آخرین خبر: زمان اقدام برای ویزای سیلورفرن به دلیل مشکلات سایت ۴ می ساعت ۱۰ صبح به وقت نیوزلند است. (لینک)
><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
این پست برای یادآوری به اوناییه که دنبال راههای سریع و سیر برای نیوزلند می گردن. Silver Fern Job Search visa جمعه این هفته ساعت 10 به وقت نیوزلند (ساعت 2:30 صبح به وقت تهران)، باز میشه. مثل پارسال 300 نفر هم بیشتر ظرفیت نداره و در واقع یه موقعیت خیلی خوب برای مجرد هاست.
شرایط گرفتن این نوع ویزا هم ایناست:
1- سن بین 35-20
2- موقعی که برای این ویزا اقدام می کنید خارج نیوزیلند باشید
3- حداقل مدرک لیسانس و داشتن 2 سال سابقه کار مرتبط با رشته تحصیلی
4- مدرک آیلتس 6.5
5- مبلغ 4200 دلار نیوزیلند به عنوان هزینه زندگی موقعی که در نیوزیلند هستید.
6- ویزای Silver Fern Job Search visa یکبار برای هر کسی صادر می شود و قبلا نباید این ویزا اقدام کرده باشید.
7- همه مراحل تایید مدرک تحصیلی و تاییدیه شغلی شامل این ویزا هم میشه.
دارندگان ویزای Silver Fern Job Search visa که موفق به پیدا کردن کار تخصصی بشن، می تونن برای یه ویزای 2 ساله اقدام کنن و ...اطلاعات بیشتر رو می تونید تو این لینک بخونید.
برای اقدام برای این ویزا هم از این آدرس استفاده کنید. بد نیست شانستون رو امتحان کنید!
ناصر
پی نوشت: لیست long term از 10 آوریل آپدیت شده، اگه جدیدا میخواین اقدام کنید توصیه می کنم حتما این لیست رو یه چک بکنید. لینکش کنار صفحه هست.
راستش قرار بوده که من اینجا راجع به این که چطوری میشه برای پی اچ دی پذیرش گرفت، بنویسم. اما هر چی فکر کردم که یه راست برم سراغ قضیه، نتونستم خودم رو راضی کنم. در واقع سوال اصلی و مهم تر از پذیرش دکترا گرفتن اینه که چرا دکترا؟ چرا باید پی اچ دی بخونیم؟ چرا باید رنج درس خوندن در 5-4 سال رو به جونمون بخریم و دوباره درس بخونیم؟
راستشو بخواین به نظر من، توی جامعه ایرانی و حتی جامعه ایرانی خارج از کشور، دکترا خوندن یه جورایی ارزش شده و مثل خیلی از چیزهایی که ما جماعت وارد فرهنگمون می کنیم و کلا یه تغییر اساسی بهش دادیم، این قضیه هم رنگ عوض کرده. بودن دانشجوی دکترا و یا داشتن مدرک دکترا یه برتری اجتماعی محسوب میشه و این قضیه اون رو از هدف اصلیش دور می کنه.
امروز با چند تا از دوستان که صحبت می کردم، راجع به این قضیه صحبت می کردیم که چقدر دانشجوهای ایرانی زیاد شده اند. حتی سن های بالا مثلا 45-40 سال که عمری در ایران کار کرده اند رو می تونی به عنوان دانشجوی فوق لیسانس ببینی. حداقل هر چی که باشه، نشونه خوبی برای یه مملکت نیست این قضیه. به همین نسبت تقاضا برای دوره های دکترا هم زیاد شده. برای یه موقعیت دکترا در سوئد شما بدون شک، تقاضای خیلی زیادی از ایران می بینید که به نحو چشمگیری بیشتر از قبل شده. اینقدر این قضیه چشمگیر بوده که حتی کشورهایی مثل نروژ محدودیت هایی رو برای دانشجوهای ایرانی قائل شده اند که این هم نشونه خوبی نیست. بگذریم.....
در واقع با داشتن مدرک دکترا شما به یک تولید کننده دانش تبدیل میشید و خوب مسلما متفاوته با یه نفر که از دانش استفاده می کنه. تحصیل در مقطع دکترا در خارج از ایران، یک کار محسوب میشه. کاری که در کنارش چیزهای زیادی هم یاد می گیرید. تفاوتش هم با کار اینه که درسته که روی کاغذ ساعت مشخصی باید کار کنید، اما در عمل معمولا بیشتر از ساعت معمول کار می کنید. از طرف دیگه ساعت های کاری هم انعطاف بیشتری داره. در دوره دکترا علاوه بر اون معمولا خودتون تعریف می کنید که چه کاری انجام بدید و این یه مقدار متفاوت از کار معمولیه که به شما میگن که شما چی کار بکنین. در طی این مدت هم مسلما ایده پردازی شما قوی تر میشه و یه جورایی هم پوستتون کلفت تر میشه!! در واقع مجبورید خودتون صورت مسئله طرح کنید و خودتون هم راه حل پیشنهاد بدید و بارها انجام دادن این کار، توانایی هاتون رو در جهت حل مسائل مختلف بیشتر میکنه. یه جورایی کار جنبه فردی بیشتری داره تا کار در شرکت ها و کمپانی های مختلف.
داشتن مدرک دکترا مسلما یه راههایی رو برای شما باز می کنه و یه درهایی رو هم به روتون می بنده. با گرفتن مدرک دکترا، کار پیدا کردن رو برای خودتون محدود می کنید. دلیلش هم معلومه. اولا خودتون حاضر نیستید هر کاری انجام بدید و از طرف دیگه شرکت های مختلف هم هر کاری رو به شما نمیدن! این در واقع به این معنیه که کارهایی که به تحصیلات و تجربه شما بر می گرده تعدادشون خیلی کمتر میشه و اگر هم برای کارهایی که به تحصیلات و تجربه پایین تر نیاز دارن اقدام کنید، به راحتی به دلیل over qualify بودن ردتون می کنن. چون انگیزه لازم برای انجام اون کار رو ندارین. موقعیت های کاری شما محدود به مراکز تحقیقاتی و شرکت هایی که بخش های تحقیق و توسعه دارن میشه. همه شرکت ها هم مرکز تحقیق و توسعه الزاما ندارن.
یه سوال که خیلی ها از خودشون می پرسن اینه: من اینقدر باهوش هستم که دکترا بخونم؟ جوابش اینه: سوال کلا اشتباست. از خودتون بپرسید اینقدر اشتیاق دارین که دکترا بخونین؟! از خودتون بپرسین حاضرین روزهایی از آخر هفته هاتون رو برای کاری که بهتون معمولا اضافه هم چیزی پرداخت نمیشه ، بزارین؟ یا مثلا حاضرین بیشتر از ساعت های کاری معمول کار کنید؟ قضیه اینجاست که در مقایسه با کارهای معمول و یا مثلا تحصیل در مقطع فوق لیسانس، سختکوشی و پشتکار خیلی بیشتری لازم دارین.
یه چیزی هم که ممکنه باعث سو تفاهم بشه اینه که با تحصیل در مقطع دکترا، مدیر خوبی میشیم و یا کار آفرین خوبی میشم. در صورتی که همونطور که در بالا گفتم، هدف تربیت محقق است و بس. برای مدیریت و کارآفرینی رشته های خیلی خوبی مثل MBA و یا Entrepreneurship هستند که با خوندن این رشته ها مسلما وضع بهتری چه از لحاظ مالی و چه کاری خواهید داشت.
همونطور که قبلا گفتم، تحصیل در مقطع دکترا آسون نیست و فشارها و استرس های خیلی زیادی رو باید متحمل بشید. ناامید شدن و به بن بست رسیدن چیزیه که در این مقطع زیاد اتفاق میافته. خیلی مهمه که به کاری که دارین می کنین علاقه خیلی زیادی داشته باشین. بالشخصه خیلی ها رو دیدم که این دوره رو نیمه کاره ول کردن و ادامه ندادن. پس قبل از تصمیم به اقدام خوب راجع بهش فکر کنین. درسته که این روزها روزهای خوبی برای خیلی از ماها نیست، ولی بهتره قبل از انجام کاری که به هیچ وجه آسون نیست، روش بهتر و بیشتر فکر کنیم. با علاقه دنبالش کنیم و به صرف گرفتن مدرک و یا مهاجرت، سراغ PhD نریم. برای مهاجرت از طریق تحصیل راههای مناسب تری هم هست...
در قسمتهای بعدی راجع به پذیرش گرفتن دکترا می نویسم....فعلا تا بعد...
/ناصر
پی نوشت 1: این نوشته ربطی به تحصیل در مقطع دکترا در ایران نداره که بحث دیگه ای رو می طلبه. راستشو بخواین من اطالاعات درست و حسابی هم ازش ندارم.
پی نوشت 2: متاسفانه این روزها سر من خیلی شلوغه و فرصت درست و حسابی برای جواب دادن به کامنت ها رو ندارم و اکثرا سپیده عزیز زحمتشو کشیده.
پی نوشت 3: سوال ها و کامنت هایی این روزها می بینم که بارها و بارها بهشون جواب داده شده. با تول باری که بالای صفحه می تونین منحصرا داخل بلاگ جستجو کنید. من دوباره خواهش می کنم قبل از پرسیدن سوال، وبلاگ و سوال های جواب داده شده و گفتگو های انجام شده بین دوستان رو مطالعه کنید.
سلام دوستان... یکی از دوستان خوبمون که از خواننده های خوب امون هم هستند و الان در نیوزلند اقامت دارند زحمت کشیدند و این پست رو برامون نوشتند .. برای خود من هم جالب بود .. از ایشون هم خیلی خیلی تشکر می کنم ..
سپیده
--------------------
بهبود بازار کار و انتقال صنایع از استرالیا به نیوزیلند
هزاران فرصت شغلی در پی انتقال صنایع و بازار کار استرلیا به نیوزیلند در حال ایجاد شدن هستند. روزنامه سیدنی مورنینگ هرالد چاپ استرالیا روز چهارشنبه (۱۸ آوریل) در مقالهای نوشت که به دلیل پایینتر بودن دستمزدها در نیوزیلند صنایع و شرکتهای استرالیایی در حال انتقال تمام یا بخشی از فعالیتهای خود به همسایه جنوبی خود هستند. این روزنامه کارخانه دخانیات Imperial Tobacco رو مثال زده که در حال منتقل کردن خط تولید سیگار خودش به نیوزیلند است. نمونه دیگه فروشگاههای زنجیرهای Woolworth هست که ۴۰ تا مرکز خدمات و تماسش رو به اوکلند منتقل کرده. صنایع غذایی استرلیا هم از این قافله عقب نیستند، شرکت مواد غذایی Heinz با ایجاد کارخانه بزرگ در هیستینگز (نیوزیلند) ۳۰۰ تا فرصت شغلی رو از ۳ ایالت استرلیا به نیوزیلند آورده. صنایع غذایی McCain مثال دیگهای هست که با انتقال خط تولیدش به نیوزیلند تونست از رقیب قدیمیش Simplot Australia جلو بیفته.
همونطور که گفت شد دلیل اصلی پایینتر بودن دستمزدها در نیوزیلند است. طبق آمار سازمان جهانی کار، در سال ۲۰۰۸ میزان دستمزد در بخش تولید در استرلیا و نیوزیلند به ترتیب ۳۵ دلار و کمتر از ۲۰ دلار در ساعت بوده است. وزیر اقتصاد نیوزیلند، Bill English, عامل دیگهای رو هم دخیل میدونه و اون انعطاف پذیری بیشتر صنعت و ثابت بودن بهای انرژی در نیوزیلند نسبت به همسایه شمالیاش است.
اما حزب کارگر نیوزیلند چندان با این داستان موافق نیست و میگه که سیگار و مرکز خدمات آیندهای نیست که ما به دنبالشیم و ما نمیخواهیم که مکزیک استرالیا بشیم. وزیر اقتصاد هم بجای اینکه انرژیش رو صرف استفاده غلط از مزیت پایین بودن دستمزد بکنه بهتره که ایده بهتری برای رونق بخشیدن به اقتصاد کشور پیدا کنه. مثل اینکه این حزب کارگر غرغرو خبر نداره که کشورهایی مثل چین، تایلند، مالزی،... با این روش تونستند اقتصادشون رو متحول کنند. به هر حال این انتقال صنایع هیچ خوبی نداشته باشه برای مهاجرین و تازه واردین که خیلی خوبه.
منابع:
http://www.smh.com.au
http://www.labour.org.nz
دوستان چند تا از کامنت ها که بی جواب مونده بود رو جواب دادم .. اگر سوال بی جواب داشتید دوباره نگاه کنید :)
سپیده
------------------------------------------------------------------------------------------------------
بچه ها زبونم مو در اورد .. هرکی کامنت جدید داره روی پست اخر کامنت بذاره .. وقتی کامنت می ذارید رو پست یه قرن پیش هیچکی نمی بینه کسی هم اونوقت نمی تونه باهاتون همفکری کنه .. از من گفتن بود والا واسه من فرقی نمی کنه به خدا ..
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
منم بلاخره از سفر برگشتم .. چند روز تعطیلات عید Easter رو رفته بودم سیدنی .. جای همتون خلاصه خیلی خالی بود .. اما منظورم از نوشتن این پست اینجا این بود که یه مقایسه ای براتون کنم بین این دو تا شهر بزرگ نیوزلند و استرالیا .. خیلی ها ممکنه وقتی برای مهاجرت مقصدی رو انتخاب می کنند فرصت اینکه برن و شهرها رو ببینند و بر اساس سلیقه شخصی کشور مقصد رو انتخاب کنند نداشته باشند و خوب اونقدر هم شرایط ساده نیست که حتی اگر شرایطش رو داشته باشند بتونند انتخابی داشته باشند .. بگذریم .. اما خیلی ها درباره تفاوت ها و شباهت های این دو نقطه مهاجر پذیر دنیا یعنی استرالیا و نیوزلند پرسیده بودند. .. راستش من نمی تونم با یه سفر این مقایسه رو انجام بدم اما حداقل مشاهداتم رو بین این دو شهر بزرگ یعنی اوکلند و سیدنی براتون می نویسم ..
در نگاه اول وقتی وارد شهر سیدنی می شی اگر در اوکلند زندگی کرده باشی تفاوت خاصی بین اونها حس نمی کنی .. نوع خیابون بندی ها و ظاهر شهرها و .. خیلی خیلی شبیه هم هستند .. ظاهر ادم ها و نوع لباس پوشیدنشون و حتی قوانین راهنمایی و رانندگی همه و همه شبیه هستند .. راستش اگر چشماتون رو ببندند و بذارنتون وسط شهر شاید نتونی بگی الان وسط اوکلند هستی یا سیدنی .. ..
اما تفاوت فوق العاده قابل مشاهده وقتی دیده می شه که یه دوری توی خیابون ها و مخصوصا مراکز خرید و قسمت های دیدنی تر و شلوغ تره شهر می زنی .. به جرات می تونم بگم تعداد مهاجرین فوق العاده بیشتر از نیوزلند در سطح شهر دیده می شه .. رستوران ها و پارک ها و مرکز شهر و غیره اونقدر مهاجر می بینی که تقریبا یادت می ره در کشور استرالیایی هستی .. البته برخی از قسمت های شهر طبعا تعداد استرالیایی ها بیشتره و مهاجر به اون صورت نداره .. اما در نیوزلند کلا در همه شهرها تعداد نیوزلندی ها و اروپایی های مهاجر به مراتب بیشتر از مهاجرین به چشم می خوره و شاید دلیلش این باشه که نیوزلند به اندازه استرالیا مهاجر نمی گیره و در ضمن تعداد مهاجرین اروپایی زیادی داری ..
یه تفاوت دیگه که بازهم بدون هیچ توجه و نکته بینی خاصی به چشم میاد تعداد زیاد مهاجرین هندی هست .. در نیوزلند بیشتر مهاجر چینی و کلا چشم بادومی می بینی و در سیدنی بیشتر هندی ..
اگر یه دوری در شهر بزنید و از روی پل معروف اشون رد شید و کلا یه نگاهی به نقشه کنید و در نهایت دنبال چند تا ادرس بگردید متوجه می شید سیدنی از نظر وسعت زندگی شهری خیلی بزرگتر از اوکلند هست.. انگار اوکلند یه ماکت از کوچیک شده سیدنی باشه .. تعداد اتوبان های بیشتر .. مراکز خرید بزرگتر .. وسعت بخش مرکز شهر بیشتر و ساختمان های بلند به مراتب بیشتر از اوکلند داره .. اما مغازه ها و برندها .. حتی فروشگاه ها و رستوران ها دقیقا همون هایی هستند که ما اینجا داریم .. مثلا من خیلی دلم می خواست مراکز خرید رو در سیدنی ببینم اما وقتی رفتم اونقدر برند ها و مغازه ها شبیه و همون هایی بودند که در اوکلند هست که کلا فرقی احساس نکردم ..
چهره شهر باز خیلی شبیه بود اما ترافیک و رفت و امد به مراتب بیشتر بود .. و البته به تمیزی و مرتبی اوکلند نبود سیدنی .. خوب در نظر بگیرید جمعیت کل نیوزلند که کلا ۴ میلیون و خورده ای هست رو حدودا فقط در یک شهر داشته باشید ..
اما خوب با توجه به این موضوع قاعدتا باید فرصت های شغلی و کاری بهتری در سیدنی وجود داشته باشه .. کلا طبق شنیده های من رنج حقوقی در استرالیا بالاتر هست و البته بعضی سرویس ها ارزونتر و بعضی سرویس ها گرونتر از نیوزلند ..
خوراکی و خرید های روزانه مثل مایحتاج های معمولی تقریبا هم قیمت با اوکلند بود اما مثلا قیمت خونه خیلی گرونتر .. و یا مثلا هزینه هایی مثل پارکینگ واقعا باور نکردنی بود .. در سیدنی یک مساله خیلی متفاوت دیگه وجود اتوبان هایی هست که باید برای رد شدن ازشون Toll پرداخت کنید .. و این اتوبان ها اتوبان های اصلی شهر هستند و یه جورایی suburb ها رو به مرکز شهر وصل می کنند و نمی شه از استفاده ازشون اجتناب کرد .. و هر بار رد شدن از اوتوبان باید ۳ الی ۵ دلار برای ماشین های معمولی پرداخت کنید ..
اما در نیوزلند اکثر اتوبان ها Toll Free هستند و فقط معدودی رو باید پول بدید اون هم بین شهری است تقریبا مثل ایران .. در اکثر suburb های اطراف نیوزلند همیشه پارکینگ مجانی پیدا می شه و ماکزیمم پارکینگ مثلا برای ۱ روز کامل نهایتا در گرونتر قسمت ها ۱۵ دلاره در صورتی که توی سیدنی من پارکینگ ۱ روزه ۵۵ دلار دیدم .. اما از طرف دیگه مثلا موبایل و سرویس ها ارتباطی مثل اینترنت و غیره خیلی خیلی ارزونتر هست و قطعا جمعیت بالاتر و رقابت بیشتر باعث می شه این سرویس ها ارزونتر باشه ..
راستش بعد از نوشتن لینها شاید حس کنید من با دید منفی نسبت به سیدنی این متن رو نوشتم اما واقعیتی رو که دیدم سعی کردم تشریح کنم .. سیدنی شهر فوق العاده زیبایی هست و قطعا جای فوق العاده ای برای زندگی .. خیلی از نیوزلندی ها وقتی درسشون تموم می شه مهاجرت می کنند به استرالیا و اکثرا ترجیح می دهند اونجا کار کنند.
وقتی توی سیدنی زندگی کنید شاید اوکلند براتون احساس کنید تنگ باشه اما اگر در اوکلند زندگی کنید قطعا سیدنی اون ارامش نیوزلند رو هرگز براتون نداره ..
سپیده
-----------
یاداوری : ما به هیچ پیغامی به صورت خصوصی و ایمیلی و غیره جواب نمی دیم .. وقتی از طریق لینک تماس با ما برامون پیغام می فرستید هیچ راهی به جز ایمیلی پاسخ دادن نیست و ما مجبور می شیم ندیده بگیریم .. .. پس لطفا سوالتون رو از طریق کامنت ها بپرسید .. مرسی :)
یکی از تعطیلات مهم اینوری ها Good Friday و Easter Monday هست.
عید Easter یا عید پاک در واقع همیشه یکشنبه است اما از اونجایی که اگر روز تعطیل روز شنبه و یا یک شنبه بیفته اینجا همیشه اولین روز کاری بعدش رو تعطیل می کنند همیشه دوشنبه تعطیل می شه و کلا می شه تعطیلات Easter Monday . روز جمعه رو هم تعطیل می کنند چون فکر کنم یه اعتقاداتی تو مایه های هفته فاطمیه دارند و توی روز رستاخیز مسیح سنت های مختلف اختلاف دارند .. به هر حال ..
عید پاک روزی است که مسیحیان معتقدند عیسی مسیح پس از اینکه به صلیب کشیده می شه دوباره زنده می شه.. یکی از دوستان مسیحی ام برام داستانش رو اینجوری تعریف کرد که در واقع وقتی حضرت مسیح رو به صلیب می شکند اون رو زیر خروار ها سنگ می ذارند و سربازان زیادی دورش نگهبانی می دهند که از مرگ اش مطمئن بشند ولی کسی که از اونجا رو می شده بهشون می گه من مسیح رو دیدم که از سر یه تپه معروف در اورشلیم رد می شد و بعد سنگ ها رو کنار می زنند و می بینند که حضرت مسیح غیب شده و در واقع اینجوری هست که معتقدند دوباره زنده و رستاخیز مسیح اتفاق افتاده و این موضوع رو جشن می گیرند.
توی عید پاک اکثرا می بینید که همه جا پر از شکلات هایی به شکل خرگوش و تخم مرغ هست. که در شکل ها و رنگ های مختلف می فروشند. خرگوش در واقع نشونه باوری و فررسیدن بهاره و تخم مرغ رنگی جایی خوندم نشونه از هنر رنگرزی که عیسی داشته و به نظر خودم فقط دلیلی برای شادی در وسط ساله ..
این تعطیلات بهانه دیگه ای هست برای حراج ها و غیره و معمولا می بینید همه جا کلی حراجی هست و وقت خوبیه برای خرید ..
راستی روز عید پاک تاریخ ثابتی نداره و معمولا بین ۲۲ مارچ تا ۲۵ اپریل هرسال عوض می شه. حالا چرا اینقدر بازه اش زیاده نمی دونم ..
یه اتفاق مهم دیگه اینکه روز اول اپریل ساعت ها هم ۱ ساعت به عقب می ره و در واقع ساعت زمستانی شروع می شه و اینجوری اختلاف ساعت ۹ ساعته با ایران در اینجا می شه ۷ ساعت چون اونها هم ساعتشون رو ۱ ساعت جلو می کشند.
خلاصه اینکه در نهایت می شه یه جمعه تا دوشنبه تعطیل و وقتی خوبی برای مسافرت و استراحت و غیره .. اگر خدا خواست و مهاجر دیار غربت شدید یادتون باشه برای این روزها همیشه زودتر برنامه ریزی کنید چون هم بقیه دور و برش مرخصی زیاد می گیرند و هم پرواز ها و هتل ها و غیره سریع پر می شه ..
منم می رم چند روز هوا بخورم و زود بر می گردم ..
خوش باشید
سپیده