هر یک از ما توانمندی های منحصر بفردی داریم که در انتظار تحقق هستند (George H. Bender)
گزاره های Q: اسلحه مخفی شما
اگرچه هر آنچه در فصل قبل گفته شد تا حدی سخت به نظر میرسد ولی برگ برنده و گام اساسی و ضروری است که شما را از رقبا جلو میندازد. این فصل به این می پردازد که چگونه از این لیست از مهارت ها، ابزار موثری در قالب جملات کوتاه، پر مغز، قابل بخاطر سپردن و متقاعد کننده بسازید که آنها را گزاره های Q می نامیم.
گزاره Q چیست؟
گزاره Q یک جمله یا دسته ای از جملات است که فعالیت ها و دست آوردهای شما را در قالب عددی و قابل اندازه گیری و مقایسه بیان می کند و نه تنها مبهم نیست بلکه دقیق و روشن است. مثلا بجای جمله مبهم "افزایش قابلیت تولید"، جمله روشن "افزایش قابلیت تولید تا حد 25 درصد" را بگوییم.
گزاره Q چه فایده ای دارد؟ ابتدا به دو جمله زیر دقت کنید و بعد بگویید کدامیک بهتر قابل یادآوری است، تصویر بهتری در ذهن می سازد و بر شنونده موثرتر است:
مسلما جمله دوم بسیار روشنتر بوده و در حد یک ادعای صرف باقی نمی ماند. اینجا اعداد و فکت ها هستند که به زیبایی مهارت ها را به تصویر می کشد و ایده نابی از محدوده مهارت های شما به مصاحبه کننده می دهد.
این روزها مصاحبه کنندگان دنبال داده های دقیق و مشخص هستند و اگر خودتان آنها را رو نکنید به احتمال زیاد وی از شما خواهد پرسید پس چه بهتر که این فکت ها و اعداد را دم دست داشته باشید و بگویید قبل از اینکه از شما پرسیده شود (جوابو قبل ان سئوالو ). از طرف دیگر بسیار ضایع خواهد بود اگر مصاحبه کننده راجع به مثالها و فکت ها بپرسد و شما حرفی برای گفتن نداشته باشید و احیانا مچتان گرفته شود ، برای همین است که باید گزاره های Q را برای هر شغل بصورت مجزا آماده کنید. اگر این اعداد را جدی بگیرید و قبل از مصاحبه آنها را تمرین کنید، به مرور بصورت یک عادت پسندیده درآمده و احیانا در قسمت مغز پس کله تان جاگیر می شود (من نمیگم، دانشمندا میگن)
جهت مشاهده نمونه ها و مثالهای بیشتر از گزاره های Q به این لینک مراجعه کنید. اگر با دقت این مثالها را خونده باشید متوجه وجود یک الگوی واحد در آنها می شوید. اول اینکه همه آنها شامل فعل انجام عمل هستند (طراحی کردن، شروع کردن، ذخیره کردن). نکته دوم پایان یافتن جمله با ذکر یک نوع مقدار عددی است (مقدار، تعداد، زمان، درصد). بطور خلاصه فرمول یک گزاره Q به شکل زیر است:
گزاره Q = فعلا + (who, what, when, where, how) + نتیجه
توجه داشته باشد که نتیجه یک واقعیت روشن، مشخص و قابل اندازه گیری است و اینکه همه به نوعی منجر به فواید مالی و غیر مالی برای کارفرما شده است. بطور کلی 5 روش برای عددی کردن دست آوردها وجود دارد:
کیفیت یا کمیت
قاعدتا هیچ کس انتظار ندارد که شما بتونید تمامی ابعاد و زوایای تجربیات و دست آوردهای خود را کمی کنید و به عدد بیان کنید ولی حداقل می تونید اونها رو بصورت مشخص کیفی کنید. مثلا بجای اینکه بگید "من چند زبان را بلدم"، بگویید "من می توانم زبانهای فرانسوی، اسپانیایی و چینی را به روانی صحبت کنم" یا بجای اینکه بگویید "کارهای هنری من در چند نمایشگاه به نمایش درآمده"، بگویید "کارهای هنری من در نمایشگاه های لس آنجلس، نیویورک و علی آباد کتول J نمایش داده شده". از طرف دیگر مثالهای مطرح شده در این لینک به کفایت گویاست و نیاز به کمی کردن ندارند. بهر حال همین که شما نتایج کارهای قبلی خودتان را با عدد و رقم و به وضوح مطرح می کنید نشون میده که در آینده هم می تونید اینکار رو برای شرکت جدید انجام بدید و لذا شرکت جدید شما را توی هوا میزنه (طیب الله )
گزاره های Q برای مهارت های عمومی (General Skills)
حال که با گزاره های Q و روش های بیان کمی و کیفی آشنا شدید بد نیست که به سراغ تک تک مهارت های عمومی که قبلا برای خودتون لیست کردید برید و بجای ذکر یک عبارت ساده و مبهم ، برای هر کدوم حداقل 2 گزاره Q بنویسید. مثال زیر به درک بهتر مطلب کمک می کنه:
مثلا فرض کنید که شما مهارت عمومی سازمان یافته (Organized) را دارید. بجای گفتن "من خیلی آدم سازمان یافته ای هستم"، گزاره های Q زیر را بگویید:
گزاره های Q برای مهارت های شغلی (Job-Specific Skills)
اگر گزاره های Q رو برای مهارت شغلی هم بکار ببرید نتیجه خیلی بهتری خواهید گرفت. اگر مهارت شغلی شما خیلی قابل کمی و عددی کردن نیست حداقل یک داستان از موقعیتی که آن مهارت خاص را بکار برده اید سر هم کنید و به خورد مصاحبه کننده بدید ؛ داستان هم هر چه واقعی تر باشه به چشم مصاحبه کننده باورپذیرتر خواهد بود. حالا تنبلی رو کنار بذارید و برای تک تک مهارت های شغلی خودتون حداقل 2 گزاره Q بنویسید.
گزاره های Q برای خصلت های شخصی (Personal Traits)
نوبتی هم باشه نوبت خصلت های شخصیه تا حداقل یک گزاره Q رو برای اونها بنویسید. اینکار کمی ظرافت داره و نیازمند گفتن کمی قصه و داستانه تا در چشم مصاحبه کننده واقعی تر و قابل درک تر به نظر بیاد، در غیر این صورت ادعای صرف و اینکه من آنم که رستم بود پهلوان هیچ دردی از شما دوا نمی کنه. دو نمونه برای نشان دادن کیفیت و میزان قابل اعتماد بودن شما به شکل زیره:
گزاره های Q برای قابلیت ها (Competencies)
قابلیت ها که بچه زن بابا نیستن . برای اونها هم باید حداقل یک گزاره Q بنویسید. می تونید از تکنیک های پیش گفته از قبیل داستان سرایی استفاده کنید. اجباری هم نیست که داستان ها مربوط به محیط کار باشه.
گزاره های Q برای موهبت ها و استعدادها (Gifts)
می دونم خسته اید ولی این آخرین زورتون رو هم بزنید و برای موهبت ها و استعدادهایی که قبلا برای خودتون لیست کردید هم حداقل یک گزاره Q بنویسید. مثل قابلیت ها لزومی نداره داستان ها و مثال ها مربوط به محیط کاری باشه و مثلا میتونید راجع به موهبت دلقک بازی در جمع خانواده ، مثال های متعدد بزنید.
خسته نباشی کاکو . الان تقریبا آماده ای که بری توی مصاحبه و پوزه مصاحبه کننده رو به خاک بمالی ، ولی کمی صبر کن. فصل های بعدی رو هم بخون و بعد هم یا علی مدد.
جاده خوشبختی بر 2 مبنا ساخته می شود: 1- علاقمندی ها و توانایی های خود را بشناسید 2- جسم و روح خود را به تمامی به خدمت آنچه علاقمندید و توان آنرا دارید، بگمارید (John D. Rockefeller)
زرادخانه مهارت های خود را بسازید
مری در حالی غمگین و خسته با من (به عنوان یک مشاور کاریابی) تماس گرفت که در طول 2 ماه 7 مصاحبه ناموفق را پشت سر گذاشته بود اگرچه به نظر خودش یک رزومه حرفه ای تهیه کرده و هر بار حضوری حرفه ای و عزتمندانه، چه از نظر پوشش و چه از سایر جهات در مصاحبه ها داشته است ولی دریغ از یک جواب مثبت.
ابتدا وقتی رزومه اش را خواندم با 10 سال سابقه در امر فروش، روی کاغذ بسیار عالی به نظر می رسید و منطقا باید اغلب موقعیت های کاری را روی هوا می زد اما ...
ادامه مطلب ...
تشکر و سپاس فراوان دارم از همه دوستان عزیز که با محبت بی دریغ خودشون ما را مورد لطف قرار دادند. از مهتاب و علیرضای عزیز قدردانی ویژه می کنم که در 2 هفته اخیر میزبان بی نظیری برای ما بودند و حق محبت را به تمامی ادا کردند. از تی تی و رضای عزیز ممنونم که از هیچ لطف و کمکی دریغ نکردند. از داریوش عزیز مچکرم که تا آخرین لحظه ما را همراهی کردند. و از همگی شما عزیزان ممنونم که ما را شرمنده لطف خود کردید و دعای خود رو بدرقه راه ما.
به ناصر لرستانی و بابک گلی عزیز هم تبریک میگم که به مصاحبه دعوت شدند. مطمئنم با همفکری و کمک بقیه همراهان، نتیجه خوبی در انتظار اونهاست.
بد نیست تا از ذهنم خارج نشده چند نکته رو که به نظرم مفید میاد بصورت خلاصه و پراکنده بگم:
پی نوشت 1: در فرودگاه استرالیا، هنگام توقف کلیه مسافران باید بار دستی همراه را برداشته و پیاده شوند. ما فکر می کردیم نیازی به پیاده شدن نیست و با عجله در آخرین لحظات یک کیف کوچیک توی هواپیما جا گذاشتیم (تازه فهمیدیم)
دروازه های فرصت ها باز نخواهند شد مگر اینکه با فشار آنها را بگشایید (ناشناس)
یورش در مقابل اضطراب
بعد از 4 سال تجربه در نورپردازی در تلویزیون، تام عزمش را جزم کرد تا برای یافتن شغلی در صنعت فیلم سازی عازم هالیوود شود. در طول 4 ماه هر چه زد به در بسته خورد و هیچ مصاحبه ای به سر انجام نرسید.
تام پیش من (به عنوان یک مشاور کاریابی) آمد در حالیکه بشدت نسبت به اینکه توسط مصاحبه کنندگان بازجویی و استنطاق شده بود، معترض بود. "وقتی از من راجع به نقاط ضعف و شکست هایم می پرسیدند گویی زبان در دهانم قفل شده بود. حتما پیش خودشان می گفتند این دیگر چه کودنی است ". اگر شما هم مثل تام از مصاحبه شدن احساسی ما بین "تا حدودی نا خشنود" تا "کاملا وحشتناک" دارید، بدانید که تنها نیستید و ما اینجاییم تا به کمک شما بر این اضطراب ها غلبه کرده و صداهای منفی را منکوب کنیم (تکبیر ).
ترس های عمومی
در یک دسته بندی عمومی 11 ترس شناخته شده از زبان مصاحبه شوندگان مطرح می شود که ما سعی می کنیم به مرور یک یک آنها را بررسی کرده و راه حل مناسب را برای آنها بیابیم:
استراتژی در مقابل بخاطر سپردن
اغلب کتب و منابعی که به مصاحبه شغلی می پردازند، هر سئوال را به چشم یک موجودیت مستقل می بینند و برای آن نسخه مجزایی می پیچند و لابد انتظار دارند شما هم همه آنها را با حافظه سوپرمنی خود بخاطر بسپارید. ولی ما بر آنیم بجای بخاطر سپردن، راهبردهایی را بیاموزیم که در مواجهه با هر سئوال همچو شمعی چراغ راه ما باشد. این راهبردها اصول اولیه ای هستند که به شما اجازه می دهد با فراغ بال خودتان را آنگونه که هستید، عرضه کنید.
شما خواهید آموخت که هر سئوال را به یکی از 4 دسته اصلی طبقه بندی کرده و برای هر دسته طرحی از پیش آماده داشته باشید. مثلا سئوال از نقاط قوت و سئوال از نقاط ضعف به 2 دسته جداگانه (اولی به دسته سئوالات مستقیم و دومی به دسته سئوالات تنش زا) تعلق دارند و طبعا راهبرد متفاوتی را باید برگزینید.
آیا آماده لذت بردن از صحبت درباره خود هستید و آیا موافقید مصاحبه را به چشم یک سرگرمی یا یک دوره آموزشی ببینیم. اگر می خواهید به این درجه از اخلاص برسید باید همانند یک نوآموز رقص (معاذالله ) ابتدا تک گام ها را بیاموزید و به آهستگی تمرین کنید تا بعدها بتوانید آنها را با سرعت، در یک ریتم منظم و در هارمونی کامل هویدا سازید.
اگر آماده پرواز هستید تا قسمت بعد صبر کنید ...
پی نوشت:
…
چون باد صبا در به درم
با عشق و جنون هم سفرم
شمع شب بی سحرم
از خود نبود خبرم
رسوای زمانه منم
دیوانه منم
تو ای خدای من
شنو نوای من
زمین وآسمان تو می لرزد
به زیر پای من
مه و ستارگان تو می سوزد
زناله های من
رسوای زمانه منم
دیوانه منم
...
تا ساعاتی دیگر رهسپار سرزمین ابرهای سفید هستیم. به امید دیدار همه دوستان عزیز
مقدمه
اهمیت یافتن شغل برای یک تازه مهاجر اونقدر زیاده که برخی یافتن اولین شغل رو معادل موفقیت نهایی در امر خطیر مهاجرت می دونن. تا بحال در باب رزومه نویسی و جستجوی شغل کم و بیش مطالبی در وبلاگ نوشته شده ولی جای یک مطلب مفصل راجع به مصاحبه شغلی خالی بود. مصاحبه شغلی در نیوزلند معمولا چند مرحله داره و موفقیت در اون نیازمند آگاهی از کلی نکات ظریف فنی و روانشناسانه است. اگرچه مطالب متنوع و پراکنده ای راجع به این موضوع در اینترنت و سایت های مختلف وجود داره ولی کتاب مصاحبه شغلی بدون ترس (Career Fearless Interviewing)، مرجع کامل و جامعی محسوب میشه که قبلا هم در مرجع کامل پیوندها به دوستان معرفی شده بود.