دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

ورزش و فعالیت بدنی (عمرا!)

چند روز ‍پیش یکی از شلوارهام رو که روزهای آخر از ایران خریده بودم ‍پوشیدم و رفتم سر کار. راستش اون روز یه مقدار توش ناراحت بودم و احساس می‌کردم که انگار نمی‌تونم زیاد توش وول بخورم. به نظر یه کم تنگ شده بود واسه‌ام. یه خرده که فکر کردم یادم افتاد که این شلوار موقعی که خریدمش برام یه مقدار گشاد هم بود. طوری که وقتی کمربند رو سفت می‌کردم تقریبا مثل شلوار کردی چین می‌خورد دور کمرم! البته نه اینقدر فاجعه- اما به هر حال باید حتما کمربند می‌بستم تا از ‍پام نیفته!

بزنیم به تخته بعد از دوره ۴-۵ ماهه اولیه که ریاضت می کشیدم و چون ماشین هم نداشتم راهپیمایی زیادی می کردم همینطور داره به وزنم اضافه میشه. مشکل اصلی اینجا اینه که به دلیل استفاده از اتومبیل شخصی برای بیشتر کارهای خارج از منزل میزان فعالیت بدنی و پیاده‌روی فرد به میزان قابل ملاحظه‌ای افت می‌کنه و اغراق نیست اگه بگم به صفر می‌رسه.

رسما باید اقرار کنم که طولانی‌ترین مسیری که من این روزها طی می‌کنم مسیر میز کارم تا آبدارخونه شرکته که اون هم اگه باعث سوزاندن ۲-۳ کالری بشه در عوض به دلیل نفس عمل و هدفش (رسیدن به خوردنی) در نهایت باعث جذب چندین کیلوکالری انرژی میشه.

شیوه متداول زندگی در نیوزیلند امکان داشتن فعالیت بدنی در طی روز رو از شما می‌گیره. عمده دلیلش هم اینه که ناچارید از وسیله نقلیه شخصی استفاده کنید. تقریبا تمامی کارهای اداری هم که از طریق اینترنت و تلفن قابل انجامه. (اصلا من تازه فهمیدم که تو ایران این ادارات چه قدر به فکر سلامتی ما بودن که وادارمون می‌کردن حضوری بریم سروقتشون تا بلکه چند کالری انرژی بسوزونیم!) اگه اهل خانه و خانواده و این حرفا هم هستین فکر دوچرخه سواری تا محل کار و از این قلم آرتیست بازی‌ها رو هم از سرتون بیرون کنین. مگر اینکه سایر کارهای خانواده مثل خرید و رسوندن بچه ها به مدرسه و ... رو همسرتون انجام بده. (فرض کمی تا قسمتی محال) اینجا مثل شهرهای ایران نیست که مثلا تا سر کوچه قدم بزنین و برید از بقالی چیزی بخرید. اگه هم نزدیک باشه احتمالا قیمتاش اونقدر منطقی نیست که به جز در مواقع ضروری این کار رو بکنین. شخصا وقتی تهران بودم به طور میانگین روزی 45-50 دقیقه پیاده روی می کردم تا از محل کار یا منزل به ایستگاه بی آر تی برسم. اما اینجا حتی این سناریو هم چندان محتمل نیست چون اگه مقصدتون جز سیتی جای دیگه‌ای باشه استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی محلی از اعراب نداره.

بنابراین خیلی زود به این نتیجه می‌رسید که باید ورزش رو با جدیت تو برنامه هفتگی‌تون جا بدین. وگرنه بعد از چند وقت شلوار که هیچ کیسه خواب هم براتون تنگ میشه!

اینجا با توجه به جمعیت افراد زیادی رو می‌بینید که به صورت منظم ورزش می ‌کنن- یا تو باشگاه‌های ورزشی یا تو خیابونا مشغول دویدن و دوچرخه سواری. اما کاری که می‌کنن فقط براشون جنبه تفریح نداره. بیشتر به نظر می رسه که یه نیاز جدی و یه برنامه پیشگیرانه برای مبارزه با عوارض تنبلی و افزایش وزن باشه. پس شما هم حتما برای ورزش روزانه یا هفتگی وقتی رو در نظر بگیرین و سعی کنید خودتون رو بهش ملزم و متعهد کنید.

نظرات 67 + ارسال نظر
علی 123 1392/09/18 ساعت 13:25

پست مهمی بود مرسی بابک جان. موضوع اینه که من اینجا هم تقریبا اصلا ورزش نمی کنم، اما فکر می کنم با توجه به ساعت شروع کار اداری، شاید بشه حدود ساعت 7 یا7 و نیم صبح برای حدود 45 دقیقه دوید و بعد از خوردن صبحانه و دوش گرفتن رفت سر کار. با توجه به پاک بودن هوا و تایمینگش نظرت چیه؟

راستش ... پس کی می‌خوای بری سر کار؟ اووووووو تازه می‌خوای دوش هم بگیری؟ صبحونه هم بخوری؟
نمی‌دونم والا! مگر اینکه شرکتت نزدیک خونه‌تون باشه!
/بابک

ماریا 1392/09/18 ساعت 13:41

@ آقا بابک
ممنون از این پست. این معضل بی تحرکی رو ما اینجاهم داریم. از اینرو زود با این موضوع خودمونو اونجا وفق میدیم من خودم به شخصه عاشق پیاده‌روی(jogging) هستم ولی بخاطر دور بودن محل کار و رسوندن بچه‌ها به مدرسه و سر ساعت 8 در محل کار حاضر شدن باید از وسیله شخصی استفاده کنیم و در نتیجه بی هیچ تحرکی روز رو به شب می‌رسونیم. همه امیدم اینه که اونجا لااقل این وقتو داشته باشیم که برا سلامتیمون بزاریم.

@ علی 123 عزیز
من منظورتونو از ریسک نفهمیدم. آخه اگر تازه اسسور هم اختصاص پیدا کنه برا اسس استرالیا فکرکنم 4-5 ماه طول بکشه تازه جوابشون چی باشه!
از طرفی فکر میکنم اگه آفیسر بدونه که ما برا اسس استرالیا اقدام کردیم اثر منفی رو پروندمون میذاره!

نکته مثبت اینجا اینه که زورزورکی هم شده یه کاری می‌کنن که وقت ورزش کردن رو داشته باشین. وقتش پیدا میشه خوشبختانه. فقط همت می خواد. ولی گفتم که جنبه جدی‌اش به تفریحش می‌چربه به نظر من. چون اگه ورزش نکنین- در واقع فعالیت بدنی‌تون صفره.

/بابک

لیلا 1392/09/18 ساعت 13:42

اتفاقا منم الان دارم روزی چند دقیقه می دوم که بتونم تا بیشتر از 30 دقیقه برسونم و خلاصه یه جاگینگ بادی اونجا پیدا کنم :)) ... کلا خیلی خوشحالم ! هنوزم واسه مصاحبه دعوت نشدم که !

خیلی هم عالی!
من هم دارم همین کارو می‌کنم. یعنی سعی می‌کنم.
/بابک

علی 123 1392/09/18 ساعت 13:49

ماریا خانم::: همونطور که مستحضرین تجربه نشون داده که اکثر پرونده های ایرانی ها در IPENZ بدون داشتن اسس استرالیا مهندسی اسس نمی شن. تا جایی که میشه باید زمان بخرید.

البته اسس میشن علی آقا. من خودم اسس IPENZ گرفتم یکی از دوستان دیگه هم اسس گرفت به همین روش. ولی بحث زمان مطرحه با توجه به نزدیک شدن به آخر سال الان IPENZ هم اسسور نمی ده به این راحتی
/آزاده

حسین 2 1392/09/18 ساعت 13:55

آقا بابک خیلیم آقایی ... راستی الان پراید در حد صفر چنده تو اوکلند

نظرت راجع به موتور سیکلت چیه تا قبل خرید ماشین ، قدیم ندیما گواهینامه موتور هم داشتم اگه بدرد بخوره برم تمدید کنم ...

مخلصیم. ما تو کار ماشین صفر نیستیم برادر!
موتور سیکلت هم خیلی خوبه. اما تو هوای بارونی و متغیر اینجا... باید مرد عمل باشی.
/بابک

حسین جان من یک پراید 12 سال کار کرده در حد صفر دارم. فروشنده ام
/حسین

آزاده 1392/09/18 ساعت 13:58

می گن ترک عادت موجب مرضه دو روزه کامنت نذاشته بودم دلم تنگ شد. مرسی آقا بابک بابت این پست. نگران نباشید بذارید پام برسه اونور همتونو ورزشکار می کنم. حالا ببینید اصلاً هم شوخی ندارم. یکی از دلایل دیگه افزایش وزن رطوبت هوا و کیفیت بالای مواد غذایی هم هست. اینه که حتی در فروم های خارجی هم من می بینم با توجه به اینکه افراد ورزش هم می کنن باز معضل افزایش وزن دارن و راجع به رژیم غذایی و افزایش فعالیت بدنی صحبت می کنن.

من که بازنشسته شدم باید استراحت کنم، خیالم راحته. وای به حال بقیه
/حسین

ماریا 1392/09/18 ساعت 14:12

@ آزاده جون
فکر کنم بعد سال نوشون 2ماهه جواب بدن اگه سر اونها هم مثل مهندسی استرالیا شلوغ نشده باشه؟
با توجه به تجربه‌ای که داری می‌خواستم ببینم آیا همون اپیزودایی رو که ما برای اونجا نوشتیم( 3 اپیزود هر کدوم شامل 15-16 پاراگراف و 5-6 صفحه) میتونیم بدون تغییر بفرستیم یا باید خلاصشون کنیم؟

به نظر من دو ماه زمان قابل قبولیه برای IPENZ. متاسفانه باید یه مقدار تغییرات بدید توی ساختار نوشتاریتون. در مورد ارزیابی IPENZ، شما باید در 8 آیتم که از لحاظ IPENZ هر مهندس باید داشته باشه سابقه کاری و دروس مهندسی مرتبطی که پاس کردید رو ارائه بدید و راجه بهش توضیح بدید. پاراگراف بندی هاتون شاید نیاز به تغییر داشته باشه. کمک خواستید در خدمتتون هستم
/آزاده

ماریا 1392/09/18 ساعت 14:21

@ حسین آقا
بازنشتگیتون مبارک. کی سورشو میدین؟

@ آزاده جون
من که پایم. بی صبرانه روزشماری میکنم.

ای خدا. دوباره شروع شد. تازه از دست زرشک راحت شده بودیم
/حسین

هاتف 1392/09/18 ساعت 14:25

مرسی از جوابتون آزاده خانم
تو پست جدید یبار دیگه میگم شاید بیشتر تو دید بچه ها باشه،
من برا اثبات پارتنرشیپی قبلا سوال کرده بودم ، راهنماییم کردید، حساب بانکی مشترک رو افتتاح کردیم 2 نفری (قرار شد گردش خوب هم داشته باشه )، عکس و اینا هم که مفصل داریم ، قبض موبایل هم ادرس و یکی کردیم با هم ، 2تا اینترنت داریم که به اسم تکیمون هست ، اونم ادرس و یکی کردیم به عنوان یوتیلیتی به قولا ،فقط فکر کنم موندیم واسه اجاره نامه (اگه فکر می کنید کم داریم مدرک باز راهنماییم کنید لطفا )چون خونه همسر هستیم و اجاره نامه ای نداریم ، واسه این چیکار می تونیم بکنیم بنظرتون...؟؟ دارالترجمه ها چه چیزیو قبول می کنن که بخوان همچین مدرکیو ترجمه کنن واسمون...؟؟

ماریا 1392/09/18 ساعت 14:37

@ آزاده جون
ممنون از لطفت. اون دفعه هم کلی مزاحمت شدم. مگه نباید مثلا" اون پروژه هایی که انجام دادیم رو شرح بدیم بعد به اون 8 آیتم که در هر پروژه میتونه وجود داشته باشه یا نه اشاره کنیم. مال اسس استرالیا هم همینطوره با این تفاوت که بجای 8 آیتم خیلی بیشتره!

چرا ماریا جان دقیقاً همینطوریه فقط در مورد واحدهای درسی هم در هر آیتم باید کمی توضیح بدید.
/آزاده

سمیرا 1392/09/18 ساعت 14:42

آقا بابک مرسی بابت این پست مفید ، اتفاقا منم جایی خوندم که نیوزیلندیا اضافه وزن دارن و به همین دلیل رو وزن مهاجرا هم حساس شدن. راستش اینجور که معلومه باید اساسی بهش فکر کرد.با توجه به هوای تمیز اونجا دیگه برای پیاده روی بهانه ای نیست .
من میگم حسین آقا اونجا رسیدید برنامه دورهمی روزانه پیاده روی راه بندازید .کم کم دوستان عازم هم ملحق بشن

حتما. فقط من میشینم نظارت می کنم که کسی کوتاهی نکنه
/حسین

اصلا چطوره که هر دومهاجری جدیدی که اومد اوکلند- یه گل گشت راه بندازیم و پیاده بریم پیشوازش!
/بابک

طیبه 1392/09/18 ساعت 15:39

آقابابک:
برسیم اونجا این حسینو به شما میسپرم که بدونیش/بدوانیدش

آزاده ماریا سمیراو بقیه قهرمانان:
منم هستم عاشق پیاده روی درحد سه پایه البته اگه حسین وسط ورزش تقلب نکنه میشیم چهارپایه

آخه من چه هیزم تری به شما فروختم. چرا نمیذارید یه کم استراحت کنم!
/حسین

طیبه خانم:: من دارم فعلا قبل از اومدن شما تمرین می‌کنم که زیاد ضایع نشم. نگین این یه سال تو نیوزیلند چیکار می‌کردم!
/بابک

حسین 1392/09/18 ساعت 16:00

طرح مباحثه گروهی راجع به کتاب، با هدف تقویت زبان انگلیسی مهاجران، بخصوص همسران محترم/محترمه:
http://eslnews.org.nz/wp-content/uploads/2013/11/photo-of-poster.jpg

علی 123 1392/09/18 ساعت 16:15

آقا حسین 2::: من شهادت می دم که حسین آقا با اون پراید بیشتر از 50 کیلومتر درساعت سرعت نمیره. اینو با چشمهای خودم دیدم چشمتون روز بد نبینه.

بابک جان::: آقا مشکل من نداشتن پایه برای ورزش کردنه. اگه قسمت شد نزدیک شما افتادیم من اساسی پایه ورزشم مخصوصا کوهنوردی, دو و دوچرخه سواری.

طیبه خانم::: آقا بابک با اضافه وزنی که می گه یواش می دوه, حسین آقا رو پاش که خوب شده اونجا هم که رستورانهاش دیزی ندارن 7 پرس بخوره, بسپرینش به خودم دو ماهه بردپیت تحویلتون می دم.

علی جان قبول. ولی همین قدر بگم که میانگین سرعت من و تو 250 تاست. بیچاره مریم خانم که هر بار میشینه تو ماشین اشهدش رو میخونه
من چند ساله هر روز نرمش انگشت سبابه می کنم ولی هیچ تاثیری نداره. نمی دونم چرا
/حسین

علی جون یه چیزی گفتی که اینجا بامبول در بیاریا! آخه اوکلند که کوه نداره!
/بابک

علی آقا 1392/09/18 ساعت 18:01 http://alihzadeh.blog.ir

پس خدا رو شکر داره بهتون خوش میگذره
تو تهران زحمت ماشین خیلی بیشتر از مزیتشه اما تو نیوزیلند با توحه به تراکم کم جمعیت مطمئنا خیلی خوبه که آدم ماشین شخصی داشته باشه. من اگه بودم یه دوچرخه میخریدم چون نخریدنش ناشکریه. فکر کن تو تهران بخوای دوچرخه سواری کنی، غیر از نبود امنیت ترافیکی، از نظر سلامتی هم برات ضرر داره چون باعث میشه میزان جذب دود و آلودگی ریه هات بره بالا. از هوای پاک اونجا (حدس میزنم پاک باشه، اگه اشتباه میکنم بگید) استفاده کنید.

من هنوز هم گهگاهی ریه‌هام یادشون میره اینجا کجاست و تعجب می‌کنن!
/بابک

علی 3 1392/09/18 ساعت 21:03

بعد از چند بار پیگیری الان جواب سوالمو از دایانا گرفتم شاید برای بقیه هم مفید باشه :
برای صدور ویزای اقامت می شود با درخواست از افسر وقت از سفارت نیوزلند در دبی گرفت و با مراجعه حضوری در همان روز ویزا در پاسپورت الصاق می شود .

علی 3 1392/09/18 ساعت 21:08

آقا بابک یه روش ساده اینه که ماشینو یک کیلومتر دور تر پارک کنین !

اتفاقا اخیرا این کار رو هم می‌کنم. مثلا پسرم رو زودتر می‌برم مدرسه و وقت می‌کنم ماشین رو چند صد متر اونطرف‌تر پارک کنم و با هم کمی پیاده روی کنیم. موقع برگشت هم همینطور.
/بابک

ناهید 1392/09/18 ساعت 23:46

ممنون بابک جان از پستت ..من یکی از دلایل انتخابم برا نیوزیلند دوچرخه سواری بوده .یکی از دلایلم برا ترک ایران راحت نبودن دوچرخه سواری بوده (اگرچه بازم به زور میرم گاهی)

حسین:: حسین اقا شما احتمالا با همسر گرامی بنده محشور خواهید شد , چون اونم معتقده ورزش برای سیگار خیلی ضرر داره و تمام روش های "از جای خود تکون نخوردن " رو بلده

البته من تا این حد خفن نیستم و به روشهای نظارتی، حمایتی اکتفا می کنم
/حسین

مریم 1392/09/18 ساعت 23:54

در جهت تایید صحبت های بابک باید یه این نکته هم اشاره کرد که متاسفانه یا خوشبخاته اوکلند پر از سر بالایی و سر پایینی هست و فقط کافیه تصمیم به پیاده بروی بگیرید تا کلی خسته بشید اما هیچ روزی نیست که کمتر از 20 نفر از این کیوی ها را نبینید که در حال دوندگی باشن...در ضمن کوچه و پس کوچه و خیابان های اینجا واقعا جون میده برای پیاده روی به خصوص برای خانم های خانه دار ...
من خودم علاوه بر پیاده روی روزانه از این دو تا برنامه هم استفاده می کنم که فکر می کنم یکی از بهترین برنامه های ورزش ر خانه محسوب می شن .

لینک آموزش :

http://www.youtube.com/watch?v=tQQzbxTW1oM


این هم کانال یوتیوب این خانوم بینظیر :

http://www.youtube.com/user/blogilates

و این هم صفحه فیسبوکش:

https://www.facebook.com/blogilates?ref=stream&hc_location=stream

همچنین بدنسازی های این خانوم آمریکایی فوق العاده است و توصیه می کنم از دستش ندید:
اینم لینک دانلود ۳ مرحله که یه جا هست

http://www.4shared.com/video/Enw6J4A_/JM_30DAY_SHRED.html

ماشااله مریم خانم دستتون بابت لینک ها درد نکنه.

---
من هم کانال fitness blender رو از یوتیوب می‌بینم که کانال جالبیه.
/بابک

ماریا 1392/09/19 ساعت 08:59

@ حسین آقا
ممنون از لینکی که گذاشتین، خیلی جالب بود ولی زمانی که اونجا باشیم خوبه که عضو شیم.

درسته ماریا جان ولی دوست دارم تجربه مفیدی که در رابطه با استفاده از سایت http://eslnews.org.nz که اولین بار نرجس عزیز معرفی کرد رو با دوستان در میون بذارم:
در اوایل گوش دادن به پادکست های این سایت به نظر می رسد سرعت صحبت کردن گوینده خیلی کم است و ناخودآگاه به این نتیجه می رسیم که فایده ای به حال ما ندارد یا تاثیری در پیشرفت مهارت شنیداری ندارد، ولی من با گوش دادن مداوم به این پادکست ها به 2 نتیجه مهم رسیدم:
1-آشنایی عمیقتر با لهجه نیوزلندی و طرز بیان کلمات
2-آشنایی خوب با اتفاقات روزمره از سیاست و ورزش و غیره که این خود کمک خوبی در درک بهتر مطالب است
نتیجه اینکه الان که به رادیو نیوزلند گوش می کنم خیلی بهتر می شنوم و در مقایسه با eslnews اصلا احساس نمی کنم که خیلی تند صحبت می کنند یا من عقب میفتم
/حسین

نرجس 1392/09/19 ساعت 11:20

@ ناهید جان ، برای دوچرخه سواری می تونی روی یه یار دبستانی مثل من حساب باز کنی البته من از آقا سینا توی یکی از این کامنتها خوندم که می گفت دوچرخه سواری تو اوکلند " مرد افکن " هستش ! ولی با توجه به اینکه من با پررویی تمام در همین تهران آلوده مسیرهای سربالایی زیادی را با دوچرخه رکاب زدم و هنوز نمردم فکر کنم بتونم با پستی و بلندی های اوکلند هم یجوری کنار بیام. البته باید در عمل دید

@ ماریا جان اگه این لینک http://eslnews.org.nz/?p=5859 رو در سایت eslnews بخونی متوجه میشی که اشاره کرده که کسانی که قصد دارند تا یکسال آینده به نیوزیلند بیایند هم می توانند به این گروه ملحق بشوند

و در ضمن من هم با نظر آقا حسین در مورد سایت eslnews کاملا موافقم چون این اتفاق دقیقا برای من هم افتاد و من هم تجربه ای مشابه آقا حسین در ارتباط با این سایت پیدا کردم .به همه دوستان پیشنهاد می کنم " توصیه های ایمنی" را جدی بگیرید ! دینگ دینگ

اون که آخرش دینگ دینگ داشت تبلیغات صاایران بودا!

/بابک

لاله 1392/09/19 ساعت 11:37

@ آقای هاتف
من پیشنهادم به شما اینه که همه مدارک پارتنرشیپ رو با هم نفرستید که اگه اونها یه موقع مدرک دیگری ازتون خواستن چیزی دستتون باشه
من پرینت حساب مشترک - پرینت حساب غیر مشترک با ادرس مشترک -پرینت تلفن خونه 2 تا شماره که هر کدام به اسم تک تکمون بود با ادرس مشترک با کلی عکس فرستادم برای ادامه ماجرا هم که البته تا این لحظه افیسر چیزی نخواسته ولی اگه بخواد 2 تا بلیط هواپیما و صفحه ویزا و مهر ورود و خروج که زماناش با هم هست رو نگه داشتم اگه بخواد براش می فرستم

ماریا 1392/09/19 ساعت 11:44

@ حسین آقا و نرجس عزیز
ممنون از راهنمایی های مفیدتون. این پادکست هارو چندتاشونو گوش داده بودم ولی متاسفانه نه بطور جدی و مستمر. من لهجشونو دوست دارم یاد لیسنینگ آیلتس می‌افتم. سعی میکنم از این به بعد جدی بگیرم. بازم سپاس.

قابلی نداشت
/حسین

هاتف 1392/09/19 ساعت 13:31

ممنون لاله جان برای کمکت ،
نظر خودم هم ،همینه که تمام مدارک را یکجا ندیم که بعدا بقول شما یه مدارکی چیزی دستمون باشه ، مدارک من هم تقریبا مثل شماست ، اینجوری که شما نوشتید ، اجاره نامه نبوده تو مدارکتون منم دارم تلاش می کنم که اونم یجوری جور کنم که خیالم راحتتر باشه یا یه چیزی تومایه های اجاره نامه که دارالترجمه یا سفارت قبول کنن .
مشکل اینجاست که دسترسی به سند و این چیزا نداریم برا همین حتما باید یه مدرک جایگزین براش پیدا کنیم که نمیدونم چی میتونه باشه..؟؟ کیس شما هم نمونه خوبی هست، باید ببینیم ایشالا با همینا کار راه میوفته یا بازم اویدنس می خوان خدایی نکرده ازتون....

لیلا 1392/09/19 ساعت 14:13

@ هاتف : پس الان با کی زندگی می کنین ؟ یعنی کجا ؟

هاتف 1392/09/19 ساعت 14:30

ما که خداییش داریم جدا زندگی میکنیم ، چون زن و شوهر و ازدواج کرده نیستیم ، پارتنریم در واقع ولی ادرسا همش خونه پارتنر هست... :دی

جلو قاضی و ملق بازی؟!
/حسین

سالار 1392/09/19 ساعت 15:46

هاتف@
اجاره نامه مشترک باید کد رهگیری هم داشته باشه وگرنه ترجمه نمیکنن.
من یه استشهاد محلی گرفتم با تایید مسجد محل و کلانتری منطقه که فکر کنم خیلی با کیس شما جور در میاد

هرچی بیشتر خودمو جای کیس آفیسر می گذارم که استشهاد محلی و تایید مسجد محل رو گذاشتن جلوش بیشتر خندم می گیره
/آزاده

ولی اجاره نامه من از این برگه‌های قدیمی بود و اتفاقا تمدید هم نشده بود. فقط من و صاحبخونه هر سال ‍پشتش رو با یکی دو خط توضیحات و مبلغ جدید اجاره امضا می کردیم. بنگاهی هم که تنظیمش کرده بود تعطیل شده بود اصلا. دارالترجمه هم ترجمه‌اش کرد. مهر وزارت خارجه و دادگستری هم نخواستم که بزنن روش. مشکلی هم پیش نیومد.
/بابک

سمیرا 1392/09/19 ساعت 19:52

@حسین آقا رادیو نیوزیلند رو از کجا میتونم گوش بدم؟

http://www.radionz.co.nz

/بابک

هاتف 1392/09/19 ساعت 19:56

@ حسین :
چیکار کنم حسین جان ؟؟ یا پارتنر ، یا جاب آفر... زیاد حق انتخاب ندارم این وسط ...
--------------------
@سالار :
سالار جان ، شما که استشهاد محلی از کلانتری گرفتید و نوشتید با کیس ما جور در میاد ، ازدواج کرده بودید ، یا مثل کیس ما دقیقا پارتنر بودید..؟؟ چون نمی دونم برم کلانتری بگم چی واقعا...؟؟ درک می کنید دیگه... :دی
--------------------
@ آزاده :
والا من که دیگه داره گریم میگیره ...
--------------------
@بابک :
خدا از دهنت بشنوه بابک جان . یادت هست که اون موقع بحث کد رهگیری و این چیزا بوده و شما نداشتید ، یا اصلا نبوده ؟؟؟ چون خیلی وقت نیست کد رهگیری می زنن روش

همون موقعها بود که تقریبا بحث کد رهگیری پیش اومد. یادم نیست که قبلش راه افتاده بود این قضیه یا نه. اما به هر حال اگه شما نخواین تاییدیه دادگستری یا وزارت خارجه رو بگیرین مترجم هر چیزی رو که بهش بدین ترجمه می کنه -ولو ارزش حقوقی نداشته باشه.
/بابک

سالار 1392/09/19 ساعت 20:21

هاتف@ منظورم این بود که دودستی بری خودتو تحویل کلانتری بدی بعدشم واست میشه سو سابقه و... کلا" بیخیال نیوزیلند بشی

هاتف 1392/09/19 ساعت 20:45

@بابک
بابک جان ، سالار خان اون بالاتر گفته اگه کد رهگیری نداشته باشه ، کلا ترجمه نمی کنن، حالا من نمی دونم ملاک تایید کردن افیسر ، ترجمه شدن مدرک هست ، یا اعتبار اون مدرک..؟
یا به عبارت دیگه ، مترجم ، میاد مدرکی که بقولا از نظر حقوقی ارزشی نداره رو ترجمه کنه و روش مهر بزنه ، ما هم دیگه تایید دادگستری نزنیم و بدیم افیسر، اونم قبول کنه..؟؟ ملاک تایید کردن یه مدرک از سمت آفیسر ، این مهر مترجم هست..؟؟ با این پیشفرض که مترجم هرچی ترجمه می کنه، مدرک واقعی هست یا نه..

----------------------
@ سالار
آخه نیست واسه سربازی رفتم استشهاد محلی گرفتم که کجا دارم زندگی می کنم ، گفتم شاید این که شما می گی هم همون باشه... :دی
شما پس اینو مطمئن هستی که بدون کد رهگیری ترجمه نمی کنن..؟؟ اگه اینجوری باشه ، یه مترجم آشنا داشته باشیم ، شاید بیشتر از یه بنگاه دار آشنا بتونه کمک کنه تو این قضیه..

مترجم هر چی رو که ازش بخواین ترجمه می کنه. مثل دفترخونه‌های اسناد رسمی که هر چی رو که بهشون بدین، واسه تون کپی برابر اصل صادر می کنن؛ منتهی روی مهر نوشته: «کپی برابر اصل ابرازی» یعنی همین که مشتری میگه. دفترخونه صحت مدرکی رو که دست مراجعه کننده است تایید یا تکذیب نمی کنه ولی یه کپی ازش صادر میکنه. در این مورد هم مترجم میگه «مطابق با محتوای مشاهده شده» که البته عبارت انگلیسی‌اش رو یادم نیست. اینکه آفیسر قبول بکنه یا نه شاید تا حدودی سلیقه‌ای هم باشه. اما در کل اگه قرار باشه دروغی در کار باشه، با مهر دادگستری و وزارت خارجه هم ممکنه. مهم اینه که مسئولیت عواقب عدم صحت مدارک بر عهده شماست. می‌دونستین که در هر صورت، مترجم مسئول صحت و سقم مدارک شما نیست؟
/بابک

سمیرا 1392/09/20 ساعت 09:36

@بابک : خیلی ممنون بابت لینک. با قضیه گل گشت من کاملا موافقم .

دوستان برای تقویت زبان انگلیسی با توجه به محدودیت زمان و نا امید شدن از کلا سهای فری دیسکاشن ، کسی پیشنهادی داره؟ یه مجموعه ای ؟کتابی؟

در مورد تفویت لهجه نیوزیلندی اکیداً توصیه می کنم که از اپلیکیشن TuneIn استفاده کنید و رادیوهای مختلف نیوزیلند رو گوش کنید. مستحب است قبل از خواب گوش کنید و با نوای شیرین کیوی ها بخوابید که در ذهنتان نهادینه شود
/آزاده

متاسفانه لهجه روزمره کیوی‌ها خیلی با چیزی که از طریق رسانه‌های شنیداری و مکتوب دریافت می‌کنیم فرق داره و به شدت عامیانه است. من خودم اوایل کار خیلی مشکل listening داشتم. به خصوص بعد از پیدا کردن کار و زمانی که لازم بود بالای 90-95 درصد صحبت‌های در جریان اطرافم رو بفهمم. البته کاری‌اش هم نمی‌شه کرد. فقط مرور زمانه که این مشکل رو حل میکنه.
/بابک

بابک-گلی 1392/09/20 ساعت 10:47

ممنون بابک جان از یاد آوری همه جوانب زندگی

من داداشم که تازه از استرالیا اومده یه چند وقته ایرانه هر هفته مارو مجبور میکنه بریم چیتگر رو یه دور بدوایم مام میریم هی ششامونو پر دود میکنیم

گویا اونجاها کلا انقدر همه مردم در حال دویدن هستن نا خود آگاه به فکر ورزش منظم میوفتی و دست خودتم نیس

ایشالا همگی میایم اونجا راه پیمایی خانوادگی را میندازیم جواد خیابانی هم میاد آخرش برامون برنامه اجرا میکنه

خواهش می کنم. بله، جدی تر از این حرفاست! ;)
/بابک

سالار 1392/09/20 ساعت 12:30

هاتف@
من خونم به نام خودمه از یه بنگاه آشنا یه اجاره نامه صوری به نام خودم و خانمم گرفتم بردم واسه ترجمه دارالترجمه گفت باید کد رهگیری داشته باشه که ترجمه کنه و تایید دادگستری بزنه حالا بدون تایید دادگستری ارزش هم داره ترجمه یا نه نمیدونم ضمنا" گفت هزینه ترجمش هم بالا میشه حدود 100 تومن. بعد خودش پیشنهاد داد که یه استشهاد محلی بیار و واسه اینکه بتونه ترجمه کنه مهر مسجد و کلانتری هم داشته باشه که ترجمه کرد . من با مدارک لاجمنت پرینت حساب مشترک و عقد نامه و این استشهاد رو دادم و کیس افیسر م در بررسی اولیه بابت پارتنر شیپی چیری ازم نخواسته و طاهرا" قبول کرده و تنها گیری که بهم داده راجع به سوابق کاریم بوده که دارم روش کار میکنم و بزودی در این مورد مفصلا" واستون خواهم نوشت .واسه مهندسین عمران مفید خواهد بود

هاتف 1392/09/20 ساعت 15:35

@بابک
مرسی از اطلاعات و تجربیاتت که در اختیارم میذاری.
من نگرانیم از همین سلیقه ای بودن افیسر هست ، حالا تا جایی که بشه مدرک جور می کنیم هر چی بیشتر بهتر دیگه. ایشالا که ختم بخیر بشه...

---------------------

@سالار

مرسی سالار خان از توضیحاتت

من امروز صبح با یه دارالترجمه تماس گرفتم ، موضوع رو گفتم بهشون که چی می خوام ، گفت که اگه اجاره نامه داشته باشی، همونو واست ترجمه می کنیم و مهر دادگستری نمی خواد ( همونجوری که بابک هم گفت ) و ترجمه کردن اونا و مهرشون ، دلیل بر اعتبار اون هست ولی اگه اجاره نامه نداشته باشیم ، از روی ادرس مشترک مربوط به قبض موبایل یا حساب بانکی هم ، میتونن همچین متنی رو برامون اماده کنن ، ولی مهر دادگستری رو لازم داره..

در مورد هزینه هاش چیزی نپرسیدم ، اطلاعات بیشتر رو میپرسم باز ، شاید برای بقیه هم سوال باشه

تا وقتی که با صداقت و نیت برای حل مشکل پیش میری، نگران چیزی نباش.
/بابک

علی 123 1392/09/20 ساعت 20:13

ظرفیت پروازهای حدودا 24 ساعته, تا 11 فبریه تکمیله مگر اینکه کسی کنسل کنه. قیمت 2573700 تومان. کسانی که می خوان برای اواخر بهمن ماه بلیط بگیرن باید عجله کنن.

ناهید 1392/09/20 ساعت 22:20

به نرجس:: نرجس جان من موافقم صد در صد ..

بابک جان::

یک سوال دارم ازتون ..شما کلاس های Chamber of Commerce ش رکت کردید؟اطلاعاتی که تو سایتشون هست بیشتر در مورد بیزینس هست و به نظرم میاد درمورد رشته های مثل رشته ما نیست.اگه شما رفتید ممنون میشم بگید چه طوری بود به نظرتون؟

بله. کلاسهای خیلی مفید و عالی‌ای هست. New Kiwis Career Success Program رو جستجو کنید تو اینترنت. پیداش می کنید. برای همه خوبه. از هتلداری، آشپزی و پرستاری تا مهندسی عمران و کنترل پروژه و مدیریت.

/بابک

فرحناز 1392/09/21 ساعت 10:56

سلام دوستان عزیزم
امیدوارم همگی خوب و خوش و سلامت باشید. من امروز پنجشنبه 21 آذر ساعت 6:30 عصر مصاحبه دارم. البته اسوار عزیز حق انتخاب و فرصت زیادی به من نداد و پنجشنبه پیش تماس گرفت و گفت "نظرت راجع به پنجشنبه آینده چیه؟" من هم موافقت کردم. برام دعا کنین، لطفا.

مخلص همگی

فرحناز

مدتی ازتون بی خبر بودیم. ایشاله که بهترین نتیجه رو بگیرید
/آزاده

فهیمه- حبیب 1392/09/21 ساعت 11:41

سلام به همگی
@مریم
واقعا ممنون بابت پست قبلی "فریت". برای ما که نزدیک رفتن هستیم واقعا مفید و راهگشا بود.
فقط یه خواهش دارم عزیزم. شماره این آقایون که کار بسته بندی و حمل رو انجام میدن من ندارم. میتونم ازتون بگیرم؟
@ سایر دوستان
یادمه قبلا یکی یه فایل با فرمت اکسل اینجا گذاشته بود، که البته از فروم migranthelp بود و یکی از آقایونی که استرالیا میرفتن زحمت کشیده بودن و اون رو آماده کرده بودن. تمامی اطلاعات مثل شماره تلفن، آدرس، و خلاصه همه چیزایی که برای فریت لازم بود توی این فایل بود. الان که وارد سایت میشم دیگه اجازه دانلود نمیده. میخواستم ببینم کسی هست که این فایل رو داشته باشه و زحمت بکشه و واسم ایمیل کنه؟!
یه دنیا تشکر.

علی 123 1392/09/21 ساعت 12:19

فرحناز خانم::: براتون از صمیم قلب آرزوی موفقیت می کنم. انیشاءا... خدا هرچه که خیرتون درش هست سر راهتون قراربده. موفق باشید.

علی 123 1392/09/21 ساعت 13:07

آزاده خانم::: با توجه به اینکه شما خیلی مسافرت میرین، آیا تا بحال با ایرباس A380 جایی رفتین؟ من دارم صندلیم رو مشخص می کنم با توجه به اینکه دیر اقدام کردم و صندلیهای خوب قبلا رزرو شده، می خوام بدونم که اگه صندلیم آخر هواپیما باشه مثل پروازهای داخلی سروصداش با قسمتهای جلویی خیلی فرق داره یا نه؟ آیا تجربه ای در این مورد دارین؟ ممنون.

ببخشید دیر شد. نه والله تا حالا که توفیق نداشتم. ولی به نظر من که مشکلی نیست بالاخره A380 ای گفتن فوکری گفتن
/آزاده

[ بدون نام ] 1392/09/21 ساعت 13:21

برای پرواز سیدنی به آوکلند
با توجه به عکس زیر:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/82/Airbus_A380_blue_sky.jpg
بعد از در خروجی چهارم، صندلی که کنار پنجره ردیف سوم هستش رو رزرو کردم که بتونم دریا و طبیعت نیوزیلند رو بینم. کسی نظری نداره؟ (دوستان ببخشید که این کامنتم مثل کامنت مرفهین بی درد شد اما منظورم اینه که با کمترین هزینه هم به مقصد برسم و هم همه جا رو ببینم)

ناشناس عزیز، (البته یه حدسایی می‌زنم کی هستی)
نیوزیلند که ریزقول جا بیشتر نیست. اون هم اوکلند که یه در واقع اگه نیوزیلند رو مثل مرغ تصور کنیم، (در مثل جای مناقشه نیست) روی گردنش قرار گرفته و خلاصه فکر کنم تو 5-6 دقیقه آخر پرواز رنگ خشکی رو ببینی! :D
غیر از این، به علت اقلیم اینجا، امکان زیادی داره که کل مسیر از استرالیا تا نیوزیلند ابری باشه و نتونی زیر پات رو ببینی. حتما روز پرواز سایت metservice رو چک کن ببین وضعیت هوا چطوره تا ببینی میشه از مناظر و مرایا لذت برد یا نه. :)
/بابک

خوب کاری کردید. من در هر شرایط هوایی دوست دارم کنار پنجره باشم
/آزاده

مهناز 1392/09/21 ساعت 13:26

اندر احوال مهاجرت


این متن جالب و خلاقانه را من از فیس بوک و از میان تعداد زیاد نوشته هایی که هر روز با آن برخورد می کنم انتخاب کرده ام.
شیخی را از احوالات مهاجرت پرسیدند، بگفت هم چون شب اول قبر ماند و هرکسی را بسته به سنگینی نامه ی اعمالش حکمی دگر است.
لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.
اول) نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند. از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظار در صف طویل درب سفارت و دارالترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل است و این خود اول قدم است.
دوم) استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروزترین مردمان جهان می داند و هموطنانش را به چشم کور و کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.
سوم) عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته ها رهسپار می شود.
چهارم) شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان نیمه عریان و مو طلایی شادان از کنار وی عبور می کنند. مردان مسلمان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و غالباً هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب صف می بندند تا سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.
پنجم) بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی ناگهان از “کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل” تبدیل به “کاترینا ماریا سانتا کروز” می شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله بطور حتم موهای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زَهره ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن های کوتاه و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.
ششم) غربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد و ناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موههای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای نون خشکی می افتد و دیدگانش از اشک تر می شود.

مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟
نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت:
هفتم را هر کس خودش می نویسد!

کتایون 1392/09/21 ساعت 13:28

@علی آقای 123:::: مثل همیشه کارهاتون حساب شده و درسته! اتفاقا به نظرم حسابی از موتور هواپیما که عامل صدا هست دوره... باز هم نظر کارشناسان مسافرت رو باید جویا شد... راستی چه پروازی رو شما گرفتید؟ تنها میرید یا با خانواده؟

علی 123 1392/09/21 ساعت 13:35

کتایون خانم::: ممنون، من تنها می رم. حسابی که من کردم این بود که تقریبا همون اندازه که صندلی های First class از موتور دور هستند صندلی 82K از موتورها دوره و تقریبا همون زاویه دیدی که صندلیهای First class دارند رو صندلی 82K داره. فقط مطمئن نیستم که صدای موتورها چقدر باشه. صندلی سوم بعد از درب دوم هم در حال حاضر آزاد هستش اما سه تا مشکل داره، در ردیف اول یه صندلی بچه هست (Bassinet)، به موتور ها نزدیکه و زاویه دیدش زیاد نیست. ضمنا من زیاد اهل قدم زدن توی هواپیما نیستم.

واقعاَ این دقت تحسین برانگیزه
/آزاده

ایرج 1392/09/21 ساعت 13:37

@ مهناز::

فوق العاده بووووود!!!

فرحناز 1392/09/21 ساعت 14:05

علی ۱۲۳ عزیز
ممنونم و امیدوارم شما و خانواده دوست داشتنیتون شاد و سلامت و موفق باشین

سالار 1392/09/21 ساعت 15:12

علی123@
این صندلی از دوبی تا اوکلنده پس فقط مناظر نیوزیلند نیست استرالیا و سایر مسیر رو هم میشه دید البته اگه بیدار باشی. مسیر پروازیش چطوریه از کدام کشور ها رد میشه یا همش رو اقبانوس هند و دریاست؟

مسعود.ک 1392/09/21 ساعت 17:09

فرحناز::
امیدوارم موفق باشین. چه عجب آقای سوار یه حرکتی از خودش نشون داد. بعد از این همه مدت شما هیچ اعتراضی نداشتین در مورد طولانی شدن پروندتون؟!

فرحناز 1392/09/21 ساعت 19:53

بازم سلام دوستان

مصاحبه انجام شد. تقریبا 35 دقیقه طول کشد و دقیقا همون سوالهایی رو پرسید که از بقیه دوستان هم پرسیده بود. ممنونم از همه شمادوستان عزیز به خصوص ناصر، سپیده، بابک و حسین عزیز که اطلاعات بسیار خوب و مفیدی رو در اختیار همه ما گذاشتین. به نظر خودم مصاحبه خیلی خوبی بود. امیدوارم نظر اسوار هم "به نظر من نزدیک باشه"!!! فقط چند بار تماس قطع شد و کیفیت صدا زیاد خوب نبود ولی آخرین بار که تماسمون قطع شد، من خودم شماره رو گرفتم و ده دقیقه آخر مصاحبه که تماس از طرف من بود، کیفیت صدا خیلی بهتر بود.
باز هم از همه دوستان عزیزم که تجربه ها و اطلاعاتشون رو خالصانه و بیدریغ در اختیار همه ما گذاشتن، سپاسگزارم.

همچنان مخلص همگی

فرحناز

خدا رو شکر منتظر خبرهای خوب بعدی هستیم
/آزاده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.