عمل عالی و با شکوه فقط از کسانی بر می آید که به برتری نیروی درون خود بر شرایط و مشکلات باور داشته باشند (Bruce Barton)
پاسخ دادن به سئوالات مصاحبه
سئوالات مصاحبه همگی از یک جنس نیستند. برخی نیازمند پاسخ دقیق، بعضی مستلزم پاسخ مبهم و باز، گونه ای نیازمند طفره رفتن از پاسخ و دسته ای شایسته داشتن استراتژی مشخص هستند. بطور کلی می توان سئوالات را به 4 دسته اصلی تقسیم بندی کرد:
سئوالات مستقیم (Straightforward questions)
اکثر سئوالات مصاحبه از این دسته هستند با این هدف که آیا مهارت های ادعایی را دارا هستید و در چه سطحی آنها را دارایید. قاعدتا زرادخانه مهارت ها و گزاره های Q که از قبل آماده کرده اید باید قادر به پاسخگویی به اکثر سئوالات این دسته باشد. برخی سئوالات و پاسخ های مناسب در اینجا آمده است.
گزاره تعیین موقعیت: "از خودت بگو"
"از خودت بگو" معمولا اولین سئوالی است که پرسیده می شود و اگرچه در نگاه اول یک سئوال شخصی به نظر می رسد، ولی فرصتی برای بیان برخی مهارت های مرتبط با شغل، دست آوردهای تحصیلی و کاری است. پاسخ لزوما مختصر و مجمل شما به این سئوال تعیین کننده جایگاه شما در ادامه مصاحبه است و به همین خاطر گزاره تعیین موقعیت نامیده می شود.
یک الگوی مناسب از گزاره تعیین موقعیت (خالی و نیز پر شده با یک نمونه) که برای کلیه مشاغل و کلیه صنایع کاربرد دارد را از اینجا مشاهده کنید. البته لازم به تذکر نیست که سعی در حفظ کردن الگو نداشته باشید.
گزاره تعیین موقیت بسیار ارزشمند است و نه تنها در مصاحبه بلکه در بسیاری از مناسبات اجتماعی یا موقعیت های غیر مستقیمی که ممکن است به استخدام شما منتهی شود، مس تواند در جهت معرفی شما مفید واقع شود. پس بهتر است اگر در فکر تغییر شغل هستید، همیشه آنرا آماده در ذهن داشته باشید.
سئوالات مستقیم رایج
برای پاسخ به بقیه سئوالات مستقیم لازم است حضور ذهن خوبی راجعه به مهارت های عمومی، خصلت های شخصی، قابلیت ها و در نهایت گزاره های Q داشته باشید. به مثال واقع در این لینک توجه کنید.
مثال 1: فرد 3 عدد از مهارت هایش را عنوان کرده و یکی از آنها را در قالب یک گزاره Q برجسته کرده است
مثال 2: فرد 3 عدد از خصلت های شخصی اش را عنوان کرده و یکی از آنها را در قالب یک مثال کیفی از نتایج کارش برجسته کرده است
مثال 3: از استراتژی مشابهی استفاده شده است
مثال 4: فرد 3 عدد از دست آوردهایش (که یکی از آنها شخصی است) را عنوان کرده و یکی از آنها را در قالب یک گزاره Q برجسته کرده است
مثال 5: عبارت "آن چیزی است که می توانم برای شرکت شما هم انجام دهم"، بسیار موثر است
مثال 6: فرد تصمیم دارد حرفه خود را تغییر دهد و سئوال مصاحبه کننده در این راستاست که آیا وی می تواند مهارت های کسب شده اش را در حرفه جدید بکار گیرد
مثال 7: اگر کسی از شما بپرسد که چرا باید شما را استخدام کند ممکن است وسوسه شوید که پاسخ دهید: "بخاطر اینکه من بهترین گزینه برای این موقعیت شغلی هستم". ولی اینکار را نکنید اگرچه ممکن است راست بگویید. در عوض یکی از بهترین گزاره های Q را از جیب خود در آورده J و با عبارت "این دقیقا چیزیه که من دوست دارم انجام بدم ..." تکمیلش کنید
مثال 8: در این مثال فرد برای موقعیت مهندس فروش در یک شرکت داروسازی اقدام کرده است
سئوالات پشت به پشت
رمز موفقیت در پاسخ به سئوالات پشت به پشت، فهمیدن نیت اصلی و پلید مصاحبه کننده است. گام های زیر به این موضوع کمک می کند:
در این لینک شما 6 مثال را مشاهده می کنید. در هر مثال سعی کنید حدس بزنید کدامیک از پاسخ های A، B یا C صحیح است.
مثال 1: در چنین مواقعی مصاحبه کننده 2 مقصود اصلی از طرح این سئوال دارد: 1-آیا تصمیم دارید برای مدت طولانی در شرکت بمانید و آیا ارزش سرمایه گذاری کردن دارید یا خیر. 2-آیا اگر استخدام شوی میخواهی جای من را در شرکت بگیری (ای پست فطرت پلید )
پاسخ C از این نظر که ته آن باز است و تهدید کننده نیست مناسب به نظر میاد. نه دروغ گفته اید و نه به شرکت تعهد خاصی داده اید بلکه تعهد و اشتیاق خود به یادگیری و رشد و در نتیجه سخت کوشی را نشان داده اید
مثال 2: منظور اینه که آیا شانسی به تور ما خوردی یا فکر و تلاشی پشت این تصمیمت (استخدام در شرکت و کار با ما) بوده است. خلاصه اینکه درس و مشقت رو انجام دادی پاشدی اومدی اینجا یا نه. پاسخ B از این نظر که نشان دهنده برنامه ریزی و آگاهی قبلی راجع به شرکت (قسمت 5 که یادتونه) شماست، ایده ال به نظر میاد
مثال 3: استراتژی مذکور در مثال قبلی به درد این مثال هم می خورد
مثال 4: نیت اصلی پشت این سئوال 2 چیز است: 1-آیا ممکن است شغل جدید را بخاطر اینکه خیلی ساده و خسته کننده است ترک کنی. 2-یحتمل از حقوق پیشنهادی راضی نخواهی بود و بزودی شرکت را برای پیشنهاد بهتری ترک خواهی کرد. پاسخ داده شده به همه نگرانی ها پاسخ در خور میدهد
مثال 5: نیت مصاحبه کننده اینه که میزان رویکرد منفی گرایانه شما رو محک بزنه. پاسخ B اگر چه از این تله فرار می کنه ولی بیش از حد ضعیفه. پاسخ C که افتضاحه و حاکی از عدم تمایل شما به کار گروهیه. پاسخ A خیلی مناسب تره به 2 دلیل: 1-به دو تا از مهارت های فرد (خلاقیت و یادگیری مداوم) اشاره می کنه. 2-رویکرد منفی را بسیار کمرنگ و خنثی مطرح می کنه
مثال 6: این یکی از سخت ترین و رایج ترین سئوال هاست. نیت اصلی این است که نکند شما اخراج شده باشید، آدم دمدمی مزاجی باشید که دائم شغل عوض می کنید یا اینکه فقط بخاطر چندرغاز J اینکار رو کرده باشید. شرط می بندم شما هم پاسخ A را انتخاب کردید. هواستون باشه در این قبیل موارد طرف دنبال اینه که ببینه آیا حرف منفی از دهان مبارک شما در میاد یا نه (درباره شرکت، مدیر، حقوق دریافتی، مسئولیت ها و هر چیز دیگه). خلاصه مواظب باشید بند رو آب ندید
حالا فرض کنید که شرکت تعدیل نیرو داشته و شامل حال ما هم شده باشه. در این قبیل موارد 3 تا قاعده رو رعایت کنید: 1-خودتون رو متهم نکنید، اصلا تقصیر از شما نبوده. 2-موضع منفی، اتهامی یا خشمگین نسبت به شرکت قبلی نگیرید. 3-جمله تان را با یک عبارت خوش بینانه حاکی از اینکه دنبال موقعیت جدید و مسئولیت های جدید هستید، به پایان ببرید.
به سخت ترین قسمت داستان رسیدیم و اینکه شما اخراج شده باشید. اول اینکه هیچ قانونی شما را در فاش کردن این موضوع مجبور نمی کنه (البته در آمریکا اینطوره. نیوزلند رو نمی دونم). ثانیا دیده شده بسیاری از افراد مستعد هم تصادفا اخراج شده اند و لذا هیچ دلیلی بر شرمندگی وجود نداره. ثالثا اصلا دلیلی نداره که بخواهید راجع این موضوع با مصاحبه کننده صحبت کنید. قانونا شرکت قبلی نمی تونه در این رابطه حرف منفی/مثبت علیه/له شما بزنه (باز هم قانون مربوط به آمریکاست) و تنها مواردی شرکت قبلی قادر به فاش کردن آنهاست عبارت است از تاریخ شروع بکار شما، سمت شما هنگام خروج از شرکت و تاریخ پایان کار شما.
سئوالات چی-اگر
اغلب سئوالات پشت به پشت در قالب اگر-چی هستند. به چند تا نمونه و مثال در این آدرس عنایت کنید:
مثال 1: نیت اصلی پشت این سئوال کشف میزان وفادارای و نحوه قضاوت شماست. اگر یه کم به پاسخ ها دقت کنید می بینید که پاسخ های A و B به نظر معقول میان ولی جواب C از همه مناسبتره از این جهت که شما پیش از اینکه بخواهید هر موضوعی رو به مدیران بالاتر بکشونید دنبال حل مشکل در جای خود هستید. شرکت ها دنبال افرادی می گردند که مشکلات خودشون رو حل کنن و روابط بین فردی خوبی داشته باشن که بتونن موضوعات منفی رو با همکارانشون مطرح کنند و در عین حال اونقدر وفادارای به شرکت داشته باشند که در صورت لزوم موضوع رو با مدیران طرح کنند
مثال 2: سئوالات چی-اگر نوعا به موضوعات اخلاقی، ارزشی و روتبط بین فردی خیالی می پردازند و مصاحبه کننده دنبال این نیست که یک جواب دقیق و مشخصی از شما بگیره (که مثلا قضاوت شما رو ارزیابی کنه که خوبه یا بد) بلکه بیشتر به رویکرد شما توجه داره
مثال 3: پاسخ با این فرض داده شده که شما شناخت خوبی از رئیس خودتون دارید. در غیر این صورت بهتر است که به شایعات گوش کنید ولی آب بهش نکنید (در بحث شرکت نکنید و حرف بدی راجع به طرف نگید)
مثال 4: این نوع سئوال رایج ترین و در عین حال نوع سئوال از جهت پاسخگویی است. احتمالا یا باید رضایت رئیس را بخرید و یک کتک مفصل از همسر مهربان و عزیز نوش جان کنید J و یا برعکس. یک روش خوب این است که ابتدا برای رئیس خود اهمیت موضوع را شرح دهید و تاکید کنید تمام تلاش خود را خواهید کرد. یک روش دیگر این است که کمی دیرتر از شرکت خارج شوید و کمی دیرتر به قرار برسید. یک راه دیگر این پیشنهاد است که من کل روز تا آخر شب را از طریق موبایل گوش بزنگ هستم تا اگر مشکلی پیش اومد خودم رو برسونم. در نهایت اگر دنبال ترفیع و موقعیت بالاتر در شرکت هستید قال قضیه رو بکنید و بگید تا بوق سگ توی شرکت میمونم J. اساسا این قبیل موقعیت هایی که بین کار و خانواده یکی را باید انتخاب کنید را باید یکبار با همیشه با همسر و خانواده تان حل کنید. یا رومی روم یا زنگی زنگ
سئوالات فشارآورنده (Stress questions)
اصلا هدف از سئوالات فشارآورنده این است که شما را متوفق کنند، لذا مسیر را گم نکنید و به راه خود ادامه دهید و چابک و فرز باشید. در این قبیل سئوالات مقصود کسب و استخراج اطلاعات از پاسخهای شما نیست بلکه اونها طراحی شده اند تا عکس العمل و رفتار شما را در شرایط فشار برآورد کنند. به چند نمونه در این لینک دقت کنید:
مثال 1: این یکی از ترسناک ترین سئوال هاست. نکته اینکه شما مجبور نیستید بزرگترین خرابکاریتون رو جلوی یک غریبه لو بدید و تازه اونها هم چنین انتظاری از شما ندارند و بیشتر میخوان عکس العمل شما رو بسنجند. خب چه باید کرد؟ ابتدا یک نفس عمیق بکشید و بعد یک جوابی شبیه پاسخ های داده شده تحویل مصاحبه کننده بدید. خب چه نکات مشترکی در این پاسخ ها وجود دارند: اول این که شما دارید به یک خطا و خرابکاری نسبتا کوچک اشاره می کنید که کمی نا امید کننده بوده است. در ضمن دارید به ویژگی های مثبت خودتون هم اشاره می کنید از قبیل اینکه پشت کار دارید، ثابت قدم هستید، آماده انجام روش ها و مسیرهای جدید هستید. معمولا این روش جواب میده.
در حالتی که با مصاحبه کننده احساس راحتی می کنید یا فکر می کنید آدم شوخ طبعی باشه می توانید پاسخهایی مثل پارت 2 بدید
مثال 2: به احتمال زیاد با این سئوال مواجه خواهید شد. نکنه دم به تله بدید و واقعا بزرگترین نقطه ضعفتون رو بگید. بهترین کار اینه که یکی از نقاط ضعف خودتون که از لحاظی می تونه یک نقطه قوت هم محسوب بشه رو انتخاب کنید و به شکلی که در ستون سمت راستی اومده توضیح بدید. بعد از جدول چند تا پاسخ نمونه را آورده ایم. فقط مواظب باشید خیلی از ویژگی های منفی تکراری استفاده نکنید (تقلب نکنید). بهرحال اینطور با پیچ و تاب پاسخ دادن (همراه با کمی لبخند و خنده) خیلی بهتر از اینه که صادقانه و خالصانه از نقاط ضعف خودتون بگید و طرف هم نامردی بکنه و پی بقیه نقاظ ضعف رو بگیره . حالا بیا درستش کن
مثال 3: ممکنه این قبیل سئوالات عجیب و غریب به نظر بیاد. پس کافیه لبخند بزنید و پاسخی شبیه این مثال بدید
مثال 4: هدف مصاحبه کننده اینه که شما تصور کنید داره یک سئوال روانشناسی و فلسفی پیچیده رو می پرسه تا مجبور بشید سر در گریبان کرده و ساعت ها به فکر فرو برید J. ولی نه گول نخورید. خیلی ساده با سئوال برخورد کنید و یک جواب ساده و سرراست که به ذهنتون میاد را بهش بدید
مثال 5: طرح چنین سئوالی باعث خوشحالیه و علامت اینکه جدی جدی به استخدام شما داره فکر می کنه. بهترین پاسخ هم اینه که از اول خیالتون رو راحت کنید و بگید با انجام هر گونه آزمایشی موافقید
سئوالات فشارآورنده فنی
این سئوالات نوعی موذیانه از سئوالات فشارآورنده هستند که ممکن است در مصاحبه فنی-مهندسی یا علمی مطرح شوند و هدف از آن اعمال کمی تا قسمتی فشار روی مصاحبه شونده بدبخت L است. حال ابتدا داستان واقع در این لینک را بخوانید و حدس بزنید کدامیک از پاسخ ها صحیح است. حدس شما درست است؛ این قبیل سئوالات طرح می شوند تا شما را در موضع دفاعی، عصبانیت، عصبی و تنش آلود یا تردیدآمیز قرار دهند. بهترین کار هم اینه که در عین حفظ آرامش کامل پاسخ دهید این بهترین چیزی است که می دانسته اید و بیان کرده اید
سئوالات غیر قانونی
اگرچه خیلی بعید است ولکن محتمل است مصاحبه کنندگان سئوالات غیر قانونی از قبیل وضعیت تاهل، تعداد فرزندان، سوابق دستگیری، ناتوانی و بیماری های جسمی و ذهنی (که تاثیری روی کارکرد شما در محیط کار نداشته باشد)، نژاد، مذهب، ترجیحات جنسی و قومیت بپرسند. (برای کشور آمریکا)
اگرچه از نظر قانونی حق دارید به این قبیل سئوالات پاسخ ندهید ولی مودبانه تر آنست که از یکی از روش های زیر استفاده کنید:
· خودتان را به کوچه علی چپ بزنید J و وانمود کنید که منظور طرف را نفهمیده اید
· ابراز عقیده کنید که پاسخ به سئوال تاثیری در توانمندی و شایستگی شغلی شما نخواهد داست
سئوالاتی که شما از مصاحبه کننده می پرسید
معمولا در پایان مصاحبه از شما خواسته می شود که اگر سئوالی درباره موقعیت شغلی یا شرکت دارید بپرسید. این زمان یک فرصت مناسب برای خودی نشان دادن و همزمان کسب اطلاعات مورد نیاز است با سئوالاتی ته باز از این قبیل:
به تاخیر انداختن پاسخ
ممکن است به سئوالی برخورید که در لحظه پاسخی برای آن نداشته باشید. مثل مصاحبه IELTS روشهای مختلفی برای سرکار گذاشتن مصاحبه کننده وجود دارد از قبیل اینکه دستی به چانه مبارک بکشید و بگویید:
بالاخره هی چی باشه مصاحبه کننده هم آدمه و چنین رفتاری برابش دلپذیرتره تا اینکه در سکوت رادیویی به سقف نگاه کنید. اصلا بسیاری اوقات مغز آدم نیاز دارید که کمی سر را بچرخانید و به جای دیگری نگاه کنید یا نفس عمیقی بکشید تا بتواند آنچه را لازم دارد از صندوقچه ذهن بیرون بکشد. در بدترین حالت اگر جوابی برای سئوال نیافتید اینگونه به هم ببافید :
"سئوال خیلی جالبیه و ارزشش رو داره که براش وقت بذارم و تحقیق کنم. ممکنه من پاسخ به سئوال را در اولین فرصت (امروز یا فردا) از طریق ایمیل یا تلفن به اطلاع شما برسونم؟"
پاسخگویی به سئوالات در مصاحبه های غیر سنتی
اگر مصاحبه شما تلفنی باشد علاوه بر نکات ذکر شده نیازمند برخی توجهات دیگه هم هستید تا بتونید اشتیاق خودتون رو در طول مصاحبه نشون بدید. به راهکارهای زیر عمل کنید تا مصاحبه تلفنی شما مثل مصاحبه حضوری اثرگذار باشه:
مصاحبه های گروهی
مصاحبه با گروهی از مصاحبه کنندگان تفاوت عمده ای ندارد بجز اینکه لازمه موارد زیر رو رعایت کنید:
زبان بدن
قبلا گوشزد کرده بودم که به گفته روانشناسان آدمها 93 تا 97 درصد اطلاعات رو از غیر از گفتار دریافت می کنن پس کمی هم از زبان بدن بشنوید. یک راز ننهفته در این زمینه اینه که هنگام نشستن، راست قامت و کمی متمایل به جلو بنشینید و نه لم داده و خم شده به سمت عقب. دلیلش ساده است. خم شدن به سمت عقب بصورت ناخودآگاه حسی از تنبلی، جدی نبودن و علاقمند نبودن در مصاحبه کننده بر می انگیزه. بر عکس، کمی خم شدن به سمت جلو حاکی از پرانرژی و مشتاق بودن شما در مصاحبه است اگرچه واقعا اینگونه نباشه. برخی دیگر از نکات مهم زبان بدن:
در پایان این فصل چک لیست زیر کمک می کنه چیزی رو از قلم نندازید:
حالا که اینقدر بچه های خوبی بودید و تا اینجا رو خوندید، فصل بعد راجع به قسمت شیرین ماجرا یعنی چانه زنی درباره حقوق و دستمزد صحبت خواهیم کرد
پی نوشت1 : دوستان گل گلاب Saeed Ocean عزیز هم APPROVED شدن!!!!. مبارکشون باشه
جهان همچو آیینه است. اگر به آن اخم کنی، او هم به تو اخم می کند. اگر به او لبخند بزنی، لبخند هم تحویل می گیری (Herbert Samuels)
مدیریت 20 ثانیه اول مصاحبه
شما کلا 20 ثانیه فرصت دارید چنان تاثیر مثبتی (یا منفی) بر مصاحبه کننده بگذارید که تصمیم به استخدام شما بگیرد (یا نگیرد). از لحظه ای که وارد اطاق می شوید تا لحظه ای که می نشینید، صدها سئوال از ذهن مصاحبه کننده می گذرد. آیا این فرد (شما رو میگه ) دوست (و مناسب برای شرکت) هستید یا نه. این رفتار طبیعی و در نوع آدمیزاد و جانوران مبتنی بر حفظ بقاست.
تاثیر اولیه
فارغ از اینکه قضاوت کردن شخصی در اولین برخورد، از نظر اخلاقی کاری درست یا غلط باشد، این اتفاق بصورت طبیعی می افتد. پس چه بهتر که برای آن آماده باشیم و از آن بیشترین بهره را ببریم، با در نظر گرفتن نکات زیر:
زبان صورت
حال که به اهمیت لبخند پی برده اید سعی کنید آنرا تمرین و در خود نهادینه کنید که چطور بتوانید در اولین برخورد با یک غریبه لبخند بزنید (مخصوصا برای ما ایرانیها) در غیر این صورت ممکنه عضلات صورت در موعد مقرر گوش بفرمان شما نباشند. پس لبخند بزنید فارغ از اینکه چقدر ممکن است اینکار از دید دیگران ساده لوحانه به نظر برسد. اگر باور داشته باشید که 93-97 درصد ارتباطات غیر شفاهی است، اونوقت به حرف من گوش می کنید و نیشتون تا بناگوش باز میشه
چی بپوشیم
لباسی که می پوشید بیشتر از اینکه گران قیمت باشد یا طبق مد روز باشد، لازم است تمیز، آراسته و نچروکیده باشه و در مورد رنگ و طرحش هم هر طور راحتید. در ضمن اینکه مصاحبه کننده با چه هیبت و سر و وضعی ظاهر شود (حتی اگر خیلی غیر رسمی باشند) هیچ ربطی به این ندارد که شما چگونه باشید و لذا شما باید تا حدودی رسمی تر از حالت عادی لباس بپوشید.
نکاتی درباره لباس مناسب مردان
کفش: کفش چرم، تخت، مشکی یا قهوه ای، واکس زده
کراوات (اگر دوست دارید): رسمی، مشکی، قهوه ای، نقره ای یا قرمز، ساده یا طرحدار ساده، نه خیلی عریض و نه خیلی باریک
کت و شلوار: ترجیحا کت و شلوار خاکستری، مشکی، نقره ای یا قهوه ای. در غیر این صورت شلوار پارچه ای (و نه جین) و روپوش (کت یا پلیور) مناسب
پیراهن: دکمه دار، یقه دار، سفید یا نقره ای، ساده یا راه راه سبک و باریک. تی شرت مناسب نیست (مگه میخوای بری خونه عمه ات )
زیور آلات و انگشتر جات: حداکثر یک انگشتر در هر دست و در انگشت وسطی. چیزهای عجیب غریب بخودتون آویزون نکنید
عطر و ادکلن: به همان صابون حمام (که امیدوارم رفته باشید) بسنده کنید. در غیر این صورت این ریسک وجود داره که طرف درجا عاشقتون بشه یا از پنجره پرتتون کنه بیرون (با عنایت به خاطره های قبلی با آن بوی خاص)
مو: خیلی ساده است؛ رسمی باشید. کلاه سر نذارید، اگر مویتان بلند است یا مرتب و قشنگ ببندیدش یا از شرش راحت بشید. کلا در مورد حجم مو، چه سر و چه صورت افراط نکنید
لوازم: یک کاغذ و قلم جهت نوشتن نکات لازم دارید. موبایل حتما خاموش و در کیف باشد. ساعت مچی علامت وقت شناسی شماست و خوبه که دست کنید. حتما کیف مردانه چرم یا شبه چرم همراه داشته باشید (مهم نیست که داخلش پر از خالی باشه )
نکاتی درباره لباس مناسب خانمها
کفش: بوت نپوشید. پاشنه متوسط، مشکی، خاکستری، نقره ای یا قهوه ای. براق یا رنگ های جیغ نباشد. کفش ورزشی یا صندل نباشد.
کت و شلوار یا لباس: کت و شلوار رسمی یا کت و دامن رسمی (کمی بالای زانو). پیراهن ساده یا طرحدار سبک و با رنگ هایی که خیلی جلب توجه نکند.
زیور آلات و انگشتر جات: رسمی باشید. یک انگشتر (ساده یا حلقه ازدواج) در هر دست. یک دست بند در هر مچ. گوشواره ترجیحا نباشد.
مو و آرایش: ساده، موی نه چندان بلند که صورت را نپوشاند، کمی رنگ گونه و ریمر که ساده تر از حالت عادی باشد. از رنگ دور چشم سنگین اجتناب کنید. اگر از تافت مو استفاده می کنید بودار نباشد. هر چیز بودار دیگری به خودتان نمالید
لوازم: یک کاغذ و قلم جهت نوشتن نکات لازم دارید. موبایل حتما خاموش و در کیف باشد. ساعت مچی علامت وقت شناسی شماست و خوبه که دست کنید. حتما کیف زنانه تمیز همراه داشته باشید (مهم نیست که داخلش پر از خالی باشه )
دست دادن
حال که لبخند ملیحی بر لب دارید و خوش تیپ و خوش لباس وارد می شوید، وقت چیه؟ بله وقت یک دست دادن حرفه ای و مناسبه. نه اونقدر شل و ول و بی حال و نه اونقدر محکم که طرف مجبور بشه بره پیش شکسته بند . اگر نمی دونید که نحوه دست دادنتون چه احساسی در طرف ایجاد می کنه، اینکار رو با چند تا از دوستان تمرین کرده و بازخورد بگیرید تا تنظیم بشه. بطور خلاصه دست دادن مناسب چنین ویژگی هایی داره:
خوش آمد گویی
در برخورد اول نکات زیر رو مد نظر داشته باشید
دیدگاه شما
تا بحال دقت کرده اید وقتی کسی را دوست دارید، طرف مقابل هم چنین میل و کششی نسبت به شما پیدا می کنه. خب چرا نتوان با مصاحبه کننده اینگونه بود با علم به تاثیر مثبتی که میتونه روی شما و مصاحبه کننده و در نتیجه کل فرایند مصاحبه داشته باشه.
با عنایت به شناخت محدودی که شما از مصاحبه کننده دارید یک روش خوب برای ایجاد چنین فضایی اینه که وی را در نقش یکی از دوستان خوبتون تصور کنید و با وی رفتار کنید. مطمئن باشید که جواب می گیرید.
یک راه دیگه برای اینکه از نظر ذهنی تقویت بشید و اعتماد بنفس بیشتری داشته باشید اینه که تصور کنید شما دارید یک رئیس برای خودتون استخدام می کنید. آیا از رفتار وی و مجموعه شرکت احساس راحتی می کنید؟ ایا شرکت را جایی می بینید که لیافت شما و وقت گذاشتن شما را داشته باشه
خب یه کم استراحت کنید. در فصل بعد ابزارهایی را معرفی می کنیم که بتونید یک مصاحبه خوب، از موضع قوی و بی استرس داشته باشید
پی نوشت1 : دوستان گل گلاب بابک و گلی عزیز هم APPROVED شدن!!!!. مبارکشون باشه
من با همه وجودم دنبالش هستم (Vincent Van Gogh)
استراتژی خود را کوک کنید
شاید تصور کنید الان کاملا آماده اید که در یک مصاحبه کاری شرکت کنید، ولی عجله نکنید. اگر این چند مورد رو لحاظ کنید با اعتماد بنفس و آمادگی خیلی بیشتری به مصاف مصاحبه کننده خواهید رفت:
توصیه نامه ها
به احتمال زیاد شما تاکنون چند شغل را تجربه کرده اید و اینکه الان دنبال کار می گردید میتونه ناشی از دلایل مختلف باشه. چه بسا مشکلاتی در شغل های قبلی با مدیران خود داشته اید ولی بهرحال اگر بتونید توصیه نامه در سربرگ رسمی شرکت از مدیران قبلی داشته باشید بسیار مفید خواهد بود. بطور کلی یک مصاحبه کننده از 3 منبع اصلی راجع به شما کسب اطلاع و نهایتا راجع به شما قضاوت می کنه:
از آنجاییکه هر استخدام جدید هزینه های پنهان و آشکار زیادی برای شرکت در بر خواهد داشت طبیعیه که دقت زیادی در استخدام شما داشته و سعی در کسب حداکثر اطلاعات داشته باشه. لذا شک نکنید ارزشش رو داره که مستقیم یا غیر مستقیم از رئیستون بخواهید که توصیه نامه ای حاوی مطالب زیر براتون بنویسه:
یه چیزی مثل این نامه.
معمولا مدیران فعلی نیتش رو دارند که براتون توصیه نامه بنویسن ولی وقتش یا حالش رو ندارن. لذا بد نیست پیشنهاد کنید که خودتون نامه رو بنویسید و اونها ویرایش و تصحیحش کنن.
وقتی برای مصاحبه میرید، سعی کنید 3 تا از این توصیه نامه رو همراهتون داشته باشید تا در صورت نیاز و اشاره مصاحبه کننده بعنوان برگ برنده اونها را رو کنید. لازم نیست قبل از مصاحبه توصیه نامه رو به مصاحبه کننده برسونید چون اولا طرف فرصت مطالعه اش رو نداره و ثانیا برگ برندتون سوخته میشه. مطمئن شوید که توصیه کننده شما در جریان استخدام احتمالی شما هست و خلاصه اگر باهاش تماس گرفتن سوتی بده: هان؟ حسین؟ کی هست حالا؟ (دود شدم رفت )
معرف ها
معرف ها (همکاران، مدیران قبلی) هم نقشی مشابه توصیه نامه ها ایفا می کنند با این تفاوت که قبلی نوشتاری و این یکی شفاهی است. لازم است معرف گوش بزنگ باشد تا اگر تماسی از طرف کارفرما داشت بخوبی بتواند طرف را توجیه کند J. جهت آمادگی معرف، نسخه ای از رزومه خود، کمی درباره شغل هدف و یک تشکر آبدار J برایش بفرستید. این را هم احتمال دهید که یک شرکت بزرگ مدیران و کارمندان خودش رو از دادن توصیه و معرف شدن منع کرده باشه که در این صورت مجبورید برید سراغ شرکت های قدیمی تر. در بدترین حالت اگر از محل کار و همکاران و مدیران قبلی نا امید شدید برید سراغ یکی یا چند تا از موارد زیر:
بسیاری از مردم از اینکه معرف باشند یا برای کسی توصیه نامه بنویسند، احساس خوبی دارند و در واقع از انجام این کار احساس محترم و مهم بودن می کنند. پس بجنبید و 3 تا از معرف های تپل مپل J را گلچین کنید و اطلاعات دقیقشون رو توی یک برگه آماده کنید تا به موقع تحویل کارفرما بدید مثل این نمونه.
پوشه مدارک
پوشه مدارکی که قبلا آماده کرده اید را در ابتدای مصاحبه و پس از چاق سلامتی اولیه به مصاحبه کننده تحویل دهید (دو دستی و با احترامات لازمه. آورین بچه خوب و نازنین ). برای وی توضیح دهید که پوشه حاوی رزومه و برخی اطلاعات دیگه است که ممکنه بدردش بخوره. اگر مصاحبه کننده تصمیم گرفت که پوشه را باز کند و درجا آنها را مطالعه کند، بدون اینکه حرف بزنید منتظر شوید تا مطالعه اش را تمام کند.
رسیدن به موقع سرقرار
قبل از اینکه سراغ بخش دوم کتاب بریم و یه دور مراحل مصاحبه رو گام به گام با هم مروز کنیم، یاداور میشم که حتما مسیر رو از نظر فاصله، ترافیک و وضعیت جوی بررسی کنید که یه موقع دیر سر قرار نرسید. بد نیست روزهای قبل این مسیر رو یکی دوبار امتحانی برید تا تخمین خوبی از طول کشیدنش داشته باشید. اگر با ماشین خودتون میرید عنایتی به محل پارک هم داشته باشید تا روز موعود سرگردان جای پارک نشید. در روز مصاحبه هم نیم ساعت خطا رو در نظر بگیرید و زودتر راه بیفتید.
چک لیست قبل از مصاحبه
تا اینجای کار شما باید موارد زیر را در جیب داشته باشید:
ببینم چکار می کنید
پی نوست 1: دوستان مسعود. ک عزیز هم APPROVED شدن!!!. مبارکشون باشه چه سالی بشه امسال!!
پی نوشت ۲: در ادامه موفقیت های دوستان Nasser Lorestani عزیز هم APPROVED شدن!!!!. مبارکشون باشه
پی نوشت ۳: فرحناز خانم عزیز هم بعد از مدت ها صبر بالاخره APPROVED شدن!!!!. مبارکشون باشه تا باشه از این پی نوشت ها!
در ابتدا بر خودم فرض می دونم از اظهار لطف و محبت همه عزیزانی که به یاد ما هستند تشکر کنم و عذرخواهی از بابت اینکه فرصت نمی کنم به کامنت ها پاسخ بدم، ولی همه کامنت ها رو میخونم و از اونها لذت می برم و قوت قلب می گیرم. آزاده جان هم که هست و من هم خیالم راحته . به امید دیدار همه عزیزان در موطن جدید.
کارهای بزرگ نه با قدرت زیاد، بلکه با پشتکار و استقامت انجام می شوند (Samuel Johnson)
تحقیق راجع به شرکت: عاملی که استخدام شدگان را از غیر آنان متمایز می کند
مصاحبه شبیه اولین قرار ملاقات است
آیا برایتان پیش آمده در اولین ملاقات خود با شخصی، وی دائما راجع به خودش و سجایای اخلاقی خودش صحبت کند و هیچ از شما نپرسد یا اساسا فرصت صحبت کردن به شما ندهد. تنها حالتی که ممکن است شما بخواهید یکبار دیگر این عزیز بزرگوار و فرهیخته J را ببینید اینه که پزشک روانشناسی باشید که دارید روی آدمهای از خود راضی تحقیق و بررسی می کنید وگرنه دیگه نمی خواید ریخت نحسش رو دوباره ببینید
مصاحبه هم از لحاظی شبیه اولین ملاقات است. چه خوب است اگر خودتان را نسبت به طرف مقابل (در اینجا شرکت کارفرما و نه شخص مصاحبه کننده) مشتاق نشان دهید. خوب است حرفهایی بزنید که حاکی از مطلع بودن شما نسبت به شرکت آنها باشد یا مخصوصا از آنها سئوالاتی بپرسید که پیامدش بتونن پزی بدند و کیفور بشن
چرا تحقیق راجع به شرکت؟
6 دلیل برای تحقیق راجع به یک شرکت یا سازمان (کوچک یا بزرگ) وجود دارد:
منابع تحقیق راجع به شرکت ها کدام است
فرض کنید راجع به شرکتی که خیلی کوچیکه و تارنمایی (همان وبسایت خودمان، پارسی را پاس بداریم J) هم نداره و یحتمل خیلی هم مخفیه میخواهید بدونید. پدر من، یکسری آدمای علاف J (نه اونقدر علاف) هستن که کارشون اینه که جیک و پیک شرکت ها رو در بیارن و بریزن رو داریه (احتمالا تو آمریکا این قضیه بیشتر رایجه). علی الحساب روش های زیر رو داشته باشید:
تارنمای شرکت
آیا می دونستید که طراحی تارنمای شرکت –اینکه قدیمی باشه یا مدرن و هوشمندانه- هم میتونه کمی از شخصیت شرکت به شما بگه. آیا می تونید ماموریت و فلسفه شرکت رو ازش بکشید بیرون. اصلا اینکه چه محصولاتی می فروشه؟ چقدر بزرگه؟ کی تاسیس شده؟ مدیر عامل و دیگر مدیران کلیدی اش کیا هستند؟ آیا خانم ها هم در سلسله مراتب شرکت جایگاه خوبی دارند؟ شرکت به کدامین سو می رود؟ (به کجا میروم آخر ننمایی وطنم J) آیا قرار است محصول یا خط تولید جدیدی در شرکت رونمایی شود؟ رویکرد مشتری گرایی چطور است؟ کارمندان شرکت حالشون خوبه؟
ماموریت شرکت
برای اینکه بهترین نتیجه را از مصاحبه بگیرید لازم است قابلیت های خود را با ماموریت های شرکت همراستا کنید. به نمونه ای از ماموریت یک شرکت بزرگ و پیشروی اینترنتی توجه کنید:
"هدف ما ایجاد محیطی است که خلاقیت در آن مجال پیدا کند و همکاری در آن بارور شود. جایی که در آن کارمندان با مشارکت با یکدیگر محصولاتی بسازند، ادامه دهند و توسعه دهند که رهبری ما در ارائه خدمات اطلاعات محور به جامعه را تداوم بخشد"
اگر لیست خصلت های شخصی (Personal Traits) خودتون را بخاطر بیارید، می بینید که در جای جای ماموریت شرکت به برخی از این خصلت های شخصی اشاره شده است. با کمی دقت در ماموریت فوق الذکر خصلت های مورد نیاز ذیل به روشنی دیده میشن: سازنده, خود انگیزنده، خلاق، گروه گرا، مجرب در روابط بین فردی، دارای ایده های نو، مجرب در حل مشکل
فرهنگ کاری شرکت
منظور از فرهنگ شرکت یکسری هنجارهای رفتاری (رسمی، غیر رسمی، رقابتی، همکاری) است که در شرکت پذیرفته شده و توصیه میشه. فرهنگ کاری نکات متعددی از قبیل موارد زیر رو پوشش میده:
متمرکز کردن مهارت هایتان بر نیازهای شرکت
سری به آگهی شغلی شرکت و مهارت ها و قابلیت های مورد نیاز موقعیت شغلی مورد نظرتون بزنید. سری هم به زرادخانه مهارت ها و قابلیت های خودتون بزنید. اگر ایندو همخوانی ندارند احتمالا مجبور خواهید شد تفییری در زرادخانه خود بدهید تا تطابق بیشتری با نیازهای شرکت داشته باشد. البته حتی المکان سعی کنید به حرفهای خود شرکت اکتفا نکنید و نیم نگاهی هم به نظر دیگران، تحلیل گران، مشتری ها و غیره هم درباره شرکت داشته باشید. اگر بتونید پاسخی برای سئوالای زیر پیدا کنید، در رضایت کوتاه مدت و پایداری بلند مدت شما از کار در اون شرکت تاثیر بسزایی خواهد داشت:
در مجامع عمومی آیا محلی از اعراب داره؟
کارمندان چقدر باهاش مشکل دارند؟
بهر حال اگر بتونید در مصاحبه خودتون رو یک فرد مطلع از تاریخچه شرکت و ترجیحات و کلی چیزای دیگه نشون بدید نه تنها به عنوان یک کاندید آماده بلکه به عنوان یک آدم باهوش، قابل اطمینان، سخت کوش و کلی چیزای دیگه (غیر از اون یکی چیزای دیگه ) شناخته می شوید. اصلا همین که راجع به شرکت اطلاعات داشته باشید کلی از استرس و اضطراب شما در مصاحبه کم می کنه. کم چیزیه؟
هر یک از ما توانمندی های منحصر بفردی داریم که در انتظار تحقق هستند (George H. Bender)
گزاره های Q: اسلحه مخفی شما
اگرچه هر آنچه در فصل قبل گفته شد تا حدی سخت به نظر میرسد ولی برگ برنده و گام اساسی و ضروری است که شما را از رقبا جلو میندازد. این فصل به این می پردازد که چگونه از این لیست از مهارت ها، ابزار موثری در قالب جملات کوتاه، پر مغز، قابل بخاطر سپردن و متقاعد کننده بسازید که آنها را گزاره های Q می نامیم.
گزاره Q چیست؟
گزاره Q یک جمله یا دسته ای از جملات است که فعالیت ها و دست آوردهای شما را در قالب عددی و قابل اندازه گیری و مقایسه بیان می کند و نه تنها مبهم نیست بلکه دقیق و روشن است. مثلا بجای جمله مبهم "افزایش قابلیت تولید"، جمله روشن "افزایش قابلیت تولید تا حد 25 درصد" را بگوییم.
گزاره Q چه فایده ای دارد؟ ابتدا به دو جمله زیر دقت کنید و بعد بگویید کدامیک بهتر قابل یادآوری است، تصویر بهتری در ذهن می سازد و بر شنونده موثرتر است:
مسلما جمله دوم بسیار روشنتر بوده و در حد یک ادعای صرف باقی نمی ماند. اینجا اعداد و فکت ها هستند که به زیبایی مهارت ها را به تصویر می کشد و ایده نابی از محدوده مهارت های شما به مصاحبه کننده می دهد.
این روزها مصاحبه کنندگان دنبال داده های دقیق و مشخص هستند و اگر خودتان آنها را رو نکنید به احتمال زیاد وی از شما خواهد پرسید پس چه بهتر که این فکت ها و اعداد را دم دست داشته باشید و بگویید قبل از اینکه از شما پرسیده شود (جوابو قبل ان سئوالو ). از طرف دیگر بسیار ضایع خواهد بود اگر مصاحبه کننده راجع به مثالها و فکت ها بپرسد و شما حرفی برای گفتن نداشته باشید و احیانا مچتان گرفته شود ، برای همین است که باید گزاره های Q را برای هر شغل بصورت مجزا آماده کنید. اگر این اعداد را جدی بگیرید و قبل از مصاحبه آنها را تمرین کنید، به مرور بصورت یک عادت پسندیده درآمده و احیانا در قسمت مغز پس کله تان جاگیر می شود (من نمیگم، دانشمندا میگن)
جهت مشاهده نمونه ها و مثالهای بیشتر از گزاره های Q به این لینک مراجعه کنید. اگر با دقت این مثالها را خونده باشید متوجه وجود یک الگوی واحد در آنها می شوید. اول اینکه همه آنها شامل فعل انجام عمل هستند (طراحی کردن، شروع کردن، ذخیره کردن). نکته دوم پایان یافتن جمله با ذکر یک نوع مقدار عددی است (مقدار، تعداد، زمان، درصد). بطور خلاصه فرمول یک گزاره Q به شکل زیر است:
گزاره Q = فعلا + (who, what, when, where, how) + نتیجه
توجه داشته باشد که نتیجه یک واقعیت روشن، مشخص و قابل اندازه گیری است و اینکه همه به نوعی منجر به فواید مالی و غیر مالی برای کارفرما شده است. بطور کلی 5 روش برای عددی کردن دست آوردها وجود دارد:
کیفیت یا کمیت
قاعدتا هیچ کس انتظار ندارد که شما بتونید تمامی ابعاد و زوایای تجربیات و دست آوردهای خود را کمی کنید و به عدد بیان کنید ولی حداقل می تونید اونها رو بصورت مشخص کیفی کنید. مثلا بجای اینکه بگید "من چند زبان را بلدم"، بگویید "من می توانم زبانهای فرانسوی، اسپانیایی و چینی را به روانی صحبت کنم" یا بجای اینکه بگویید "کارهای هنری من در چند نمایشگاه به نمایش درآمده"، بگویید "کارهای هنری من در نمایشگاه های لس آنجلس، نیویورک و علی آباد کتول J نمایش داده شده". از طرف دیگر مثالهای مطرح شده در این لینک به کفایت گویاست و نیاز به کمی کردن ندارند. بهر حال همین که شما نتایج کارهای قبلی خودتان را با عدد و رقم و به وضوح مطرح می کنید نشون میده که در آینده هم می تونید اینکار رو برای شرکت جدید انجام بدید و لذا شرکت جدید شما را توی هوا میزنه (طیب الله )
گزاره های Q برای مهارت های عمومی (General Skills)
حال که با گزاره های Q و روش های بیان کمی و کیفی آشنا شدید بد نیست که به سراغ تک تک مهارت های عمومی که قبلا برای خودتون لیست کردید برید و بجای ذکر یک عبارت ساده و مبهم ، برای هر کدوم حداقل 2 گزاره Q بنویسید. مثال زیر به درک بهتر مطلب کمک می کنه:
مثلا فرض کنید که شما مهارت عمومی سازمان یافته (Organized) را دارید. بجای گفتن "من خیلی آدم سازمان یافته ای هستم"، گزاره های Q زیر را بگویید:
گزاره های Q برای مهارت های شغلی (Job-Specific Skills)
اگر گزاره های Q رو برای مهارت شغلی هم بکار ببرید نتیجه خیلی بهتری خواهید گرفت. اگر مهارت شغلی شما خیلی قابل کمی و عددی کردن نیست حداقل یک داستان از موقعیتی که آن مهارت خاص را بکار برده اید سر هم کنید و به خورد مصاحبه کننده بدید ؛ داستان هم هر چه واقعی تر باشه به چشم مصاحبه کننده باورپذیرتر خواهد بود. حالا تنبلی رو کنار بذارید و برای تک تک مهارت های شغلی خودتون حداقل 2 گزاره Q بنویسید.
گزاره های Q برای خصلت های شخصی (Personal Traits)
نوبتی هم باشه نوبت خصلت های شخصیه تا حداقل یک گزاره Q رو برای اونها بنویسید. اینکار کمی ظرافت داره و نیازمند گفتن کمی قصه و داستانه تا در چشم مصاحبه کننده واقعی تر و قابل درک تر به نظر بیاد، در غیر این صورت ادعای صرف و اینکه من آنم که رستم بود پهلوان هیچ دردی از شما دوا نمی کنه. دو نمونه برای نشان دادن کیفیت و میزان قابل اعتماد بودن شما به شکل زیره:
گزاره های Q برای قابلیت ها (Competencies)
قابلیت ها که بچه زن بابا نیستن . برای اونها هم باید حداقل یک گزاره Q بنویسید. می تونید از تکنیک های پیش گفته از قبیل داستان سرایی استفاده کنید. اجباری هم نیست که داستان ها مربوط به محیط کار باشه.
گزاره های Q برای موهبت ها و استعدادها (Gifts)
می دونم خسته اید ولی این آخرین زورتون رو هم بزنید و برای موهبت ها و استعدادهایی که قبلا برای خودتون لیست کردید هم حداقل یک گزاره Q بنویسید. مثل قابلیت ها لزومی نداره داستان ها و مثال ها مربوط به محیط کاری باشه و مثلا میتونید راجع به موهبت دلقک بازی در جمع خانواده ، مثال های متعدد بزنید.
خسته نباشی کاکو . الان تقریبا آماده ای که بری توی مصاحبه و پوزه مصاحبه کننده رو به خاک بمالی ، ولی کمی صبر کن. فصل های بعدی رو هم بخون و بعد هم یا علی مدد.