاه و بعضاً سعی در گرفتن پول اضافه + قضیه سهمیه بندی بنزین و دردسر کارت سوخت و حالا حواست باشه که جا نذاریش و ...)
10) عدم وجود خدمات پس از فروش درست و حسابی
11) عدم وجود اماکانات ورزشی خوب (برای من اسکی مثلاً که هم شلوغه، هم تله کابین ها قدیمین، هم پیست علامت گذاری نشده و ...)
12) عدم وجود اینترنت (اینی که ما داریم اسمش صفحه "پیوندها"ست بعلاوه چند تا سایت. ضمناً از اون ور هم بعضی سایتها نمی ذارن ازشون استفاده کنی چون از ایران وصل شدی)
13) امواج پارازیت (ضرر داره به خدا)
14) عدم امکان دیدن فیلمهای سینمایی خارجی در سینما!!!
15) عدم وجود یه شهربازی در حد یه کشور 77 میلیونی
16) تورم عجیب غریب (حدود 100% در سال گذشته)
17) عدم وجود ثبات اقتصادی (نمیشه حتی رو همون تورم هم حساب کرد و مطمئن بود از روندش که باعث می شه نتونی روی هیچ کسب و کاری سرمایه گذاری کنی)
18) کم بودن کارهای کارمندی خوب و پول ساز (به خاطر عدم حضور شرکتهای خارجی و بسته بودن بازار)
19) عدم دسترسی به بعضی از نوشیدنیها و خوردنیها
20) آب شرب (می گن نیترات داره)
21) عدم وجود هتل درست حسابی در اکثر شهرها
22) طرح امنیت اخلاقی، عفاف و حجاب، برخورد با مزاحمان نوامیس و ....
23) عدم احساس امنیت وقتی مهمونی می گیریم تو خونه
24) عدم امنیت جانی در خیابون وقتی از عابر بانک پول می گیریم (به چشم خودم حمله کردن یه دزد به یه نفر که پول گرفت رو دیدم. اونم تو شهرک غرب که محله امنی حساب می شه نسبتاً)
25) سرویسهای ضعیف موبایل (از جمله آنتن دهی و سرویس دیتا)
26) عدم دسترسی به بعضی مجله ها و کتابها
27) مشکلات خرید با کارت و شبکه شتاب (همین ماه پیش 3 میلیون تومن پولم رو هوا مونده بود به مدت 2 هفته تا برگشت به حسابم با هزار تا نامه و مراجعه به بانک)
28) عدم امکان خوردن و آشامیدن در خارج از منزل به مدت یک ماه از سال (بین اذان صبح و مغرب)
29) عزاداری های پی در پی و طولانی
30) عدم امنیت پولی/ارزی (همسرم به دلار حقوق می گیره، می خواستم بذارم بانک، رئیس بانک گفت قول نمی دم بهت دلار پس بدم!! ممکنه با نرخ بانک مرکزی ریال بهت برگردونم!!!!)
31) دریا، استخر (نمیشه خانوادگی بری)
32) عدم وجود یه جایی مثل Pub
33) عدم وجود رستورانهای ذنجیره ای خارجی مثل مک دونالد و KFC و .... (من خیلی شیکمو هستم)
34) لزوم اینکه معمولاً باید برای رسیدن به حقت، بجنگی. از اعتراض به مردمی که می زنن تو صف گرفته تا اعتراض به کسی که تو تاکسی سیگار می کشه تا هر چیز دیگه

ماشالله. بند 33 خیلی مهمه به نظر من
/حسین

سینا 1392/03/03 ساعت 18:36

خدمت دوستانی که علاقمند هستند از نتیجه مصاحبه من مطلع بشن عرض کنم که امروز از ساعت 1.5 بعدازظهر (ساعت تعیین شده برای مصاحبه) تا همین لحظه که 10 شب هست پشت تلفن نشسته بودم و که به دلیل خراب بودن سیستم تلفن لندن مصاحبه امکان پذیر نشد.
با توجه به تعطیلی شنبه و یکشنبه و دوشنبه (تعطیل رسمی)، قرار ما فعلاً افتاده به سه شنبه ساعت 2.5 بعدازظهر به وقت تهران. تا چه پیش آید.
از دوستانی که انرژی مثبت فرستادند ممنونم ولی مثل اینکه انرژیشون چینی بوده

تبریک میگم سینا جان با اینکه لحظات سختی رو گذروندی باز هم روحیه خوبت رو حفظ کردی
امیدوارم بهترین نتیجه رو بگیری
/حسین

سالار 1392/03/03 ساعت 19:07

سینا جان به هرحال موفق باشی من مطمئنم خوشحال شدی.
مثل قدیما که اگه امتحان کنسل میشد یا معلم به هر دلیل نمی اومد کلاس چه کیفی داشت
با همون حس به قضیه نگا کن

بابک2 1392/03/03 ساعت 21:38

سلام به همه
بالاخره از ما فرم 1200 رو خواستن و تا امروز وقت داشتیم ایمیل کتیم و زدن در اولین فرصت اصلشو پست کنید که فردا پس فردا میفرستم براشون


@دازیوش جان من هنوز آفیسر دار نشدم ولی منابعتو میخوام میشه برای منم ایمیلشون کنی
خیلی ممنونت میشم
babak.babaee@gmail.com

علی 123 1392/03/03 ساعت 21:48

دوستان لینک زیر رو اگه خوندین, کامل بخونین
http://nz.finance.yahoo.com/news/40-kiwis-looking-job-2013-205106824.html

هادی 1392/03/04 ساعت 06:22

سلام آقا داریوش::‌قضیه این منابع چیه؟ برای مصاحبه است؟ ممنون می شم برای من هم بفرستید. hadishalmashi@gmail.com

سالار 1392/03/04 ساعت 06:37

سلام اقا داریوش ظاهرا" داره مشتری زیاد میشه .میشه این اطلاعات رو یه جایی بزاری که همه بتونن استفاده کنن
در هر حال اگه امکان داره اینم ایمل منهsalar_f_ghazi@yahoo.com

با اجازه داریوش عزیز فایل رو جهت دسترسی دوستان در آدرس زیر قرار دادم:
http://hayatbakhsh.persiangig.com/document/nz.zip
/حسین

کتایون 1392/03/04 ساعت 06:54

@ علی آقای 123::: اون 6% در آخر بچه های وبلاگ هستند... ما اینیم م م م ... آمار رو جابجا میکنیم! خود آمار وبلاگ هم به طرز فزاینده ای داره میره بالا...
@ آقا سینا::: چه جالب! اینها هم گیر سیم تلفن هستند؟! ایشالا 3شنبه با نیروی مضاعف مصاحبه رو انجام میدید...

ناهید 1392/03/04 ساعت 07:59

تشکر از پست خوبت حسین جان , فکر می کنم مهاجرت هم دلایل منطقی زیادی می خاد هم اراده و قدرت تحمل شرایط سخت . امیدورارم هر کی هر تصمیمی میگیره تصمیم درستی باشه.
به داریوش:: تبریک فراوان هم افیسری , خیلی خوشحالم .واقعا امیدوارم شما و علی123 و بقیه بچه هایی که مصاحبه دارند ویزای اقامت بگیرند.یک سوال هم داشتم میشه بگید ایا خانومتون فیدبک مثبتی از شرکتهایی که براشون رزومه ارسال کردند داشتند یا نه

قابلی نداشت ناهید عزیز
/حسین

علی 123 1392/03/04 ساعت 08:11

کتایون خانم::: باید دید آیا اون 6% شامل مهاجران جویای کاری میشه که تعدادشون در حال افزایش هست (واکثرا از خارج از نیوزیلند دنبال کار می گردن) یانه. ضمنا این که نوشته "variety and content of work, job security and salary" خیلی مثبت به نظر نمی رسه... یعنی چی؟ یعنی هر کی که مثلا به عنوان برنامه نویس استخدام میشه باید کارهای دیگه هم بکنه؟ البته خیلی از جاها نوشته بود که به خاطر اینکه ساختار سازمانی شرکتها و موسسات اکثرا به حالت Flat نزدیکه، این موضوع باعث میشه کارمندها با کار واحدهای دیگه آشنا بشن و کارهای دیگه رو یاد بگیرن، اما انگار این موضوع داره باعث قاطی شدن کارها میشه! در مورد امنیت شغلی هم مگه نه اینکه خیلی از جاها خوندیم که شرکتها برای استخدام سخت می گیرن که بعدا مجبور نشن نیروهاشون رو تعدیل کنن و با مشکلات قانونی مواجه بشن؟ در مورد حقوق کارمندها هم ظاهرا برای خیلی ها دخل و خرج به قول معروف یر به یر میشه و اخیرا یه زمزمه هایی توی نیوزیلند هرالد بود که حداقل دستمزد رو از 13.75$ به 19$ افزایش بدید اما دولت موافقت نمی کرد و به همون یک دلار در طول دو سال اخیر اکتفا کرده. (هر شش ماه افزایش دستمزدها بازنگری میشه)

داریوش 1392/03/04 ساعت 10:37 http:///

حسین جان ممنون. لطف کردی .تو دوست نازنینی هستی.
سینا به فال نیک بکیر. فرصت بیشتری بهت داده شده.
ناهید ، خیلی ممنون از لطف شما و بقیه دوستان. خانمم فیدبک خاصی نداشت مثل بقیه که بعضا میگن تجربه خوبیه ولی بایسنی اونجا باشیم. به هر حال آفیسر عزیز خواستن که همینها رو براشوت بفرستیم. هم برای من وهم برای همسرم.در ضمن مکسین از خانمم پرسیده بود که چه تفاوتهایی بین کار در فیلد مورد نظر در ایران و نیوریلند وجود داره. این بیشتربرای اون دوستانی که رشته هایی مثل عمران و ... دارن اهمیت بیشتری پیدا میکنه چرا که ممکته تفاونهایی در استاندارد های هر کشور وجود داشته باشه.(ابن مطلب رو یادم رفته بودبگم)
مطلب دیگه اینکه من گفتم که همون سوالهای رومینا رو پرسیده ولی طبیعتا اون جمله بندی ها نبوده و بعضا 3 خط حرف زده که توش اون سوال رو گنجونده.

ممنون داریوش جان. تو هم عزیز دل برادری
به نکته خیلی مهمی اشاره کردی
/حسین

علی 123 1392/03/04 ساعت 11:03

داریوش جان::: این سوالی که پرسیده "چه تفاوتهایی بین کار در فیلد مورد نظر در ایران و نیوریلند وجود داره؟" رو بعید نیست از خودمون یاد گرفته باشه. چون من توی مصاحبه م ( شاید اشتباه کردم و ) گفتم که من مدتها بازار کار و نیازهای کارفرماها رو با دقت مانیتور کردم و متوجه شدم بعضی مهارتها هست که در نیوزیلند استفاده می شه و ما اینجا کمتر ازش استفاده می کنیم و به همین دلیل من رفتم و اون مهارتها رو یاد گرفتم. این آفیسرها عجب موجودات فضولی هستن ها

علی جان بقول معروف داری رصد میشی. مواظب خودت باش
/حسین

لاله 1392/03/04 ساعت 11:33

یک مطلب بی ریط یه این پست امروز بعد از حدود 2 ماه از فرستادن فرمهای 1200 و پست اصل فرم یک خانم جدید که تا حالا افتخار اشنایی با ایشون رو نداشتم بهم ایمیل زده که ما خیلی وقته منتظریم که فرمها رو ایمیل کنی ولی تا این لحظه چیزی نفرستادی من هم یک ایمیل بلند بالا بهش زدم که من همون موقع برای مگان فرستادم تازه ایمیل اتومات هم گرفتم که این خانم تعطیلات تشریف دارن بعد هم از خانم چاو پیگیری کردم و ایشون گفتن همه چیز ok هست حالا نمی دونم که واقعا چه اتفاقی برای فرمهای من افتاده البته این دفعه اول نیست در مورد سوئ پیشینه انگلیم هم که دوباره ازم خواسته بودند این اتفاق افتاد و در نهایت بعد از یکماه پیش یکی از همکاراشون پیدا شد ولی من واقعا نگران شدم اگه اینجوری پیش بره هیچ اطمینانی به برگشت اصل مدارکم ندارم :) خسته شدم از این همه دلهوره و حرص و جوشی که از دست اینها می خورم.

خدا را شکر کن لاله خانم
پرونده من که چند ماهه افتاده پشت کمد آفیسر و هیچ خبری ازش نیست
/حسین

فرشاد 1392/03/04 ساعت 11:44

سلام دوستان، دیروز خانم Aurore Plavis برام ایمیل زد که 22 آپریل ازت فرم 1200 رو خواستیم ولی تا حالا جواب ندادی. تا 31 می برامون بفرستش، اصلش رو هم بعدا پست کن. علایم حیاتی در خصوص پرونده من وجود داره خدا رو شکر

طاها (فاطمه) 1392/03/04 ساعت 11:55

شاید براتون عجیب باشه ولی من علاوه بر اینکه 95% با دلایل دوستان و آقا آرش موافقم (نتونستم فایل حسین آقا رو باز کنم!) ، یه دلیل دیگه ایی که برای خودم دارم اینه که با وجوداینکه من با حجاب هستم و مسلمون ، ولی واقعا تو این کشور احساس امنیت و آرامش ندارم. من مادرم 4 سال انگلستان زندگی کرده اندو همیشه میگن که اسلام واقعی اونجاست.عدالت ، وجدان کاری ، ادب، راستی ، و البته آزادی که به راحتی هر کس اجازه داشت هرجور که دوست داشت (طبق مذهب خودش) بگرده. من کلا به آزادی کامل اعتقاد دارم و اینکه با زور هیچوقت کسی رو نمیشه مجبور به کاری کرد!
من در مورد نژادپرستی در نیوزلند چیز زیادی نشنیدم و البته خیلی هم تحقیق نکردم ولی فکر میکنم از این نظر ها مثل انگلیس باشه . کسی میدونه که اگر کسی بخواد اونجا حجاب داشته باشه آیا اذیتش میکنن ؟ و آیا در کار پیدا کردن مشکلی براش پیش میاد یا نه ؟

فاطمه جان فایل رو به آدرستون ایمیل کردم.
اذیت و آزار بخاطر داشتن حجاب که قطعا منتفیه. ولی در پیدا کردن کار ممکنه بصورت ناخودآگاه تاثیر منفی بگذاره بدلیل تصور اینکه شاید نتونن به راحتی و سهولت با فرد با حجاب ارتباط برقرار کنند
/حسین

طاها (فاطمه) 1392/03/04 ساعت 12:46

حسین آقا ممنون،
ایشالا سعی میکنیم که با رفتار خوب نظرشون رو در مورد افراد با حجاب عوض کنم

حتما همینطوره
/حسین

سالار 1392/03/04 ساعت 13:18

طاها(فاطمه)@: مطمئنا" با حجاب مشکلی ندارن چون ازادی پوشش انسان ها واسشون مهمه به هر حال در این مورد تجربیات وبلاگ فصل دیگر زنگی که نویسندش یه خانم محجبه ساکن کرایسچرچ هستش میطونه مفید باشه
http://e-hadieh.blogfa.com/

الهام 1392/03/04 ساعت 17:36

به طاها ( فاطمه):

دوست عزیز من از طریق وبلاگ فصل دیگر زندگی با مریم خانوم نویسنده محجب وبلاگ در ارتباط بودم...بر اساس تجربیات ایشون هیچ مشکلی وجود ندارد. من خودم قصد دارم محجب باشم و با توجه به وبلاگ فصل دیگر زندگی از این بابت نگرانی ندارم...

طاها (فاطمه) 1392/03/05 ساعت 05:23

سالار و الهام عزیز @ خیلی ممنون که این وبلاگ رو بهم معرفی کردید. خیلی جالبه

کتایون 1392/03/05 ساعت 09:08

با سلام مجدد... دوستان مسئلتن... کسی سایتی رو میشناسه که 1 چیزی مثل دایرکتوری داشته باشه و اسم شرکتها و موسسات نرم افزاری در NZ رو نشون بده؟ اگر کانادا رو هم کسی داره ممنون میشم لینکش رو به من بده...

یک لیست کامل دیده بودم ولی پیداش نکردم
لیست های زیر شاید بدردت بخوره:
http://www.enz.org/major-new-zealand-employers.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Category:Software_companies_of_New_Zealand
http://en.wikipedia.org/wiki/Category:Telecommunications_companies_of_New_Zealand

/حسین

داریوش 1392/03/05 ساعت 09:39

کتایون
به سایت nzs.com یه سری بزن

علی 123 1392/03/05 ساعت 23:25

دوستان موضوع مهمی هستش که فکر می کنم بهتره باهاتون در میان بذارم. از اونجایی که نیوزیلند طبق لینک زیر, که ظاهرا از همکاران بانک جهانی هست, سومین کشور دنیا پس از سنگاپور و هنگ کنگ جهت انجام کسب و کار و اولین کشور از نظر شروع کسب و کار در دنیا و از همه مهمتر اولین کشور دنیا جهت حفاظت از سرمایه گذاران محسوب میشه:
http://www.doingbusiness.org/rankings
من فکر کردم که دوستان این وبلاگ اگه بتونیم دور هم جمع بشیم وبازاریابی خوبی در زمینه تخصصی خودمون انجام بدیم, می تونیم از همین توان تخصصی و پتانسیلی که با وجود متخصصان حوزه های مختلف ایجاد کردیم از طریق دوستانی که ویزای اقامت R می گیرن و فورس زیادی برای پیدا کردن شغل مرتبط ندارن با استفاده از لینک زیر :
http://www.business.govt.nz/companies/do-it-now/start-a-company
شرکت ثبت بشه و بقیه به استخدام اون شرکت در بیان. شاید هنوز جای بحث زیادی در این زمینه وجود داشته و اطلاع از خیلی مسائل قانونی و اجتماعی مورد نیاز باشه اما به عنوان یک نقطه شروع فکر می کنم خیلی امیدوار کننده است. چرا که نه؟ نظر شما چیه؟

مثال زنده ش: آقا بابک که ویزای اقامت داره شرکت IT ثبت می کنه, نوشکا خانم به عنوان آنالیست, من و حسین به عنوان برنامه نویس, خود آقا بابک به عنوان مسوول سخت افزار و یکی دوتا دیگه از دوستان هم به عنوان بازاریاب, گرافیست, تکنسین و... می تونیم یه تیم خوب ایجاد کنیم و دست کم تا زمانی که به سود دهی نرسیدیم حقوقی مطالبه نکنیم و یا................... بقیه ش رو حدس بزنین

علی جان دستت درد نکنه
سهام ما یادت نره
/حسین

سولماز 1392/03/06 ساعت 03:27

سلام دوستان
من الان در وضعیت Application Received هستم اما هنوز تاریخ لاج درج نشده . معمولا چقدر طول میکشه که این وضعیت تغییر کنه و وضعیت بعدی چیه؟
با تشکر

نگران نباش. ممکنه 2-3 هفته طول بکشه
/حسین

مهران 1392/03/06 ساعت 04:21

سلام دوستان یه سوالی داشتم. به نظرتون مدرک کارشناسی ناپیوسته دانشگاه آزاد نجف آباد مورد تایید سیستم گزینشی نیوزلند قرار میگیره؟ آینده ام به پاسخ این سوال بستگی داره. ممنون میشم پاسخ بدید

مهتاب 1392/03/06 ساعت 04:55

سلام دوستان

@مهران: تا جایی که من تجربه دارم معدل و نمره هایی که
گرفتین خیلی براشون اهمیت داره و این باعث میشه مدرک
رو با چه LEVEL ای ارزیابی کنن. اگر معدلت بالاست فکر
نمی کنم مشکلی داشته باشی.

@علی 123: آقا من جا موندم مگه DBA نمی خواین؟؟آخه شرکت IT بدون DBA اصلا میشه؟؟! من رو جاب آفر حساب
کنم ؟

علی 123 1392/03/06 ساعت 05:09

آقا مهران::: مدرک تحصیلی کارشناسی بنده هم ناپیوسته بود البته از دانشگاه سراسری. اینکه در زمینه مورد نظر اسس بشید به عنوان مدرک تحصیلی و ماهیت دروس گذرانده شده؛ و اینکه Level مورد نظر رو بگیرید به ریز نمرات کاردانی و کارشناسی شما بستگی داره. شما باید اصل و ترجمه همه مدرک تحصیلی شامل دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس و ریز نمرات همه اونها رو (ترجیحا به تایید وزارت آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فن آوری رسیده باشه) رو به همراه مدارک کاری (مثلا نامه سابقه کار-شامل مشخصات شناسنامه ای، تاریخ شروع و پایان استخدام، پست سازمانی، فول تایم بودن یا نبودن- آخرین حکم کارگزینی یا قرارداد(های) کاری- دوره های گذرانده شده، که اگرچه اسس نمی شه اما در نظر ارزیاب تاثیر گذاره و کپی برابر با اصل پاسپورت و ترجمه همه این موارد رو بعد از ثبت نام در وب سایت NZQA برای NZQA ارسال کنید و هزینه ش رو (دوسال پیش با دلار استرالیای 1640 تومن برای من 1,200,000 چوق آب خورد) هم بپردازید و بعد منتظر باشید که ببینید چه نتیجه ای در بر خواهد داشت. در نهایت اگه بتونید با عنوان و Levelخواسته شده در ستون سوم و چهارم LTSSL موجود در سایت اداره مهاجرت ارزیابی و بشید سوابق کاری مورد نظر اداره مهاجرت رو هم مو به مو بر آورده کنید تازه می تونید EOI تون رو با خیال نسبتا آسوده تر ثبت کنید و منتظر بشید که براتون دعوتنامه (ITA) صادر بشه و اجازه بدن که مدارکتون رو به اداره مهاجرت ارسال کنید تا بعد از 6-7 بهتون کیس آفیسر اختصاص بدن و بفرستن به IPG و همه اینها پرونده تون رو با میکروسکوپ بررسی کنن و نهایتا برسید به مصاحبه تا ببینید که چه نوع ویزایی دریافت می کنید (یعنی همین مرحله ای که خودم درش قرار دارم). سپس اگه بعد از دو سه سال ویزا گرفتید وارد بازار کار رقابتی اونجا بشید. امیدوارم کافی باشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.