دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

مصاحبه آزمایشی


فهرست مطالب وبلاگ

یکی از تجربیات موفقی که در رابطه با مصاحبه وجود دارد، مصاحبه آزمایشی است. این موضوع با توجه به نتایج خوبی که دوستان اخیرا گرفته اند، ثابت شده است. با عنایت به اینکه شخصا با 5 نفر از عزیزان مصاحبه آزمایشی کرده و 3 بار هم خودم مصاحبه شده ام نکاتی را ذکر می کنم که امیدوارم برای دوستانی که بزودی به مرحله مصاحبه می رسند مفید واقع بشه:

  • سعی کنید محیط مصاحبه را دقیقا شبیه سازی کنید. تصور کنید که این یک مصاحبه واقعی است و تمام شرایط آنرا رعایت کنید تا حس واقعی از آن پیدا کنید. بطور مثال بهتر است مصاحبه تلفنی باشد(تا اینکه حضوری باشد)، تلفن یا هدست انتخابی همانی باشد که قرار است استفاده شود، شروع، سئوالها، پایان و زمان بندی هم حتی الامکان به مصاحبه واقعی نزدیک باشد. اگر قرار است با اتکا به برگه های یادداشت مصاحبه کنید، اینکار را در مصاحبه آزمایشی هم انجام دهید. مصاحبه شونده در همان محل و موقعیتی قرار گیرد که قرار است روز مصاحبه اصلی باشد
  • مصاحبه کننده سعی کند نکات و ایرادات را یادداشت کند و در میانه یا پایان مصاحبه به مصاحبه شونده منتقل کند
  • بهتر است مصاحبه آزمایشی حداقل 2 بار و توسط 2 فرد مختلف و حتی الامکان توسط یک خانم و یک آقا انجام شود. در این صورت فرد می تواند بهتر و بیشتر ایرادات خود را بر طرف کند و از طرفی با اصوات و تن ها و لحن های مختلف آشنا شود. من 3 بار مصاحبه آزمایشی شدم و هر بار نکات جدیدی را از دوستان مصاحبه کننده دریافت کردم که تاثیر بسزایی در کیفیت نهایی مصاحبه و اعتماد بنفسم داشت. تجربه نشان می دهد بهترین زمان برای 2 مصاحبه آزمایشی 2 و 4 روز قبل از مصاحبه واقعی است
  • همانطوری که بهترین روش برای یادگیری و درک عمیق یک مطلب یاد دادن آن به دیگران است، بهترین روش برای موفقیت در مصاحبه نیز مصاحبه گرفتن از دیگران است. وقتی شما در جایگاه مصاحبه کننده قرار می گیرد و از دید یک آفیسر به صحبت های طرف گوش می دهید، بهتر می توانید ایرادات و اشتباهات او را متوجه شوید و آنها در وجود خود برطرف کنید. لذا به کلیه عزیزانی که در انتظار مصاحبه هستند توصیه می شود خود از دیگران مصاحبه بگیرند و این چرخه حسنه را به دیگران نیز منتقل کنند
  • بهتر است مصاحبه کننده این موارد که به تناوب از آفیسرها دیده شده است را رعایت کند: با سرعت نسبتا بالا سئوال کند تا فرد از نظر درک سئوال آزمایش شود. بعضا سئوالات را بصورت پراکنده بپرسد تا تمرکز شخص را بسنجد. از دل بعضی سئوالات سئوال جدید و نا آشنا استخراج کند تا آمادگی قبلی شخص را تخمین بزند. یکی دو سئوال را تکرار کند تا ببیند آیا مصاحبه شونده جواب یکسان می دهد یا تناقض گویی می کند
  • کیفیت تلفن با سیم، بیسیم و هدست را بدقت در ابتدای مصاحبه مقایسه کنید و همان اول تصمیم نهایی خود را بگیرید که قرار است از کدامیک استفاده کنید. تجربه ای که شخصا داشته ام نشان می دهد در کلیه موارد استفاده از هدست باعث افت کیفیت صدا می شود

پی نوشت 1: جهت هماهنگی بهتر برنامه دور همی، کلیه دوستان علاقمند به حضور لطف کنند یک ایمیل به آدرس two.migrators@live.com بزنند و در قسمت موضوع کلمه ملاقات و در قسمت بدنه تعداد نفرات را ذکر کنند. انشالله با مشورت با دوستان، زمان و مکان دقیق ملاقات به اطلاع عزیزان خواهد رسید.

پی نوشت 2: قرار نهایی دور همی به ایمیل دوستان فرستاده شد. در صورتیکه ایمیلی دریافت نکرده اید لطفا اطلاع دهید.


نظرات 205 + ارسال نظر
سمیرا 1392/05/30 ساعت 11:13

سلام به دوستان
کیس آفیسر من دیروز ایمیل داده که از محل کار فعلی و قبلی آدم معرفی کن برا تایید گرفتن ایمیل اشون رو بده.
کسی می دونه که می شه ایمیل یاهو یا جی میل داد؟
یا باید حتما ایمیل کاری باشه؟
چی قراره بپرسن؟
من نمی تونم به محل کارم اطلا ع بده دارم برا رفتن اقدام می کنم .
ممنون میشم راهنمایی کنید

ایمیل کاری و شرکتی باشه خیلی مطمئن تره
با شرکت هم هماهنگ کن که ایمیلها گم و گور نشن
/حسین

ماریا 1392/05/30 ساعت 11:22

@ سمیرا جان
ممنون. منم رشتم با شما یکیه و تازه برا اسس استرالیا اقدام کردیم تا انشاالله بعدش IPENZ. کاش راهی بود که نتیجه اسس رو زودتر می‌دادن
خدا رو شکر که این مرحله رو گذروندین، مبارک باشه.

سحر(صابر) 1392/05/30 ساعت 12:06

سلام ،این یک فایل آماری از تاریخ مهاجران به نیوزلند هست گفتم شاید واسه شما هم جالب باشه
http://www.immigration.govt.nz/NR/rdonlyres/4441CE54-1F96-4C87-B9E3-524BEE486050/0/R1ResidenceDecisionsbyFY06Apr2010.pdf

سحر جان تو همون صابر جان بودی؟!
یعنی اون یکی سحر جان تو نبودی؟!
/حسین

[ بدون نام ] 1392/05/30 ساعت 12:12

این هم مهاجران خاورمیانه به نیوزیلند البته اطلاعاتش قدیمیه
http://www.teara.govt.nz/en/middle-eastern-peoples/page-4

ممنون. جالب بود
/حسین

[ بدون نام ] 1392/05/30 ساعت 12:39

اگه واقعا در سال مالی 2011/2012 تعداد ایرانیهایی که روی پرونده شون تصمیم گیری شده 159 نفر باشه، به این نتیجه میرسیم که کسانی که توی این وبلاگ مطلب می نویسن و مخصوصا کسانی که توی "جدول ما" وضعیتشون مشخص شده بخش قابل توجهی از کسانی نیستند که اپلای کردند.

علی 123 1392/05/30 ساعت 12:40

قال علی 123 سلام ا... علیه

و رحمه و مغفره :))
/حسین

سمیرا 1392/05/30 ساعت 14:38

@ماریا جون
ممنونم. ایشالا کار شما هم به زودی درست می شه . نگران نباش استرالیا نسبت به نیوزیلند کمتر سخت گیر هستن . تو CDR اگه قانع شده باشن که 3 تا پروژه فنی انجام دادین بقیش حله . فقط به من گفتن که مدارک ترجمه شده ام رو که ضمیمه انگلیسی بود یک بار کپی برابر اصل کنم. البته دادم همون دارالترجمه و بعدش مهر دادگستری و فرستادم 3 ماه بعد اوکی شد.

مریم م 1392/05/30 ساعت 14:51

سلام به همه دوستان عزیزم...بازم من اومدم تا با سوال هام مزاحمتون بشم......من در گیر و دار آماده کردن مدارک برای آی تی ای هستم هنوز....بار چند تا سوال برام پیش اومده...1-من هنوز نتونستم برای آیلتس ثبت نام کنم چون با این سیستم افتضاحشون لیست هنوز باز نشده پر می شه، من اگه بخوام دیرتر از موعد تعیین شده بفرستم مدارکو با کجا باید تماس بگیرم؟خودم نتونستم پیدا کنم.
2- من از همسرم 20 امتیاز گرفتم ولی اون نمیتونه الان آیلتس ارایه بده و اونام گفتن باید داشته باشه، میشه بجاش تو این مرحله بسته ایسول رو بخرم...اگه میشه لطف کنین راهنماییم کنین که از کجا و به چه صورت؟چون می ترسم بخاطر همین کلا کارم خراب بشه؟
مرسسسی....بازم مزاحم خواهم شد.....خدا خیرتون بده (مادر)

سلام مادر :))
در صورتیکه امتیاز همسر گرفته باشید نمی تونید بجای آیلتس از ایسول استفاده کنید
به تاخیر انداختن ITA فقط با شرایط خاص امکان پذیره که احتمالا ایلتس جزو اون شرایط نیست. به نظرم بهتره اگر نمی تونید در ایران ثبت نام کنید به یکی از کشورهای همجوار بروید که معمولا می تونید برای 2-3 هفته آینده ثبت نام کنید. از طرف ما هم خوش بگذرونید :)
/حسین

سینا 1392/05/30 ساعت 15:13

مریم م :: تا مراحل نهایی پرونده شما حدود دو سال باقی مونده و تا جایی که من می دونم تا اون موقع همسر شما هر وقت آیلتس رو ارائه بده مورد قبوله. بسته ایسول در بدترین حالت 3400 پوند هزینه داره که مبلغ گزافیه. شما که فرصت کافی دارید حیفه این هزینه رو بپردازید. زمان خریدن بسته ایسول هم همون دو سال بعد هست.

مهتاب 1392/05/30 ساعت 16:02

مریم م: شما برای داشتن امتیاز همسر با آیلتس 6 و نیم همسر احتیاج دارید و باید با مدارکتون ارسال کنید یعنی بدون آیلتس اون 20 امتیاز پر!!
منم با حسین موافقم بهتره برید کشورهای اطراف و امتحان بدید چون شاید به خاطر آماده نبودن آیلتس مهلت ارسال مدارک رو تمدید نکنن

آزاده 1392/05/30 ساعت 16:03

@ مریم م

همونطور که آقا حسین گفتن اگر همسرتون امتحان IELTS نده اون 20 امتیاز رو از دست می دید.

الهام 1392/05/30 ساعت 16:05

لیلا خیلی باحال گفتی...

سمیرا 1392/05/30 ساعت 16:05

@مریم م
من هم زمانی که آی تی آ دریافت کردم .تا بعضی از مدارکم آماده بشه مدرک ایلتس منقضی شد ه بود و به من گفتن باید مدرک جدید براشون بفرستم و فقط 1 ماه زمان داشتم ولی به اداره مهاجرت ایمیل زدم و صفحه اصلی مراکز ایران در IELTS.org به همراه Timetable این مراکز رو فرستادم و گفتم به دلیل شرایط ایران امکان ثبت نام جدید رو به این زودی ندارم . اونا هم زمان ITA رو برام یک ماه تمدید کردن هرچند که من آخرش مجبور شدم برم گرجستان امتحان بدم چون اصلا موفق نشدم تو ایران ثبت نام کنم . می تونی بهشون ایمیل بزنی و توضیح بدی .

سینا 1392/05/30 ساعت 16:27

مریم م :: با توجه به توضیحاتی که دوستان دادند، من توضیحات قبلیم رو پس می گیرم. تفاوت مورد من با شما اینه که من امتیاز همسر نگرفتم و ظاهراً این خیلی موضوع رو عوض می کنه.

روزبه 1392/05/30 ساعت 17:34

@مورو::

اگه خلوتی خیابونا و زود بسته شدن مغازه ها ویا زلزله اینهمه شما رو آزار میده از شما تعجب میکنم که چطور نیوزیلند رو انتخاب کردید. اگر از سر ناچاری بوده پس این شکایات برای چیه؟ اگر با چشم باز انتخاب کردید چطور این مسائل رو نمیدونستید؟

دوستان همه ما میدونیم میخوایم به کشوری مهاجرت کنیم که فقط یک سوم جمعیت تهران رو داره. آکلند شهری پهناورتر از تهران ولی با یک دهم جمعیت. خیلی راحت میشه از این ویژگیها نتیجه گرفت که اونجا با تنوعی کمتر از تهران خودمون روبرو بشیم. قطعا نمیشه و نباید نمایشگاه کتاب ولینگتون رو با تهران مقایسه کرد. نباید فرودگاههای نیوزیلند رو با تهران مقایسه کرد. نباید تعداد رستورانها و مراکز خرید و تفریحی تهران رو با آکلند مقایسه کرد.

ولی میشه اینها رو از نظر کیفی مقایسه کرد. فرضا چندتا رستوران بین المللی که با بودجه ما متناسب باشه در تهران وجود داره؟ شهربازی تهران از چه امنیتی و استانداردی برخورداره؟ چه تعداد مدرسه با کیفیت بین المللی در تهران وجود داره؟ سن فحشا در تهران و آکلند چه فرقی باهم داره؟ آرامش روانی جامعه در تهران و آکلند چقدر باهم فرق داره؟ همسایه های شما در چه سطح فکری و اخلاقی قرار دارند؟

یک روز بد همه جای دنیا وجود داره. برای همه ما پیش اومده که یک روز رو بد شروع کنیم و بد تموم کنیم. این همه جای دنیا وجود داره. ولی تعداد این روزها قطعا باهم فرق داره. تعداد روزهای آروم و خوب در تهران لااقل برای من از 4 5 روز در ماه بیشتر نمیشه. چون هرروز اول صبح یه چیزی برای ناراحت شدن هست از ترافیک دعواهاش بگیرید و فحشهای جدیدی که یاد میگیرید تا دعوا سر پارکینگ و هوای آلوده اول صبح که بجای اکسیژن و بوی گل مزه تلخ دی اکسید کربن باید استشمام کنید.

من شخصا دوست دارم و وظیفه دارم که زندگی بهتری برای همسرم و فرزنده آیندم مهیا کنم. من دوست ندارم که فرزندم توی مدرسش با دوستاش درباره سریالهای پوچ و بی معنی صحبت کنه. من دوست ندارم که همسرم بوی گازوئیل استشمام کنه. من دوست دارم که وقت بیشتری رو با همسرم سپری کنم و نیوزیلند به ورک-لایف بالانس مشهوره.


من به شخصه اصلا اعتقاد ندارم که نیوزیلند کشور ملال آوری باشه. کشوری که نزدیک 70% جمعیتش سالانه توریست داره قطعا نمیتونه خسته کننده باشه.

پس اگه شما هم مثل من هم هدف هستید یک نمایشگاه کتاب بی کیفیت یا فرودگاه خلوت یا بسته شدن مغازه ها نمیتونه کوچیکترین خللی توی تصمیمتون بوجود بیاره. البته همچنان منتظر شنیدن تجربه های بد شما هستم.

الهام 1392/05/30 ساعت 18:23

کاملاً با آقای روزبه موافقم....موافق.

رامین 1392/05/30 ساعت 19:31

با آقای روزبه کاملا موافقم . آقای مورو ادامه بدید این اشکالات سطحی را . هرچه قدر این اشکالات سطحی را ادامه بدید توی تصمیممون بیشتر مطمئن میشیم

علی 123 1392/05/30 ساعت 22:27

دوستان به عقیده من با توجه به اینکه انسانها افکار و اولویتهای مختلفی توی زندگی دارند به میزان همین اختلافها علایق, سلائق و لایف استایلهای متفاوتی دارند. من کسانی رو میشناسم که حاضر نیستن کوچکترین تغییری در روند عادی زندگیشون بدن و بدون ترافیک یک مسیر 7 کیلومتری رو چنان تفریحی میرن که نیم ساعت طول می کشه که به مقصد برسن شاید باورتون نشه اما با دنده 5 باسرعت 40KM/h رانندگی می کنن.
در مقابل کسانی رو میشناسم که به راحتی با زندگیشون بازی می کنن و اگه یک روز استرسهای اساسی نداشته باشند فرداش حتما دوبرابرش رو برای خودشون میسازن. کسانی که در یک روز صدهاهزارتومان ضرر می کنن و یک روز دیگه صدها هزار تومان نفع. کسانی که خودشون عمدا برای خودشون مشکلاتی درست می کنن که می تونه زندگیشون, خانواده شون و آینده بچه هاشون رو در عرض 5 دقیقه نابود کنه.
راستش برای من زلزله و آتشفشان مسائل مهمی هستند اما تعطیلی زودهنگام مغازه ها, نمایشگاههای کوچک و فرودگاهی که توصیف شد و مسائلی از این دست در حد 13% اهمیت داره. اگر چه دوست دارم آقای مورو نوشته های خودشون رو ادامه بدن و شاید خودم هم وقتی چندوقت اونطرف زندگی کردم روزمرگیهای خودم رو بنویسم.

اون 12% که واضحه و همه میدونیم ولی اون 1% اضافه رو نمی دونم برای چی بود؟ :))
/حسین

مریم م 1392/05/30 ساعت 22:33

من که واقعا نا امید شدم...فکر کنم با این اوصاف دیگه باید قیدشو بزنم چون نمی دونستم و همسرمم نمیتونه حالاحالاحا آیلتس 6.5 بگیره..حیف میشه واقعا...خیلی تا الان زحمت کشیدم و واقعا دوست داشتم به نتیجه برسه..اگر 20 امتیازم بره میشه 120 امتیازم....ممنونم ازتون.

خیلی متاسف شدیم :(
/حسین

رامین 1392/05/31 ساعت 01:00

آفای علی 123::
من اصلا نمیخوام بحث را ادامه بدم . فقط شما به یک سوال من پاسخ بده ::
آیا احتمال اومدن آتشفشان که معلوم نیست درصدش چقدر باشه بالاتره یا تلف شدن در جاده های ایران؟!
قیاس ایران و نیوزیلند قیاس نادرستی است .

علی 123 1392/05/31 ساعت 01:19

آقا رامین::: خداوند توی قرآن میفرماید که هیچکس نمی دونه که مرگش در چه سرزمینی فرامیرسه. موضوع تلف شدن نیست, موضوع زندگی بهتر و آرامش بیشتره. من نیوزیلند رو به مراتب آرامتر از ایران می دونم و موضوعی که بهش بیشتر از همه فکر می کنم پیدا کردن کاره.

هادی 1392/05/31 ساعت 02:07

دوستان مورو واقعیتهایی رو بیان کرد که از الان ذهنیت داشته باشیم و بعد تو ذوقمون نخوره ... هر کسی به دلیلی مهاجرت می کنه روزبه به دنبال زندگی بهتر برای همسر و فرزندش هست یکی دیگه دنباله کار حرفه ای هست یکی هم مثل من دنبال ادونچر هست :) مسلما بهشت برین نیست و هر کشوری بدیها و خوبی های خودشو داره ولی به نظر من این ترافیک و دعوا نیست که ما رو به سمت مهاجرت می کشونه بلکه خسته شدن از تسلسل زندگی هست شاید مهاجرت یک node به این چرخه زندگی مون اضافه کنه و چند سالی باهاش سرگرم شیم :) حالا این سرگرم شدن اگه همراه با یک پاسپورت معتبر و یاد گرفتن چیزهای جدید چه تو کار چه تو زندگی باشه خوب چه بهتر :)

به مورو :: آقای برادر مرسی از نوشته هات :) یادم باشه اگه یه روزی نزدیک بودیم به هم یه قهوه با هم بخوریم :)

مجتبی 1392/05/31 ساعت 07:07

به علی 123: خیلی نگران تعطیلی زودهنگام شهر در شب نباش. من خیلی وقت ها تا 11 ، 12 بیرون بودم و کلی جاهای باز هم توی شهر هست که می شه رفت.
اگر دوستان زیادتری در اینجا داشته باشید، مطمئنا کمتر پیش می یاد که بعد از ظهر ها وقت خالی داشته باشید. این یک مورد رو فعلا نگران نباشید.

من یه دوستی دارم اینجا که 4 سال با انواع و اقسام ویزا ها خودشو توی نیوزلند نگه داشته و در نهایت تونست ویزای Resident رو بگیره. اما از همون روز که این ویزا رو گرفته، کلا برنامه زندگیش بهم خورده. می دونین چرا؟ چون تمام هدفش فقط گرفتن این ویزا بوده و برای بعدش هیچ برنامه ای نداشته.

خیلی ها از جمله خودم فکر می کنیم که یه پاسپورت معتبر بگیریم که خیالمون راحت شه. حالا می خواهیم با پاسپورت چیکار کنیم رو خودمون هم نمی دونیم.

دوستانی که اطلاعاتی در مورد کار در استرالیا، کانادا و یا آمریکا دارن همین جا وضعیت کاری در سال اخیر رو بنویسن تا بقیه هم بدونن. بعید می دونم که با گرفتن یه پاسپورت، فرش قرمز در سایر جاها برای ما پهن شده باشه. خیلی به این مورد دل نبندید.

پاسپورت نیوزلند رو داشتن فقط برای پز دادن به سایر ایرانی ها خوبه و اینکه وقتی می خواهید برید نیوزلند دیگه ویزا اینا نمی خواد.
اما هنوز هم شما ایرانی هستید و در سایر نقاط دنیا وقتی چک می کنن، باز هم همون مشکلات رو خواهید داشت.

کلام آخر:: دنبال نداشته هامون نباشیم. دنبال داشته هامون باشیم و به بهترین شکل از اونها استفاده کنیم.

هادی 1392/05/31 ساعت 09:53

به مجتبی ::‌مرسی از اینکه کامنت گذاشتید و از اینکه گفتید که خیلی وقت ها تا 11، 12 بیرون بودید و کلی جای باز بود خبر خوبیه چون کلا ما جغد بودن رو ترجیح میدیم به مرغ بودن :)

اما در مورد اینکه با پاسپورت چکار می خوایم بکنیم، خدمت شما عرض نمایم فکر نکنم بچه های اینجا از لحاظ کاراکتری دنبال پز دادن باشند چون هر کدام از اونها به اندازه کافی دارای محاسن و برتریهایی هستند که اونها رو از متوسط جامعه جداشون کنه ولی باید خدمت شما عرض کنم که اولین فایده یک پاسپورت معتبر علاوه بر اسانتر شدن گرفتن کار در خارج از کشور، برای افرادی که از لحاظ حرفه ای زیاد سفر می کنند این است که در بسیاری از موارد گرفتار ویزای ترانزیت و حتی ویزای مقصد نخواهندبود و حتی در صورت بروز مشکل در کشورهای ترانزیت راحت از پاسپورتشون برای داخل شدن به کشور مذکور استفاده نمایند.

اجازه دهید یکی از تجربه های شخصی خودم را براتون بازگو کنم. در زمستان گذشته که از یک سفر برمی گشتم در فرودگاه فرانکفورت ترانزیت بودم که بعد از 8 ساعت به تهران بیام با پرواز لوفت هانزا. به فرودگاه که رسیدم گیت تهران غوغایی بود هیچ وقت گیت تهران رو این قدر شلوغ ندیده بودم. بعد از پرس و جو مطلع گشتم به علت هوای بد و همچنین اعتصاب پرسنل لوفت هانزا دو روز پرواز از فرانکفورت به تهران کنسل شده بود و تمام مسافرهای ایرانی از سفر به موقع بازمانده بودند. و بیشتر آنها مسافرهایی بودند که مبداشان قاره آمریکا بود که بعد از یک پرواز 11، 12 ساعتی به آلمان رسیده بودند و گرفتار چنین وضعیتی. در چنین مواردی شرکت هواپیمایی موظف است مسافرین را به هتل اعزام کند و لوفت هانزا هم طبق قانون همین کار را انجام داد اما برای کسانی که پاسپورت معتبر یا ویزای آلمان داشتند و بقیه ایرانیهایی که فقط پاسپورت ایرانی با ویزای ترانزیت داشتند حداقل 48 ساعت در فرودگاه معطل شدند که حتی من شنیدم ازشون که غذا هم بهشون نداده بودند. و در بعضی از موارد پتو و بالش هم گیرشان نیامده بود. حال فکر کن طرف پاسپورت نیوزیلند می داشت نه تنها همون لحظه می تونست به هتل 5 ستاره لوفت هانزا بره و دو شب رو فارغ از هر دردسری استراحت کنه حتی اگه تو اون 2 شب تو آلمان کار پیدا می کرد بدون ویزای کار می تونست مدت مشخصی با همان پاسپورتش به صورت قانونی کار کنه.

خلاصه به نظر من هرحال خیلی ها می دونن با اون پاسپورت چیکار کنن و ضمنا فکر کنم همه دوستان با داشته هایشان دنبال به دست آوردن نداشته هاشون هستند.

شاد باشید.

رامین 1392/05/31 ساعت 10:20

با نظر مجتبی در مورد اینکه از داشته هامون کمال لذت را ببریم کاملا موافقم .
در مورد پاسپورت هم بهش فکر نکردم . ولی اینکه آدم بتونه تو یک کشوری که با دنیا ارتباط خوبی داره کار و زندگی کنه مسلما فرصت ها و موقعیتهای بسیار بیشتری را بهش میده . این را خودم دقیقا از نزدیک دیدم و کاملا ازش مطمئنم . فقط طرف باید بتونه این فرصت ها را پیدا کنه و بر اساس تجربیاتش ازش استفاده کنه .
یک موضوع بسیار مهم دیگه برای دلیل مهاجرت به نیوزیلند برای من بچه هام هستند که الان کوچولو هستند و اگر انشالله موفق شدم ویزا بگیرم مطمئنم اونها میتونند نسبت به تحصیل در ایران پیشرفت بسیار بیشتری بکنند .
یک موضوع مهم دیگه همسرم هست که میدونم توانایی بسیار زیادی توی کارش داره ولی توی ایران به دلیل اینکه توی ساختار دولتی که خودتون میدونید چه مشکلاتی داره جلوی پیشرفتش گرفته شده . اون هم میتونه پیشرفت زیادی بکنه .
پس من دیگه چی میخوام؟ اون چیزایی که گفته شد مثل آتشفشان و .... هم احتماله . ممکنه پیش بیاد ممکنه نه . من نیازی ندارم بهشون فکر کنم چون این اتفاقات همه جای دنیا میوفته .

مریم م 1392/05/31 ساعت 10:29

پس فکر می کنید که کلا باید پروسه ارسال مدارک رو رها کنم؟ همه چیز رو بجز آیلتس و مدیکال آماده کرده بودم..خیلی برام سخته..واقعا افسرده شدم.

هادی 1392/05/31 ساعت 10:41

مریم م

یه ایمیل بهشون بزن بگو از آنجا که طول می کشه تا پارتنرت آیلتس بده بپرس ببین می تونی که لاجمنت رو انجام بدی و اون چند ماهی که توی صف هستی برای تخصیص کیس آفیسر آیلتس رو ارایه کنی؟ فکر کنم بشه ...

مهدی-فاطمه 1392/05/31 ساعت 11:02

@مریم م: ویزای silver fern رو هم بررسی کنید

مریم م 1392/05/31 ساعت 11:13

آقا هادی ممنونم از لطف و همدردیتون و راهنماییتون...امیدوارم بشه فقط به کجا بزنم؟ اگر همون ایمیلی که برام آی تی ای رو فرستادن به همون reply بزنم جواب می گیرم؟ چون دیشب یکی براشون زدم و راهنمایی خواستم اما جوابی دریافت نکردم هنوز.... به امید خدا ببینم چی میشه...مرسی

هادی 1392/05/31 ساعت 11:23

مریم م

بله دقیقا به همون ایمیل .. البته یه جوری توضیح بده که مثلا به خاطر مشکلات ثبت نام تو ایران این قضیه پیش اومده و تصمیم گرفتید برید یه کشور دیگه آیلتس بدید و این حرفها ... اینها دقیقا کلمه به کلمه می خونن ...

برای جواب ماکسیسم 72 ساعت باید منتظر باشی ماکسیسمم ظرف این مدت جوابت رو می دن.

مریم م 1392/05/31 ساعت 12:00

مرسی هادی عزیز...حالا یه ایمیل زدم چیزهای مختلفم توش نوشتم...ببینم برخوردشون چه خواهد بود...ایشالا که کارو خراب تر نکنه.

Hessam 1392/05/31 ساعت 17:47

شل شدین ها؟!!!!
یه حرکتی، کامنتی، ویزایی؟

دستی، سوتی، بوقی :)
/حسین

الهام 1392/05/31 ساعت 21:39

من الان یک هفته ناقابل هست که در تقلای پرداخت لوی هستم. بانک مالزی حساب دوستم رو فعال کرد ولی بازم برداشت انجام نشد دوستم موجودی رو به یه حساب دیگه گه چند ماه پیش به همین شیوه ازش برداشت انجام شده ارساب کرده منتظریم ببینیم بلاخره خانم آنا جون می تونه فردا برداشت کنه...من کلی توی آفیس لندن به خاطر ویزا کارت ها معروف شدم...!!!

مینا 1392/05/31 ساعت 23:59

سلام
من مینا هستم. خیلی از وبلاگتون و جمع دوستان اینجا خوشم آمده. منم حدود 2 هفته پیش eoi را فرستادم. شغلم مهندس برق هستش و امتیازم 120. تحصیلاتم فوق لیسانس هستش و 2 سال سابقه کاری دارم.
به نظرتون چقدر طول میکشه تا select بشم. آیا امتیازم کم نیست؟ آیا حتما انتخاب می شوم؟ اکثر دوستان که در صفحه جدول ما هستند امتیاز 130 به بالا دارند...
با تشکر

سلام مینا خانم. خوش آمدید
متاسفانه چند ماه اخیر فقط امتیازهای 140 انتخاب شده اند. اگر بتونید امتیاز همسر را هم اضافه کنید خیلی بهتره
/حسین

مهاجر 1392/06/01 ساعت 00:08

سلام دوستان. در مورد نظرات موروی عزیز خواستم یه مطلب کوچیک بگم.
فکر میکنم نظر ایشون مقایسه بین ایران و نیوزلند نبوده. بلکه میگن اگه میخواید مهاجرت کنید چرا نیوزلند؟ و مثلا استرالیا نه.
من البته کلی مطلب در این مورد آماده کردم (هنوز چیزیشو ننوشتم) و وقتی مطلب مورو به صورت یک پست اومد اونا رو مینویسم.

حالا نمیشه یه کمی الان بنویسی؟! :)
/حسین

مورو 1392/06/01 ساعت 04:57

"... که سفر تقدیر ماست واسه همیشه
ما همینیم جنگل بدون ریشه..."

سلام به همه دوستان
خوشحالم که بالاخره نوشته های من چند نفری رو به فکر انداخت که تجربیات یا نظرات خودشون رو بنویسن. واقعا امر مبارکی است. ببینید دوستان ما نسلی هستیم که محکومه به تجربه ناتجربه ها، پس بهتره که عوض قهر کردن و دوری از بحث بشینیم تجربیات خودمون از این پدیده مهاجرت بیسابقه یادداشت کنیم. حداقلش اینه که فردا که نسل بعد ازمون پرسید چی شد یکدفعه همگی مملکت رو ول کردید وهر کدوم به مفری پناه بردید؟ میتونیم حال و روز الانمون رو براشون همونطور که بوده توضیح بدیم. از همون اول هم شروع کنید از اون اولین جرقه، اولین باری که فکر مهاجرت افتادین: اگه گشت ارشاد بوده، زیرآبزنی همکار بوده، چشم و همچشمی بوده، احساس عدم امنیت و احترام بوده، عدم وجود آزادی حداقلی تو مملکت بوده، کلافگی از روزمرگی و به امید ماجراجویی بوده، .... اینها دلایلیه که من تا حالا از شما شنیدم... بهرحال یه نسل اتفاقا از طبقه ای که باید مملکت رو بچرخونن دارن به امید فردای بهتر ول میکنن برن چرخ جاهای دیگه رو بچرخونن و از قضا همدیگر رو تشویق هم به اینکار میکنن،... شوخی نیست، فاجعه است!

من هم این دوره های قبل از مهاجرت رو داشتم میدونم چه حال و هوایی داره. نمیخوام هم اگه شما واقعا تصمیم قطعی گرفتید تو دلتون رو خالی کنم برای همین هم میگم اگه تصمیمتون قطعیه اصلا دلایل من رو نخونید! خیلیها کلی به اینجا امید بستن، تلاش کردن و از هفت خوان رستم رد شدن، دست از خیلی چیزها شستن، حتی رویاپردازی کردن یا خوابش رو دیدن... بعد یهو یکی پیدا بشه اونقدرها هم که فکر میکنی خبری نیست! خب چه حالی دست میده به آدم! مثل اینکه بعد از رد شدن از رود نیل یکی پیدا بشه به شما بگه اون "سرزمین موعود" از خیلی جهات از همون "سرزمین فراعنه" هم بدتره! واقعا چه حسی به آدم دست میده!

ولی خب این نوشته ها واقعا بخشی از واقعیته و به روشن شدن تصویر کسانیکه ذهنیت درستی از اینجا ندارن کمک میکنه (یادم باشه یه مطلب درباره ذهنیت و عینیت بنویسم!) شاید خیلیها از طرح اینجور مطالب خوششون نیاد ولی به نظرم به خیلیها هم در تصمیم گیری کمک میکنه. حالا ما بدیهاش رو میگیم یکی هم بیاد خوبیهاشو بگه ولی در مجموع اینجور بحثهای عمیقتر و استراتژیک خیلی ضروری ترن تا بحثهای سطحی و تاکتیکی که مثلا چیکار کنیم مصاحبه مون بدون مشکل پیش بره.

بهرحال شما رو هم تشویق به نوشتن و مباحثه میکنیم. کسانیکه با ما اختلاف نظر دارن رو هم بیشتر دلمون میخواد صحبتهاشون رو بشنویم و تا دوستان اجازه بدن در خدمتشون هستیم. البته یه مدتی میرم مسافرت و دسترسیم به اینترنت محدوده ولی قول میدم با دست پر برگردم! میرم دنیا رو بگردم ببینم چقدر با اینجایی که الان هستم فرق داره.

راستی این رو هم بگم که نیوزیلند اولین توقف طولانی من بعد از خروج از ایران نبوده و احتمالا آخرین هم نخواهد بود. من الان بیش از هفت ساله از کشور مهاجرت کردم و در این فاصله خیلی جاهای معروف و غیر معروف دنیا رو دیدم یا زندگی کردم. خیلی جاها رو هم ندیدم ولی دوستان خوبی اونجاها دارم که تعریف دقیقی ازش برام میکنن. اینه که بخودم جرات میدم اینجا رو با جاهای دیگه دنیا مقایسه میکنم.

از پیشنهاد قهوه خوری دوستان هم استقبال میکنم ولی ترجیح میدم یه روزی تو مملکت آباد و آزاد خودم اتفاق بیفته.

فعلا با اجازه برم چمدونم رو ببندم. از چمدون بستن متنفرم...!

ارادتمند

"چاره ای نمونده جر رفتن و رفتن
انگار اینو رو پیشونیمون نوشتن..."

مورو جان مرسی از توضیحات استراتژیک :)
نکنه وقتی میگی بحثهای تاکتیکی، مورو (با لهجه مشهدی) میگی :))
/حسین

لیلا 1392/06/01 ساعت 08:33

انقدر قضیه رو دراماتیک نکن مورو جان ... مهاجرت چیزعجیبی نیست سالهاست که بشر به یکجا نشینی عادت کرده ... صدها سال پیش آدما واسه موفقیت و پیشرفت با کاروان چندین ماه و سال به راه پرخطر می زدن ... حالا موضوع خیلی فرق کرده ... خیالت راحت باشه که خیلیا حاضر نیستن که پاشونو از ایران بیرون بذارن و خیلیا هم بعد از تحصیل و تجربه برمی گردن بنابراین نترس از اینکه کسی نباشه مملکت رو آباد کنه ! من خودم آدمی هستم که به این مرزای جغرافیایی اعتقاد زیادی ندارم و جمعیت مهاجرین ایرانی هنوز هم نسبت به بعضی جاهای دنیا خیلی کوچیکه .
خیلی جالبه که 7 سال رو توی جاهای مختلف گذروندی و داری هنوزم ادامه می دی !!! آخه همچین کاری امنیت مالی خیلی بالایی می خواد.

لیلا 1392/06/01 ساعت 09:49

شما فکر می کنین که وقتی می گیم سطح آموزشی بالا چیز کمیه ؟!! چنددرصد از ماها واقعا استعداد و علایق واقعیمون رو در ادامه تحصیل در نظر گرفتیم ؟ تقریبا 90 درصد آدمای اطرافم دارن کاری رو انجام میدن که فکر می کنن مجبور شدن ... می دونین این یعنی چی ؟ یعنی یه عمر زندگی و کاری که علاقه واقعیت نیست و ازش لذت نمی بری ... به نظر من که خیلی خیلی خیلی مهمه ... من مطمئنم که بچه من اگه توی ایران بزرگ بشه هم توی همین راه می افته که کل زندگیش رو تحت تاثیر قرار می ده . اونجا شانس بهتری داره حالا نمی گم صد در صد ... ولی شرایط براش مهیاس دیگه بقیه بستگی به خودش داره.
چرا من با اینکه 11 سال سابقه مهندسی دارم انقدر به خودم اعتماد نداشته باشم که در حد بالایی وارد بازار کار اونجا بشم؟ چون خودمون مید ونیم که دانشگاه فقط پاس کردن واحداست به جای تمرکز و کاربرد ... یعنی شاید یه بچه دبیرستانی توی یه کشور پیشرفته با درصد هوش کمتر بهتر از من بتونه یه سیستم مکانیکی رو تحلیل بکنه !!! و کار کردن هم شده مونتاژ و کپی و دریغ از یه کار مهندسی درست و درمون ! خلاصه یعنی اینکه کار ما بین المللی نیست ... مگه در شرایط خیلی خاص (دارم واسه رشته خودم می گم). ببخشید از پرحرفی !

ادی54 1392/06/01 ساعت 09:55

آق مورو:
ممنون از نوشته هات که روی دیگه سکه رو نشون میده.
میتونم خواهش کنم از مشکلاتیکه تو محیط کار ممکنه وجود داشته باشه بنویسی مثل رقابتها حسادتها زیرآبزنی ندادن حق و حقوق و مسائلی از این قبیل (البته اگه وجود داره ) .
خب ما داریم بعنوان skilled worker میریم این موضوعات برا من مهمتره تا مثلن نبود شب نشینی فامیلی که خانوما دوس دارن یا وجود آتشفشان و زلزله و ....

واویلا!!
خانما بیان دفاع کنن از خودشون :))
/حسین

ادی54 1392/06/01 ساعت 10:13

آق مورو ::
دوستان ::
ببخشید خوب میدونید که آیتمهائی که سوال کردم : "رقابتها حسادتها زیرآبزنی ندادن حق و حقوق و مسائلی از این قبیل "
در همه جای دنیا وجود داره ولی تو ایران در حد اعلا قرار داره و اگه حواست نباشه سریع out میشی و بلا ملا سرت میارند.

خب آتشفشان و زلزله و سونامی و تورنادو و ... هم همه جا وجود داره . مگه زلزله شهر بم سال 82 تو ایران نبود که 50-60 هزار نفر مردند یا منجیل و ....
اگه اینجوریه نباید به US هم مهاجرت کرد. حتی US هم مدینه فاضله نیست .

فقط میمونه یه چیز که :
" این یه تصمیم کاملن شخصیه و معمولن کسانی که ریسک میکنند از زندگیشون بیشتر لذت میبرند"

اگه ماجراجوهائی مثل Neil Armstrong , James Cook , Abel Tasman , Christoph Colomb و ... نبودند و ریسک نمی کردند الان دنیای ما خیلی کوچکتر بود....

الهام 1392/06/01 ساعت 10:29

من یه چیزی بگم؟
آقای مورو اشاره کرد به عبور از رود نیل....من یه اعتقادی دارم اینه که اگه با حضور قلب نیت کنم و قرآن باز کنم آیه هایی که میاد به نیت من جواب میده...چند وقت پیشا با همین حس و حال که آیا مهاجرت به صلاحم هست یاخیر نیت کردم و قرآن باز کردم...دقیقا این آیات اومو که خدا رود نیل رو برای موسی و بنی اسراییل شکافت و اونا رو از فرعونیان نجات داد...من نتیجه گرفتم که در سرزمین جدید از خیلی مسایلی که اینجا آزارم میده نجات پیدا می کنم امممما باید شاکر باسم و بدیهای اونجا که قطعا اونجا هم مثل همه جای دنیا بدیهایی داره نباید باعث ناسپاسی بشه...

Hessam 1392/06/01 ساعت 10:52

سلام، یک نکته مهم برای دوستانی که مصاحبه دارند. فرض کنید من یک مهندس مکانیک هستم. یک سرچ اینترنتی میکنم از چند تا شرکت معروف که تو نیوزلند هستند یا شرکتهای بین المللی که تو نیوزلند نمایندگی دارند. اول اسم و آدرس سایتشون رو حفظ میکنم. بعد بهشون یک نامه اعلام آمادگی برای همکاری میزنم. دو حالت داره یا جواب مثبت میدهند - که خیلی غیر محتمله- یا جواب منفی - که خیلی محتمله. در هر دو صورت این رو توی مصاحبه به آفیسرتون اعلام میکنید و اون این رو با دقت خواهد شنید. خیلی خیلی و باز هم خیلی تأثیر مثبت داره. به نظر من شرکتهای انگلیسی امتیاز ویژه تری دارند. البته این آخری فقط نظرمه. بدیهی است که اون شرکتهایی که باهاشون مکاتبه کردید رو باید شناخت خوبی ازشون داشته باشید: کارشون چیه؟ خدماتشون چیه؟ محصولشون چیه؟ چه طوری باهاشون آشنا شدید - که جوابش معمولاً اینه که تو زمینه رشته ما شرکت خیلی معروف و معتبریه و ...- این جوابها رو هم داشته باشید. به نظر من همین یکی مسأله شغلی رو خیلی خوب ساپورت میکنه.

آزاده 1392/06/01 ساعت 11:44

❊ حسام

ممن،ن بابت ارئه یک مورد تاکتیکی

Hessam 1392/06/01 ساعت 12:06

دوستان لطفاً همت کنید چند تا کامنت بذارید، این پیج پر بشه. من میخوام صفحه بعد نفر اول باشم. این خوشی حداقلی رو از من نگیرید.

Hessam 1392/06/01 ساعت 12:07

آزاده خانوم قابلی نداشت. برگ سبزی است تحفه درویش.

لیلا 1392/06/01 ساعت 12:50

من انقدر پای کامپیوتر می شینم که نفر اول بشم ... تا صفحه بعد رسیدن 4 تا کامنت دیگر ! ... می تونی 5 تا کامنت خودت بذاری ... 5 تا استراتژی دیگه بنویس

زود باشید بابا. میخوام پست جدید بزارم :)
/حسین

الهام 1392/06/01 ساعت 14:11

مسعود 1392/06/01 ساعت 14:43

آقا حسام، پیشنهاد خیلی خوبی بود. ممنون

Hessam 1392/06/01 ساعت 14:45

خواهش میکنم آقا مسعود.

Hessam 1392/06/01 ساعت 14:49

به خاطر حسین آقا من کوتاه میام...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.