دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

دو مهاجر

در این وبلاگ در مورد مهاجرت آن می خوانید. هدف باز شدن راهی برای آشنا شدن بیشتر با مهاجرت و چالشهای آن است.

آمادگی ذهنی برای مهاجرت

به نظرم رسید یه کمی در خصوص مقتضیات مهاجرت بنویسم. بعیده که قبلا راجع به این موضوع ننوشته باشیم، اما بعیده که روش توقفی کرده باشیم تا بیشتر در موردش فکر کنیم. 

خیلی از دوستانی که در میانه راه مهاجرت هستن به صورت خصوصی یا به صورت کامنت در همین وبلاگ از من در خصوص یک سری جزییات می‌پرسن. از فحوای کلامشون اینطور برمیاد که بیش از حد دنبال حفظ یا copy/paste شیوه زندگی ایرانشون تو نیوزیلند هستن. منظورم از شیوه زندگی دقیقا «شیوه زندگی» هست. اگر قدم تو مسیر مهاجرت گذاشتید، یکی از دهها عارضه مهاجرت «تغییرات اساسی» در زندگی هست. تغییراتی که تثبیتشون و انطباق پیدا کردن باهاشون به طور میانگین دو سال طول می‌کشه (منحنی 6F رو یادتونه؟). اگه آمادگی برای این تغییرات رو در خودتون ایجاد نکرده باشین، مطمئن باشید که ضربه می‌خورید و به F سوم هم نمی‌رسین.  نمی‌خوام تو دلتون رو خالی کنم. اما خواهش می‌کنم یه مقدار واقع‌بینی به تفکراتتون و چشم اندازی که ترسیم کردین، تزریق کنید. این آمادگی و واقع‌بینی می‌تونه شامل آمادگی برای مواجهه با مشکلات زیر باشه: 

1. شوک زبان انگلیسی (عاجزانه خواهش می‌کنم ابعاد واقع‌بینانه این مشکل رو در نظر بگیرید: مشکل زبان خودتون تو محل کار، مشکل زبان همسر و استقلالش یا عدم استقلالش از شما در انگلیسی صحبت کردن، مشکل یادگیری زبان توسط فرزندان و لزوم حمایت شما)، 

2. مشکلات اقتصادی اوایل ورود به نیوزیلند،

3. مشکل پیدا کردن دوستان جدیدی که بتونید در مواقع لزوم روی کمک و حضورشون حساب کنید، 

4. مشکل از دست دادن چیزهای ریز و درشتی که حضور و وجودشون تو ایران بهتون آرامش خاطر می‌ده؛ از خوردن یه لیوان آب یخ (که ممکنه همین هم مدتی هرچند نه چندان طولانی در دسترستون نباشه) بگیرید تا وسایل خونه و وسایل شخصی مورد علاقه مثل آلبوم‌های عکس و .... همین چیزهای به ظاهر بی‌اهمیت هستن که بخواهید یا نخواهید شخصیت ما رو می‌سازن. بخواهید یا نخواهید با وسایل خونه‌تون اخت شدید و وجودشون بهتون آرامش خاطر می‌ده و عدم وجودشون باعث تشویش می‌شه. هیچ فکر کردین چرا شب اولی که به محیط جدید می‌رید، خوابتون نمی‌بره؟ (احتمالا حسین عزیز می‌تونه تو یه پست جداگانه در خصوص Safe Toilet Syndrome واسه‌تون بنویسه. )

اما همه اینها قابل پیش‌بینیه. باید قبل از اومدن سنگ‌ها رو با خودتون وابکنید و منتظر این مشکلات باشید تا غافلگیر و مستاصل نشید. حالت دیگه می‌تونه این باشه که قدم تو راه مهاجرت گذاشته باشید و آماده این ضربات و مشکلات نباشید. درسته که این جملات رو همه از بر هستید و شاید شنیدن و خوندنش براتون عادی و کسل کننده باشه. اما خواهش می‌کنم با دقت بخونید و یه بار دیگه بهشون فکر کنید. خیلی‌ها با تعجب راجع به فاصله چند ماهه ورود ما به نیوزیلند و خرید یه سری از وسایل خونه (ولو وسایل نسبتا ضروری) می‌پرسن. و من با تعجب ازشون می‌پرسم مگه قرار بود غیر از این باشه؟ مگه قرار بود اتفاق دیگه‌ای بیفته؟ 

تقریبا هیچ مشکلی نیست که بتونه زانوی آدمیزاد رو خم کنه. اما اگه کسی برای خودش انتظاراتی ایجاد کرده باشه و آمادگی ذهنی مشکلات و چالش‌ها رو نداشته باشه، قطعا ضربه سختی می‌خوره. خواستم ازتون خواهش کنم آماده تغییرات بزرگ باشید. بالشخصه معتقدم «گر تکیه دهی وقتی، بر تخت سلیمان ده *** ور پنجه زنی روزی، در پنجه رستم زن» اما پنجه‌تون به اندازه پنجه حریف قوی باشه تا باهاش در بیفتین. با رجز خوندن که کار درست نمیشه. 

پس یه لحظه مکث کنید، چشماتون رو ببندین، خوب فکر کنید که چه کار دارید می‌کنید، کجای کار هستین و چند ماه دیگه کجا خواهید بود و با خودتون عهد کنید که تغییرات رو از هر جنسی که باشه می‌پذیرید و خودتون رو تطبیق می‌دید. 

کاریابی و روش‌های آن

چند وقت پیش پستی در مورد تهیه رزومه نوشتم. بعد از نوشتن و در دست داشتن یه رزومه خوب باید یه استراتژی روشن و دقیق برای کاریابی داشته باشیم. البته قبل از اون، چند نکته در خصوص رزومه: 


1. رزومه از لحاظ نگارشی و انتخاب فونت و شمایل باید هوشمندانه طراحی شده باشه. هر اشتباهی می‌تونه القاء کننده این نکته به خواننده باشه که صاحب رزومه آدم دقیق و نکته بینی نیست. 

2. صفحه اول رزومه، ویترین رزومه شماست. فضای ارزشمندش رو با جملات یا اطلاعات غیرضروری هدر ندین. 

3. تحقیقات چند موسسه در نیوزیلند نشون می‌ده که در بررسی اولیه، روی هر رزومه چیزی بین 5 تا 20 ثانیه وقت گذاشته میشه. بنابراین first impression خیلی مهمه و به همین دلیله که رعایت نکاتی جزیی مثل موارد فوق می‌تونه تاثیرگذار باشه. 


--- 

برای تمام دوستانی که در شرف اومدن به نیوزیلند هستن، یکی از بزرگترین مشغله‌ها اینه که هر چه سریعتر بعد از رسیدن، کارهای ضروری اولیه رو انجام بدن و فرایند کاریابی رو به جریان بندازن و با تمام توان شروع به جستجوی کار کنن. احتمالا در روزهای آخر حضور در ایران هم به این موضوع فکر می‌کنن که کاریابی در نیوزیلند رو چه طور باید شروع کنن. باید تو روزنامه‌ها دنبال کار بگردن؟ باید تو سایت‌ها و پورتالهایی مثل seek دنبال کار بگردن؟ تماس با کاریابی‌ها؟ تماس با چند تا کاریابی خوبه؟ اصلا اونها قابل اطمینان هستن؟ دوستانی که تو نیوزیلند دارم، می‌تونن کمکم کنن؟ سر زدن به فضاهای آکادمیک و انجمن‌های تخصصی چطور؟ از هر کدوم از این گزینه‌ها چطور باید استفاده کنم؟ انرژی‌ام رو چطور باید بینشون تقسیم کنم؟ 


خودم هم وقتی رسیدم نیوزیلند، همین سوال‌ها رو داشتم. شاید پررنگ‌ترین و البته تنها گزینه‌ها تماس با خود شرکت‌ها و جستجوی سایتشون و احتمالا فرستادن رزومه از طریق ایمیل، و جستجوی آگهی‌های تبلیغ شده روی seek بود. اما بعد از یکی دو هفته، از چند تا شرکت کاریابی که باهاشون تماس تلفنی و ایمیلی داشتم جوابهای دلگرم کننده‌ای نگرفتم و از طرفی این سوال فلسفی تو ذهنم به وجود اومد که این روش ها رو که از ایران و از هزاران کیلومتر اونطرف‌تر هم میشد در پیش گرفت. پس ارزش افزوده و امتیاز حضور در نیوزیلند چیه؟ فقط درج یه آدرس local تو رزومه؟ یعنی فقط باید هر روز بشینم پشت لپ تاپ و تا عصر تو آگهی‌های seek بگردم و رزومه بفرستم؟ نکته دقیقا همینجاست. باید بدونید با چه افراد و شرکت‌هایی و از چه مسیرهایی باید تماس بگیرید. شاید نشه دقیق این موضوع رو به صورت یک فرمول قابل استفاده برای همه در آورد. چرا که ماهیت این داستان کاملا آماریه. اما من در ادامه یه سری از مسیرهای ممکن برای کاریابی رو براتون فهرست می‌کنم. و بعد از اون می‌گم که چه میزان انرژی و وقت براشون باید صرف کنید: 


1. عضویت در انجمن‌های عمومی (غیرتخصصی) و اجتماعی و شرکت در جلسات و همایش‌هاشون. این انجمن نوعی می‌تونه شامل طیفی وسیع، از «مرکز اسلامی شهر» گرفته تا انجمن طرفدارای اسنوکر [و البته اونورتر ] باشه. اتفاقا هر چه غیرتخصصی‌تر، بهتر. برای اینکه بهتون این امکان رو میده که با افراد مختلف از طبقات مختلف اجتماع و اصناف آشنا بشید. نیوزیلندی‌ها جامعه‌ای کوچیک و بازاری کوچیک دارن. بنابراین، خیلی علاقمندن که از طریق دوست و آشنا یه نیروی جدید رو به جمعشون اضافه کنن. یه دلیلش اینه که تو محیط کار ارتباط شخصی هم بین همکارا برقرار میشه (برعکس آمریکا که حتی بیرون محیط کار ممکنه جواب سلام هم رو هم ندن) و دوست دارن کسی که میاد تو شرکت شناس باشه و یه جورایی به پشتوانه اینکه نیروی جدید توسط یک دوست معرفی میشه که سازمان و رفتار سازمان رو میشناسه، با خیال راحت‌تر جذبش می‌کنن. در حالتی که نیروی جدید از طریق آگهی و مصاحبه و ... جذب بشه، احتمال بیشتری وجود داره که بعد از یه مدت توافق دوطرفه حاصل نشه و به هر دلیل شخص تازه استخدام شده، شرکت رو ترک کنه و شرکت باید دوباره 3-4 ماه درگیر باشه تا نیروی جدیدی رو جذب کنه. پس هر چی دوست کیوی پیدا کنید، به نفعتونه. خودشون به این میگن networking. (همون پارتی بازی خودمونه البته با در نظر گرفتن منافع سازمان، نه منافع خاله و عمه مدیر عامل!) برای شروع بد نیست به سایت meetup.com سری بزنین و عضو چند تا انجمن دلخواه تو اوکلند یا هر شهر دیگه نیوزیلند که ممکنه برید بشید. در ادامه می‌گم براتون که 90 درصد فرصتهای کاری هرگز آگهی نمی‌شن. پس، پیدا کردن دوستان بیشتر می‌تونه کمکتون کنه یکی از این فرصتهای ناب پنهان رو پیدا کنید. 

توی جلسات و گردهمایی‌های این گروه‌ها می‌تونید خیلی راحت و با اعتماد به نفس بگید که دنبال کار می گردین و تازه به نیوزیلند اومدین. خودتون رو علاقمند و باانگیزه نشون بدین و نشون بدین که قصد دارید برای مدتی نسبتا طولانی نیوزیلند بمونید. 


2. کار داوطلبانه. کار داوطلبانه می‌تونه نسبتا به تخصصتون مرتبط باشه یا کاملا غیرمرتبط باشه. اما در هر حالت، کمکتون می‌کنه که دوستای کیوی پیدا کنید، زبانتون رو تقویت کنید و به خودتون انرژی مثبت بدین. سایت‌های خوبی در این خصوص میشه پیدا کرد. SSNZ و ARMS هم کمکتون می‌کنن که بتونین کار داوطلبانه پیدا کنین. 


3. جستجو در آگهی‌های کاری و سایتهای seek، trademe و nzherald و اپلای کردن از طریق ارسال رزومه با ایمیل و .... اینو که همگی توش استادین.  


4. تهیه لیستی از شرکت‌های مستقر در نیوزیلند (اعم از کیوی و غیرکیوی)، جستجوی سایتهاشون و تماس تلفنی/ایمیلی. تحقیقات نشون میده که نزدیک به 90 درصد از فرصتهای کاری هرگز تبلیغ نمی‌شن. بنابراین تماس مستقیم با شرکتها، باز کردن باب گفتگو و کسب آگاهی از اینکه آیا به نیرویی با تخصص شما نیاز دارن یا نه می‌تونه منجر به پیدا کردن کار بشه. اصلا هم احتمال این اتفاق رو دستکم نگیرید. البته برای اینکار هم باید استراتژی دقیقی داشت که cold calling می‌تونه نقطه شروع باشه. cold calling یعنی تماس تلفنی با شرکت صرفا جهت کسب اطلاع از وضعیت و محصولاتش و یه جورایی معرفی خودتون. (در این مرحله نباید از اینکه دنبال کار هستین، حرفی به میون بیارین) 


5. تماس با سایت‌ها و شرکتهای کاریابی. طبق تجربه من، شرکت‌ها و کارشناس‌های کاریابی هم مثل دکترها خوب و بد دارن. اشتباه من این بود که با چند تا تماس دلسردکننده در روزهای اول، دورشون رو خط کشیدم و قدرتشون رو مدتی نادیده گرفتم. راستش، کاریابی‌ها معایب و محاسن خاص خودشون رو دارن. 

       »»» مزایا:

              1. با کار پیدا کردن شما اون‌ها هم به سود می‌رسن، پس دوست دارن که براتون کار پیدا کنن. 

              2. راه‌های پختن کارفرما رو خیلی خیلی بهتر از بنده و شما می‌دونن. پس یه جاهایی می‌تونن معجزه کنن و یه فرصت مرده رو براتون زنده کنن. 

              3. از اونجاییکه کمیسیون دریافتی‌شون تابعی از میزان حقوق توافق شده بین شما و کارفرما خواهد بود، می‌تونن از طرف شما چونه بزنن و این کار رو به خوبی بلدن و از پسش بر میان. به خصوص که ماها به عنوان افراد تازه وارد، نمی‌تونیم خیلی چونه بزنیم و اصولا نفس کار پیدا کردن برامون مهمتره تا حقوقش. بنابراین، اونها می‌تونن این ضعف رو برای ماها جبران کنن. 

        »»» معایب: 

1. بعضیاشون، به خصوص اونهایی که تو شرکت‌های کاریابی بزرگتر کار می‌کنن، رزومه‌های بیشتری تو دستشون دارن. بنابراین، ممکنه خیلی عطش کار پیدا کردن برای شما نداشته باشن. مثل دکترایی که مریضای زیادی دارن؛ حس دلسوزی‌شون و تمایلشون به جلب رضایت بیمار کمتر میشه. 

2. بعضی وقت‌ها اصلا کارهایی که تبلیغ می‌کنن واقعی نیست. فقط با آگهی کردن کار سعی می‌کنن شرکت خودشون رو تو پورتال‌هایی مثل seek تبلیغ کنن و البته یه چند تا رزومه هم از میون رزومه‌های ارسالی گلچین کنن که بتونن ازشون استفاده کنن. البته من این مورد رو بالشخصه ندیدم. ولی با تحت نظر گرفتن متوالی seek آگهی‌هایی می‌دیدم که با مشخصات دقیقا یکسان، اما در تاریخ‌های مختلف بازنشر می‌شد و یه مقدار مشکوک می‌زد و توجیه خاصی نمی‌تونست داشته باشه. 

3. کاریابی‌های هرگز جای شما رو نمی‌گیرن. اونها معمولا به اندازه شما دلسوز نیستن و به هر حال دنبال منافع خودشون هستن. تو کار اونها، مشتری کارفرماست و کالایی که تو ویترینشون می‌ذارن ما هستیم. اگه با کاریابی‌ها در ارتباط هستین و ازشون وعده و وعید می‌شنوید، دلیل نمیشه که خودتون دست از تلاش بکشید و منتظر بشید اونها براتون کار پیدا کنن. 

اصولا بزرگان توصیه می‌کنن که با دو-سه تا کارشناس کاریابی ارتباط داشته باشین و یه جورایی طرح دوستی بریزین. هر از گاهی باهاشون تماس بگیرین و حال و احوال کنین. با تماس‌های تلفنی و پیگیری‌هاتون کاری کنید که اسمتون تو ذهنشون بمونه. برای اونها مهم اینه که فردی رو در پوزیشن خالی‌ای که به دستشون می‌رسه قرار بدن. چرا اون فرد شما نباشید؟ سعی کنید از این 2-3 نفر، یکی‌شون کارمند یکی از کاریابی‌های بزرگ و معتبر باشه. چون اینا احتمالا با شرکتهای معظم حوزه شما در ارتباطن و می‌تونن شما رو تو این شرکت‌ها جا بدن؛ حتی برای پوزیشن‌هایی که آگهی نمیشن! یکی از این کارشناسا هم خوبه که کارمند یک شرکت کاریابی نوپا باشه. چون این شرکت‌ها هم برای پیدا کردن سری میان سرها در بازار، خیلی با جدیت و تعصب بیشتری کار می‌کنن و ممکنه خیلی انرژی خوبی برای شما بذارن و واقعا کمک ارزشمندی بهتون بکنن. 


6. شرکت در کارگاه‌های Chamber of Commerce و ARMS و .... 


7. عضویت در انجمن‌های مرتبط با حوزه تخصصی خودتون. مثلا من وقتی در انجمن عمومی سالیانه IITP شرکت کردم، چند تا کارشناس کاریابی از شرکت‌های معتبر کاریابی اومده بودن و تعداد زیادی از استادان دانشگاه و مدیران عامل شرکت‌های معتبر صنعتی آی تی حضور داشتن و فرصت خوبی بود که باهاشون ارتباط برقرار کنم. 


شماره‌های بالا لزوما ترتیب اهمیت یا اولویت هر روش رو نشون نمی‌ده. نکته جالبی که دوست دارم بهتون بگم اینه که باید 20 درصد از وقتتون رو صرف جستجو در اینترنت و اپلای کردن برای کارها از روی آگهی‌هایی بکنید که روی سایتهای مختلف می‌بینید. 80 درصد از وقتتون رو باید صرف فعالیت‌های اجتماعی، تماس با دوستان، کار داوطلبانه، پیگیری اپلیکیشن‌های قبلی و تماس با کارشناس کاریابی از 2-3 شرکت کاریابی‌ای بکنید که تونستین باهاشون دوست بشین. 

استراحت رو هم فراموش نکنین. این کار رو مثل یه کار تمام وقت در نظر بگیرین. از ساعت 8 تا 4 بعد از ظهر روش وقت بذارید. شب‌ها و آخر هفته واسه خودتون باشین و سعی کنید خودتون رو برای یه روز و یه هفته کاری دیگه آماده کنین. یادتون باشه که مثبت باشین. مشکل اصلا سطح توانایی های فنی‌تون نیست. فقط باید راه نمایش دادن خودتون و فروختن خودتون رو پیدا کنین. 


8. پیگیری تماس‌ها و اپلیکیشن‌های قبلی. بعد از 2-3، با شرکتی که براش اپلیکیشین فرستادین تماس بگیرین و پیگیری پیشرفت کار و بررسی احتمالی رزومه‌تون بشین. اینجوری ثابت می‌کنین که یه آدم راس راسی دنبال کار می‌گرده و با جدیت داره اپلیکیشینش رو پیگیری می‌کنه. اغراق نیست اگه بگم برای هر آگهی تو فیلد آی تی بین 200 تا 400 رزومه (بسته به سطح آگهی) ارسال میشه. شما با یه تماس تلفنی و پیگیری روند بررسی رزومه‌ها می‌تونید از این گروه 400تایی به گروه 20تایی رزومه‌هایی که بررسی دقیقتر میشن صعود کنید! حتی پیگیری‌های بعدی و نوع ارتباطتون می‌تونه باعث بشه که به گروه 5 نفره برای دعوت به مصاحبه صعود کنید و الی آخر. بنابراین، یادداشت دقیق رزومه‌های ارسالی به همراه جزییات آگهی و ... و برنامه ریزی برای پیگیری اپلیکیشین‌ها خودش بخش بسیار بسیار مهمی از فرایند کاریابی هست. 


/بابک

نوشتن رزومه مناسب

ذکر نکات و حواشی رزومه‌نویسی یک «مثنوی هفتاد من» میشه که شاید من وقتش رو داشته باشم، ولی مطمئنا در حوصله شما نمی‌گنجه. 


یکی از کارهایی که می‌تونید برای بروزرسانی رزومه‌تون و شبیه‌تر کردنش به رزومه نیوزیلندی انجام بدین، مطالعه نکاتیه که تو بیشتر سایتهای کاریابی نیوزیلندی قید شده. بعضی از سایتهایی که مطالبشون دقیق‌تر و بهتر هست، سایتهای newkiwis.co.nz و careers.govt.nz هست. 


برای اینکه 100% رزومه‌تون اصلاح بشه و اون چیزی که «باید» بشه، بهتره 2-3 هفته‌ای تو ایران روش وقت بگذارید. اما زیاد زحمت نکشید. خیلی وسواس به خرج بدید و خیلی نکته بین باشید، باز هم دستکم 20% تفاوت با فرم ایده‌آل خواهد داشت.  


حتما حتما قبل از ورود به نیوزیلند از زمانبندی کارگاه New Kiwis Job Search Strategy که توسط Auckland Chamber of Commerce برگزار می‌شه اطلاع حاصل کنید و برای رزور اسمتون تو این کارگاه در اولین زمان ممکن اقدام کنید. البته احتمالا به دلیل حجم بالای متقاضیان، قبل از ورود به نیوزیلند ثبت نامتون نمی‌کنن. اما به هر حال، از دستش ندید و در اسرع وقت تو این کارگاه دو روز و نیمه شرکت کنید. 


طبق آماری که Chamber ارائه کرده، تمام کسایی که تو این دوره‌ها شرکت می‌کنن و به طور جدی دنبال کار هستن، بعد از سه ماه پس از گذرون دوره کار پیدا می‌کنن. یعنی تو تمام دوره‌های قبلی اینطور بوده. 


قابل توجه دوستانی که مقصدشون اوکلنده، یکی دیگه از موسساتی که تو نوشتن رزومه و استراتژی کاریابی کمکتون می‌کنه، Auckland Regional Migrants Services با اسم اختصاری ARMS هست که در واقع شعبه Settlement Support New Zealand در اوکلند هست. این موسسه هم کارگاهی یک روزه برای استراتژی کاریابی و البته معرفی بخش‌هایی از فعالیت این سازمان برای تطابق بهتر و سریعتر مهاجران تازه وارد با محیط و آشنایی با قوانین و مواردی از قبیل قوانین آموزشی، بیمه و غیره برگزار می‌کنه. البته کار به همینجا ختم نمیشه. 


هم Chamber و هم ARMS دوره‌های کوتاه و یک یا دو روزه دیگری نیز پس از دوره اصلی برگزار می‌کنن که معمولا زمانشون با فاصله زمانی 2-3 هفته از طریق ایمیل به اطلاعتون می‌رسه و می‌تونید در صورت تمایل (بخوانید «حتما») ثبت نام کنید؛ مثلا یه کلاس یک روزه در خصوص پیگیری، یک دوره یک روزه در خصوص cold calling و .... 


توصیه اکید می‌کنم که در این دوره‌ها شرکت کنید و در اولین فرصت با هر دو موسسه در تماس باشید. البته SSNZ در تمامی نیوزیلند شعبه داره که قطعا کلاس‌های مشابهی برگزار می‌کنند و می‌تونید با تماس باهاشون از زمان و سایر جزییات مطلع بشید. 


در مورد اصلاح رزومه و راهنمایی‌های بیشتر، دوستانی که دو هفته یا کمتر به ورودشون به نیوزیلند مونده می‌تونن رزومه‌شون رو برام بفرستن تا با هم بتونیم بیشتر روش کار کنیم. می‌تونید روی من حساب کنید. 


/بابک


پی نوشت: دوستان عنایت داشته باشند طبق اطلاع سایت بلاک اسکای از سه شنبه مورخ 14 خرداد به مدت 2-3 روز گذاشتن نظر و کامنت غیر فعال خواهد بود و فقط می تونید از دیدن نوشته هاو نظرهای قبلی لذت ببرید.

گزارش (تکمیلی)

موضوع پست قبلی، تلویحا به عنوان hidden name discrimination مورد بررسی قرار می‌گیره. یعنی دیدن اسامی ناآشنا، خودبخود یک نوع فوبیا در کارفرما ایجاد می‌کنه. در واقع پیش خودش فکر می‌کنه این آدم می‌تونه اینجا زود با ما اخت بشه و برعکس؟ می‌تونه کارا رو انجام بده و سریع نیازهای ما رو درک کنه و وارد تعامل بشه؟ 

تحقیقی در سالهای قبل در آمریکا انجام شده که تقریبا به همون نرخ 50 درصد تحقیق انجام شده در سوئد ختم شده. لینکش رو برای مطالعه بیشتر دوستان اینجا می‌ذارم. من قبلا این مطلب رو خونده بودم که با این پست آقا ناصر، رفتم گشتم پیداش کردم: 


http://www.techrepublic.com/blog/career/should-you-be-concerned-with-name-discrimination-on-your-resume/3177


در نیوزیلند هم این موضوع هست. چند روز پیش با دوستی افریقایی صحبت می‌کردم که از استاد دانشگاهش که اهل آفریقای جنوبیه تعریف می‌کرد که برای کار پیدا کردن مجبور شد اسمش رو عوض کنه؛ علیرغم اینکه سوابق کاری و علمی پر و پیمونی هم داشت. البته این صرفا نقل قوله. نمی‌دونم چقدر دقیقه. ایرانی هایی رو هم اینجا می‌شناسم که برای کار پیدا کردن ترجیح دادن از اسم مستعار استفاده کنن؛ هر چند نه با ذهنیت یا تجربه تبعیض. بیشتر تصورشون این بود که شاید خوندن اسمشون برای کیویا سخت باشه. 

یه نکته دیگه هم اینه که first impression رزومه شما که در 10-20 ثانیه اول رویت رزومه اتفاق میفته، شامل نحوه ارتباط برقرار کردن طرف مقابل با اسم شما هم میشه. بنابراین...... 

البته فکر نکنم درست باشه که این موضوع را وارد حیطه نژادپرستی بکنیم. اینجا خیلی از افرادی که مدعی هستن نیوزیلندی‌ها نژادپرست هستن، می‌پرسن «تا حالا کارمند فروش یه شرکت یا مسئول پاسخگویی به ارباب رجوع رو دیدی که یه کیوی خوش تیپ نباشه؟» در پاسخ من هم یه سوال دارم: «تا حالا در ایران رفتین به یه آژانس مسافرتی که مسئول فروشش یه خانم خوش تیپ نباشه؟» 

سوال آقا ناصر هم جالب بود. اگه ما تو ایران رزومه افرادی رو از کشورهای دیگه دریافت کنیم، قضاوت یا برداشت اولیه‌مون چه خواهد بود؟ آیا حاضریم در شرایط برابر، متقاضی ویتنامی، لبنانی، یا اوگاندایی رو به جای متقضای ایرانی استخدام کنیم؟ تصور من اینه که حتی اگه متقاضی ایرانی رزومه ضعیفتری داشته باشه، به متقاضیای خارجی ترجیحش بدیم. فکر می‌کنم منظور آقا ناصر هم این بود که از زاویه مخالف هم به این مسئله نگاه کنیم و ببینیم این موضوع تا حدودی ناخودآگاهه و تاحدودی به روانشناسی برمی‌گرده، نه تبعیض نژادی. 

سال نو مبارک :)

بالاخره من هم اومدم یه پست در مورد سال نو بذارم.  سوم شدن هم در نوع خودش خوبه؛می‌شه امیدوار بود. 

خب، یک سال دیگه هم با همه خبرهای خوب و بد، با همه موفقیتها و شکست‌ها، با همه آرامش‌ها و دلواپسی‌ها گذشت. مزه زندگی به همینه. همینهاست که به همه ما انگیزه میده، امید میده. 

امیدوارم سال جدید برای همه دوستای خوبم پر از خبرهای خوب و هیجان انگیز باشه. مطمئنا این نوروز، برای بعضی از شما آخرین نوروزی خواهد بود که در سرزمین خودتون هستید. پس ازش تا می‌تونید لذت ببرید.  


ایامتان بکام، نوروزتان پیروز.