دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

مصاحبه آزمایشی


فهرست مطالب وبلاگ

یکی از تجربیات موفقی که در رابطه با مصاحبه وجود دارد، مصاحبه آزمایشی است. این موضوع با توجه به نتایج خوبی که دوستان اخیرا گرفته اند، ثابت شده است. با عنایت به اینکه شخصا با 5 نفر از عزیزان مصاحبه آزمایشی کرده و 3 بار هم خودم مصاحبه شده ام نکاتی را ذکر می کنم که امیدوارم برای دوستانی که بزودی به مرحله مصاحبه می رسند مفید واقع بشه:

  • سعی کنید محیط مصاحبه را دقیقا شبیه سازی کنید. تصور کنید که این یک مصاحبه واقعی است و تمام شرایط آنرا رعایت کنید تا حس واقعی از آن پیدا کنید. بطور مثال بهتر است مصاحبه تلفنی باشد(تا اینکه حضوری باشد)، تلفن یا هدست انتخابی همانی باشد که قرار است استفاده شود، شروع، سئوالها، پایان و زمان بندی هم حتی الامکان به مصاحبه واقعی نزدیک باشد. اگر قرار است با اتکا به برگه های یادداشت مصاحبه کنید، اینکار را در مصاحبه آزمایشی هم انجام دهید. مصاحبه شونده در همان محل و موقعیتی قرار گیرد که قرار است روز مصاحبه اصلی باشد
  • مصاحبه کننده سعی کند نکات و ایرادات را یادداشت کند و در میانه یا پایان مصاحبه به مصاحبه شونده منتقل کند
  • بهتر است مصاحبه آزمایشی حداقل 2 بار و توسط 2 فرد مختلف و حتی الامکان توسط یک خانم و یک آقا انجام شود. در این صورت فرد می تواند بهتر و بیشتر ایرادات خود را بر طرف کند و از طرفی با اصوات و تن ها و لحن های مختلف آشنا شود. من 3 بار مصاحبه آزمایشی شدم و هر بار نکات جدیدی را از دوستان مصاحبه کننده دریافت کردم که تاثیر بسزایی در کیفیت نهایی مصاحبه و اعتماد بنفسم داشت. تجربه نشان می دهد بهترین زمان برای 2 مصاحبه آزمایشی 2 و 4 روز قبل از مصاحبه واقعی است
  • همانطوری که بهترین روش برای یادگیری و درک عمیق یک مطلب یاد دادن آن به دیگران است، بهترین روش برای موفقیت در مصاحبه نیز مصاحبه گرفتن از دیگران است. وقتی شما در جایگاه مصاحبه کننده قرار می گیرد و از دید یک آفیسر به صحبت های طرف گوش می دهید، بهتر می توانید ایرادات و اشتباهات او را متوجه شوید و آنها در وجود خود برطرف کنید. لذا به کلیه عزیزانی که در انتظار مصاحبه هستند توصیه می شود خود از دیگران مصاحبه بگیرند و این چرخه حسنه را به دیگران نیز منتقل کنند
  • بهتر است مصاحبه کننده این موارد که به تناوب از آفیسرها دیده شده است را رعایت کند: با سرعت نسبتا بالا سئوال کند تا فرد از نظر درک سئوال آزمایش شود. بعضا سئوالات را بصورت پراکنده بپرسد تا تمرکز شخص را بسنجد. از دل بعضی سئوالات سئوال جدید و نا آشنا استخراج کند تا آمادگی قبلی شخص را تخمین بزند. یکی دو سئوال را تکرار کند تا ببیند آیا مصاحبه شونده جواب یکسان می دهد یا تناقض گویی می کند
  • کیفیت تلفن با سیم، بیسیم و هدست را بدقت در ابتدای مصاحبه مقایسه کنید و همان اول تصمیم نهایی خود را بگیرید که قرار است از کدامیک استفاده کنید. تجربه ای که شخصا داشته ام نشان می دهد در کلیه موارد استفاده از هدست باعث افت کیفیت صدا می شود

پی نوشت 1: جهت هماهنگی بهتر برنامه دور همی، کلیه دوستان علاقمند به حضور لطف کنند یک ایمیل به آدرس two.migrators@live.com بزنند و در قسمت موضوع کلمه ملاقات و در قسمت بدنه تعداد نفرات را ذکر کنند. انشالله با مشورت با دوستان، زمان و مکان دقیق ملاقات به اطلاع عزیزان خواهد رسید.

پی نوشت 2: قرار نهایی دور همی به ایمیل دوستان فرستاده شد. در صورتیکه ایمیلی دریافت نکرده اید لطفا اطلاع دهید.


نظرات 205 + ارسال نظر
آزاده 1392/05/27 ساعت 21:50

❊ سیروس

خوش آمدید آقا سیروس. امیدوارم که مراحل بعدی رو هم با موفقیت طی کنید. اگر منظورتون پر کردن فرم های ۱۲۰۹ و ۱۲۰۰ هستشُ چون بایستی تمام ماه ها و هفته های سال مشخص باشه که کجا بودید و چکار کردید بایستی آموزشی رو هم قید کنید چون دو ماه طول میکشه. در مورد همسر من تا جایی که خاطرم هست اینکه کجا سرباز بوده و کدوم دسته و رده رو هم می خواد.

الهام 1392/05/27 ساعت 22:42

هر کدوم از دوستان وبلاگ برای خودش دلایلی داره که در واقع انگیزه مهاجرت بودن و باعث شدن در طول این مدت سختی و استرس مراحل رو طی کنن...برای من دلایل زیر مهمترین ها بودن و به امید دستیابی به این شرایط تا الان جلو اومدم و ریسک مهاجرت رو تا حالا پذیرفتم:

زندگی در یک کشور
1- امن
2- قانون مند
3- تمیز
4- با هوای پاک
5- طبیعت زیبا
6- انگلیسی زبان
7- کم جمعیت و آروم
8- دور از فرهنگ زیر آب زنی و چشم و هم چشمی...

سمیرا 1392/05/28 ساعت 00:22

سلام
من مدتی هست با سایت شما آشنا هستم. ممنون از سایت خوبتون. می خواستم درخواست بدم اطلاعات من رو هم در جدول وارد کنید:
visa : PR
:occupation : electronic eng.
130 point
EOI submitted : 1 Feb 2012
EOI selected : 8 Feb 2012
ITA : 17 Feb 2012
lodgement date : 10 Oct 2012
case officer assign : 20 April
Officer : maxin Little

ممنون

سلام. خوش آمدید
به جدول اضافه شد
/حسین

Hessam 1392/05/28 ساعت 01:15

در ادامه صحبت الهام خانوم از مورو میپرسم که آیا نیوزلند منظمه؟ و آیا فرهنگ زیرآب زنی نیست یا کمه؟
متشکرم از مورو بابت دیدن موضوع از یک زاویه دیگه.

علی 123 1392/05/28 ساعت 08:37

علی 2170::: باهات موافقم علی جان. قصه نخور درست میشه. ضمنا سایتت خیلی منظم و درست طراحی شده.

دوستان::: من فکر می کنم که عموما در ذات بشر مسائلی مثل جهل، دنباله روی های کورکورانه، زیر آب زنی، زیاده خواهی، دروغگویی، حسادت و موارد دیگه وجود داره و تغییر محل زندگی لزوما باعث از بین رفتن صد در صد این خباثتها نمی شه. شاید فرهنگ بعضی جاها با هم فرق کنه ولی به طور کلی این مسائل هر جا که انسانها باشند، هست و 124000 تا پیامبر هم نتونستن درستش کنن چه برسه به John Key.

آزاده 1392/05/28 ساعت 08:54

@ Hessam

من هنوز نرفتم ولی می تونم نتیجه بررسی های شخصیم و تجربه دوستان نزدیکم رو باهاتون به اشتراک بگذارم.

این مورد اول رو که می خوام بگم یک مقدار مقایسه ای هست. در کل در مقایسه با کشورهایی مثل استرالیا، کانادا و امریکا جو کاری نیوزیلند دوستانه تر، با فضای رقابتی کمتر حکمفرماست. رابطه رئیس و مرئوسی خیلی کمرنگه. جوری که اینقدر رئیس آدم غیر مستقیم می گه یه کاری رو انجام بده که کلی باید فکر کنی اینکار از آدم خواسته شده یا نه!

ساعت کاری ها خیلی هم دقیق نیست اینو در مورد کارهای طراحی مهندسی می گم کارهای خدماتی شاید فرق داشته باشه. این مورد البته در محیط های مهندسی اروپا هم صادقه ( تجربه شخصی خودم) یهتی دو شنبه ها همه دیر می رسن، جمعه ها هم همه زود می رن این مورد از مورد های مورد علاقه منه!

اینقدر که اونجا به آشنا بودن و با اخلاق بودن نفری که قراره استخدام بشه اهمیت می دن به چیزهای دیگه نمی دن برای اینکه جو کاریشون دوستانه بمونه. این البته در مورد شرکت های کوچیک مصداق داره در مورد شرکت های بزرگ قطعاً متفاوته.

فرهنگ زیر آب زنی در حدی که در ایران، کانادا و امریکا در جریانه، به چشم نمی خوره. البته باز نظرات متفاوته. تو اینجور کشورها هم بسته به اینکه چقدر مولتی نشنال هستند و چقدر فضا رقابتیه، شدت و حدت قضیه متفاوته ولی خوب به طور نسبی توی نیو زیلند خیلی کمتره.

اینها نظر دوستان و آشنایان نزدیک منه که خوب روحیه ای مشابه با من دارن حالا نظرات بقیه دوستان رو هم باید شنید.

علی2170 1392/05/28 ساعت 09:05 http://www.alinouri.net

@تی تی

نه.من طراح وب نیستم. کارم طراحی و نصب و راه اندازی سیستم های شبکه هست و اکثرا بعنوان مشاور فنی سیسم های Microsoft, Vmware, Citrix و آموزش فعالیت دارم و پروژه هم انجام میدم. سایت طراحی یکی از شاگردای قدیمیم هست که طراحی وب هم انجام میده. فقط انتخاب اجزا و تصاویر یا خودم بوده

مجتبی 1392/05/28 ساعت 09:16

دو تا تجربه در مورد اینترویو:
اگر از شما سوال کردند که چرا نیوزلند رو انتخاب کردید برای مهاجرت ؟ 80 درصد منظورشون این هست که چرا استرالیا رو انتخاب نکردید. بنابراین جوابی که می دهید باید مربوط به این قضیه هم باشه.
اگر سوال کردند که تجربه کاری overseas دارید؟ بیشتر منظورشون این هست که توی استرالیا یا انگلیس کار کردید یا نه ؟

امروز یک مورد در مورد Certify Copy فهمیدم. اگر اصل مدارک همراه تون باشه اینجا خیلی راحت و مجانی می تونید برابر اصل کنید. کافیه اصل مدرک رو به Justice of Peace ببرید و کپی رو برابر اصل می کنن. در این لینک می تونید آدرس آنها رو پیدا کنید.
http://www.dol.govt.nz/immigration/knowledgebase/item/7058

ممنون از توضیحات
/حسین

امید راد 1392/05/28 ساعت 09:22 http://kavehrad.ir

واقعا کامنت های جالبی داریم اینجا.

چقدر خوبه افرادیکه دارن میرن سرزمین موعود، انسانهایی هستند که تکلیف خودشون رو میدونن و به سطح بالایی از تفکر و فرهنگ رسیدن.
این یعنی جامعه ای سالم و پویاتر.

انشالله همه موفق باشند.

پگاه 1392/05/28 ساعت 09:52

یه سئوال :
کسی می دونه اگر پاسپورتی تعویض بشه و بعد فرستاده بشه مشکلی پیش میاد ؟ آیا باید پاس قبلی باطل شده رو هم بفرستیم ؟

سینا 1392/05/28 ساعت 10:00

پگاه :: با توجه به اینکه توی نامه نوشته که حتماً پاسپورتی بفرستید که حداقل یک سال اعتبار داشته باشه، بعید می دونم مشکلی پیش بیاد یا به پاسپورت قدیمی نیاز باشه.

برای مزید اطمینان می تونی در نامه ای که برای آفیسرت می نویسی به این موضوع هم اشاره کنی.

پگاه 1392/05/28 ساعت 10:21

ممنونم سینا . پاس من و دوقلوها تا 95 اعتبار داره ولی پاس همسرم تا 93 بود و مجبور شدیم عوضش کنیم .

رامین 1392/05/28 ساعت 10:27

به آقای مجتبی::
منظورت از مصاحبه کیس آفیسر بود یا مصاحبه های شغلی؟
در مورد اصل مدرک و کپی برابر با اصل ، اونجا چه استفاده هایی داره؟

علی2170 1392/05/28 ساعت 10:52

@پگاه:

من یکبار در این مورد با آفیسرم تلفنی صحبت کردم. چون پاسپورت پارتنر داشت باطل میشد. تلفنی گفت پاسپورت جدید برای گرفتن ویزا لازمه فقط . اما گفت عوض کردین یه کی برابر اصل براشون پست کنم که کردم. اسکن قبول نکرد.

آزاده 1392/05/28 ساعت 11:24

@ پگاه

من هم جدیداً پاسپورت رو عوض کردم. مشکلی پیش نمیاد. چون شما الان در مرحله ویزا گرفتن هستید در مورد ارسال پاسپورت قبلیتون به نظرم بهتره از کیس آفیسرتون راهنمایی بگیرید.

کتایون 1392/05/28 ساعت 11:51

من هم چون دیدم اعتبار پاسپورتم چند ماهی از 2 سال کمتره، از دایانا خواستم که مدارکم رو (شناسنامه و ...) رو برام پس بفرسته تا برم پاسپورتم رو تمدید کنم ولی هیچی در مورد اینکه بعدش چیکار کنم بهم نگفت... فکر نمیکنم مساله ای باشه...

مجتبی 1392/05/28 ساعت 11:53

رامین:: منظور مصاحبه شغلی هست.
اگر اینجا پاسپورت تون گم بشه و یا شناسنامه و یا موردهای دیگه، لازم هست یه کپی برابر اصل رو بفرستید به سفارت.
در کل منظورم این هست که اگر مدرکی رو می خواهید برابر اصل کنید همین جا مجانی انجام بدید نه اینکه تو ایران ببرید دارالترجمه کلی پول بدید.

پگاه:: من هم پاسپورت خودم و هم خانمم رو عوض کردیم و یه کپی برابر اصل برای افیسر فرستادیم . ویزا رو توی پاس جدید زدند. من پاسپورت قدیمی رو هم به دفتر لندن فرستادم برای ویزا.

قبلش به افیسر ایمیل بزنید که اعتبار پاسپورت کم هست و عوض می کنید و می فرستید.

پگاه 1392/05/28 ساعت 12:26

از همگی ممنونم . خدا رو شکر تو این سایت مشکلاتت حل می شه . به امید اینکه تو نیوز لند هم به داد هم برسیم . آمین

داریوش 1392/05/28 ساعت 12:41

پگاه ما هم پاسپورت رو عوض کردیم. مکسین گفت اگه دیتیلی توش هست برای ویزا اون رو هم بفرستیم.

kian 1392/05/28 ساعت 13:22

تصمیم گرفتم که دیگه جز جواب به سوال ها و تجربه های خاص ، برای تبریک و تسلیت و مسائل حاشیه ای کامنتی نذارم.که جز اتلاف هزینه . دیتا و زمان برای افرادی که دنبال جواب سوال هاشون می گردن سودی نداره
1- همونطور که قبلا هم گفته بودم http://www.cab.org.nz/Pages/home.aspx خیلی مشاوره ها رو می تونین با مراجعه به این مراکز رایگان دریاقت کنید

2- دوستان متاهل: در شرایط یکی از طرفین پذیرش دانشگاه داره یا ویزای سیلورفرن یا ویزای کار
حتما همزمان با همسر برای ویزا اقدام کنید .. و به امید اینکه اول همسرتون بره مستفر بشه و بعد شما اقدام کنید برای ویزا پارتنرشیپ نشینید.. همین چندماه فاصله در رابطه اثر منفی در تصمیم آفیسر داره و در بهترین شرایط ممکنه ویزا توریستی بهتون بدن . چون شرایط living together and stability و ندارید

3- طزفدارای فست فود Burger King .. در حال حاضر هر روز یک نوع برگر + Fries + Drink با قیمت NZ$ 4 هست . من روزهای 2شنبه تا 5 شنبه و پیشتهاد می کنم. برای اطلاعات بیشنر دنبال King of the Day در سایت برگر کینگ بگردید.. منو های دانشجویی هم برای دانشجو ها موجوده که از 5 تا 7 دلار متغیر هست.
و کلام آخر اینکه نوشیدنی های برگر کینگ اینجا
= refillable = free flow=bottom less یعنی هر چند تا لیوانی که دوست دارین می تونین نوشابه میل کنید.

دستت درد نکنه. اطلاعات مفیدی بود
/حسین

فریناز 1392/05/28 ساعت 16:07

سلام اقا سیروس

من هم تازه مثل شما اقدام کردم
می خوام بدونم چقدر طول کشید ATI برای شما بیاد بعد از select شدن واسه من هنوز نیومده خیلی نگرانم

سیروس 1392/05/28 ساعت 17:16

سلام
=> آزاده خانم
بابت راهنماییتون در مورد پرکردن فرمها خیلی ممنونم. اون فرمها 1200 و 1134 (Additional Details و additional Information) بودند که در مورد خدمت سربازی اطلاعات خواسته بودند.

=> فریناز خانم
در مورد سوالتون باید بگم، من اول از طریق وبسایت فهمیدم select شدم که این خودش 2 هفته طول کشید (از زمان فرستادن EOI). سه هفته بعد از Select شدن یک آفیسر بهم ایمیل زد و بعد از پرسیدن چند تا سوال گفت ظرف 2 هفته ITA براتون صادر میشه که البته 2 روزه ITA اومد. من در مورد شما نمیدونم از طریق سایت متوجه شدید که انتخاب شدید یا ایمیل گرفتید ولی تا چند هفته بعد از اون جا داره که با شما تماس بگیرن. امیدوارم موفق باشید.

آزاده 1392/05/28 ساعت 17:25

❊ فریناز

فریناز جان از زمان سلکت شدن تا صدور نامه ITA ممکننه چند روز تا چند هفته طول بکشه. دلیلش هم اینه که اطلاعاتی که شما وارد کردید بایستی چک بشه و ممکنه مثل موردی که آقا سیروس گفتند سوالاتی هم مطرح بشه و بعد دعتوت به اپلای یا همون ITA به همراه چک لیستی از مدارک مورد نیاز و فرم ها براتون ارسال میشه. نگران نباشید

الهام 1392/05/28 ساعت 18:19

انگار موضوع من و ویزا کارت تمومی نداره...خواستم لوی رو با ویزا کارت پرداخت کنم فرمی که svar فرستاده بود با مشخصات کارت دوستم که مالزی زندگی می کنه پر کردم فرستادم امروز ایمیل زدن میگن برداشت انجام نمی شه " invalid transaction" فکر می کنید علت چیه؟
ویزا کارت بانک مالزی هم مشکل داره؟
دوستانی که سفارت پرداخت کردید:
مبلغ لوی رو به یورو گفتن؟ چون سفارت فقط یورو قبول می کنه...

مهاجر 1392/05/28 ساعت 19:28

@ الهام
منم مشابه این مشکلو با کارت تاجیکستان داشتم (برای EOI). ظاهرا با کارتهای اروپا , و کانادا مشکل ندارند. برای منم با اینکه با کارت میشد آنلاین جاهای مختلف خرید کرد ولی برای نیوزلند همون invalid transaction رو میداد.

علی 123 1392/05/28 ساعت 21:41

الهام خانم+مهاجر::: ممکنه بانک به دلیل اینکه تراکنش داره از خارج از کشور انجام میشه جلوی این عملیات رو می گیره. دوستتون باید به بانک اطلاعات بده و ازشون بخواد که که اجازه انجام این ترنزکشن رو در لندن در فلان تاریخ بدن.

مهتاب 1392/05/29 ساعت 07:51

دوستانی که می خوان مایگرنت لوی رو سفارت پرداخت کنن: من به آفیسرم ایمیل زدم و مبلغ رو به یورو ازش خواستم که جواب نداد، به خانم می چاو ایمیل زدم که گفت مبلغ برای 18سال به بالا 200 یورو هست. اگر بچه کوچیک دارید برید توی لینک محاسبه هزینه ها و محل زندگی و ملیتتون رو کشور اورپایی مثل آلمان انتخاب کنین. مبلغ مایگرنت لوی رو براتون نشون میده چقدره

منم 5شنبه پیش پاسپورت و پول پست و چند تا ترجمه قبض موبایل و عکس سالگرد عروسی و ... رو از سفارت فرستادم که بره لندن

هادی 1392/05/29 ساعت 09:29

به فریناز ::‌

از سلکت شدن تا اتمام Verification اولیه جهت صدور ITA سه تا چهار هفته طول می کشه. بعد از این مدت امکان داره حتی ITA صادر نکنند و دلیلش هم می نویسند. مثل من که کلا سابقه کارم رو نوشته بود که در مورد رشته ام نیست و کلا امتیازش رو کم کرده بود اما بعد از استدلال بر اساس ANZSCO و با تایید مدیرش امتیازامو برگردوند و ITA رو صادر کرد. پس اگر همچین اتفاقی براتون افتاد خیلی ناراحت نشو چون در این مرحله یه جورایی KEYWORD ی تصمیم گیری می کنند. با استدلال می تونید قانعشون کنی.

موفق باشید.

مرجان 1392/05/29 ساعت 09:50

salam .kheili search kardam .ama javabe soalamo peyda nakardam .mamnon misham age komakam konid .(aya dar newsland dar maghtae foghe dr hoghoghi midan )

علی 123 1392/05/29 ساعت 10:31

مرجان خانم::: در مورد دریافت حقوق در دوره دکتری می تونید سوالتون رو از آقای "خندان" که خودشون در همون مقطع در حال تحصیل هستند بپرسید این آدرس وبلاگشونه:
http://nimroozland.blogfa.com/
لطفا پاسخی رو که گرفتید به اطلاع بچه های وبلاگ برسونید.

آزاده 1392/05/29 ساعت 10:54

@ مرجان

ببینید این که در مقطع دکترا پولی دریافت می کنید یا نه بستگی به این داره که از چه اسکولارشیپی استفاده می کنید و یا اینکه نمی کنید. این موضوع فرای این مورد هست که در نیوزیلند هستید و یا هر کشور دیگر. شما در دو حالت پرداخت دارید: اول اینکه استاد شما پروژه ای دستش باشه که پول خوبی بابتش می گیره و به دانشجوها ماهیانه طبق قرارداد پول می ده و شما یه جورایی کارمند دانشگاه محسوب می شید و یا اینکه از یک ارگانی اسکولارشیپ می گیرید و اون این بورس تحصیلی رو به صورت ماهیانه و برای یک تعداد سال مشخص به شما تعلق می گیره. حتی می تونید بعد از شروع مقطع دکترا و مثلا از سال دوم برای یک بورس اقدام کنید.

در مورد نیوزیلند هم هر دو مورد وجود داره و شما اگر استاد مناسب که خوب پول دستش هست رو پیدا کنید کی تونید دریافت داشته باشید یا اینکه برای مورد دوم اقدام کنید.

لیلا 1392/05/29 ساعت 13:51

می دونم که استرالیا یه مبلغی رو به دانشجویان فوق دکترا می دن ... البته استاد هم برای دریافت هزینه های دیگه مهمه

لاله 1392/05/29 ساعت 15:11

سلام به همه
ممنون از همه دوستانی که لطف می کنند و اینجا می نویسند.من تجربه چند سال زندگی در انگلیس را دارم.قبلا هم چیزهایی در موردش نوشتم.من به شخصه دچار تضاد شدم یعنی 80% دوست ندارم که برم ولی متاسفانه یه واقعیتهایی وجود داره که ما خیلی وقتها نادیده می گیریم من فکر می کنم نیمی از افرادی که برای نیوزلند اپلای کردند قبلا برای کانادا هم اپلای کرده بودند یا استرالیا مشکل از اینجا شروع شده که حدودا از 7-8 سال پیش یک جریانی در ایران بوجود امد که هر کسی به نوعی به فکر رفتن افتاد و همه تو اشناهاشون و دور و برشون یکسی بود که کارهاش درست شده بود بره خارج از ایران کلا هم که ایرانیها چشم و هم چشمیشون زیاده(ناراحت نشید لطفا) پس هر کدام از ما به این فکر افتادیم که شروع کنیم به مطالعه و راههای رفتن رو امتحان کنیم خوب کانادا تا 4 سال پیش خیلی سریع کارهاش انجام می شد و اصلا کسی مهاجرت به نیوزلند رو نمی شناخت ولی از وقتی سوریه جنگ شد و پذیرش کانادا سخت تر ماهایی که دنبال مهاجرت بودیم گشتیم و یک کشور دور افتاده ای به اسم نیوزلند رو پیدا کردیم تا اینجا مشکلی نیست و همه چی خوبه ولی این تمام ماجرا نیست می تونم بگم قریب بر 90% افرادی که برای نیوزلند اپلای کرده اند افراد موفق جامعه هستند با وضعیت مالی متوسط رو به بالا (چون اگر به غیر از این بود از پس هزینه ها بر نمی اومدند)پس جزء شهروندان درجه 1 محسوب می شید فرزندان شما به اینکه پدر و مادرشون افراد موفقی در جامعه هستند و مشاغل خوبی دارند افتخار می کنند حالا شما رفتید نیوزلند نا خداگاه جزء شهروندان درجه 2 حساب می شوید فکر کنید یک مدت هم کار پیدا نکردید و برای امرار معاش حاضر می شوید هر کاری انجام بدهید (از نظر من هیچ مشکلی نداره که چه کاری انجام می دهید) حالا بچه شما تو مدرسه عمومی و معمولی مشکل زبان و دوست یابی که حتما خواهد داشت از طرف دیگر وقتی ازش می پرسند که پدرت چه کاره است و اون می گوید که در رستوران کار می کند فکر می کنید فشار کمتری از ایران بهش می آید (بچه شما در ایران تو بهترین مدرسه غیر انتفاعی تحصیل می کند تمام امکانات در اختیارش است با فخر هم می گوید پدر من مهندس است ) اینها رو برای اون دسته از دوستان گفتم که می گویند ما بخاطر بچمون می ریم.
نکته بعدی که من رو به شخصه خیلی اذیت می کند مشکل مسافت است ما ایرانیها ادم های وابسته ای هستیم من یادم هست که در انگلیس یه روزی صبح حالم بد شد بردنم بیمارستان مامانم ساعت 6 بعد از ظهر پیشم بود حالا فکر کنید در نیوزلند شما دچار همچین مشکلی شوید در بهترین حالت 2 روز بعد کسی می تواند خودش را به شما برساند یا بلعکس شما بخواهید بیایید ایران
بعد هم از همتون خواهش می کنم واقع بین باشید بهشت برین که به شما وعده داده شده است هیچ کجا به غیر از کشور زادگاهتون نیست به این فکر کنید که روزهایی خواهد رسید که دلتون برای بقالی سر کوچتون هم تنگ می شود بقیه چیزها بماند
تو کشور ما خوب یا بد بیشتر کارها از طریق پارتی و اشنا انجام می شود ولی شما اونجا برای مسائل جزئی هم باید تمام نیرو و توانتون رو به کار بگیرید که بتوانید انجام دهیم
قبول کنیم که ما ادمهای راحت طلبی هستیم و هیچ کجای دنیا به راحتی ایران نمی شود پول در اورد و راحت پول خرج کرد
ببنید مشکل ماها گشت ارشاد نیست مسلما هممون تنمون به تنشون خورده ولی قبول کنید مفصل ترین مهمونیها و بهترین تفریحاتمون رو هم رفتیم و حال کردیم
یک موضوع دیگه که برای من مهم هست اینه که من الان در سن 30 سالگی زندگی خوبی دارم کارم را دارم تفریح و مسافرتم هم هستش حالا می خوام برم یه جایی از اول شروع کنم ایا بتونم خودم رو وفق بدم با شرایط این موضوع برای من سخته من خودم اگر می تونستم پارتنرم رو متقاعد کنم که نریم حتما همین ایران می موندم چون من درک می کنم که تعطیلی ساعت 6 شهر یعنی چی اونهم برای ما ایرانیها که تازه 9 شب یادمون می افته بریم بیرون یه ابمیوه بخوریم می دونید بزرگترین تفریح من در انگلیس تو روزهای هفته چی بود (من تازه ساعت 6-6:30 از دانشگاه می اومدم خونه ) دیدن سریالهای ایرانی از اینترنت همونهایی که ما اینجا هیچ وقت رغبت نمیکنیم ببینیم هنوز هم خواهر من که انگلیس زندگی میکند با یک اب و تابی از این سریالها تعریف می کند که من فکر می کنم ادامه سریال لاست یا فرندز هست بعد می رم یک قسمت می بینم و به خاطر تفریحات دیگه که اینجا هست(حداقلش رفتن به خانه دوستان و اشنایان) بیخیال دیدن فیلم میشم
ببخشید که سرتون رو درد اوردم ولی مسلما خیلی از شما ها بعد از 2-3 سال زندگی در اونجا به این نتیجه می رسید ولی به این فکر می کنید که در ایران هم چیزی ندارید چون خانه و زندگی رو فروختید و دلار خریدین برای زندگی بهتر و همه اون سرمایه هم الان تمام شده پس موندن رو ترجیح میدین و پیش خودتون میگید حالا بمونم پاس بگیرم و سر بلند بر گردم
خواهشم از همه شما دوستان اینه که با دید باز مهاجرت کنید و فقط خوبیهاش رو نبینید مخصوصا خانمها که دیگه نمی تونند روزی 1 ساعت با مامانشون و دوستاشون درد دل کنند :)

سمیرا 1392/05/29 ساعت 16:43

سلام لاله جون
ممنون از نصیحتت هات
معمولا همه اونایی که دارن برا مهاجرت اقدام می کنن کم و بیش با این ترسها رو برو هستن . این هم بگم معمولا این آدمهایی که اینجا هستن همونطور که خودت گفتی از سطوح خوب جامعه هستن و معمولا تحصیل کرده و حداقل ۴-۵ تا سایت رو در این باره زیر و رو کردن فکر نمی کنم کسی انتظار بهشت برین داشته باشه و تقریبا شرایط از صفر شروع کردن و نداشتن تفریحاتی مثل ایران رو همه واقف هستن .اون چیزی که باعث شده قید زندگی تو مملکت و پیش مامان موندن رو بزنیم مشکلاتی بیش از اینهاست و باید دید که هر کسی تو زندگی دنبال چی می گرده. ولی در کل فکر می کنم همش بستگی به خود آدم داره تو همون شرایط سخت هم اگر به فوایدش که کم هم نیست فکر کنیم پروسه مهاجرت با استرس کمتری پیش می ره . پس بهتره در کنار واقع بین بودن به هم روحیه بدیم.
و اگر تصمیم به رفتن هست حداقل با موج منفی نریم

سمیرا 1392/05/29 ساعت 16:45

جواب IPENZ من هم اومد . با توجه به اسسمنت استرالیا که داشتم در عرض 12 روز کاری بهم اسسمنت نیوزیلند رو دادن.
البته بگم هر چند دانشگاه من احتیاج به اسسمنت نداشت برای گرفتن بونوس کیس آفیسر از من خواست تاییدیه IPENZ رو براش بگیرم.

مبارک باشه :)
/حسین

رامین 1392/05/29 ساعت 17:26

وارد نهمین ماه سکوریتی چک شدم .واقعا نمیدونم باید چیکار کرد . تماس با کیس آفیسر هم چیزی را حل نمیکنه . حالا کم کم دارم حس علی 2170 را درک میکنم .
کسی نظری نداره؟

سینا 1392/05/29 ساعت 17:30

رامین :: نه ماه برای سکوریتی چک غیر عادی نیست. مال من فکر کنم بالای یک سال طول کشید. کلاً این رو از من داشته باش که مهاجرت یک پروسه زمانبره و صبر و حوصله می خواد. در مهاجرت عجله معنی نداره.

رامین 1392/05/29 ساعت 18:03

آقای سینا ::
دقیقا حرف شما درسته ولی آخه الان بچه های دیگه زیر 8 ماه هم نتیجه گرفتن . نمیدونم دلیل این تاخیرها چیه . حداقل اگه میدونستیم که در چه مرحله ای است خوب بود . اینطوری آدم اعصابش میشه

الهام 1392/05/29 ساعت 18:10

مهتاب جان:

هزینه پست چند یورو شد؟ یعنی من باید 400 یورو به علاوه هزینه پست به سفارت پرداخت کنم؟ رسید رو چطوری بفرستم لندن؟

سینا 1392/05/29 ساعت 18:10

رامین جان :: زمان طی شدن مراحل برای افراد مختلف یکسان نیست. شاید شانس هم دخیل باشه. می تونی توی "جدول ما" زمانهای افراد مختلف رو با هم مقایسه کنی.

از نظر ذهنی و روحی خودت رو برای یک پروسه زمانبر آماده کن و به زندگی عادیت برس. دقیقاً همون کاری که خود من کردم.

رامین 1392/05/29 ساعت 18:36

مرسی از آقای سینا ::
البته این پروسه برای من بیش از اینها زمان برده .

حسین 2 1392/05/29 ساعت 19:33

رامین جان همین دیروز به افیسرم ایمیل زدم و خبلی مودبانه ازش گله کردم که ایا بعد از 13 ماه ایا نرماله که هنوز سکوریتی چکم نیامده و اونم اینو گفت Unfortunately the security checks can take a long time. 
کاری نمیشه کرد جز صبر البته دوستای اپرو شده محتاجیم به دعا

دعای دلسوخته های اپروو نشده اثرها دارد :))
/حسین

مهتاب 1392/05/29 ساعت 21:31

الهام جان: هزینه پست دیپلمات 20 یورو برای هر مسیر هست. یعنی اگر پاسپورت و مدارک رو می فرستی باید 20 یورو بدی و برای برگشت مدارکت و پاسپورت ویزا خورده و ... باید 20 یورو دیگه هم بدی. من همراه پاسپورت ها یه نامه هم برای آفیسرم نوشتم که من می خوام مدارکم از طریق سفارت و پست دیپلمات برام برگرده و آقای تهرانی (توی سفارت تهران) رسید پرداخت 200 یورو برای هر نفر و رسید پرداخت برگشت مدارک رو هم همراه بقیه مدارکم گذاشت تو پاکت و فرستاد.

سفارت هر 5شنبه صبح بسته ها رو میفرسته لندن، پس بهتره تا 4شنبه ظهر ساعت 12 برید و کار تحویل مدارک به سفارت رو انجام بدین

رامین 1392/05/29 ساعت 23:51

آقای حسین 2 : شما شغل دولتی دارید یا همسرتون؟
فعلا که خانومهایی که مین اپلیکنت بودند فکر کنم سریعتر پاسخ سکوریتی چکشون اومده

ماریا 1392/05/30 ساعت 08:13

@ سمیرا جان
اسس استرالیا را تازه گرفتین یا قبلا" داشتین؟ اون پروسش چقدر طول کشید؟

مورو 1392/05/30 ساعت 08:28

"ای پرنده مهاجر سفرت سلامت اما
به کجا میری عزیزم غروبه تموم دنیا..."

سلام مجدد
امروز متوجه شدم قبلا هم مطلبی تحت عنوان "بیست دلیل برای مهاجرت نکردن به نیوزیلند!" در این وبلاگ منتشر شده ولی وقتی مطلب رو خوندم دیدیم اکثردلایل عملا نقض غرضه و جوری نوشته شده که آدم بیشتربا خودش فکر میکنه عجب جای باحالیه! تازه بعد هم کلی روش نقد نوشته شده و دیگه کاملا از حیزانتفاع ساقط شده (املاشو درست نوشتم!؟) اینه که گفتم عنوان مطلبمو بذارم "برای آنانکه هنوز مرددند یا به گزینه دیگری فکر میکنند...!" اینجوری ملت هم تکلیفشون رو بهتر میدونن.

ضمنا من فرصت نمیکنم بطور مرتب براتون مطلب بنویسم. حالا اگه خدا زد پس کله تون و اومدید اینجا (یا هرجای دیگه غیر از ایران) میبینید که زندگی تو غربت چه جوری وقت آدم رو پر میکنه و چقدر زمان برای آدم زود میگذره. به نظرم بهتره هرچه زودتر یه جای خاصی رو تو وبلاگ به اینجوربحثها اختصاص بدیم که از این حالت پراکنده و زیرنویسی دربیاد. استاد حسین، واقعا نمیشه یه پست رو جوری تو وبلاگ گذاشت که هرچند وقت یه بار آپدیت بشه و بشه بهش مطلب اضافه کرد؟ این چهل تا دلیل دستکم شش ماه طول میکشه ها!

با یه مروری به کامتها به نظرم چند تا نکته رو باید اشاره کنم: اول اینکه یکی از دوستان میخواست بیشتر از اطلاعات زندگی شخص من بدونه. چشم! تا جاییکه به حریم شخصیم لطمه ای وارد نشه سوالات شما رو جواب میدم. منتهی لابلای صحبتهام به مرور جوابشون رو میگیرین نه یکجا هولوپی. اینجوری خوندن مطالبم هم برای شما جذابتر میشه و حداقل دلم خوشه یک نفر نوشته هامو میخونه!بعضی از دوستان از ناامیدی کوهنوردها در یکصد متری فتح قله گفته بودن که باید گفت بفرما بالای قله فکر کردین خبریه و حلوا خیرات میکنن!؟ بذارین دلایلم رو ادامه بدم تا بدونین چه "حلوای تن تنانی" هستش! (ولی متاسفانه "تا نخوری ندانی!") یکی به آمارها و رنکینگهای بین المللی درباره سطح زندگی در اینجا اشاره کرده بود و باب بحث خوبی رو باز کرد که حتما باید بهش پرداخت. ولی در نهایت خوشحالم که یه دوستی هم پیدا شد وگوشه ای از تجربیات تلخ زندگیش در خارج روصادقانه با شما قسمت کرد. به نظرم بهتره بحث رو از همینجا ادامه بدیم...

(ای خدا! چقدر باید مطلب بنویسم؟! با این اوضاع زلزله و طوفانهای اینجا به من روده دراز توفیق ده قبل از ملاقات با ملک الموت بتونم به همه این وعده هایی که دادم عمل کنم! آمین!) ضمنا صرفا جهت اطلاع یا به قول اینا "فور یور اینفرمیشن" دیروز یه آتشفشان دیگه هم اینجا فوران کرد! هرچند آسیب جدی نزد ولی به نظرم با این زلزله های اخیر مرتبطه. اون پایین خبرهایی که ما بیخبریم وفقط نشونه هاشو رو زمین میبینیم. به قول معروف "سر گنده اش زیر لحافه!" خدا بخیر کنه ولی به گمونم بزودی معلوم میشه که مایاها در تنظیم تقویمشون یک سال اشتباه کرده بودن و اون فیمله برای پایان دنیا رو باید برای 2013 میساختن!

مقدمه بسه بریم سراغ اصل مطلب یا همون "سر گنده"

10 – این روزها مصادفه با شصتمین سالگرد کودتای 28 مرداد و بهمین بهانه خیلی بهش یانور و اونور پرداخته میشه. حالا با اینکه چی شد و کی زد و کی خورد کار ندارم. اصلا ما رو چه به سیاست ولی میدونی چیش برام جالب بود. داشتم خاطرات کرمیت روزولت (نوه تئودور روزولت رییس جمهور سابق آمریکا) مامور سیا و از طراحان اصلی کودتا رو میخوندم.نوشته بود (نقل به مضمون) "ما معادل ریالی یک میلیون دلار بیشتر نداشتیم (به زبون ما یه میلیون بیشتر چنج نکرده بودن!) و نگران بودیم که این مبلغ برای پیشبرد عملیاتمان کافی نباشد. ولی درنهایت خیلی کمتر از آنچه تصور میکردیم خرج شد؛ چیزی در حدود 70 هزار دلار که آن هم بیشتر به پهلوانهای زورخانه ها داده شد که در راهپیماییها جلودار بودند..." ما ایرانیها از قدیم جلوی خارجیها خیلی زود خودمون رو می باختیم و راضی میشدیم. 70هزار دلار اونموقع رو با هر نرخ تورمی حساب کنی پول چندانی نیست. در واقع تا خارجیها دو زار گذاشتن کف دستمون، حاضر شدیم سرنوشت زندگی و مملکتمون رو بدیم دستشون! نکردیم حداقل یه کم چونه بزنیم و یک میلیون رو بگیریم تا الان اینقدر دلمون نسوزه! 25 سال طول کشید تا فهمیدیم عجب کلاه گشادی سرمون رفته!... حالا قصه ما هم همینه. من میگم شما که تصمیم به مهاجرت دارین و به نوعی میخواید با سرنوشت و آینده تون قمار کنید چرا به 70هزارتا قانع میشید؟! شوخی نیست بحث یه عمر زندگیه خودتون و حتی نسلهای آینده تونه! خودتون رو ارزون نفروشید! قیمت رو ببر بالا! برید یه جاییکه 25 سال پشیمون نباشید! یه کاری نکنید که بعد توش بمونید!

11 – یکی از دوستان به درستی به بعد مسافت اینجا از ایران اشاره کرد. من بدمسیر بودن رو هم اضافه میکنم. از هر مسیری بخوای بری ایران یا برعکسش باید چند بار هواپیما عوض کنی و دستکم بالای یک شبانه روز طول میکشه! کم نیست ها! قربونش برم بعضی از ایرانیهای حاتم طایی اینجا هم که برای اینکه دو دلار کمتر خرج کنن یه راههای پیدا میکنن که به عقل جن هم نمیرسه! الان من چند وقته خانوم و بچه کوچیکم رفتن ایران (برای همین هم وقتم یازتره و میتونم مطلب بنویسم!) سفرشون 33 ساعت طول کشیده و تازه ما چقدر نگران بودیم که بچه ام ناآرومی نکنه و سعی کردیم بهترین مسیرها رو انتخاب کنیم. از اونورش هم صادقه به مامانم میگم پاشو چند روز بیا اینجا. بنده خدا ناراحتی قلبی داره و دکتر گفته سفرهای هوایی طولانی نکنه میگه "مادر یه جایی رفتی که دست هیچ کی بهت نرسه!"
12 – به بابام میگم شما بیاین با بقیه بچه ها. میگه "رفتی یه جایی که یه سفارت درست درمون اینجا نداره که بهش راحت ازش ویزا گرفت!" راستم میگه سفارت نیوزیلند تو تهران اسمش سفارته ولی در حد کنسولگری هم بیش نیست! تازه چند وقت پیش اینجا صحبتش بود که اوضاع اقتصادی خرابه و میخواستن یه سری از سفارتخونه ها (احتمالا از جمله تهران) رو ببندن. برید یه جاییکه بابتون خواست یه ویزای توریستی بگیره صبح پاشه بره مرکز شهر مدارکش رو بدون هیچ نگرانی تحویل بده حالا فرداش نه ولی هفته بعدشم ویزاش آماده باشه!
13 – تا تو بحث شیرین هواپیما بازی و فرودگاه هم هستیم یه خاطره بگم از "فرودگاه بین المللی ولینگتون": یه بار با خانومم رفته بودیم اوکلند و شب حدود ساعت 8 پرواز برگشتمون بود به ولینگتون. از اونجا که هوای ولینگ اغلب باد و طوفانه و برای نشستن هواپیما مشکل ایجاد میکنه (بعضی فیلمهای فرود هواپیما تو ولینگ تو یوتیوب هست که از شدت باد نمیتونه بشینه!) پرواز عقب افتاد و نزدیک بود کنسل بشه که بالاخره حدود ساعت 9 انجام شد و حدود 10 ما بعد از کلی بالا و پایین شدن به سلامتی ولی با رنگ پریده نشستیم (من ترس از پرواز نداشتم ولی اخیرا هربار میخوام با هواپیما جایی برم وصیتم رو مینویسم!) حالا اینا همه رو ول کن نکته ای که میخوام بگم اینه. تو سالن فرودگاه که اومدیم دیدم همه جا سوت و کوره و غیر از مسافرهای پرواز ما هیچکس نیست. همه مغازه ها بستن، چراغ سالنها اکثرا خاموش و حتی اثری از مامورهای فرودگاه هم نیست. یک لحظه فکر کردم هواپیما اشتباهی جای دیگه ای نشسته! خلاصه تو اون سکوت سنگین عجیب رفتیم منتظر بارمون شدیم که با کلی تاخیر بالاخره اومد. تازه دستم اومد که پرواز ما بعلت تاخیر آخرین پروازی بود که اونشب نشسته و مسئولین فرودگاه هم غیر از چندتاشون دیگه منتظر نشدن تا ما بیایم و رفتن خونه لالا! ما دوتا تقریبا آخرین نفراتی بودیم که از فرودگاه خارج شدیم و دیدیم که اون مسئولی هم که مونده بود همه چراغهای فرودگاه رو خاموش کرده و حالا داره در فرودگاه رو فقل و زنجیر میکنه!! فکر کن! اینقدر مملکت سوت و کوره که فرودگاه بین المللی پایتخت از شب تا صبح کلا تعطیله برق زیادی مصرف نشه! چون یه کم بهت زده بودیم و فس فس کرده بودیم دیگه حتی تاکسی هم برای رفتن به خونه پیدا نمیشد! فقط یه ون مونده بود جامونده ها رو فله ای جمع کنه برسونه! با عجله و وحشت خودمون رو بهش رسوندیم، همینطور که داشتیم سوار میشدیم راننده اش بهمون گفت "جاست این تایم! اگه دو دقیقه دیرتر میاومدین باید تا صبح این اطراف می چرخیدین!!"

خیلی برای امروز حرف زدم! فعلا برم دنبال بدبختیهام. شما هم تا وقتی من برگشتم سیاوش قمیشی گوش بدین!

دستت درد نکنه مورو جان از توضیحات مفصل
نگران نباش، الان تو وبلاگ از ناصر خان موسس وبلاگ هم معروفتری و همه نوشته هات رو دنبال می کنن. هر وقت داستان تموم شد بگو یه پست یکجا بذارم، راه دیگه نداره. الان هم که تنهایی و فرصت کافی داری :)
/حسین

نرجس 1392/05/30 ساعت 08:32

آقا حسین ممنونم از ایمیل . چه جای خوبی انتخاب کردید. انشالله همه بچه ها بتونن بیان و همیدیگر رو ببینیم

انشالله
/حسین

علی 123 1392/05/30 ساعت 08:43

مایگرنت لوی 155 پاوندی، به ازای هر نفر، رو باید حدود 180 یورو حساب کنن. نمی دونم چرا 200 تا حسابش کردن:

http://www.xe.com/currencyconverter/convert/?Amount=155&From=gbp&To=eur

لیلا 1392/05/30 ساعت 10:29

آقای مورو اگه اینا رو به انگلیسی بنویسی کل نیوزیلند می شینن به حال خودشون گریه می کنن یه وبلاگ درست کن به اسم : unfortunates come to NZ

سمیرا 1392/05/30 ساعت 11:07

@ ماریا جان
من اسس استرالیا رو قبلا داشتم. از زمانی که CDR را برای اداره مهندسین استرالیا فرستادم تا زمانی که جواب اومد 5ماه طول کشید .البته برای بعضی از دوستام حدود3 ماه جواب اومد .البته نوشتن CDR خودش یه داستان مفصله .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.