دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

23 چیزی که در اولین ماه اقامتم در نیوزیلند یاد گرفتم! (قسمت اول)

مطلبی که در زیر آوردم تجربیات یک دختر جوان امریکایی به نام لیز از اولین ماه اقامتش در نیوزیلنده که در قالب 23 نکته بیان کرده. این شخص با اینکه سن خیلی بالایی نداره ولی آدم دنیا دیده ایه و اکثر کشورهای دنیا رو گشته ومن شخصاً خیلی با مطالبش ارتباط برقرار کردم.  فکر کردم بد نیست وسط مطالب مرتبط با کار و مصاحبه و بلیط یه خورده هم راجع به تجربه زندگی در نیوزیلند حرف بزنیم. البته شاید بخش هایی از تجربیاتش برای ما بعنوان یک ایرانی ملموس نباشه ولی به نظرم اون هم خیلی جالب اومد که در ادامه می بینید 

 با توجه به طولانی بودن مطلب اون رو به 3 قسمت تقسیم کردم.



خودم هم به باورم نمیشه که الان بیشتر از یک ماهه که از هواپیما پیاده شدم و قدم به اوکلند گذاشتم. اگه بخوام دقیق باشم الان یک ماه و نیم از اون روز گذشته و این مدت برای من پر بوده از بالا و پایین ها و خاطرات تلخ و شیرین و کلی حس های  متضاد

نیوزیلند برای من تمام چیزیه که از زندگی انتظار داشتم و شاید حتی بیشتر از اون. به عنوان یه آدم پرحرف که همیشه راجع به همه چیز صحبت می کردم و می کنم خیلی عجیبه که احساسات و تجربیاتمو در مورد زندگی در نیوزیلند رو نمی تونم در غالب کلمات بگنجونمم. اما تمام سعیمو می کنم که بتونم تجربه های عمومی ترم در مورد این دوران گذار و جا افتادنم در نیوزیلند  رو با شما به اشتراک بگذارم.

بذارین اینطوری بهتون بگم که این این یک ماه باعث شد که کلی چیز یاد بگیرم از کلی اصطلاح نیوزیلندی گرفته تا کلی درس زندگی که شاید هیچ وقت نمی تونستم توی یک مدت به این کوتاهی همه رو با هم یاد بگیرم. چکیده چیزهایی که یاد گرفتم رو در زیردر 23 نکته گنجوندم.


1- نیوزیلندی ها دوستانه ترین برخورد رو توی کل دنیا دارن!

قبل از اینکه بلیط یک طرفه خودم به مقصد اوکلند رو بخرم شایعاتی در مورد برخورد دوستانه نیوزیلندی ها شنیده بودم. در طی سفر یک سالم به دور دنیا، هروقت با یک نیوزیلندی برخورد کرده بودم، برخورد های خیلی خوبی داشتن ولی باز تا وقتی وارد نیوزیلند نشده بودم نمی دونستم که نیوزیبندی ها تا این حد آدم های گشاده رویی هستند و اینقدر دوستانه برخورد می کنن. اگه بگم تا حالا هر نیوزیلندی که دیدم خوب، مهربون و خوش اخلاق بوده اصلاً اغراق نکردم!



 اگه یه چیز باشه که توی نیوزیلند همیشه میشه روش حساب کرد، رفتار دوستانه کیوی هاست.

 

 

2- واقعاً کیوی یعنی چی؟

چیزی که نیو زیلندی ها بهش می گن کیوی یکی افراد اهل نیوزیلند هستن و یک هم پرنده کیوی که اهل نیوزیلنده و نمی تونه پرواز کنه. چیزی که ماها بهش میگیم کیوی و به عنوان میوه می خوریمش در نیوزیلند میوه کیوی نامیده میشه. پس اگه برین مغازه و بخواین کیوی بخرید حتماً باید بگید میوه کیوی. باور کنید که توی این کشور بین کیوی و میوه کیوی فرق زیادی هست.

 

 3- رانندگی سمت چپ جاده جالب و باحاله اما نه وقتی که به یک میدون برسی، اون موقع هستش که وحشتناک میشه!!!

          اگه شنیدید که من در نیوزیلند در تصادف رانندگی کشته شدم 80% مطمئن باشید این اتفاق واسه من دور میدون افتاده!!! واقعاً من نمی دونم چرا باید برای کنترل ترافیک میدون گذاشت و اون رو خلاف جهت دور زد؟!!! من هر دفعه که پشت فرمون هستم و به یه میدون می رسم بخصوص میدون هایی که دو تا لاین دارن جیغ میکشم تا وقتی که از میدون خارج بشم!!!

 

4-  اگه شنیدید که تعداد گوسفند های نیوزیلند از آدماش بیشتره اشتباه نشنیدین!!!

   این شایعه که تعداد گوسفند های نیوزیلند از آدماش بیشتره چندان هم غلط نیست. کافیه پاتون رو از اوکلند بذارید بیرون و به سمت ولینگتون برونید. نه اطرافتون اثری از آدم می بینید و نه برای کیلومترها ماشینی از بغلتون رد میشه و اینجاست که تازه باور می کنید رسیدید به آخر دنیا. اما به اطراف ولینگتون که می رسید هر طرفی که سرتون رو می گردونید گوسفند می بینید بخصوص الان که بهاره و یه عالمه ببعی کوچولو پشمالو فرفری سفید متولد شدن.



- نیوزیلند واقعاً کشور گرونیه!!!!!!!! البته نه به اندازه استرالیا

وقتی داشتم خونه چمدونم رو می بستم که راهی نیوزیلند بشم یه نگاهی به کفش های کوهم انداختم و دیدم دیگه دارن پاره میشن و بعد از دو دو تا چهار تا کردن پیش خودم گفتم من که دارم میرم نیو زیلند که مرکز کوهنوردی و فعالیت های طبیعت گردیه، چه کاریه که الکی با بردن این کفش های کهنه جای وسایل ضروری رو بگیرم! می رم نیوزیلند و یه کفش خیلی خوب می گیرم اما الان می فهمم که کاملا در اشتباه بودم. اینجا همه چیز خیلی گرونه!!!!! همین کفش کوه! کفشی که امریکا می تونستم با 170 دلار بخرم اینجا باید 350 دلار پول بدم براش! شاید یک دلیلش این باشه که هرچیزی که اینجا می خوای بخری کالای وارداتیه و این میتونه قیمت بالای همه چیز رو توجیه کنه. البته وقتی که برای چند روز به استرالیا سفر کردم تازه فهمیدم که نیوزیلند حداقل از استرالیا ارزونتره.

به هرحال چیزی که واصحه اینه که تا مدت ها مجبورم با کفش های کتونی ام برم کوه!

 

6- نیوزیلند بدترین اینترنت رو توی کل دنیا داره!!!

اغراق نمی کنم اینترنتی که من توی اردن، افریقا و روستاهای ترکیه استفاده کردم از اینترنت نیوزیلند به مراتب بهتر بوده!

وقتی که تصمیم به زندگی در نیوزیلند گرفتم، از خیلی ها شنیدم که اینترنت در نیوزیلند کیفیت بدی داره ولی راستشو بخواید باورم نشد. پیش خودم فکر کردم شاید این خبر مال سال ها پیشه و اسم نیوزیلند از قدیم و ندیم بد در رفته اما وقتی رسیدم اینجا فهمیدم که سخت در اشتباهم!!!

با چند تا از دوستان فنی و متخصصم که صحبت کردم برام توضیح دادن که بخاطر اینکه از نظر تکنیکی نیوزیلند در انهای مسیر کابل زیر اقیانوسی اینترنت قرار گرفته و در نتیجه اینترنت اینجا هم گرونه، هم کنده و هم بی کیفیت و هم اینکه شما عمدتاً محدودیت اینترنت دارید چیزی که در امریکا اصلاً مفهومی برای ما نداشته!

 تا الان، این محدودیت بزرگترین مشکل من در اولین ماه اقامتم در نیوزیلند بوده.



7- تعداد خارجی های که توی نیوزیلند زندگی می کنن خیلی زیاده!

یکی از چیزهایی که باعث شده نیوزیلند مکان مورد علاقه من باشه اینه که نیوزیلند یک کشور دورافتاده، زیبا و با جمعیت خیلی کم هستش. توی مدت کوناه اقامتم در نیوزیلند متوجه شدم که تعداد خارجی های که در هر دو جزیره این کشور زندگی می کنن به طرز چشمگیری زیاده.



یکی از دلایلش میتونه این باشه که نیوزیلند سیاست بازی برای اعطاء  ویزای کار و تعطیلات به خارجی ها داره و  عده زیادی برای کار به این کشور میان. یک دلیل دیگه هم میتونه این باشه که سفر به نیوزیلند تقریباً آرزوی هرکسیه که اهل سفره و همین باعث شده که توریست های زیادی هم توی این کشور دیده بشن. حضور این همه خارجی از اقصی نقاط دنیا برای من توی این مدت هم جنبه های مثبت داشته و هم منفی. جنبه منفی موضوع اینه که برای من که می خوام با افراد محلی آشنا بشم و توی جامعه جا بیفتم کار رو سخت کرده اما جنبه مثبتش اینه که توی این مدت دوستانی از کشورهای مختلف دنیا پیدا کردم و کلی چیز یاد گرفتم.


8-    درسته خارجی زیاده ولی تعداد امریکایی ها خیلی کمه!

توی این یک ماه و نیمی که در نیوزیلند زندگی می کنم و در بین خارجی هاییی که از کشورهای مختلف بودن، یک سری ملیت ها خیلی بیشتر به چشمم اومده. یک عالمه انگلیسی، حتی بیشتر از اون آلمانی، حدس بزنید چند تا امریکایی دیدم؟! بجز خودم یه دونه!!!! واقعاً موندم این همه صحبتش هست که کلی امریکایی اینجا زندگی می کنه واقعاً کجا هستند!




 

نظرات 85 + ارسال نظر
سمیرا 1392/11/17 ساعت 23:46

مهاجر 1392/11/17 ساعت 23:58

سمیرا به این کارا ادامه بدی دوباره انونیموس میادها. از ما گفتن

هما 1392/11/17 ساعت 23:58

آقا سینا و علی ١٢٣ و ناهید جان ممنون.


طیبه جان خسته نباشی ولی برای من یه سوال پیش اومده که برای بازکردن حساب چرا شما ترجمه قولنامه خانه تو ایران را نشان دادید.
میبخشید شما یا هرکی دیگه سینا جان کمک میتونه در این مورد بیشتر توضیح بده؟؟؟؟؟
میشه از دوستانی که الان اونجاند بگید کلا چه مدارکه را باید ترجمه کنیم و با خودمون بیاریم

علی 123 1392/11/18 ساعت 00:14

در مورد حساب بازکردن توی بانک قضیه از این قراره که بانکهاشون سیستمهای ضد پولشویی دارن (Anti Money Laundering-AML) به این معنی که باید وقتی می خواین پولی رو به حساب خودتون واریز کنین منبع این پول مشخص باشه. مثلا اگه می خواین بگین حقوقمه باید پرینت سه ماهه حساب بانکی که حقوقتون بهش واریز شده و اون پول برداشت هم شده رو به همراه سه تا فیش حقوقی مربوط به اون ماهها رو ارائه کنین؛ یا اگه می خواین بگین خونه م رو فروختم یا اجاره دادم باید مبایعه نامه یا قولنامه تون رو ارائه کنین. در مورد حسابهایی که از خارج از نیوزیلند و به صورت از راه دور افتتاح میشه هم باید مدرکی ارائه بشه که نشانی محل سکونتتون رو گواهی کنه و این مدرک سه ماه بیشتر ازش نگذشته باشه. خلاصه اینها رو در نظر بگیرین. خلاصه اینطور نیست که معلوم نباشه این پول که توی حساب من نوعیه از کجا اومده.

ناهید 1392/11/18 ساعت 00:28

علی ۱۲۳:
علی اقا کسی که پول بانک ایرانش رو داره میبره باید چی اراییه کنه؟تمکن مالی از بانک ایران به درد می خوره؟اونم منشا معلوم نیست

سینا 1392/11/18 ساعت 03:00

هما خانم :: خواهش می کنم

دلیل خواستن قولنامه رو که علی جان مفصل توضیح داد ولی من یک بحث دیگه دارم. چرا باید توی بانکی حساب باز کنیم که اینقدر اذیت کنه و مته به خشخاش بذاره؟ من در عرض نمیساعت در بانک ANZ حساب باز کردم. تنها مدارکی که از من خواستند یکی پاسپورتم بود و دیگری قرار داد اجاره آپارتمان (به عنوان مدرک اثبات آدرس). الان قسمت اعظم کارهای بانکیم پای اینترنت انجام میشه. یک سنت هم تا به حال بابت چیزی کارمزد ندادم. در هر کوچه و پس کوچه و ده کوره ای هم شعبه داره. مگر آدم از یک بانک چی می خواد؟! به نظر من فرق بانکها توی همین چیزها معلوم میشه.

گذشته از بحث بانک، تا به حال ترجمه این مدارک برای من مفید بوده:

1- گواهینامه رانندگی: همونطور که می دونید گواهینامه بین المللی در حقیقت ترجمه گواهینامه ایرانه. اگر اون رو داشته باشید (من البته احتیاطاً یکبار هم در دارالترجمه ترجمه کردم) و به همراه اصل گواهینامه ایران ارائه بدید، در گرفتن گواهینامه نیوزلند یکسال جلو می افتید و از مراحل امتحانتون هم کاسته میشه.

2- ترجمه سند ازدواج رو در جایی به عنوان مدرک شناسایی ارائه کردیم و به دردمون خورد.

3- بعضی از شرکتها ترجمه مدرک تحصیلی و خصوصاً ترجمه کارنامه رو مطالبه می کنن.

توی کوچه ما شعبه نداره
/حسین

باز هم ممنون بابت توضیحات کاملتون
/آزاده

مرسده 1392/11/18 ساعت 03:33

من هم با نظر آقا سینا موافقم ، به نظر منم نیازی نیست آدم خودشو اینقدر تو دردسر بندازه ما هم تو بانک BNZ براحتی حساب باز کردیم و فقط پرسیدن این پول از کجا آمده که ما هم یه توضیح مختصر دادیم که پس اندازمون بوده ، بانک ASB هم مشکلی نداشت ، فقط برای اثبات آدرس زمان میبره.

ترجمه گواهینامه یا گواهینامه بین المللی حتما همراهتون باشه ، از ما موقع تبدیل پول 2 تا مدرک خواستن.

مرسده 1392/11/18 ساعت 03:50

در ضمن توی فرودگاه اوکلند هم خوشبختانه یه آقای خیلی محترم ایرانی بودن که بسیار خوش برخورد بودن و ما متاسفانه اینقدر وسیله داشتیم و عجله داشتیم فراموش کردیم اسمشون رو بپرسیم ، فقط چون ما همه تیک ها رو زده بودیم چند تا سوال فارسی پرسیدن و بدون باز کردن حتی یه کیفمون براحتی رد شدیم ، ما هم سبزی خشک و آجیل و اینا داشتیم. ولی تو فرودگاه ایران خیلی سر اضافه بار اذیت کردن

دوستانی که در حال آمدن هستن اصلا گول تابستون اینجا رو نخورن ، اینجا برای ما که از ایران میایم تقریبا هواش تو اغلب ساعتها بهاریه نه تابستونی.
شاتل هم همونطور که دوستان قبلا گفتن براحتی دم فرودگاه هست و نیازی به رزرو از قبل نداره

@آزاده جون ممنون خیلی جالبه این مطلب که گذاشتید

خواهش می کنم من هم از شما تشکر می کنم که تجربیاتتون رو در اختیار من و دوستان می گذارید
/آزاده

سینا 1392/11/18 ساعت 06:40

هما خانم :: در ادامه موضوع کاربرد ترجمه مدارک، جالبه بدونید که یک مورد توی همین یکساعت اخیر برای من پیش آمد:

من هفته پیش برای دخترم حساب kiwi saver باز کرده بودم (یک چیزی شبیه بیمه تامین اجتماعی ایران). یکساعت پیش از بانک به من زنگ زدند که شما باید یک مدرکی ارائه کنی که نشون بده ایشون فرزند شما هستند. پرسید شناسنامه ایشون رو می تونی بیاری؟ گفتم شناسنامه ایشون به فارسیه ولی ترجمه رسمیش موجوده. گفت بیار. بردم و ایشون کپی گرفت و در پرونده گذاشت.

ولقعاَ به ایا می گن درس زندگی!!! این وارد نکاتی هست که دونستنش می تونه کار آدمو مثل آب خوردن ساده کنه و ندونستنش آدمو بندازه توی هچل حتماَ این نکاتی که شما خورد خورد بهشون اشاره می کنید جمع می کنم توی یک پست
/آزاده

علی 123 1392/11/18 ساعت 07:15

آقا سینا::: خیلی ممنون.
اون بانکی که من فراموش کردم اسمش رو ذکر کنم Westpac هستش.

سینا 1392/11/18 ساعت 07:35

علی 123 :: خواهش می کنم علی جان

سپیده2 1392/11/18 ساعت 08:45

سلام مهاجر ::
ممکنه از تجربه مصاحبه خودتون برام ایمیل کنید . برخوردش و لهجه اش چون ما هم آفیسر هستیم و مصاحبه من به بعد از سفر خانم waretini موکول شد قرار بود بعد از مصاحبه شما بره مسافرت sepidehirn@yahoo.com ممنون

سپیده2 1392/11/18 ساعت 08:54

برای دوستان عزیزی که بچه مدرسه ای دارند http://www.minedu.govt.nz/theMinistry/EducationInNewZealand/SchoolTermsAndHolidays/2014SchoolTermsAndHols.aspx

سینا 1392/11/18 ساعت 11:11

آزاده خانم :: خواهش می کنم. خیلی لطف دارید. خوشحال میشم اگر بتونم کمکی به دوستان بکنم.

مسعود.ک 1392/11/18 ساعت 11:48

@سینا ، مرسده و علی عزیز ممنون از اطلاعات میدتون

سینا 1392/11/18 ساعت 11:54

مسعود ک:: خواهش می کنم مسعود جان. قابل نداره

Nasser Lorestani 1392/11/18 ساعت 12:02

مهاجر و هادی عزیز :: خسته نباشید

مجید 1392/11/18 ساعت 13:26

باسلام
آقا سینا ، خانم مرسده و علی آقا ممنون از اطلاعات مفید و با ارزش شما
ضمنآ آفیسر از ما اصل همه مدارک را خواسته بود که خوشبختانه چون ما همه مدارک را سفارت کپی برابر اصل کرده بودیم براش توضیح دادیم که اون هم قبول کرد و فقط از ما یک سری relationship evidence خواسته که واسش بفرستیم.

خدا روشکر. خوشبختانه همینطور که آقا حسین هم قبلا توضیح دادندُ مواردی از این دست با صحبت کردن و توضیح دادن حل میشه
آزاده

امیر 1392/11/18 ساعت 13:38

سلام دوستان. من تو مرحله بین ITA و لاج هستم و دارم مدارک آماده میکنم. اینجور که فهمیدم بهتره غیر از تایید دادگستری، کپی برابر اصل هم بکنم درسته؟ اینکار چه جوریه؟ همینجوری پا شم برم سفارت نیوزلند تو ایران و بگم اومدم کپی برابر اصل کنم یا داستان داره؟ راه دیگه ای هم داره؟
ممنون

به سلامتی شما ترجمه مدارکتون رو کامل می کنید با مهر دادگستری و وزارت امور خارجه. این در مورد ترجمه ها، برای مثال شناسنامه رو بروش فوق ترجمه می کنید و بعدش کپی خود شناسنامه رو می برید سفارت نیوزیلند و کپی برابر اصل می کنید. برای تمام مدارک فارسی تون هر دو تا کار رو انجام بدبد مگر اینکه براتون مهم نباشه اصل مدرک پیشتون باشه که اونوقت می تونید بجای اینکه کپی مدرک رو برابر اصل کنید می تونید اصلش رو ارسال کنید. اگه مدرکی به زبان انگلیسی دارید مثل پاسپورت، کپی برابر اصل سفارت کفایت می کنه. برای سفارت رفتن و کپی برابر اصل کردن کار خاصی لازم نیست به جز اینکه برای هر مدرک فارغ از تعداد صفحاتش ۵ یورو ناقابل می گیرن
/آزاده

مرسده 1392/11/18 ساعت 14:28

آزاده جان ، مجید آقا و آقا مسعود ،خواهش میکنم لطف دارید ، خوشحال میشم من هم اطلاعاتی داشته باشم با بقیه به اشتراک بزارم .

مهاجر 1392/11/18 ساعت 14:58

ناصر جان ممنون.
سپیده 2 ایمیل زدم.

مسعود.ک 1392/11/18 ساعت 15:56

من با اینکه همه مدارکو کپی برابر اصل کرده بودم ولی دوباره اصل مدرک تحصیلی ازم خواسته شد

کپی برابر اصل سفارت رو قبول دارن. ممکنه یه کیس آفیسر دوباره اصل مدارک رو درخواست بده که اگه براش توضیح بدید حل میشه و نیازی به ارسال اصل مدارک نیست. همین مورد الان برای آقا مجید پیش اومد و با توضیح آفیسر قانع شد من شخصاَ اصل هیچ مدرکی رو نفرستادم.
/آزاده

سمیرا 1392/11/18 ساعت 16:49

آقا سینا ,مرسده خانم و علی آقا خیلی ممنون از توضیحات و تجربیات خیلی مفیدی که در اختیار ما قرار میدید.

کلی انرژی مثبت و آرزوی موفقیت برای منتظران ویزا و مصاحبه +++++++++++++++++++++

مهاجر : نترسید نترسید ما همه با هم هستیم من نمی تونم هیجانم رو کنترل کنم

امیر 1392/11/18 ساعت 20:46

سلام
آزاده:: خیلی ممنون از توضیحت. در مورد 5 یورو برای کپی برابر اصل سفارت، روش پرداخت چه جوریه؟ باید یورو ببرم؟ یا اسکناس ریالی یا کارت عابربانک؟

خواهش می کنم. یورو در فرمت اسکناس مرحمت می فرمایید
/آزاده

رضا 1392/11/18 ساعت 21:49

امیر@
یک راه دیگه هم هست. میتونید مدارک ببرید ترجمه NAATI کنید اونوقت مهر دادگستری و امورخارجه نمیخواد. بجای برابر اصل هم میتونید ترجمه NAATI مهر برابر اصل دفترخانه یا مهر انگلیسی یک وکیل دادگستری را ارایه بدید.
هزینه کمتر میشه و یکبار مراجعه فقط لازم دارید

صابر 1392/11/18 ساعت 22:05

@ مهاجر- مکانیک
با سلام و آرزوی موفقیت در مصاحبه. لطفا" اگه ممکنه فایل مصاحبتون و شماره تلفنتونو برام میل کنید . ممنون
sab_sal76@yahoo.com

سینا 1392/11/19 ساعت 00:07

مجید ، سمیرا :: خواهش می کنم قابل شما رو نداره

مانلی 1392/11/19 ساعت 00:57

ممنون آزاده جان مطلب جالبی بود. نظرات آمریکایی ها درباره نیوزلند جالب و گاها متفاوت است. من مطلبی رو در فروم enz درباره یک زوج آمریکایی خونده بودم که بعد از 5 سال زندگی در نیوزلند به خاطر کیفیت پایین خونه ها به جهت عایق بندی و گرمایش، هزینه های بالای اجناس و لایف استایل آرام و تا حدی به نظر آنها عقب مانده و دور بودن از همه جای دنیا تصمیم به بازگشت به آمریکا رو گرفته بودن. البته نمی دونم این دیدگاه ها برای ما ایرانی ها چقدر ممکنه صدق بکنه (چون ظاهرا در مورد اینترنت برای ما صادق نیست)؟

خواهش می کنم. اتفاقاً به نظر من نظرات امریکایی ها خیلی به ایرانی ها شبیه در باب کیفیت زندگی. شاید برای همینه که ایرانی ها اینقدر مشتاقن برن امریکا!! برای مثال اهمیت دادن بیش از حد به ظواهر زندگی. مصرف گرایی و تمایل به حضور در جاهای شلوغ پلوغ
این خانم البته روحیه اش با بقیه متفاوت و تقریبا بصورت backpacker کل دنیا رو گشته. من نظراتش رو به عنوان یه انسان دنیا دیده اینجا گذاشتم
/آزاده

نازی-سعید 1392/11/19 ساعت 02:15

با سلام به همه ی دوستان دو مهاجری عزیز
وتبربکات ویژه به همه دوستانی که مرحله سخت وطاقت فرسای سماق مکیدن وانتظاربرای مصاحبه شدن روپشت سر گذاشتن با آرزوی ویزاهای رزیدنت برای همه عزیزان وموفقیت در کار وهمه امور زندگی.هممون میدونیم که برای رسیدن به چنین روزهایی چقد تلاش کردیم بهترین ها رو برای هممون آرزومندم
از خانم آفیسر ما هم که هیچ خبری نیست که نیست.هرچه بهش ایمیل میزنیم که بابا مارو هم دریاب خبری نیست (البته از طریق وکیل که ایکاش کمی زودتر با این وبلاگو دوستان نازنین دومهاجری آشنا میشدیم.ما در واقع با توجه به اختلاف ساعتی که وکیل از پرت استرالیا با لندن داره لقمه رو بدجوری دور سرمون میچرخونیم)
از آزاده عزیز بابت پست جالب وکامنتهای جالب ومتفاوت همه دوستان ممنونم.
از مهاجر عزیز هم درخواستی داشتم که با توجه به اینکه هم آفیسر هستیم در صورت امکان ازمحتوای مصاحبه به ما یه ایمیلی بزنن ممنون میشوم...
farinaznematpour@gmail.com
سپیده عزیز 2 آیا مطمئن هستید که آفیسرمون میرن مسافرت؟

خواهش می کنم
/آزاده

سپیده2 1392/11/19 ساعت 03:42

نازی-سعید ::
بر طبق ایمیلی که من دریافت کردم بله خودشون اینطور نوشته بودن موفق باشید

محمد MSY 1392/11/19 ساعت 08:51

سلام.
برای کپی برابر اصل ببرید NATTI همونطور که آقا رضا گفتن و بگین که هم مهر ناتی میخواین، هم دفترخانه برابر اصل کنه. اینجوری شما یه مهر ناتی پای کپی مدرکت داری، یه مهر فارسی دفترخونه، یه مهر انگلیسی که گفته True certified copy یا یه همچین چیزی و یه مهر برجسته دفترخونه.
هر جا هم گفت که فلان مهر رو نمیخواد و بهمان مهر بسته، بهش بگو آقا جون، کاری که من میگم بکن و پولش رو بگیر

محمد MSY 1392/11/19 ساعت 08:53

راستی، بین 5 تا 7 هزار تومان پول رایج کشور واسه مهر ناتی و 2 هزار تومان برای دفترخونه میگیرن معمولا.

مانلی 1392/11/20 ساعت 00:32

آزاده جان دقیقا درست است.ایرانی ها و آمریکایی ها اشتراکات فرهنگی زیادی دارند.ولی من اصلا مشتاق به زندگی در آمریکا نیستم (اگر چه همیشه در نظرم مدیریت آمریکایی ها و پیشرو بودنشان در تمامی رشته ها ستودنی است) .

من هم همینطور
/آزاده

مانلو 1392/11/22 ساعت 15:04

واقعن ایرانی ها و آمریکایی ها اشتراکات فرهنگی زیاد دارن!!! و آمریکایی ها آرزوشونه بیان ایران زندگی کنن

مریم همسر علی 123 1392/11/23 ساعت 12:20

سلام خدمت تمام خواهر و برادرهای گلم
علی رسید هنوز زیاد نتونستم باهاش صحبت کنم ولی گفت خیلی خسته کننده بود پرواز
از همه شما التماس دعا دارم واسه خانواده ما دعا کنین برای علی و تمام دوستانم که اونجا هستن به زودی زود کار خوبی پیدا کنن
من از طرف علی از تمامی شما حلالیت می خوام اگه خواسته یا ناخواسته مورد رنجش کسی شده باشه از تمامی شما می خوام که تمام انرژیهای مثبت خودتون روانه قلب علی و تمام کسانی که به دعای خیر شما احتیاج دارند بفرستید
از همین جا از آقا رضای عزیزم و تی تی مهربانم و علیرضا و مهتاب و سپیده گلم و تمام کسانی که ما را در این امر یاری کردند سپاس و قدردانی می نمایم و امیدوارم بتونم قطره ای از این دریای محبت خالصانه دوستانم رو جوابگو باشم
تی تی عزیزم صمیمانه دستت رو می فشارم و برای تو آقا رضا و باران نازنینم از خداوند بهترینها رو آرزومندم

من هم برای شما تک تک دوستانم آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم هر چی خیرو صلاحه زندگی شما و خانواده نازنینتون باشه همون رو خداوند برای شما رقم بزنه انشاالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.